گروه جهاد و مقاومت مشرق - انتشارات نارگل، پاییز ۱۳۹۳ کار خود را با انتشار کتابی با عنوان «جنگ و لودرچی» آغاز کرده و در زمینه دین و اندیشه، شعر، رمان، خاطره و زندگینامه فعالیت میکند و بیش از هر موضوع دیگری بر ادبیات پایداری و مقاومت توجه دارد.
خبرنگار ما به گفتگو با علیاصغر بهمننیا، مدیر مسئول این انتشارات پرداخته و گفتههای خود را با این پرسش آغاز کرده است:
انتشارت نارگل، به طور تخصصی به ادبیات پایداری میپردازد، این موضوع، مخاطبان شما را محدود نمیکند؟
ما به انتشار کتاب در حوزههای مختلف از شعر و داستان و خاطره میپردازیم و خود را محدود نمیکنیم اما بیش از موضوعات دیگر به ادبیات مقاومت و پایداری توجه داریم.
چرا ادبیات پایداری و تکفیریها را به عنوان زمینه اصلی کار خود انتخاب کردهاید؟
باور ما این است که دورتادور کشور ایران، حوزه فعالیت تکفیریهاست؛ در حالیکه در جامعه ما اطلاعات خوبی نسبت به وقایع سیاسی وجود ندارد. اصلا وقتی عدهای شعار میدهند: «سوریه را رها کن/ فکری به حال ما کن»؛ این گفتهشان بیشتر از سر جهل است تا از روی دشمنی.
پیش از این نیز مشرق با این ناشر گفتگویی داشت:
کاش مرحوم آقاسی را درک میکردم / دفاع مقدس بهترین الگوی زندگی است/ اولین کتاب عکس جنگ سوریه در جهان را ما چاپ کردیم / بازار کتابهای دفاع مقدس خوب است
پس انتشارات نارگل خواسته مردم را نسبت به آنچه پیرامونشان رخ میدهد، آگاه کند؟
بله؛ کشور ما جزوی از کل است و ما لازم است در کنار شناخت ایران، کشورهای همسایه و سپس جهان را بشناسیم. از اینرو برآن شدیم تا به تحلیل پیرامون خود بپردازیم. بنابراین کتابهایی در حوزه خاورمیانه و کشورهای سوریه و عراق و افغانستان منتشر کردیم.
جامعه مخاطب خود و نیاز و خواسته او را چگونه شناختید؟
یک «رضایت مخاطب» داریم یک «هدایت مخاطب»؛ این دو با هم متفاوتاند و ما در کار خود به هدایت مخاطب و ذائقهسازی برای او اهمیت بیشتری میدهیم. از اینرو خودمان را به یک ژانر و موضوع خاص محدود نمیکنیم و میکوشیم تا به انتشار کتابهای خوب و اثرگذار بپردازیم.
چه تعریفی از کتاب خوب دارید؟
کتابی که از منظری تازه به یک موضوع پرداخته و آن را بهخوبی پرورش داده باشد و سطح ادبیات مخاطب را بالا ببرد. برای مثال، به زودی کتابی با عنوان «خرد و خرد برتر» از استاد یوسفعلی میرشکاک منتشر میشود که درباره شاهنامه است؛ برخی از واژههایی در این کتاب به کار رفته که ممکن است درک آن برای نسل جوان، آسان نباشد و نتواند به راحتی با این کتاب ارتباط برقرار کند اما به این دلیل نمیتوان به انتشار کتابهای سهلالوصول پرداخت؛ خوب است جوانان، ادبیات فاخر را هم بشناسند. به عبارتی تنها موضوع خوب کفایت نمیکند بلکه پرداخت و ادبیات هم باید خوب باشد. برای مثال، بسیاری از کتابهای منتشر شده در حوزه دفاع مقدس، به لحاظ موضوع دارای جذابیت بالایی هستند، اما متاسفانه از نظر پرداخت و ادبیات، چندان قوی نیستند که بنده همیشه کتاب «سلام بر ابراهیم» را به عنوان مثالی برای این حرف خود نام بردهام. در حالیکه یکی از وظایف ناشران این است که سطح ادبیات و دایره واژگانی مخاطبان را بالا ببرند.
فعالیت ناشران در این یکی دو سال اخیر به علت گرانی کاغذ و مشکلات اقتصادی محدود شده؛ شما تا چه اندازه با این مساله دست به گریبان بودهاید؟
یک فرهنگ بدی در ایران وجود دارد که به پیش و پس از انقلاب هم برنمیگردد و آن، نق زدن بسیار است؛ روزگاری بازار نشر در ایران، خوب بود و حتی افرادی که دانش چندانی در این زمینه نداشتند هم به فعالیت در حوزه نشر پرداختند و سود زیادی بردند؛ الان شرایط اقتصادی به خوبی آن زمان نیست اما هنوز هم کارهای خوب، راه خود را پیدا میکنند.
