کد خبر 1058157
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۶:۴۷

دنیای جدید، دغدغه‌ای است که بعد از تغییر در نظم اجتماعی جهان بواسطه شیوع کرونا جدی‌تر شده و اندیشمندان مدرن را دچار چالشی دور از انتظار کرده است.

به گزارش مشرق، شیوع فوق‌العاده این ویروس در میان ۱ ملیون انسان در یک دوره ۴ ماهه به جهانیان ثابت کرد که این احتمال وجود دارد که دوباره نیز چنین شیوع و عالم‌گیری‌ای عمدی یا طبیعی در جهان دور از انتظار نیست، چرا که چنین شیوعی به پهناوری ۲۰۰ کشور تاکنون در جهان رخ نداده است. از اینرو زین پس هیچ نوعی از بشر -چه از نوع غربی و چه شرقی، چه جهان اولی و چه جهان سومی- خود را از امراض عالم‌گیر در امان نمی‌داند، چرا که کمتر انسان و دولتی در دنیا هست که دشمنی نداشته باشد و زمین‌گیر شدنش منافعی برای دشمنش بوجود نیاورد. به خصوص که دسته‌بندی دوست و دشمن در دنیای جدید توسط معادلات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تعیین می‌شود، معادلاتی که نظم نوین جهانی در ایجادشان مؤثر بوده، هست و خواهد بود.

نظم جدید، دنیای جدید

کمتر سیاستمداری این فکر را در مخیله‌اش می‌گذراند که در عصر ارتباطات روزی باید برای قطع اجباری ارتباطات برنامه‌ریزی قهرآمیز کند. اقتصاد جهانی هم که با ترویج نسل‌های جدید فناوری به خصوص هوش مصنوعی و اینترنت اشیا در حال برنامه‌ریزی برای یک جهش بزرگ بود حالا با رکودی مواجه شده است که پایان این رکود معادلات اقتصاد جهانی را دچار تزلزل‌های مهم خواهد کرد و البته هستند صنایعی که شاید دیگر جهان پس از کرونا را نبینند.

شاید بتوان معادلات بوجود آمده در جهان جدید را حول محور نظم جدید اجتماعی ساماندهی کرد. نظمی که اقتصاد، فرهنگ و سیاستِ خود را دارد و تاکنون برایش اندیشه‌ای خلق نشده است. نظام قدرت در نظم اجتماعی جدید مدل و ساختار خود را دارد و حکمرانی در نظم اجتماعی جدید مختصات خود را سازماندهی خواهد کرد.

دین‌گرایی جمعی

یکی از پدیده‌هایی که در دوره پدید آمدن کرونا نگاه جهانیان را به خود معطوف کرد، شگفتانه «بازگشت خدا» بود. خدایی که شاید تاکنون در نظریه‌های مدرن ساعتی را ساخته بود تا رهایش کند، حالا برگشته است تا مدلی جدیدی از تقدیس و عبادتش را نظاره‌گر باشد. خدایی که حجاب مدرنیته دیدگان بشر جدید را از دیدنش عاجز کرده بود، اما از کار افتادن بخشی از این ساعت دوباره به یاد انسان فراموش‌کار انداخت که معادلاتی که در بستر اُمانیسم حل کرده است حالا دچار یک خطای محاسباتی فاحش شده است، چراکه تمام توان و قدرت بشری بکار گرفته شده که در مقابل ویروسی بایستد ولی هر روز عاجزتر از دیروزش می‌شود. تابدانجا که بسیاری معتقدند جهان‌زیست انسان قرن ۲۱ را می‌توان به قبل و بعد از کرونا تقسیم کرد. پدیده رایج عبادت خدای فراموش شده به خصوص در تمدن غرب با ماهیت جدیدی هم بروز کرده است، شاید روزی نیست که خبرگزاری‌های دنیا اجتماع مردمی را نشان ندهد که در حال عبادت دسته جمعی با هم هستند البته به روش‌های کرونایی. مردم مصر بربام خانه‌هایشان الله اکبر می‌گویند، ایتالیایی‌ها با هم در بالکن خانه‌هایشان دعا می‌کنند، در فلسطین و الجزایر مردم در یک نقطه جمع می‌شوند که با هم دعا کنند و در ایران مردم به جمع‌خوانی ادعیه و اذکار در یک ساعت با هم توافق می‌کنند. انسان تنهای مدرن حالا دین‌داری جمعی را تمرین می‌کند، مساله‌ای که تا قبل از کرونا سیاست مدرن و سکولار بر فردیت آن اهتمام داشت و تا تکفیر کلیه اجتماعات و نمادهای اجتماعی تاکید می‌کرد.

از بین رفتن شکاف میان دولت و حاکمیت

کرونا در ایران نشان داد که تنها وقتی می‌شود با شگفتانه‌های جدید مواجه شد که تمام ظرفیت‌های کشور دست در دست هم پایکار باشند. بسیج، سپاه، ارتش، نیروی انتظامی و دیگر نهادهای حمایتی همچون کمیته امداد، بنیاد مستضعفان، آستان‌های مقدس، ستاد اجرایی فرمان امام و... وقتی پای کار آمدند کشور توانست پیک اصلی شیوع کرونا را پشت سر بگذارد. برنامه اقدام مشترک داخلی که می‌توانست در دیگر موضوعات اساسی کشور نیز در سالیان اخیر در صورتی که امکانش توسط دولت فراهم می‌شد محقق شود. به عبارت بهتر کرونا نشان داد که در سال‌های اخیر چقدر فرصت‌های خوبی در مشارکت دادن توانمندی‌های کشور برای حل معضلات مردم معطل مانده است.

اهمیت پیدا کردن برنامه و سیاست‌گذاری

کرونا و نحوه مواجه با آن نشان داد که نظریه پردازی‌های صرفاً دانشگاهی و مطالعات کاملاً تئوریک چالش حکمرانی جدید است. کرونا به عنوان یک پدیده شگفتانه جهانی نشان داد که در حوزه علوم انسانی دچار معضل جدی هستیم و این حوزه غربزده در هنگامهٔ اجرایی شدن بواسطه ترجمه‌ای و تقلیدی بودنش هیچ کارآمدی ندارد. مدل اصیل غربی مواجه با علوم انسانی در شرایط بحرانی کرونا نتوانست جلوی مخاطرات این حوزه را در غرب بگیرد، چه برسد به ترجمه دسته چندمی و سلیقه‌ای از آن در ایران که با مفهوم غربی آن نیز فاصله معناداری دارد. سیاست، اقتصاد، روانشناسی، اخلاق، مردم‌شناسی و به عیارت مختصر کلیه علوم تحلیگر اجتماع و انسان در غرب در برابر کرونا سر فرود آورد.

حال بنگرید به شیوه و مدل سیاست‌گذاری سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران که برگرفته از همین نگاه وارداتی است. نگاهی که شاید تا قبل از کرونا اندک رمقی در خود می‌دید، ولی کرونا ضعف ذاتی‌اش در مدیریت اجتماعی را بوضوح پدیدار کرد. حال سؤال اینجاست که مدل غربی سیاست‌ورزی که در امتحان کرونا در نظم قدیم جهانی مردود شده است چگونه قرار است در سیاست‌ورزی نظم جدید جهانی نقش ایفا کند؟

مشارکت میدانی مردم

کرونا به جهانیان ثابت کرد که برای مقابله با شگفتانه‌های جدید، شاید دیگر نظام بروکراتیک حکمرانی مرسوم نتواند مؤثر باشد. شاید زمان آن رسیده است که مدل مشارکت مردم در حکمرانی تغییر کند. شاید سیاست باید نقش سیاست‌گذاری و حاکمیت ایفا کند و میدان‌دار حل مساله خود مردم باشند. ایران نشان داد که تا مردم پایکار نیامدند و ۷۰ ملیون نفر در طرح غربالگری اجتماعی شرکت نکردند مبتلایان شناسایی نشدند، ضدعفونی معابر و میادین انجام نشد و حتی کمبود ماسک و مواد ضدعفونی جبران نشد. حتی بهترین برنامه‌ها و تولیدات رسانه‌ای برای سرگرم کردن مردم و التیام بخشی به روح خسته‌تر از جان مردم توسط خود مردم تولید و بازنشر شد.

میدان‌داری مردم برای کمک به محرومان نیز چشم‌گیر بود. بار کمک به بسیاری از محرومان و مستضعفان به دوش خیریه‌های محلی مردمی بود و فضای مجازی در این دوره به کمک جهادگران این عرصه آمد. بخشیدن کرایه‌های منازل و مغازه‌ها نیز اتفاق نادری بود که شاید برای اولین بار در دنیا در ایران اتفاق افتاد و مدل خوبی از مشارکت مردم در حل معضلات اجتماعی را رقم زد. مشارکت مردم در حکمرانی پساکرنا یکی از مهم‌ترین تجربیاتی بود که برای کشور بدست آمد.

عملگرایی در سیاست‌ورزی

حال از مشکل ماهیت سیاست‌ورزی که بگذریم نحوه اجرایی و عملیاتی شدن سیاست‌ها نیز از نقاط چالش برانگیز کرونا در ایران بود. نداشتن نقشه و توان عملیاتی کردن یک سیاست ملی و پایکار نبودن تمام اعضا و جوارح دولت در اجرایی کردن یک سیاست ملی در دوره بحران نیز از مسائلی بود که آموزگاری کرونا به ما آموخت. دولتی که یک رزمایش موفق ملی برگزار نکرده بود، در یک جنگ تمام عیار نیز نتوانست چابک و به موقع عمل کند و تقریباً ۲۰ روز فرصت قرنطینه و اجرایی کردن طرح فاصله‌گذاری اجتمای را دیرتر عملیاتی کرد. زمانی که در صورت استفاده از آن قطعاً چشم‌انداز بهتری در مدیریت کرونا در مقابل کشور قرار داشت.

از جنگ قدیم تا جنگ جدید

آخرین بحران ملی که اینچنین کشور را به خود دچار کرد جنگ تحمیلی ۸ ساله با صدام بود، جنگی که بیش از ۳۰ سال از پایانش گذشته است. یعنی نیمی از جامعه جوان ایرانی آخرین بحران ملی که ایران با آن مواجه شده بود را ممکن است که اصلاً بیاد نیاورند. از اینرو شگفتانه کرونا از یک جهت برای جوانان این مرز و بوم تجربه جدیدی بود تا تجربه‌ای نو از تحمل مشکلات داشته باشند و بفهمند همیشه در بر یک پاشنه نمی‌چرخد.

 همچنین پیچیدگی این ویروس عالم‌گیر سبب شد تا سیاست‌ورزان کهنه‌کار به این ادراک برسند که دیگر روش‌های قدیم مواجه با بحران‌ها کارکرد امروزی ندارد و الان سامانه‌ها، استارتاپ‌ها و ابزارهای دیجیتال، کنترل و مدیریت بحران می‌کنند و ابزار محوری برخورد با مشکلات نوین هستند؛ ابزاری که نسل جوان کشور امکان بهره‌بردرای از آن را به مراتب بیشتر از نسل اولی‌های انقلاب بلدند.

به عبارتی اگر جوان ایرانی بتواند از سردرگرمی و پیچیدگی ترسیم تصویر بزرگ اتفاقات جهان با نظم جدید بسلامت بیرون آید، حتماً چابکی در تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی و قدرت اجرایی و هوشمندی‌اش در شرایط پساکرنا بیشتر بکار کشور خواهد آمد. این خصوصیات قطعاً در کنار قدرت هدایت و راهبری مدیران دیروز و صاحبان تجربه امروز بدست خواهد آمد.

رنگ باختن دروغ‌انگاری درباره سیاست‌های ایران

مجموعه وقایعی که در سال ۹۸ اتفاق افتاد این انگاره را در ذهن بخشی از مردم ایران به کمک رسانه‌های عبری، عربی و غربی حقنه کرد که جمهوری اسیلامی ایران در بیان واقعیت‌های کشور به مردم دروغ می‌گوید و این ذهنیت را ایجاد کرد که باید برای دریافت واقعیت‌ها به کانال‌های غیرایرانی رجوع کنند.

میزان رجوع ایرانیان به شبکه‌های خارجی در ۶ ماهه دوم ۱۳۹۸ نیز موید این واقعیت تلخ است. ذهنیت خطرناک دروغگو بودن حاکمیت سبب فاصله رسانه‌ای بخش قابل توجهی از مردم از حاکمیت شده بود. این خط رسانه‌ای توسط معاندان انقلاب در روزهای ابتدایی اپیدمی نیز پیگیری می‌شد، اما تأیید سازمان بهداشت جهانی از تعداد مبتلایان در ایران آب سردی بر این ذهنیت‌سازی مجازی ریخت. رشد نجومی تعداد مبتلایان در آمریکا و اروپا و غافلگیری شبکه بهداشت و درمان این کشورها در مواجهه با حجم گسترده مبتلایان نشان داد که همین مدعیان راستگویی و صداقت چقدر در بیان حقایق به مردمشان فریبکارانه عمل کردند.

تغییر هژمونی قدرت

مجموعه اتفاقاتی که در این ۴ ماه از شیوع کرونا رخداد به خوبی این تصویر را در جهان ایجاد کرد که مدعیان جاه‌طلب قدرت جهان، چقدر در مواجه با بحران‌های نوین حقیرند و این مستکبران همیشه تاریخ که در اداره سرزمین‌های خودشان عاجزانه عمل کردند چگونه می‌توانند مدعی دفاع از صلح و ثروت جامعه جهانی باشند؟ شیوع غیرقابل مهار کوید-۱۹ در آمریکا و اروپا که در اندک زمانی هژمونی قدرت غرب را به چالش کشید خط بطلانی بر نظام تک قطبی جهانی بود.

نایاب شدن ماسک و مواد ضدعفونی، فقدان مواد غذایی اولیه و حتی کمبود دستمال توالت نقطه عطف تاریخ امپراطوری آنگلوساکسونی است، تاریخی که پر است از یک قرن تعددی، تجاوز، قتل و غارت جهانیان برای خلق آرمان‌شهر غربی و آرامش پوشالی برای انسان غربی که حالا مردمش در صف‌های طویل هایپر مارکت‌ها با هم سر تأمین مواد اولیه مایحتاج زندگیشان می‌جنگند و بی خانمان‌هایشان مجبورند با فاصله از هم در خیابان شب‌ها را به صبح برسانند.

و اما تصویر جدیدی که جهان از چین و روسیه در برخورد با کرونا دید تصویر ظهور قدرت‌های جدیدی است که براحتی بر جایگاه قدرت بلامنازع قرن اخیر -آمریکا- تکیه خواهند زد. قدرت‌هایی که رویکرد ضد آمریکایی‌شان این امکان را برای انقلاب اسلامی نیز فراهم خواهد کرد که در کنار این قدرت‌های نوظهور در عین استقلال و هویت کامل به اهداف بلند انسانی و اسلامی‌اش بیاندیشد و فارغ از هرگونه وابستگی به غرب و شرق تکیه‌گاه محرومان و مستضعفان عالم باشد.

وظیفه انقلابی

استقلال و خود اتکایی یکی از دستاوردهای مهم ویروس کرونا برای ایران اسلامی بود. همین اتکا به توان داخلی توانست مهار دوره پیک بحران را برای ما به ارمغان بیاورد. سیاست به هنگام تولید نیازهای اساسی کشور به خصوص در حوزه‌های بهداشتی و درمانی نشان داد که اگر بخواهیم و خود را در شرایط سخت احساس کنیم می‌توانیم حتی جلوتر از برخی کشورهای مدرن غربی نیازمان را برطرف کنیم.

مشارکت دادن تمام ظرفیت‌های کشور در سیاست‌گذاری‌های اقتصادی و اجتماعی، سیاستِ تجربه‌شده‌ای بود که باید در دوره پساکرونا محور مواجه با نظم جدید جهانی تلقی شود.

استفاده محوری از ظرفیت‌های خودجوش جوان و مردمی، سیاست بنیادینی است که باید در قالب یک سیاست بالادستی برای حل مشکلات کشور بروز و ظهور پیدا کند و خلاقیت جوانان به همراه نیروی خارق العاده جوانی به کمک امر مقدس خوداتکایی اقتصادی و اجتماعی کشور بیاید.

مدل خوداتکایی مردم پایه با محوریت جوانان، نسخه‌ای است که باید همچون ویروس کرونا ابتدا در منطقه و پس از آن برای تمام محرومان و مستضعفان جهانی تکثیر شود تا ایران اسلامی را در نظم جدید به سمت یک قدرت جهانی حرکت دهد.

محمدعلی الفت‌پور معاون نخبگان و آموزش پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام