گروه فرهنگ و هنر مشرق - پایگاه خبری تحلیلی مشرق با هدف تجلیل از خدمات این تلاشگران بی ادعا، گفتگوهایی را با خبرنگاران خوش نام و کوشای کتاب در رسانه های مختلف ترتیب داده است که سومین قسمت از آن، پیش روی شماست.
گفتگوهای قبلی را هم بخوانیم:
با فعالان حوزه کتاب و رسانه / ۱ / گفتگو با مصطفی وثوقکیا؛
برخی ناشران، نویسندگان را بَرده میخواهند! / برای پیشرفت، رسانهام را تغییر دادم / تاثیر مجمع ناشران انقلاب در بازار نشر زیاد نیست/ شهرستان ادب موفقترین مجموعه ادبی همسو با انقلاب است / برخی جایزه انقلابی میگیرند و علیه انقلاب توییت میزنند! / از گزارشهایم علیه «چشمه» پشیمان نیستم
با فعالان حوزه کتاب و رسانه / ۲ / گفتگو با نفیسه اسماعیلی؛
آرزویم حاشیهنویسی برای سایت رهبری است / بنیاد ادبیات داستانی تعامل خوبی با رسانهها ندارد / حال کتاب های رمان و داستان خوب است / «گلستان یازدهم» را به نوعروسان هدیه میدهم
گفتگو با فعالان حوزه کتاب و رسانه، فرصت مغتنمی است برای سپاس از تلاش همه عزیزانی که برای ترویج کتاب و کتابخوانی تلاش می کنند و معمولا نام و یادشان در لابلای انواع و اقسام اخبار رنگارنگ، دیده نمی شود. ساره گودرزی یکی از این خبرنگاران کوشا و خستگی ناپذیر است. با او در دفتر مشرق به گفتگو نشستیم و در دیدگاه هایش درباره کتاب و ادبیات کنکاش کردیم. متن کامل این گفتگو را بخوانیم...
**: شما چرا خبرنگار کتاب و نشر شدید؟ خبرنگار حوزه ای که تقریبا هیچ مزیتی از نظر مالی ندارد...
*: من کار خبرنگاری را با سینما شروع کردم و حوزه های مختلف از جمله سیاسی، اجتماعی، ورزشی و... را تجربه کردم. در سال ۸۶ به دعوت آقای حمیدرضا داداشی که در آن زمان با هم کار تولید محتوای کتاب انجام می دادیم وارد این عرصه شدم. آن زمان خبرگزاری کتاب که حدود یک سال از راه اندازی اش می گذشت درحال جذب نیرو بود. آقای علی آقاغفار از همشهری آمده و سردبیر آن جا شده بودند که من تجربه همکاری با ایشان را در همشهری محله داشتم. به دلیل آشنایی که با این دوستان داشتم خوشحال بودم که قرار است با افرادی کار کنم که کار کردن در کنارشان باعث آرامش خاطرم می شود اما کمی استرس داشتم چون تا به حال حوزه کتاب و فرهنگ را تجربه نکرده بودم. اولین موضوعی که به من دادند درباره صنعت چاپ بود که در آن زمان صنعت فعال و پویایی بود و هنوز دچار رکود نشده بود. تلاش کردم با اعضای این صنعت گفت و گوهایی داشته باشم و درباره مشکلات شان بیشتر بدانم. برقراری ارتباط در این حوزه چون بیشتر اعضای صنعت چاپ را آقایان تشکیل می دادند کمی برایم سخت بود. سعی کردم با انتشار دغدغه هایشان تعامل خوبی با آن ها داشته باشم و تا الان این تعامل بین ما وجود دارد حتی در دوره ای که من از خبرگزاری کتاب رفتم، در نشریات دیگر به حوزه چاپ می پرداختم چون ما در حوزه چاپ خبرنگار تخصصی نداریم. خبرگزاری های مختلف به بحث چاپ می پردازند ولی به صورت تخصصی به آن نمی پردازند. ما در قالب مصاحبه ها و میزگرد های مختلف به این مبحث پرداختیم. بعد از موفقیت من در حوزه چاپ، حوزه تشکل های نشر را هم به من واگذار کردند که شامل اتحادیه ها و انجمن ها می شود. سعی می کنم با افراد این حوزه هم تعاملی دو سویه داشته باشم. با اینکه به ادبیات علاقه دارم و کتابخانه ام در دوران راهنمایی کتابخانه خیلی خوب و پرباری بود ولی خیلی کم در این زمینه فعالیت کردم و به مباحث زیربنایی یا همان پشت صحنه کتاب پرداختم.
**: امروز صنعت چاپ و نشر در چه وضعیتی قرار دارد؟ چون شرایط آن در تعیین قیمت کتاب نقش بهسزایی دارد و قیمت کتاب یکی از چالش های بزرگی است که تاثیر مستقیمی بر کتاب خواندن دارد...
- در پاسخ به این سوال باید بگویم تا یک دهه قبل صنعت چاپ یک صنعت قوی و قدرتمند بود. افرادی که در این حوزه فعالیت می کنند از حروفچینی شروع کردند و بعد ترقی کردند. برخی از آن ها وارد حوزه نشر شدند و برخی دیگر کار چاپ را ادامه دادند. افراد باتجربه و ارزشمندی در این حوزه هستند ولی متاسفانه در سال های اخیر که بخش های مختلف کشور دچار سیاست زدگی شدند، بخش چاپ نیز دچار این دگرگونی شد. در چند سال اخیر بحث جداسازی صنعت چاپ از وزارت ارشاد و واگذاری آن به صنعت و معدن مطرح شد که قرار شد مباحث مربوط به ماشین آلات به صنعت و معدن مربوط شود و نظارت بر کار چاپ بر عهده وزارت ارشاد باشد. این چند دستگی ها به همراه نوسانات نرخ ارز، کمبود مواد اولیه و فرسوده شدن دستگاه های چاپ ما باعث افت این صنعت شدند.