یعنی گرانی کاغذ، تاثیر چندانی بر فعالیت انتشارات بیدگل نداشته است؟
چرا تاثیر گذاشته. اولین اثر این بوده که شمارگان ما از ۲۵۰۰ به هزار نسخه رسیده است. به هر حال قدرت خرید مردم پایین آمده و در شرایط نامناسب اقتصادی، نخستین چیزی که از سبد خانوار حذذف میشود، کتاب و کالای فرهنگی است. اما با وجود همه این مسایل، مشکل اصلی ما قیمت کاغذ نیست، معضل نشر نارگل و بسیاری ناشران، سیستم توزیع و اطلاعرسانی است.
چطور؟
ببینید، حدودا نام ۱۵ هزار ناشر در وزارت ارشاد ثبت شده در حالیکه کمتر از سه هزار ناشر در نمایشگاه کتاب حاضر میشوند و بقیه یا غیرفعال هستند و یا فعالیت چندانی ندارند؛ بگذریم که بسیاری از ناشران به ظاهر فعال هم، به صورت حرفهای فعالیت نمیکنند چرا که ناشر حرفهای باید سازمان تولید، و شبکه توزیع حرفهای داشته باشد؛ اما مثلا خود ما هم در نشر نارگل، واحد مستقلی برای توزیع، مدیریت هنری و یا روابط عمومی نداریم تا بتوانیم با رسانهها تعامل مستمر داشته باشیم.
پس چگونه کتابهاتان را معرفی و تبلیغ میکنید؟
ما تنها میتوانیم از شبکههای مجازی برای تبلغ کار خود بهره ببریم. برای مثال سال گذشته کتابی با عنوان «زیر پوست جنگ» منتشر کردیم که درآن با سه نفر از مسئولان بعثی درباره جنگ مصاحبه شده بود که یکی از آنها نماینده وقت عراق در سازمان ملل، دیگری رئیس دفتر صدام و سومی رئیس ستاد ارتش عراق بودند. این افراد، اطلاعات مهمی را درباره هشت سال جنگ تحمیلی مطرح کرده بودند، حال چنین کتابی، با اینکه روزنامه کیهان در ده شماره خود، بخشهای مهمی از کتاب را منتشر کرد، اما آنگونه که باید و شاید معرفی و دیده نشد.
همچنین سال گذشته ما کتاب «احمد متوسلیان» را منتشر کردیم و مراسم رونمایی از این کتاب از چند شبکه تلویزیونی هم پخش شد اما یک خبرگزاری مشهور، این خبر را پوشش نداد. خلاصه نه ناشرانمان حرفهای هستند و نه رسانههایمان.
با توجه به شرایط و مسایلی که به ان اشاره کردید، از جمله پخش و اطلاعرسانی نامناسب، آیا از فروش کتابهاتان راضی هستید؟
بله، با توجه به وضعیت فعلی بازار، ما از متوسط فروش خود راضی هستیم.
چرا انتشارات نارگل در حوزه دفاع مقدس، بیش از هر قالب دیگری، به انتشار کتابهای مستند و خاطره نگاری رغبت نشان داده است؟
ما در پی آن هستیم تا به دنبال منطق جنگ برویم، نه احساسات جنگ؛ خود من کتابی مثل «دختر شینا» را خیلی دوست دارم اما فکر میکنم منطق جنگ در آن کمرنگ است. در حالیکه لازم است پس از این همه سال کمی از احساسات فاصله بگیریم. چراکه شاید احساسات در لحظه، تاثیر بیشتری روی مخاطب بگذارد اما مانایی و ماندگاریاش به اندازه منطق و استدلال نیست.
قالب خاطرهنویسی هم به این جهت انتخاب شده است؟
به نظر من رمان، یک قالب وارداتی است اما قالب قصهگویی و داستان، متعلق به ماست و از صدها سال پیش در ایران رواج داشته است. در حوزه خاطرهنگاری دفاع مقدس هم کتابهای فراوانی منتشر و در سالهای اخیر خاطرات شفاهی و تاریخ شفاهی هم رواج زیادی پیدا کرده، هرچند کارشناسانی چون علیرضا کمرهای، همین کتابها را هم تاریخ شفاهی و خاطرات شفاهی درست و کاملی نمیدانند.
کتابهای نشر نارگل را چه کسانی بررسی و برای نشر انتخاب میکنند؟
در حوزه ادبیات، شعر و حتی تکفیریها و ادبیات پایداری کارشناسانی هستند که کتابها را بررسی میکنند اما گاهی، کارشناسی بالاتر از خود نویسنده وجود ندارد. برای مثال در مورد کتاب «خرد و خرد برتر» استاد یوسفعلی میرشکاک ما کسی را بالاتر از خود ایشان برای کارشناسی این اثر نمیشناسیم.