به گزارش مشرق، حضرت آیتالله خامنهای درباره نقش تمدنی پیادهروی اربعین فرمودند: «اگر ظرفیّتهای کشورهای اسلامی بر روی هم مجتمع بشود، آن وقت امّت اسلامی نشان خواهد داد که عزّت الهی یعنی چه؛ تمدّن عظیم اسلامی را به جوامع عالَم نشان خواهند داد؛ باید هدف ما این باشد و این راهپیمایی اربعین میتواند یک وسیلهی گویایی برای تحقّق این هدف باشد.» ۱۳۹۸/۰۶/۲۷
باتوجه به اهمیت این موضوع نشست علمی «جایگاه پیادهروی اربعین در سیر تمدنی انقلاب اسلامی» روز یکشنبه ۱۴ مهرماه ۱۳۹۸ به همت معاونت پژوهش و آموزش مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی (دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای) برگزار شد. حاضران در این نشست درباره نقش پیادهروی اربعین در تحقق تمدن نوین اسلامی بحث و تبادلنظر کردند.
بیشتر بخوانید:
چرا راهپیماییِ اربعین در حال جهانیشدن است؟
ظرفیتسازی تمدنی در راهپیمایی اربعین
در این نشست حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدمهدی میرباقری مبحث خود را در زمینه «ظرفیت اربعین در مسئلهی امتسازی» ارائه کرد که بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن آن را منتشر میکند.
* «امتسازی» در تقسیم کلان آن به دو گونه است که هر کدام الزامات و امکانات خود را میطلبد. یکی امتسازی در جبههی باطل است که بر محور حیات دنیاست و به تعبیر قرآن «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ» و به تعبیر روایات «محیط ولایت دشمنان اهل بیت علیهمالسّلام حیات دنیاست و نه عالم طبیعت». اقتضائات تمدنسازی باطل در طول تاریخ نیز همین فراهم آوردن روح گرایش به لهو و لعب و زینت و تفاخر و تکاثر و ایجاد عقلانیت متناسب با آن (البته اگر جسارت به عقلانیت نباشد) و بعد هم سازوکار و سبک زندگی متناسب آن بوده است که به یک تمدن منتهی میشود. یعنی از عمق تعلقات انسانی تصرف میشود تا رفتار کلان و جزئی انسان و در یک سبک زندگی و یک تمدن ظهور پیدا میکند. این تمدن بر محور مکتب شیطانی و بر محور اولیاء طاغوت شکل میگیرد. هر جا تمدن مادی را نگاه کنید، تجسد ارواح فراعنه است و تعلقات فاسد و دستگاه محاسبهی خطای آنها و سازوکاری که برای دستیابی به تعلقات خودشان شکل میدهند تا با مدل و سبک زندگیشان یک تمدن بسازند.
هر جا تمدن مادی را نگاه کنید، تجسد ارواح فراعنه است و تعلقات فاسد و دستگاه محاسبهی خطای آنها و سازوکاری که برای دستیابی به تعلقات خودشان شکل میدهند تا با مدل و سبک زندگیشان یک تمدن بسازند.
متقابلاً یک تمدن دیگری هم داریم؛ تمدن الهی که بر مبنای اقدامات انبیاء است و البته باید بگوییم که اقداماتی فراتمدنی است. ممکن است ایشان در مسیر ایجاد تمدن هم نقش ایفا کنند، ولی فراتمدنی هستند. انبیاء امت میسازند و این امت در طول تاریخ و تا ظهور و تا رجعت و تا قیامت و بهشت ادامه مییابد. اسم این را نمیتوان تمدن گذاشت، بلکه این یک امرِ فراتمدنی است که ممکن است در ساخت یک تمدن و ایجاد یک تجسد عینی در عالم ارض هم نقش ایفا کند. این تمدن بر محور ولایت حضرت حق و بر محور ائمهی حق شکل میگیرد.
سرسلسلهی ائمهی حق و محور امامت امت اسلامی وجود مقدس رسولالله صلواتاللهعلیهوآله است و انبیاء دیگر سرداران این جبهه به حساب میآیند. شکلگیری این تمدن یک اقتضائاتی دارد و یک امکاناتی را میطلبد که این بحث در معارف دینی و بهویژه در قرآن گستردهتر است و در حد امکان به این امتسازی و اقتضائات تاریخی و اجتماعی و تکوینی آن اشاره میکنم.
