سعید مکرمی - نشر اسم - ترنجستان سروش

ما همان وضعیت سنتی نشر را در موضوع کتاب‌فروشی و توزیع هم داریم و این وضعیت جاری است و حل آن پیچیده‌تر از وضعیت تولید است.

به گزارش مشرق، سعید مکرمی از فعالان فعال حوزه نشر است. او کار را از دوره دانشجویی شروع کرد و اکنون علاوه‌بر حوزه نشر در کتاب‌فروشی نیز وارد شده و چند سالی است ترنجستان سروش را تبدیل به یکی از مهم‌ترین کتاب‌فروشی‌ها در راسته خیابان انقلاب کرده است. او که در سال‌های اخیر یکی از دغدغه‌هایش توسعه ویترین بوده اخیراً کتاب‌فروشی «اسم» را در کنار «نشر اسم» راه‌اندازی کرده که مراسم رسمی بازگشایی آن فردا برگزار خواهد شد. به گفته سعید مکرمی، مدیرمسوول نشر اسم، سود حاصل از فروش روز افتتاحیه کتاب‌فروشی کتاب اسم به‌طور کامل تقدیم به سیل‌زدگان سیل اخیر در استان‌های شمال و جنوب کشور می‌شود. این مراسم از ساعت ۱۶ تا ۱۸ روز پنجشنبه ۲۲ فروردین‌ماه ‌۹۸ در محل کتاب‌فروشی کتاب اسم در خیابان ولیعصر (عج)، نرسیده به پل همت، نبش خیابان نیلو برگزار خواهد شد. به‌همین بهانه به بررسی فعالیت سعید مکرمی در سال‌های اخیر پرداخته‌ایم.

آقای مکرمی ابتدا برای مخاطبان ما بگویید چگونه پای شما به حوزه کتاب باز شد؟
از دوران دانشجویی دغدغه کتاب داشتم و با آن درگیر بودم. کتاب هم زیاد می‌خواندم و به دیگران هم معرفی می‌کردم. اگر بخواهم بگویم چه شد که من شخصاً وارد نشر شدم شاید بهتر باشد نگاه و تحلیلی به وضعیت نشر داشته باشیم. نشر ما بعد از انقلاب به سه دوره تقسیم می‌شود؛ دوره اول اواخر دهه ۵۰ تا نیمه دهه ‌۶۰ است که ورود ناشران به حوزه محتوای معارف دینی و معارف متناسب با انقلاب بود. اواخر دهه ۶۰ تا ۷۰ دسته دیگری از ناشران شکل می‌گیرند که موضوع حضورشان در نشر دفاع مقدس است. در این عرصه ناشران دولتی و خصوصی داریم که به این حوزه وارد می‌شوند و زندگی و داستان رزمندگان و شهدای عزیزی را روایت می‌کنند که برخی هم هنوز عمر پابرجا دارند. در دهه ‌۸۰ تقریباً یک وضعیت افتی را در حوزه نشر داریم و عملاً وارد مرحله جدیدی می‌شویم که از اواخر دهه ‌۸۰ و اوایل دهه ‌۹۰ خودش را نشان می‌دهد؛ آن هم ناشران جوانی هستند که با موضوعات عمومی مثل ادبیات و علوم انسانی وارد حوزه نشر می‌شوند. ما معتقدین به انقلاب اسلامی متناسب با نیاز جامعه ورود و خروج‌هایی متنوع داریم. یعنی حوزه نشر متناسب با وضعیت نیاز جامعه در گفتمان انقلاب اسلامی سعی کرده است خودش را بازسازی کند و نیروهای جدید خود را تربیت کند. در دوره جدید که با محتواهای جدید روبه‌رو شدیم با این مسأله مواجه بودیم که محتواهای عمومی بخصوص رویکردهایی را که انقلاب دارد کم داریم و از حوزه دفاع مقدس که خارج شویم در زمینه ادبیات و رمان خیلی خسران داریم.

بیشتر بخوانیم:

محتوا برای افراد مذهبی که در این حوزه هستند خیلی کم است؟
بله؛ حتی برای بدنه عمومی جامعه. به طور مثال اگر فردی به دور از علاقه شخصی بخواهد کتابی راجع به امیرالمومنین (ع) یا حضرت زینب (س) بخواند نداشتیم. در اینجا متوجه شدیم که علاقه ما در حوزه کتاب باید به حوزه نشر بیاید و ما از سال ۹۰ درگیر این شدیم که در این زمینه حرکت کنیم.

