به گزارش مشرق، محمدباقر قالیباف منتخب مردم تهران در مجلس یازدهم شورای اسلامی در یادداشتی با عنوان «ما و جهان پساکرونا»، تاثیرات ژئوپلتیکی شیوع کرونا بر نظم آیندۀ جهانی را بررسی کرد.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
در جهان دگرگونشدۀ آینده نقشی مؤثر خواهیم داشت یا صرفاً نظارهگر خواهیم بود؟
شیوع ویروس کرونا در مدت زمان کوتاهی جهان را درگیر خود کرده است و در صورتی که طولانی شود تأثیری ماندگار بر همۀ ارکان نظم آیندۀ جهانی خواهد گذاشت. برای تحلیل ژئوپلتیکی این پدیدۀ مهم میتوان به نکات ذیل اشاره کرد؛
۱-شیوع ویروس کووید-۱۹ نشان داد برخلاف آنچه برخی پژوهشگران در مورد کاهش نقش دولتها و جایگزینی آن با سایر بازیگران فراملی و فروملی بحث کردهاند، هنوز هم دولتها بازیگر اصلی جوامع هستند و این نقش در بحرانها تشدید میشود. در جهان پساکرونا دولت قویتر و مداخلهگرتر خواهد شد و مسئولیتهای پیشین خود را بازیابی خواهد کرد.
۲-گسترش این ویروس از یک فرد در یک بازار محلی در یک استان در کشور چین به سطح و مقیاس جهانی نشان داد که چگونه در شرایط جهانی شده یک محیط جغرافیایی محلی میتواند در سطوح مختلف تاثیرگذار باشد. این پدیده را با عبارت جهانمحلیشدن شدن هم میتوان توصیف کرد که نشان میدهد روندهای از پایین به بالا هم میتوانند به اندازۀ روندهای از بالا به پایین مهم باشند. باید به اهمیت محیطهای جغرافیایی محلی برای تعامل یا تقابل با فرآیند جهانی شدن تاکید کرد.
۳-شیوع این ویروس به احیای معنا و مفهوم سنتی مرزهای ملی در نظام جهانی منجر شد و بر این واقعیت تاکید کرد که همچنان کارویژه اصلی مرزها همان فاصلهگذاری با دیگران است و دولتها در تلاش برای پس گرفتن قدرت کنترل خود هستند. شیوع این ویروس باعث شد دولت-ملتها بیش از قبل به هویتهای ملی خود اهمیت دهند و نظامهای فراملی چون اتحادیۀ اروپا میتوانند در معرض تحولات جدی قرار گیرند و هیچ بعید نیست که این ویروس خلاف قواعد پیشین، کشورها را برای تأمین نیازهای خود به تولید در داخل کشور سوق دهد.
۴-دخالت موثر دولت چین در کنترل شیوع ویروس در آن کشور جلوههای دیگری از دخالتهای مثبت و حداکثری دولتها برای افزایش کارآمدی را نشان داد. کرونا به روشنی ضعفهای لیبرال دموکراسی و دولت ناظر غیرمداخلهگر را نشان داد. کشورهای دارای نظام لیبرال دموکراسی نیز ساختار قبلی خود را کنار گذاشتند و دولت حداکثری را به کار گرفتند. این شواهد میتوانند مبنای تحولات نظری مهمی در فهم جهانی از مفهوم دولت و نظام حکمرانی شوند.
۵-بحران کروناویروس، ضعف شدید ادعای رفاه، خدمات اجتماعی و بهداشت عمومی و روانی کشورهای لیبرال دموکراتیک غرب را عیان کرد ونشان داد تصاویر زیبای ساخته شده از این کشورها واقعی نیست. کشورهایی دارای این حجم از اشکالات ساختاری گسترده نمیتوانند الگوی ایدهآلی برای سایر کشورها باشند. در جهان پسا کرونا کشورها به دنبال الگوی جدیدی ازنظام سیاسی خواهند رفت.
۶- این بحران بنابر مدت زمانی که جهان را درگیر خواهد کرد بر ساختار نظام سرمایهداری تاثیر بنیادی خواهد گذاشت. ساختار تجارت جهانی، الگوی شرکتهای چندملیتی، ساختار پیمانهای اقتصادی و رقابت اقتصادی چین و آمریکا در معرض تغییر و تحولاتی جدی قرار دارند.
چه باید کرد؟
در سطح جهانی به نظر میرسد که مولفۀ سلامت و بهداشت عمومی در تبیین قدرت مغفول ماندهاند و امروزه باید در کنار ژئو اکونومی، ژئوکالچر و غیره از ژئوهلث یا ژئوپلتیک بهداشت عمومی نیز بحث کرد. چین به خوبی نشان داد که چگونه توانمندی در عرصۀ بهداشت عمومی میتواند مؤلفهای برای قدرتمندی یک محیط جغرافیایی باشد.
جامعه و نظام سیاسی ایران در نتیجۀ ویژگیهای خاص فرهنگی، سیاسی و تاریخی و فشارهای چند ده سالۀ خارجی در برابر بحرانهای اینچنینی تابآوری نسبی قابل توجهی دارد که در کنار ظرفیت بسیار مهم گروههای فعال مردمی، منجر به توفیقاتی قابل توجه در سطح اجتماعی شد.
اما ضعف در برنامهریزی قبل از بحران و سردرگمی استراتژیک در مدیریت حین بحران از چالشهای حکمرانی دولتهای ما از گذشته تا حال بوده است. توانایی مدیریت هر بحرانی به عملکرد دولتها قبل از وقوع آن بحران برمیگردد. برای مدیریت بحرانهای بزرگ، نیازمند تصمیمهای بزرگ با قاطعیت و عزم راسخ هستیم. بستن مرزها به روی کشورهای درگیر با سرعت عمل و قاطعیت میتوانست از این مقدار هزینه جلوگیری کند و یا اجرای بهنگام قرنطینۀ شدید و سراسری و تاکید بر واقعیتهای میدانی با وجود تأخیر در اعمال آن میتواند از ظرفیتهای سازماندهی سیاسی فضا در مدیریت بحران استفاده کند.