**: چه مقدار از تجهیزات چاپ ما خارجی هستند؟
*: حدود ۸۵ درصد از مواد اولیه و تجهیزات چاپ وارداتی هستند.
**: این ۱۵ درصد شامل چه چیزهایی می شود؟
*: مرکب هایی که در داخل کشور تولید می شود که البته کیفیت چندانی هم ندارد. در حال حاضر دو کارخانه در این حوزه فعالیت می کنند. در زمینه تولید تجهیزات و ماشین آلات اصلا وضعیت خوبی نداریم.
**: درباره لوازم یدکی چطور؟
*: به دلیل تحریم های ظالمانهای بر علیه ایران وجود دارد کارخانه های ایرانی سعی می کنند چیزی شبیه آن ها را بسازند ولی کیفیت لوازم یدکی اصلی را ندارد و این مسئله به صنعت چاپ ضربه وارد می کند. دستگاه های چاپ دستگاه های حساسی هستند که اگر چیزهایی مانند ذرات غبار روی آن بنشیند از کیفیت چاپ کم می شود و عمر دستگاه کاهش می یابد.
**: پس با توجه به چیزهایی که گفتید میزان مواد اولیه داخلی از ۱۵ درصد هم کمتر است. ما هنوز موفق به تولید کاغذِ با کیفیت هم نشده ایم...
*: ما تنها کاغذی را که برای ساخت کارتن و روزنامه مناسب است تولید می کنیم و اگرچه دو کارخانه در شمال و جنوب کشور فعال هستند اما به اذعان کارشناسان کاغذ تولیدی آنها برای کتاب کاربرد ندارد. البته چسب صحافی هم در کشور تولید می شود که آن هم متاسفانه کیفیت چندانی ندارد و صحاف ها ترجیح می دهند از نمونه خارجی آن استفاده کنند. تمام این عوامل باعث افت شدید این صنعت شده. من مقاله ای کار کردم با این مضمون که اگر این وضعیت در حوزه چاپ ادامه پیدا کند ایران به زودی به گورستان دستگاه های چاپ تبدیل خواهد شد.
**: دستگاه ها از بین می روند و دستگاه جدیدی هم جایگزین آن ها نمی شود...
*: به خصوص الان که تفاوت نرخ بین دلار و ریال مشهود است امکان خریداری این دستگاه ها هم وجود ندارد. در ایران دستگاه های چاپ، لیتوگرافی و صحافی جدا از یکدیگر هستند ولی در خیلی از کشورهای دیگر هر سه این ها در یک دستگاه قرار گرفته اند.
**: به جز مجتمع های خاصی که از دستگاه هایی که شما فرمودید استفاده می کنند...
*: بیشتر این مجتمع ها دولتی هستند که نفس ناشران بخش خصوصی را گرفته اند و مشتری های آن ها را به خودشان جذب کرده اند. این رقابت ناعادلانه بخش دولتی و خصوصی هم یکی از ضرباتی بود که به این صنعت وارد شد.
سال گذشته در بیست و پنجمین نمایشگاه چاپ و بسته بندی که در آذرماه برگزار شد، فقط ۵۰۰ متر از فضا به شرکت های خارجی داده شد در حالی که هرساله بین ۳۵۰۰تا۴۰۰۰متر فضا به آن ها اختصاص داده می شد.
**: چرا این اتفاق رخ داد؟
*: به دلیل اینکه ما در مسئله کشتیرانی دچار تحریم هستیم. خیلی از کشورها از جمله کشور چین باید وسایل و ماشین آلات خود را می آوردند ولی متاسفانه موفق نشدند. آن ها می دانند که وضعیت چاپخانه های ما خوب نیست و دوست دارند جایی سرمایه گذاری کنند که سرمایه شان بازگردد و آمدن به این جا برای شان سودی نداشت. متاسفانه نمایشگاه ضرردهی بود چون بخش زیادی از هزینه ها از طریق آمدن شرکت های خارجی به نمایشگاه تامین می شد.
**: لطفا بیشتر توضیح بدهید...
*: در مصاحبه ای که با آقای دانش، مدیر کل دفتر چاپ و نشر وزارت ارشاد، داشتم ایشان فرمودند یک تفاهم نامه بین وزیر ارشاد و آقای نعمت زاده، وزیر صنعت، امضا شد. در این تفاهم نامه قرار بر این شد که برخی فعالیت های مسائل چاپی به وزارت صنعت واگذار شود و دفتر سلولزی و امور شیمیایی این وزارتخانه مسئولیت این کار را به عهده بگیرد. من با این دفاتر تماس های زیادی برقرار کردم و برنامه شان را برای اداره این فعالیت ها جویا شدم ولی متاسفانه برنامه ریزی خاصی نشده بود چون اطلاعاتی در این زمینه نداشتند. حدود ۷۰ سال است که صنعت چاپ در ایران وجود دارد. این صنعت از تبریز شروع شد و به شهرهای دیگر رسید. پس از انقلاب وزارت ارشاد فعالیت های چاپی را پیگیری می کرد. آن ها هیچ پیش زمینه ای نداشتند و نمی خواستند مصاحبه بکنند. آقای دانش در مصاحبه شان گفتند که برای ما ضروری است یک اتاق فکر داشته باشیم و درباره صنعت چاپ با اتحادیه ها و وزارت صنعت و ارشاد صحبت کنیم. در کمیسیون فرهنگی دولت این موضوع مطرح شده است و اگر در هیئت دولت این مسئله تصویب شود به صورت لایحه به مجلس شورای اسلامی می رود و در آن جا درباره اش تصمیم گیری می شود که فعالیت های صنعت چاپ زیر نظر وزارت ارشاد باشد یا وزارت صنعت.
**: ترجیح چاپخانه دارها چیست؟
*: چاپخانه دارها در این یک سال دیدند که وزارت صنعت مسئولیت پذیر نبوده و هیچ کاری برای آن ها انجام نداده است کما اینکه دو نمایشگاه چاپ برگزار شد و مسئولان وزارت صنعت برای بازدید از آن ها هم نیامدند و توجهی به بخش چاپ نداشتند. چاپخانه دارها دوست دارند زیرنظر وزارت ارشاد باشند تا کمی از آن ها حمایت شود و از سوی دیگر دل شان می خواهد زیر نظر وزارت صنعت بمانند چون به عنوان یک صنعت از برخی مزایا و وام ها بهره مند می شوند. صنف مایل است از مزایای صنعتی شدن چاپ بهره ببرد چون آن ها در دریافت وام مشکلات زیادی دارند.
**: کسانی که در صنعت چاپ فعالیت می کنند چون معمولا با کتاب و هنر سر و کار دارند، چقدر با یکدیگر متحد هستند؟
*: افراد بافرهنگی هستند و من همیشه از کارکردن با آن ها لذت برده ام. آن ها هم دچار چند دستگی هستند و اختلافاتی بین شان وجود دارد اما خیلی بارز نیست هر چند که اگر این اختلاف ها به بهترین شکل حل و فصل شود کارهای شان بهتر پیش می رود. اگر اتحادیه های چاپ، لیتوگرافی و صحافی یک اتحادیه واحد تشکیل دهند، وضعیت بهتر می شود. مبحث معافیت های مالیاتی که وجود دارد می تواند به آن ها کمک کند.
**: صحاف ها و لیتوگراف ها هم معافیت مالیاتی دارند؟
*: بله. این سه اتحادیه در بیشتر کشورهای دنیا به هم پیوسته اند و لیتوگرافی با زینک منسوخ شده است.
**: منظور شما فیلم و زینک است؟
*: بله. البته در شهرستان ها و مکان های قدیمی و جاهایی که به دلیل بالارفتن هزینه ها نتوانستند خود را به روز کنند از آن استفاده می کنند.
سال گذشته بیش از ۲۰ چاپخانه قدیمی به دلیل درآمد کمی که داشتند مجبور به تعطیل آن جا شدند و کاگرهای خود را اخراج کردند و افراد زیادی بیکار شدند.
**: به طور کامل تعطیل شدند؟
*: بله. من مقاله های زیادی در این باره نوشته ام. هرچند که در کنار آن ها چاپخانه های دیگری هستند که پر قدرت به کار خود ادامه می دهند چون زمانی که تغییرات اتفاق می افتاد آن ها نیز همزمان با تغییرات جلو می رفتند.
در بخش صحافی هم مشکلاتی داریم. هنوز صحافی مدرن وارد کشورما نشده است و صحافی به صورت دستی انجام می شود البته کتاب های نفیس باید به صورت دستی صحافی شوند ولی ما هنوز در این بخش ضعف های زیادی داریم.
**: حتی دستگاه های صحافی که آمده نازل و دست دوم هستند.
*: ورود دستگاه های دست دوم چاپ به کشور ما یکی از آفت های این حوزه بوده و هست. جمله ای که من درباره گورستان دستگاه های چاپ گفتم به همین دلیل بود. ما در ایران حتی انجمنی به نام واردکنندگان دستگاه های دست دوم چاپ داریم!
**: علت اصلی این مسئله قیمت بالای دستگاه های چاپ است...
*: کشورهای اروپایی این وسایل را از دبی تهیه می کنند و زمانی که محصول جدید سال ۲۰۱۷ می آید دستگاه قبلی خود را که ساخت آن به سال ۲۰۱۶ برمی گردد رد می کنند اما در ایران تا زمانی که دستگاه چاپ کار می کند از آن استفاده می کنیم. این به روز نبودن باعث افت این صنعت شده است.
**: حکومت و دولت برنامه خاصی برای بهبود روند چاپ ندارند؟
*: برای تجهیز و نوسازی صنعت چاپ برنامه خاصی ندارند. وزارت ارشاد هم در این زمینه بودجه ای درنظر نگرفته و شرایط وام دهی بانکها هم خوب نبوده و وامها هزینه بالایی برای چاپخانهداران دارد که به تناسب سرمایهگذاریشان بازگشتی ندارد.
**: تصویر شما از آینده این صنعت چیست؟
*: کسانی که تا به حال توانسته اند سفارش بگیرند به فعالیت خود ادامه می دهند ولی کسانی که از نبود سفارش نالان هستند به خیل عظیم ورشکستگان این حوزه می پیوندند.
**: ما هرسال در منابع کتاب رشد چشمگیری داریم ولی بسیاری از ناشران به چاپ دیجیتالی رو آورده اند. با این حال درصدی از رشد کتاب به سمت چاپخانه ها نیز می آید و بحث تبلیغات هم وجود دارد. فکر می کنید ممکن است به جایی برسیم که سفارش های چاپی خود را به خارج از کشور ارجاع دهیم؟
*: الان این کار انجام می شود. کشور ترکیه بخش عمده ای از سفارشات بسته بندی ما را انجام می دهد به دلیل اینکه دستگاه های به روزتری دارد و ما در بحث بسته بندی ضعف های زیادی داریم. با وجود اینکه چند شرکت در بحث چاپ و بسته بندی سرمایه گذاری کردند باز هم ضعف های زیادی وجود دارد کما اینکه هنوز هم بسیاری از محصولات ما مانند خرما و زعفران به صورت فله به کشورهای دیگر صادر می شود. تا چند سال قبل حتی چاپ «سررسید» و سالنامه توسط کشور چین انجام میشد زیرا نیروی کار ارزانتری داشت که وزارت ارشاد در مقابل آن موضع گرفت چون ما در بحث سررسید امکانات خوبی داریم.
**: اگر با این تعطیلی رو به رو شویم و صنعت چاپ نتواند خود را به روز کند کسی که کالای باکیفیت تولید می کند باید با یک بسته بندی خوب آن را ارائه دهد و نمی تواند معطل کمبودهای چاپ ایران شود...
*: ما در یک دوره بازار چاپ افغانستان، عراق و پاکستان را داشتیم و الان هم کمابیش داریم ولی در کل بازاریابی در ایران کم رنگ است. چاپ کتاب های آن ها بازارهای صادراتی خوبی هستند ولی در مقاطع کوتاهی به آن توجه می شود. در نمایشگاه چاپ سال گذشته، رئیس چاپخانه دارن اربیل اقلیم کردستان می گفت آن ها علاقه مند هستند در بحث چاپ از تجربیات ایرانیان استفاده کنند.
**: آدم های ثروتمند و پولداری هستند...
*: ما می توانیم از این مسئله برای ظرفیت های صادراتی خودمان استفاده کنیم ولی توجه کمی به این موضوع می شود. در طی گفت و گویی که با ایشان داشتم به من گفتند اتفاقاتی که در گمرک ایران هست در ترکیه نیست و صادرات و واردات در ترکیه به مراتب راحت تر از ایران است ولی ما دوست داریم با ایران کار کنیم.
**: به دلیل پیشینه های فرهنگی که وجود دارد...
*: برخی از آن ها در ایران قرارداد هم بستند ولی به نظر من خیلی کم است و ما ظرفیت های بیشتری داریم که بتوانیم از آن ها استفاده کنیم.
**: درباره شهرک چاپ قم که قرار بود یکی از بزرگترین مجموعه های چاپ کشور باشد هم برایمان می گویید؟.
*: در خراسان رضوی، قم و تهران بحث تاسیس شهرک چاپ مطرح بود. در شهرک طوس خراسان رضوی شهرک چاپ راه اندازی شده ولی الان مشکلاتی دارند چون قرار است از وسط شهرک یک آزادراه بگذرد و درگیری هایی سر این مسئله دارند. در قم هم زمین ها واگذار شده است و زمانی که من با رئیس اتحادیه صحبت می کردم گفتند حدود ده چاپخانه دار قرار است در آن جا فعالیت خود را آغاز کنند.
**: پس هنوز راه اندازی نشده است؟
*: فکر می کنم یک یا دو چاپخانه در حال فعالیت هستند ولی فعالیت شان چندان چشمگیر نیست. در تهران هم بارها زمین برای این کار در نظر گرفته شد.
**: در چه محدوده هایی؟
*: پایین تر از احمدآباد مستوفی که در جنوب غربی تهران قرار دارد.
**: در آن جا هم راه اندازی نشد؟
*: خیر.
**: با توجه به صحبت های شما بعید است راه اندازی شود.
*: خیر. آن ها الان در شهر تهران مشتری ندارند و اگر به آن جا بروند هزینه حمل و نقل هم به مشکلات شان اضافه می شود.
**: می شود گفت اهالی چاپ و نشر نگاه شان به کتاب نسبت به کارهای تبلیغاتی متفاوت است؟
*: به نظرم تفکیکی به این صورت در ذهن شان نیست. اما بستگی دارد که این نگاه را از چه جهت بررسی کنیم.
**: از نگاه تعامل بهتر با کتاب مثلا در تسویه های مالی هوای ناشران را داشته باشند چون کسی که تولید محصولات تجاری دارد بازار گرمتری نسبت به ناشران دارد.
*: خیر فرق زیادی برای آن ها ندارد. من با تاجران صحبت نکردم ولی با ناشران که صحبت می کردم متوجه شدم اهالی چاپ بین آن ها و تاجران تفاوتی قائل نیستند مگر اینکه شخصی باشد که چندین سال با آن ها کار کرده باشد.
**: درباره مشکلات نشر هم برایمان بگویید. نسبت این مشکلات با اتحادیه چیست؟ آن ها قرار است چه کاستی هایی را در حوزه نشر جبران کنند؟
*: ما اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران را داریم که در برخی استان ها شرکت تعاونی و در برخی استان های دیگر مانند تهران اتحادیه است. ماهیت شرکت تعاونی و اتحادیه متفاوت است؛ اتحادیه نمی تواند کارهای اقتصادی انجام دهد ولی شرکت تعاونی محدودیتی در این زمینه ندارد. تشکل های دیگر، انجمن ها هستند. پنج انجمن در حوزه نشر نقش پررنگی را ایفا می کنند که عبارتند از انجمن فرهنگی ناشران کودک، انجمن فرهنگی ناشران کتاب دانشگاهی، انجمن فرهنگی ناشران کتاب آموزشی، انجمن فرهنگی ناشران کتاب پزشکی و انجمن فرهنگی ناشران بین الملل. در کنار این ها انجمن های دیگری نیز فعالیت می کنند که ناشران این پنج انجمن را حمایت می کنند. هر کدام از این انجمن ها نمایشگاه هایی را برگزار می کردند. انجمن دانشگاهی در خیابان حجاب نمایشگاه برگزار می کرد. انجمن ناشران بین الملل نمایشگاه کتاب های اورجینال به زبان اصلی را برگزار می کرد. ناشران کودک و نوجوان هم طرح ها و برنامه هایی را دنبال می کردند. این انجمن ها در سال های گذشته فعال تر بودند. به دلیل سیاست زدگی و اختلافاتی که اتفاق افتاد فعالیت آن ها کم رنگ تر شده و بین آن ها چند دستگی به وجود آمده است و این باعث شده ضربات زیادی به صنعت نشر وارد شود. هر کدام از آن ها طرح ها و ایده هایی دارند ولی به دلیل اینکه به صورت منطقی مشکلات شان را حل نمی کنند نمی توانند ایده های خود را عملی کنند. برخی تهمت ها باعث می شود این اختلافات روز به روز بیشتر شود. در حال حاضر تنها تشکل فعال، اتحادیه ناشران کتابفروشان است که به ناشران، کتابفروشان و توزیع کنندگان کتاب پروانه کسب می دهد. انجمن های دیگر در حد برگزاری یک دوره و نمایشگاه کتاب فعالیت می کنند.
**: در این سه سال به طور واضح تری نمایشگاه کتاب به دست آن ها داده شد.
*: وزارت ارشاد جزو اولین وزارتخانه هایی بود که در اصل واسپاری کارها به بخش های خصوصی پیش قدم شد. کمی زمان می برد که صنف در این زمینه فعال تر شود.
**: در نمایشگاه کتاب هم اختلافاتی بین آن ها رخ داد و سهم خواهی هایی داشتند.
*: نمایشگاه یک شورای سیاست گذاری دارد که معاون فرهنگی وزیر وقت، رئیس این شورا و رئیس نمایشگاه است.
**: این فرد تصمیمات کلی را می گیرد؟
*: ما یک اتحادیه ناشران کتابفروشان داریم و یک شرکت تعاونی ناشران استان های ایران(آشنا). این مناظره ها بیشتر میان این دو بخش اتفاق افتاد. مثلا هر کدام از این دو گروه دوست داشتند فردی از میان آن ها رئیس شورای سیاست گذاری شود که من هم بیش از ۲۰ خبر در این باره کار کردم.
**: هر کدام از آن ها در شورای سیاست گذاری نماینده دارند ولی در اجرا می خواهند قوی تر ظاهر شوند؟
*: بله.
**: پس این اختلافات میان این دو تشکل است و بین افراد خاصی نیست؟
*: خیر چون برخی از این افراد مشترک هستند و در هر دو تشکل فعالیت می کنند.
**: این افراد شانس بیشتری برای مدیر اجرایی شدن ندارند؟
*: دوست ندارم خیلی وارد این مسائل شوم زیرا من ارتباط مستقیمی با این افراد دارم.
**: این که برخی در دو تشکل عضویت دارند یک مزیت محسوب می شود...
*: ولی نباید اینگونه باشد. وقتی یک نفر در اتحادیه ناشران یک سمتی دارد به عنوان نماینده آشنا معرفی می شود. با وجود این که افراد ارزشمندی در حوزه نشر ما وجود دارند ولی این منازعات به ضرر صنف و بدنامی آن ها تمام می شود.
**: پول زیادی در نمایشگاه کتاب رد و بدل می شود؟
- ترجیح میدهم به بحث مالی وارد نشوم و در اصل هم اطلاع زیادی درباره این مسائل ندارم.
**: تمایل تشکل ها برای مدیر اجرایی شدن فقط به دلیل مسائل مالی است یا مسائل مدیریتی هم در این مسئله نقش دارند؟
*: یکی به این دلیل است که می خواهند ثابت کنند من نسبت به شما توانمندتر بودم و توانستم این سمت را دریافت کنم و دلیل دیگر بحث مالی آن است. هرکدام از این دو مجموعه دوست دارند این مسائل به نفع مجموعه خودشان تمام شود.
**: شما به عنوان فردی که در این چند سال حضور پررنگی در نمایشگاه کتاب داشتید به نظرتان مسائل مالی نمایشگاه شفاف نیست؟ دو سالی می شود که ریز هزینه ها هم منتشر می شود.
*: ریز هزینه ها منتشر می شود ولی در خبرگزاری ها اعلام شد بن های هدیه تفاوت قیمت زیادی با چیزی که منتشر شد داشتند.
**: این بن ها را همین تشکل ها ارائه می دهند؟
*: وزارت ارشاد به هرکدام از این تشکل ها مبلغی ارائه می دهد که به دانشجویان و یا دیگر اقشار جامعه داده شود. مثلا کمیته تشریفات حذف شد. مهمانانی که دارای مقام بودند پس از آمدن به نمایشگاه ابتدا به کمیته تشریفات می رفتند و با رئیس نمایشگاه دیدار می کردند و پذیرایی می شدند و وارد فضای نمایشگاه می شدند.
**: با حذف کمیته تشریفات هزینه های زیادی کاهش پیدا می کند مانند هدایا و بن هایی که به مقامات داده می شود...
- بله. بسیاری از هزینهها در دوره سی و دوم نمایشگاه که اردیبهشت ماه امسال برگزار شد با حذف برخی بخشها و کمیتهها کاهش پیدا کرد.
**: اگر این بن ها به دانشجویان داده شود می توانند یک کتاب بیشتر بخرند و این مسئله تاثیر زیادی بر آن ها دارد. حذف کمیته تشریفات به این معناست که همه صرف نظر از مقام و موقعیت خود مانند مردم عادی بیایند و بروند؟
*: بله. البته قطعا رئیس نمایشگاه یک اتاق برای پذیرایی از مهمانان داشت ولی حذف کمیته تشریفات باعث شد هزینه ها کاهش پیدا کند.
**: به نظر من شهر آفتاب می توانست کاستی های خود را جبران کند و به مکانی دائمی برای برگزاری نمایشگاه کتاب تبدیل شود چون زیرساخت های مناسب تری داشت ولی آمدن نمایشگاه کتاب به مصلی باعث تعجب خیلی ها شد. کمی در این باره توضیح می دهید؟
*: زمانی که تصمیم گرفته شد نمایشگاه به شهر آفتاب منتقل شود سه سالن آن جا ساخته شده بود و برای بقیه چادر در نظر گرفته شد.
**: اما چادرهای آن جا از نظر تهویه از مصلی بهتر بود.
*: ولی زمانی که باران گرفت، خطر برق گرفتگی در بخش کودک و نوجوان به وجود آمد و اگر هوشیارانه عمل نمی کردند، فاجعه به بار می آمد. بارانی که در شهر آفتاب آمد از مصلی بیشتر بود. در سالن وی آی پی هم آب از سقف چکه می کرد. ناشران ناراضی بودند چون مخاطبین کاهش پیدا کرده بودند و مترو فقط در یک بازه زمانی فعال بود و همه سعی می کردند زودتر بروند تا مترو را از دست ندهند. افرادی که می آمدند حدود یک ساعت در راه بودند.
**: عموم ناشران ناراضی بودند؟
*: بله. این که امسال نمایشگاه در مصلی برگزار شد طبق نظر مستقیم صنف بود. نمایشگاه دو دوره در شهر آفتاب برگزار شد. سال اول تحمل کردند ولی سال دوم هم وضعیت بهتر نشد و همچنان ناشران ریزش مخاطب داشتند. صنف تمایل زیادی به برگزاری نمایشگاه در مصلی داشت چون در مرکز شهر بود و همه به راحتی به آن جا دسترسی داشتند.
**: برخی معتقدند مصلی سهم قابل توجهی از تبلیغات را به برگزارکنندگان اختصاص داده بود و به همین دلیل به عنوان مکان نمایشگاه انتخاب شد.
*: این مسئله به طور شفاف اعلام نشد. می گفتند مصلی گفته است تسهیلاتی فراهم کرده اند و تخفیفاتی قائل شده اند ولی هرگز مشخص نشد که این تسهیلات دقیقا چه بوده است. آقای قادری مدیرعامل مجموعه گفتند حدود ۳۰۰۰۰متر فضای مسقف دارند و این قول را می دهند که تا پایان امسال ۳۰۰۰۰متر دیگر به فضای شهر آفتاب اضافه شود. جمعی از اعضای شورای سیاست گذاری نمایشگاه از آن جا بازدید کردند. این خبر را که در کانال گذاشتم ناشرها از این مسئله ناراحت بودند و مصلی را ترجیح می دادند.
**: به نظر شما کجا برای برگزاری نمایشگاه بهتر است؟
*: به نظر من مصلی از ماهیت و عنوان آن مشخص است که اصلا زیرساخت های مناسب برای برگزاری نمایشگاه کتاب را ندارد.
**: زمانی که آدم فارغ از مشکلات حمل و نقل وارد شهر آفتاب می شود احساس می کند وارد یک نمایشگاه شده است ولی مصلی چنین حسی را ایجاد نمی کند.
*: من مرکز نمایشگاه دبی را هم دیده ام و به نظر شهر آفتاب استانداردهای خیلی خوبی داشت. پنجشنبه ها و جمعه ها که نمایشگاه شلوغ می شود ما در شبستان ها کلافه می شویم و نمی توانیم نفس بکشیم.
**: پیاده روی زیاد برای ورود به راهروها باعث خستگی آدم می شود... پس نظر کلی شما این است که فضای نمایشگاهی شهر آفتاب بهتر است؟
*: بله ولی دسترسی به آن باید بهتر شده و مشکلات زیرساختی آن هم باید حل شود. زیرساخت مخابراتی و اینترنتی شهر آفتاب همچنان مشکل دارد و فاصله ای که از مترو تا نمایشگاه است بسیار زیاد است. بیشتر مخاطبین نمایشگاه به دلیل اینکه از قشر دانشجو و دانش آموز هستند با مترو رفت و آمد می کنند و این فاصله زیاد برای آن ها دردسر ساز است.
**: شما کارتان را در حوزه اجتماعی آغاز کردید؟
- بله و یک سال هم درباره سینما مطلب کار کردم. سوژه ها و بحث های اجتماعی برایم دل نشین تر هستند ولی آرامشی که در حوزه کتاب دارم چیز دیگری است. آدم هایی که با آن ها سر و کار داریم فرهیخته هستند و حوزه کتاب به دانش و تاریخ اهمیت می دهد و حافظه تاریخی را تقویت می کند.
**: اوضاع خبرنگاری کتاب چگونه است؟ آیا خبرنگاران این حوزه جدی گرفته می شوند؟ آیا به جز علاقه به کتاب دلیل دیگری وجود دارد که افراد بخواهند در این حوزه فعالیت کنند؟
*: اگر علاقه مندی به کتاب وجود داشته باشد در این حوزه ماندگار می شوند ولی اگر به دنبال چیزهای دیگر باشند نمی توانند در این کار دوام بیاورند. دستمزد خبرنگاران فرهنگی در مقایسه با خبرنگاران اقتصادی ناچیز است. چندی پیش به یک برنامه دعوت شده بودم. تنها خبرنگار فرهنگی آن برنامه بودم و
بقیه خبرنگاران در حوزه اقتصادی فعالیت می کردند. به خبرنگاران اقتصادی بین دویست تا دویست و پنجاه هزار تومان پول داده شده بود که برنامه را پوشش دهند.
**: درحالی که در کارهای فرهنگی از این اتفاقات رخ نمی دهد.
*: خیر. عموما یا بن کتاب می دهند یا خودِ کتاب!
**: در صورتی که اگر این هم نباشد خبرنگاران فرهنگی زمانی که برای پوشش یک کار می روند توقع هدیه ندارند. یک کشش درونی در خبرنگاران فرهنگی هست که آن ها را به سمت پوشش دادن برنامه ها می برد.
*: بله. جالب است بدانید برگزار کننده برنامه شماره کارت آن خبرنگاران را داشت و به حساب آن ها مبالغی را واریز کرد. حوزه فرهنگ اصلا چنین کششی ندارد که این جریانات در آن اتفاق بیفتد.
**: البته این یکی از آسیب های خبرنگاری است. نمی دانم چه زمانی کارت هدیه وارد سیستم خبرنگارها شد. چند وقت پیش حدود بیست خبرنگار اقتصادی وارد یک برنامه فرهنگی شدند و پیش از شروع برنامه به دنبال کارت هدیه بودند و زمانی که فهمیدند در این برنامه، داستان متفاوت است، از آن جا رفتند.
*: این مسائل فقط شامل خبرنگاران اقتصادی نمی شود. در نشست های خبری به برخی خبرنگاران فرهنگی نیز کارت هدیه اهدا می شود.
**: بله، ولی خبرنگاران فرهنگی به این مسئله عادت نکرده اند که به دلیل هدیه کارشان را ناتمام باقی نمی گذارند.
*: من در برخی نشست های خبری کارت هدیه نگرفتم چون مشغول مصاحبه با افراد آن جلسه بودم و به نظرم این کار مهم تر از گرفتن کارت هدیه است. برخی افراد فقط به برنامه هایی که نشست خبری شان عمومی اعلام می شود می آیند. خبرنگاران فرهنگی مظلوم هستند و در کنار آن ها خبرنگاران مطبوعات و رسانه ها از خبرنگاران صدا و سیما مظلوم تر هستند. خیلی از روابط عمومی ها دوست دارند بازخورد رسانه ای و تصویری داشته باشند.
**: من گمان می کردم دیگر اینگونه نباشد چون فکر می کردم روابط عمومی ها به سطحی از درک و فهم رسیده باشند که این مسائل را بدانند.
*: هیجان زدگی در مدیران و روابط عمومی های ما در مواجهه با صدا و سیما همچنان وجود دارد. همیشه اولویت با خبرنگاران صدا و سیما است!
**: شما چقدر کتاب می خوانید و رابطه تان با کتاب چگونه است؟
*: من الفتی دیرینه با کتاب دارم. در دوران کودکی پدربزرگ من در فروشگاه سپه پاسداران یک کتابفروشی داشتند و همیشه من را به آنجا می بردند و برایم کتاب می خواندند. یک یادداشت هم درباره آن جا نوشتم. پدربزرگ من بیماری صرع گرفتند به همین دلیل کتاب ها را از کتابفروشی به خانه مادربزرگم منتقل کردند و قصد فروش آن ها را داشتند. من هم چند کتاب از بین آن ها برداشتم. دوست داشتم همه آن ها را داشته باشم اما نشد. پس از آن هم کتابخوانی را ادامه دادم. پدرم به دلیل اینکه کارشان دولتی بود در برخی مواقع میتوانست بن کتاب بگیرند و خودشان هم برای خرید کتاب پول به ما می دادند. خوب به یاد دارم که من و خواهرم هر سال با اتوبوس به نمایشگاه کتاب در خیابان سئول می رفتیم. در آن روزها هیچ وقت فکر نمی کردم خبرنگار کتاب شوم. کتاب های تاریخی را دوست داشتم و کم کم ذائقه ام تغییر کرد و رمان های ترجمه شده را می خواندم. درحال حاضر دغدغه و مشغله زیادی دارم ولی هر سال از نمایشگاه کتاب برای خودم کتاب می خرم و سعی می کنم آن ها را بخوانم اما گاهی مطالعه روزانه و منظم ندارم. بخشی از کارهایم و یادداشت نویسی هایم را در خانه انجام می دهم به همین دلیل اوقات فراغت کمی دارم.
**: خرید کتاب شما فقط از نمایشگاه است؟
*: بیشتر کتاب هایم را از نمایشگاه خریداری می کنم مگر کتاب های خاصی را که بخواهم خارج از نمایشگاه تهیه کنم.
**: چند کتاب و ناشر به ما معرفی کنید.
*: این مسئله به سلیقه هر فرد بستگی دارد ولی من معمولا مجموعه داستان های کوتاه نشر چشمه را می خوانم. حتی اگر نویسنده کتاب هم برایم آشنا نباشد و فروشنده به من پیشنهاد کند آن را خریداری می کنم. رمان و مجموعه داستان را خیلی دوست دارم. با شخصیت های رمان زندگی می کنم و زمانی که کتاب تمام می شود احساس بدی به من دست می دهد به همین دلیل سعی می کنم بیشتر داستان های کوتاه بخوانم تا خودم را درگیر شخصیت های داستان نکنم. من سلیقه کتاب هایم متنوع است از جوجو مویز هم آثاری را مطالعه کرده ام. به دلیل حرفه ام سعی می کنم انواع کتاب ها را بخوانم. کتاب های اورهان پاموک حرف های زیادی برای گفتن دارند. کتاب های خانم بلقیس سلیمانی را خیلی دوست دارم و با شخصیت های داستان همزادپنداری می کنم. خانم ناهید طباطبایی کتاب های خوبی می نویسند. آقای عباس معروفی هم داستان نویسی و فضاسازی را خیلی خوب انجام می دهند.
**: از طریق شبکه های اجتماعی متوجه شدم که به شعر هم علاقه مند هستید. کتاب شعر می خوانید یا به نحوی دیگر به شعر دسترسی دارید؟
*: کتاب شعر اکثر شاعران معروف را دارم. گاهی اوقات که حالم بد است و یا خیلی حالم خوب است شعر می خوانم.
**: انتخابهای جالبی در شعرها دارید و همیشه نام شاعر را زیر پست های تان ذکر می کنید. خودتان هم شعر می گویید؟
*: بله. شعر و داستان کوتاه می نویسم اما تا به حال جرئت نکرده ام آن ها را به کسی نشان دهم یا منتشر کنم.
**: در فضای گزارش های اجتماعی داستان پردازی خوبی دارید.
*: من تمام گزارش های میدانی و توصیفی را با عشق می نویسم و برای نوشتن آن هایی که در جشنواره جایزه گرفته اند وقت زیادی صرف کرده ام.
**: ما در فضای خبرنگاری اصرار داریم که بر واقعیت پافشاری کنیم و این مسئله ما را در داستان نویسی محدود می کند.
*: بله به همین دلیل من به سراغ نوشتن رمان نمی روم چون در داستان کوتاه می توان یک وجه از زندگی یک فرد را نشان داد ولی در رمان باید تمام مقاطع زندگی یک فرد را به رشته تحریر در آورد و فکر می کنم نیاز دارم که در این حوزه آموزش ببینم و پس از آن آثاری را منتشر کنم البته در صفحات اینستاگرامم چند تا از این دست نوشته ها را می گذارم.
**: کمی هم درباره خبرگزاری کتاب برایمان بگویید...
*: خبرگزاری کتاب در۲۴ آبان ماه امسال ۱۵ سالگی خود را جشن می گیرد. این خبرگزاری از زیر مجموعه های موسسه خانه کتاب است که یک تیم حرفه ای آن را راه اندازی کرده اند. با حدود چهار عضو کار خود را شروع کرد و سردبیرهای مختلفی را تجربه کرد. خبرگزاری در یک دوره حوزه های گسترده ای داشت. خبرگزاری کتاب تنها به حوزه کتاب می پردازد و به همه حوزه ها از بُعد کتاب پرداخته می شود. در حال حاضر خبرگزاری کتاب سرویس های مختلفی دارد. یکی از آن ها مدیریت کتاب است که در آن مباحث کلان مربوط به حوزه نشر مانند وزارت ارشاد و سایر سازمان ها که در حوزه کتاب کار می کنند گفته می شود. سرویس ادبیات به کارهای ترجمه شده می پردازد. این خبرگزاری به صورت تخصصی به حوزه کتاب می پردازد و هیچ خبری در این خبرگزاری یافت نمی شود که به کتاب مربوط نباشد. متاسفانه بودجه های فرهنگی ما کاهش پیدا کرده و تعداد خبرنگاران مان هم کمتر شده است.
**: به نظر من خبرگزاری کتاب هنوز نتوانسته جایگاه خود را پیدا کند.
*: در سال ۸۶ که به ناشران برای مصاحبه زنگ می زدیم، آن ها نمی دانستند خبرگزاری کتاب چیست اما الان این خبرگزاری در میان ناشران شناخته شده است. مردم هنوز آشنایی زیادی با این خبرگزاری ندارند. ما در این خبرگزاری کتاب را تحلیل و نقد می کنیم و میزگردهای خوبی در حوزه های مختلف مربوط به کتاب برگزار می کنیم.
**: بله، از نظر تخصصی چیزهایی در آن جا هست که به سادگی نمی توان در جای دیگری پیدا کرد.
*: البته من تصور نمی کنم هدف اولیه این خبرگزاری استفاده عموم مردم باشد. فکر می کنم تا حدود زیادی به جایگاهی که باید داشته باشد دست پیدا کرده است.
**: در یک مقطع صحبت های آقای اسدزاده باعث شد چالش هایی برای خبرگزاری ایجاد شود. در حاشیه کتابشان حرف های زیادی درباره ایشان زده شد.
*: ایشان الان دوباره عضو شورای سردبیری ما هستند و مجموعه هم فعالیت خود را ادامه میدهد. در گذشته یک سرویس استان ها با چهار خبرنگار داشتیم که از همه استان ها مطلب جمع آوری می کردند اما الان درحال جذب خبرنگار از تمام استان ها هستیم تا هر کس در استان خودش فعالیت کند.
**: شما تنها خبرنگار آن جا در حوزه چاپ و نشر هستید؟
- شاید اغراق نباشد اگر بگویم خبرنگار تخصصی چاپ در کل رسانه ها به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد. ما الان ماهنامههای مختلفی در حوزه چاپ و نشر داریم ولی حدودا هشتاد درصد آنها تبلیغات چاپ است و بیست درصد دیگر هم خبرهای ایبنا است.
**: چه شد که خبرنگار شدید؟
*: من در دوران راهنمایی و دبیرستان دست به قلم بودم. در دوران دبیرستان یک داستان کوتاه نوشتم و در منطقه اول شدم. این جایزه به من کمک کرد که در این حوزه فعال تر و پویاتر شوم. داستان های دنباله دار می نوشتم و به دوستانم می دادم تا آن را بخوانند. تشویق دوستانم هم در این زمینه به من کمک کرد. در دوران پیش دانشگاهی همسایه مان که از علاقه من به نوشتن آگاه بود به من اطلاع داد سازمان دانش آموزی دوره های خبرنگاری برگزار کرده است و من هم به آن جا رفتم. آقای محمد عکاف مدرس آن دوران بود. ما حدودا ۱۵ نفر بودیم و من در آن جا خیلی فعال بودم. ایشان در آن زمان در روزنامه آفرینش کار می کرد که یک ضمیمه به نام شاپرک داشت. آزمونی برگزار کردند تا چند نفر را که نمره بالایی بگیرند برای کار در روزنامه شاپرک ببرند. من و یک نفر دیگر برای این کار انتخاب شدیم. خانواده ام با روزنامه شاپرک آشنا شدند و به من اجازه دادند در آن جا فعالیت کنم. اولین مصاحبه من درباره مضرات عینک آفتابی های تقلبی بود. یک مصاحبه پر استرس با یک عینک فروش داشتم.
**: انتشار مطلب در روزنامه باعث افزایش اعتماد به نفس می شود.
*: بله. بعد از این مطالب اجتماعی وارد حوزه سینما شدم و مصاحبه هایی را با بازیگران معروف داشتم و کارم بیشتر دیده شد و این موضوعات باعث شد برای ادامه این کار مصمم تر شوم. پس از آن در همشهری محله گزارش های اجتماعی می نوشتم. این ضمیمه به من کمک کرد در گزارش نویسی پیشرفت کنم. بعد از همشهری حدود یک سال در خبرگزاری مهر حوزه سیاسی را تجربه کردم اما در آن حوزه زیاد دوام نیاوردم. با نشریه آینده سازان آشنا شدم. در روزنامه جام جم کار کردم. در نشریه کتاب هفته هم فعالیت میکردم که حدود سه سال میشود که انتشار آن متوقف شده است.
**: نشریه کتاب هفته دوران اوج خوبی داشت و من مخاطب صفحه دفاع مقدس آن بودم.
*: بله. واقعا خیلی حیف شد که این نشریه ارزشمند و خوب تعطیل شد. زیرا کاربردهای زیادی برای اهالی نشر و مخاطبان آن داشت و موسسه خانه کتاب میتواند با یک برنامهریزی، بار دیگر انتشار آن را از سر بگیرد.
* میثم رشیدی مهرآبادی