شما قبلاً با انتشارات «عصر داستان» کار می‌کردید. فکر می‌کنم این آسیب‌شناسی‌ها از همان‌جا با شما همراه بوده است.
همینطور است. البته من به صورت حرفه‌ای از سال ۸۶ درگیر حوزه کتاب هستم، چون کتابدار نهاد کتابخانه‌ها بودم و چون مسوول انتخاب کتاب برای نهاد بودم تا سال ‌۹۰ تقریباً تمام کتاب‌های منتشر شده را می‌دیدم و نیازهای آن را می‌دیدیم. نزدیک به دو تا سه هزار کتابخانه داشتیم که می‌دیدیم که مردم دغدغه دارند و فارغ از مسائل سیاسی آن کتابی را که می‌خواهند نیست و بعضاً مخاطب به ما مراجعه می‌کرد و در حوزه‌ای کتاب می‌خواست؛ اما دست ما خالی بود. از سال ‌۹۰ که در بنیاد ادبیات داستانی و انتشارات عصر داستان مشغول بودم، این موضوع را مد نظر قرار دادیم و در آن زمان یک بانک ایده‌ای شکل گرفت که در حوزه‌های عمومی زندگی و انقلاب، ادبیات را وارد این عرصه کنیم. تجربیات مربوط به این عرصه‌ها خیلی کمک کردند. از یک جایی به بعد بخش خصوصی وارد این فضا می‌شد تا نهالی را بکاریم که ماندگار باشد.

شما در فضایی وارد نشر شدید که باید با ناشران باسابقه رقابت می‌کردید. ماندگاری در این عرصه برای شما چطور بود؟

نشر ما در ایران در سال‌های اخیر تا قبل از دهه ۹۰ بسیار سنتی بود. یکی از دلایلی که مردم کمتر به کتابخوانی و کتاب اقبال نشان می‌دادند همین وضعیت تولید در انتشار ایران بود و عمده ناشران حتی ناشران دولتی فرم سنتی داشتند و تصور از نشر مثل یک دستگاه پرینت بود. اینکه نشر را مثل یک صنعت بدانیم احتیاج به یک سنجش و برنامه ترویجی دارد. موضوعی بود که به آن کمتر توجه می‌شد و خلأ در بازار وجود داشت و مخاطب به‌دنبال یک اثر جدید در بازار بود. تحلیل ما این بود که در فرم کتاب تصرف کنیم و از این وضعیت سنتی و بدشکل خارج شویم. دیگر اینکه به نیازسنجی جدیدی برسیم و درنهایت به فرم جدیدی از بازیابی کتاب برای بازار برسیم. توجه به این نکات باعث می‌شد که وارد یک دوره حرفه‌ای‌تر از نشر شویم. الآن زمانی است که ناشران قدیمی باید به فکر باشند، چون این رکود از حوزه‌ها بیشتر دامن ناشران سنتی را گرفته است نه ناشران جدید. خیلی از ناشران جدید که زیر پنج سال فعالیت می‌کنند کتابی چاپ اول و دوم مانده ندارند، زیر هزار نسخه چاپ نمی‌کنند و به یک قدرتی تبدیل شده‌اند. پوست‌اندازی حوزه نشر سبب اقبال مخاطب شده است و این به‌وضوح نشان داده شده است.

در نمایشگاه کتاب هم می‌بینیم ناشرانی به‌عنوان برگزیده معرفی می‌شوند که زیر پنج سال عمر فعالیت دارند.
این یک نکته است. اگر به حجم تیراژ کتاب این ناشران موفق نگاه کنید متوجه این نکته خواهید شد. نشر ما هم (اسم) دو سال از شروع کارش می‌گذرد؛ اما هیچ کتابی زیر چاپ دوم و سوم نداریم. نکته مهم‌تر که باید توجه کنیم مخاطب‌سازی برای نشر است. در دوره‌های قبل ناشران جدید سعی می‌کردند که از مخاطب موجود استفاده کنند و مخاطبان ناشران دیگر را مخاطب خود می‌کردند. الآن ایجاد مخاطب جدید کار سخت و حرفه‌ای است و احتیاج به تمرکز و دانش‌های ترکیبی چون روابط عمومی و فهم رسانه‌ای دارد. به گمانم الآن ناشران جوان به یک ترکیب جدیدی از مخاطب می‌رسند. الآن ناشران قدیمی کتاب‌هایی با تیراژ ۲۰۰ تا ۳۰۰ نسخه چاپ می‌کنند که همان هم بعضاً دیر به فروش می‌رسد؛ ولی ما کتاب‌هایی داریم که با قیمت‌های واقعی بازار در عرض چند ماه تمام می‌شوند.



با این حساب نویسندگان خوب و قدیمی هم به سمت این طیف از ناشران جلب می‌شوند؟
قاعدتاً این اتفاق می‌افتد، مخصوصاً نویسنده‌هایی که به دنبال ایجاد ایده جدید هستند جذب این کار می‌شوند. اگر نشر، خارج از اینکه مؤسسه چاپ و پرینت باشد به معنای واقعی مؤسسه و یک بنگاه نشر باشد و هم به عنوان صنعت باشد و در انتخاب و طراحی محتوا و فرم ایده داشته باشد، موفق است. خیلی از ناشران ما ایده‌ای ندارند و از هم کپی می‌کنند و به همین دلیل نمی‌توانند ایده خود را داشته باشند. ما الآن نشری سراغ داریم که دو ساله است و در این دو سال کتاب‌های خوبی داشته است و مخاطب خوبی دارد. ایده، فرم و محتوا باعث اقبال مخاطب می‌شود. قیمت تولید کتاب و کاغذ زیاد است؛ اما مخاطب همچنان پای خرید کتاب‌هایی که ایده و محتوا دارد
ایستاده است.

