-
در محضر مدافعان حرم/۵۸/ گفتگوی مشرق با مادرشهید محمدرضا دهقان امیری/ قسمت هفتم و پایانی
«حاج قاسم» با انگشتر شهید مدافع حرم، چه کرد؟ + عکس
دیدم خانهمان پر از نور است و آشپزخانه ما دری به سمت بیرون دارد و همه شهدا دارند داخل خانه می شوند. دنبال منبع نور می گشتم که دیدم محمدعلی ایستاده و مدام من را صدا می زند...
-
در محضر مدافعان حرم/۵۷/ گفتگوی مشرق با مادرشهید محمدرضا دهقان امیری/ قسمت ششم
درخواست عجیب یک مدافع حرم از مادر! + عکس
وقتی این جمله را گفت؛ گفتم: خودت را لوس نکن! من نمی توانم این دعا را بکنم؛ اصلا دعا نمی کنم شهید بشوی. تا من این را گفتم، حرفش را پس گرفت و گفت پس همان دعای شهادت را بکن!
-
در محضر مدافعان حرم/۵۵/ گفتگوی مشرق با مادرشهید محمدرضا دهقان امیری/ قسمت چهارم
مدافعحرمی که خیلی ازدواجی بود! + عکس
یک بار که از قم به تهران می آمدیم، محمدرضا تمام این دو ساعتی که در راه بودیم، با پدرش صحبت کرد که می خواهم زن بگیرم و شما تلاش کنید که دختر خوبی را برای من پیدا کنید...
-
در محضر مدافعان حرم/۵۴/ گفتگوی مشرق با مادرشهید محمدرضا دهقان امیری/ قسمت سوم
تصادف جانخراش یک مدافعحرم! + عکس
برای این که گوشت اضافه نیاورد، دکتر تجویزهایی کرده بود و دامادمان کمک می کرد و محمدرضا را به حمام می برد و با لیف زِبر روی زخمهایش می کشید تا زواید برود.
-
در محضر مدافعان حرم/۵۳/ گفتگوی مشرق با مادرشهید محمدرضا دهقان امیری/ قسمت دوم
مدافعحرمی با موهای اتوکشیده و خامهای! + عکس
خیلی از جوانهایی که فکر نمی کردیم پایشان در مسجد باز شود به واسطه عکس محمدرضا به مسجد آمدند. می گفتند مگر ممکن است جوانی با موی خامهای و با این مدل لباس آستین کوتاه برود و شهید مدافع حرم بشود؟!