اما چگونه این امت بر محور نبی اکرم صلواتاللهعلیهوآله درست میشود؟ قرآن این را در سورهی حجرات توضیح داده است. بر خلاف این که گفتهاند این سوره مواعظ اخلاقی را شرح میدهد، اما این سوره مسیر امتسازی بر محور وجود مقدس نبی اکرم صلواتاللهعلیهوآله و موانع آن را توضیح داده است. شروع این سوره با این بحث است که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ». اگر بناست که امتی حول این پیامبر درست شود، کسی نباید جلوتر از او راه برود. «بَیْنَ یَدَیِ» چهبسا ترجمهاش این باشد. حضرت یک طرحی را دارند در عالم جلو میبرند و این آیه اشاره به طرح حضرت دارد که از طرح حضرت جلو نیفتید. با حضرت راه بروید. این طور نباشد که شما جلوتر از طرح حضرت، طرح خودتان را پیاده کنید. جبههی نفاق همین کار را میکرد.
یک طرح جدیدی را برای مقابله با طرح حضرت برپا میکرد. در ادامه میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ» صدایتان را از صدای پیامبر صلواتاللهعلیهوآله بالاتر نبرید. یک معنی این آیه توصیهی اخلاقی است. یعنی وقتی در محضر حضرت نشستهاید، آرام حرف بزنید، ولی معنی دیگرش میتواند این باشد که در عالم صدایی جز صدای حضرت نباید شنیده شود. اگر یک فیلسوف یا عارف و دانشمند دیگری برای خودش یک مکتبی درست کند، دیگر امتی درست نمیشود، بلکه باید یک صدا باشد و همهی صداها باید فروخفته باشند. بعد در آیهی بعد میفرماید «إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَی لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ» آنهایی که صدایشان را نزد رسول خدا فرومیخوابانند، محضر ایشان را درک میکنند. کسی که محضر رسولالله صلواتاللهعلیهوآله را درک میکند، صدایش آرام است. فرمودهاند که مصداق این آیه امیرالمؤمنین علیهالسّلام است. اینچنین و اینگونه امت درست میشود.
در عالم صدایی جز صدای پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) نباید شنیده شود. اگر یک فیلسوف یا عارف و دانشمند دیگری برای خودش یک مکتبی درست کند، دیگر امتی درست نمیشود، بلکه باید یک صدا باشد و همهی صداها فروخفته باشند.
حال موانع شکلگیری این امت چیست؟
یکی این است که قرآن میفرماید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا». فاسق آن کسی است که «یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ». طبیعتاً «یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ». رشتههایی را که خدا برقرار کرده، قطع میکند. همه چیز باید بر مدار رسولالله صلواتاللهعلیهوآله باشد، اما فاسق آن را قطع میکند و میخواهد چیز دیگری به جای آن بگذارد. میخواهد امتی که بناست حول رسولالله صلواتاللهعلیهوآله شکل بگیرد، این مناسبات را قطع کند. مثل دنیای مادی که همهی روابط حول انبیاء را قطع میکند و روابط خودش را جای آن میگذارد. میگوید خانوادهتان را این طور درست کنید، اقتصادتان این طور باشد و سیاستتان اینچنین باشد. فاسق از مدار خداوند و رسول او خارج است و میخواهد امت را هم خارج کند.
ما با آزادی مخالف نیستیم. با دموکراسی به مفهوم غربی آن صددرصد و نه حتی نودونه درصد مخالفیم، اما با آزادی انسانی مخالف نیستیم، چون مفهوم غربی بردهداری مدرن، تئوریزه و نرمافزاری شده است و تبدیل به یک چیزی شده به نام دموکراسی که قرنهاست بشر را با آن بازی میدهند. این در مقابل کار انبیاء است. میفرماید حواستان به «فَتَبَیَّنُوا» باشد که آنها شما را با هم درگیر میکنند. اینها امت را به هم میزنند و کار را به جایی میرسانند که «طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا». اقتتال بین خودتان درست میکنند؛ همان کاری که در تاریخ بود و الان هم است. هر وقت جبههی مؤمنین میخواهد شکل بگیرد، آنها اقتتال راهمیاندازند. چاره چیست؟ «فَتَبَیَّنُوا». تبین به چه معنی است؟ «وَاعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ» هر کسی که صدایش را بلند کرد، شما گوش نکنید، زیرا پیامبر در بین شما هست و به او رجوع کنید «لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ». اگر این پیغمبر خدا در امور دنبال سر شما راه برود، شما ضرر میکنید و به رنج میافتید. این یکی از موانع امتسازی است.
بعد میفرماید یک سرمایهای ما به شما امت دادهایم و آن پیامبر است، با این سرمایه راه بروید و جلوی پیامبر نیفتید. این سرمایهی امتسازی است. «وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ». یکی «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ» است و یکی «وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ» و دیگری کراهت نسبت به کفر و فسوق و عصیان است. کلمهی ایمان در این آیه امیرالمؤمنین علیهالسّلام است و کلمات کفر و فسوق و عصیان ائمهی جور هستند. لذا فاسقی که خبری میآورد، بر محور این کلمهی فسق است. این میخواهد امت را به هم بریزد. اگر این تولّی و تبرّی و این مرزبندیها نباشد، اگر این تمایل قلوب و نفرت قلوب نباشد، یک امت شکل نمیگیرد. این تمایل باید تمایل به ولیّ جامعهی ایمانی یعنی امیرالمؤمنین علیهالسّلام باشد. مکتب حق در ولیّ حق متجسّد و متجسّم میشود. همان گونه که مکتب باطل در اولیاء طاغوت تجسد مییابد. تبرّی نسبت به مکتب باطل و اولیاء طاغوت و ائمهی باطل و مناسباتشان و تولّی نسبت به امام حق و مکتب حق؛ این محور شکلگیری امت است.
اخوتِ بر محور ایمان از ارکان شکلگیری امت است؛ الان وقتی یک اخوتی شکل میگیرد، خبر درست میکنند که ایران در عراق چنان کرده و ناسیونالیسم عربی و فارسی را زنده میکنند و به جان هم میاندازند. میخواهند آن اخوت بر محور امام را از بین ببرند.
بعد دستور میدهد که اگر خبر فاسق اقتتال ایجاد کرد و «إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا»، اصلاح کنید. اصلاح یعنی برگرداندن به مدار صلاح که امام است. لذا بر محور امام حلاش کنید؛ «بمُوالاتِکُمْ ... ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ» همین طوری که نمیشود با هر شعاری تجمع ایجاد کرد؛ باید یک ظرفیتی باشد. باید یک حباللّهی باشد. اولوهیت حضرت حق از طریق این رشته ما را جمع میکند. «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» همین طور که آقا بیاید و جمع شویم حول او. مگر میشود تجمع ایجاد کند؟ نه، ولی باطل همین طور شکل میگیرد. باطل ظرفیت جمع کردن اهواء و شهوات را دارد. امام حق هم ظرفیت ساماندادن ارادههای حق را دارد.
دیگر این که اخوتِ بر محور ایمان از ارکان شکلگیری امت است؛ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ». الان وقتی یک اخوتی شکل میگیرد، خبر درست میکنند که ایران در عراق چنان کرده و ناسیونالیسم عربی و فارسی را زنده میکنند و به جان هم میاندازند. میخواهند آن اخوت بر محور امام را از بین ببرند. سرمایهی شکلگیری امت را با خبر فاسق هدف قرار میدهند برای این که این اخوت را بر هم بزنند و نزاع درست کنند. بعد از آن چه میکنند؟ بعدش تحقیر همدیگر است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ» اینها همان چیزهایی است که وحدت و امت با آن به هم میخورد. اینها ابزار شیطان برای بر هم زدن امت است.
حال در شکلگیری این امت جای عاشورا کجاست؟ این حرکت امام حسین علیهالسّلام که «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ» برای این است که امت را بسازد و این امت را از فضای لهو و لعب و زینت و تفاخر و تکاثر که در مقیاس یک تمدن بزرگ تاریخی برپا کرده بودند، بهسلامت از این فضا عبور دهد تا گرد و غبار این بساط شیطنت و لهو و لعب بر دامن امت ننشیند. اینها بساط اِلهاء و تکاثری را راهانداخته بودند تا نگذارند امت حول محور امام شکل بگیرد. در سورهی تکاثر آمده است که نقشهی دشمن «أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ» است. تکاثری که مربوط به دنیا و ولایت ائمهی جور است. از طریق ایجاد تکاثر، الهاء ایجاد میکنند. «الهاء» یعنی غافل کردن. دشمنان مردم را از چه چیزی غافل میکنند؟ «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» از نعیم غافل میکنند. در اینجا فرمودهاند که نعیم یعنی ائمه علیهمالسّلام. برای این که نگذارند مردم حول امام جمع شوند و قدر امام را بدانند.
سیدالشهدا علیهالسّلام چگونه امّت را از وسط تکاثر و الهاء و جهالت و ضلالت عبور میدهد؟ با واقعهی عاشورا. در زیارت اربعین آمده است که «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ، وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ». ببینید، تمدن مادی فضای جهل و تاریکی را ایجاد میکند و آدمی اگر از امام جدا شود، در عالم گم میشود و بعد به حیرت مبتلا و اسیر جبههی دشمن میشود. پس حضرت یک بساطی را برپا کردهاند که کل عالم را به تعبیر من وارد دالانی از حزن کردهاند که روی بساط لهو و لعب خط میکشد. آن حزن عاشورایی و آن «لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلی جَمیعِ اَهْل ِالاْسْلامِ و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِی السَّمواتِ عَلی جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ» است که سیدالشهداء علیهالسّلام برای نجات امت ایجاد کردهاند.
کما این که برج ایفل نماد تمدن مادی است و دور آن طوافی صورت میگیرد، کربلا نماد تمدن ماست و حول آن طواف صورت میگیرد و این تمایل قلوب به کربلاست که امتساز است.
اما دو خط اتصال با امام حسین علیهالسّلام وجود دارد که در روایات خیلی بر آن تأکید شده و اثرات فوقالعادهای دارد؛ یکی بُکاء است و دیگری زیارت. نقش این دو در امتسازی چیست؟ زیارت سیدالشهدا علیهالسّلام کثرتهایی را که شیطان برپا میکند، به هم میزند و به جای آن یک تمدن درست میکند. زیارت هم محور تجمع تاریخی حول امام است. اساتید اهل فن میگویند که جامعهی ایران، جامعهای حول محور زیارت امامزادهها و امام رضا علیهالسّلام است و همین ملت و امت درست میکند. زیارت یک امر فوقالعادهای است. البته هر زیارتی هم این ارزش را ندارد. کما این که برج ایفل نماد تمدن مادی است و دور آن طوافی صورت میگیرد، اما کربلا نماد تمدن ماست و حول آن طواف صورت میگیرد و این تمایل قلوب به کربلاست که امتساز است.
امتسازیِ حق لوازم خودش را دارد؛ بیت میخواهد، بلد امن میخواهد، امام میخواهد، رسول میخواهد، امت مسلمه میخواهد، مناسک میخواهد، تمایل قلوب به امام میخواهد. اگر «لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ»، پس هیچ کسی نباید برای خودش طرحی پیاده کند و همه باید دنبال یک طراح بروند که آن هم امام و رسول است. تلقی من این است که عاشورا محور همهی اینها است.
عاشورا هزینهای است که نبیّ اکرم صلواتاللهعلیهوآله برای امتسازی و شفاعت و عبوردادن امتش از فتنهی جبههی کفر و نفاق دادهاند. زیارت و بُکاء و عزاداری بر اباعبدالله علیهالسّلام محور اتصال امت به عاشورا است.
عاشورا هزینهای است که نبیّ اکرم صلواتاللهعلیهوآله برای امتسازی و شفاعت و عبوردادن امتش از فتنهی جبههی کفر و نفاق دادهاند. زیارت و بُکاء و عزاداری بر اباعبدالله علیهالسّلام محور اتصال امت به عاشورا است. در این اتصال یک اتفاقاتی هم میافتد که در زیارت عاشورا آمده است. از درک عظمت این مصیبت است که میفهمیم حادثهی عاشورا درگیری با ابنزیاد و شمر و یزید و ... نیست، بلکه درگیری با کل جبههی شیطان و باطل در تاریخ است. عاشورا جنگ بر سر طبقات اقتصادی را خاموش میکند، اما یک صف قتال دیگری را شکل میدهد: «سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ» و یک خونخواهی حول آن اتفاق میافتد: «اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثاری». عاشورا محور امتسازی اسلامی است.
بنابراین جای عاشورا و اربعین در امتسازی کجاست؟ چگونه این عزاداری امت را میسازد؟ چگونه تفرقی را که قرنها شیطان بین عربیت و عجمیت و نژاد و رنگ در آن دمیده است، به هم میریزد؟ چگونه تجمع قلوب حول امام درست میکند؟ همین طور که شیطان جبههی صهیونیسم و مسیحیت صهیونی و معاندین در داخل دنیای اسلام و سلفیها را راهانداختهاند، ما هم باید یک ترکیبی بر محور اهل بیت علیهمالسّلام جمع کنیم. عاشورا و اربعین این ظرفیت را دارد و میتواند محبان دنیای اسلام و مسیحیت متدین را دور خودش جمع کند و «أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصاری ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسینَ وَ رُهْباناً» این شدنی است.