شما در بحث طراحی در جلد کتاب هم اتفاقاتی را رقم زدید. این تغییرات شاید آسان نباشد. شما چه کار ویژه‌ای در این زمینه کردید؟
وضعیت جالبی در جلد، فرم، تولید و نحوه تولید کتاب است. خیلی از ناشران عمومی از جلد صرفاً یک کاور معمولی را انتظار دارند، ولی من تصورم این است که جلد و عطف کتاب رسانه است و اگر به این معنی نگاه کنیم چه بسا تمام بار معنایی آن کتاب را جلد به دوش بکشد و باید از گرافیست حرفه‌ای استفاده کنیم، چون نمی‌توان صرفاً از کسی که فتوشاپ بلد است استفاده کرد. آن گرافیست هم که باید جلد را بزند حداقل باید یک بار کتاب را بخواند که حق مطلب ادا شود. جلد زدن فقط رنگ پاشیدن و استفاده از عکس‌ها و فونت‌های مختلف نیست، زمانی به یک گرافیست گفتم از جلدی که شما زده‌اید می‌توان برای کتاب‌های دیگر هم استفاده کرد و این جلد نیست. یک نویسنده سال‌ها زحمت می‌کشد تا کتابی را تألیف یا ترجمه کند. چندین نفر این کتاب را بازخوانی می‌کنند و نمی‌شود گرافیست ما به صرف عنوان یا صورت ظاهر یک جلد را بزند، پس نقش مهمی دارد. همچنین در موضوع تولید، گرافیست و تولید باید قرینه هم باشند تا کتاب خوبی در بیاید. ما در شورای تولید مسوول فروش و تولید محتوا و روابط عمومی کتاب را از زوایای مختلف بررسی می‌کنند که آیا کتاب فروش دارد، محتوای آن قابلیت تبلیغات دارد و موضوعات مختلف به طور دقیق بررسی می‌شود.

شما چرا اکتفا به نشر نکردید و کتاب‌فروشی و توسعه ویترین را هم به فعالیت‌های‌تان اضافه کردید. این توسعه را چطور ایجاد کردید؟
ما همان وضعیت سنتی نشر را در موضوع کتاب‌فروشی و توزیع هم داریم و این وضعیت جاری است و حل آن پیچیده‌تر از وضعیت تولید است. شما اگر در سفر باشید مایحتاج مورد نیاز را از نخستین سوپرمارکت تهیه می‌کنید. طبق اطلاعات خانه کتاب ما ۹۰۰ کتاب‌فروشی فعال داریم که از این تعداد بخش اعظم آن در تهران و قم مستقر هستند، شهرهای اصفهان و تبریز هم در مراحل بعد هستند و خیلی از شهرها کتاب‌فروشی ندارند. همچنین وضعیت پروتکل‌ها و اقتضائات سنتی هم بین کتاب‌فروشی‌ها شکل گرفته است. یکی از دلایلی که مردم کتاب نمی‌خوانند این است که کتابی پیدا نمی‌کنند. یکی از دلایل نقد نمایشگاه کتاب این است که تبدیل به کتاب‌فروشی شده است؛ اما به این دلیل است که مردم دسترسی ندارند. راه‌اندازی کتاب‌فروشی حرفه‌ای دغدغه من بوده است. من از معدود افرادی‌ام که در همه حوزه‌های کتاب به عنوان نمونه‌خوان، ویراستار و کتاب‌فروش حضور داشته‌ام؛ اگر بخواهیم برای صنعت نشر فکر کنیم باید کل این مسیر را ببینیم و بدانیم چه اتفاقی می افتد. ما باید در کتاب‌فروشی‌ها از قواعد سنتی گذر کنیم و به سمت قواعد حرفه‌ای‌تری حرکت کنیم، شناسایی مخاطب هدف و مکانیزه‌کردن اداره کتاب‌فروشی قدرتی برای ما ایجاد کرد که در مدتی کوتاه توانمندی خوبی در این حوزه کسب کنیم. خیلی از کتاب فروشی‌های ما در ایران تبدیل به انباری برای کتاب شده‌اند. خیلی از ما به کتاب‌فروشی‌های قدیمی که مراجعه کردیم و یک کتابی را خواستیم نداشته‌اند؛ اما وقتی خودمان مراجعه کردیم و گشتیم در میان انبوهی از آن کتاب‌ها، کتاب‌های خوبی پیدا کردیم. کتاب محتوای جدیدی را همراه دارد. توسعه ویترین و کتاب‌فروشی مدرن‌تر باعث این می‌شد که وضعیت کتاب‌خوانی رونق پیدا کند. شکل‌گیری انجمن «کتاب‌فروشان خوشه» هم برای این بود جوانانی که در سراسر کشور به صورت خصوصی کار می‌کردند جمع‌آوری کنند و توانمندسازی را در دستور کار قرار داد. این افراد را شناسایی کردیم و این‌ها را دور هم جمع کردیم و از تجربیات این افراد در زمینه آموزش‌های فنی و تخصصی استفاده کردیم.

*صبح نو

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس