«دلم پرواز می‌خواهد» زندگینامه شهید مدافع حرم، محمدحسن قاسمی، که پریسا محسن‌پور آن را قلمی و نشر روایت فتح روانه بازار کتاب کرده است.

به گزارش مشرق، «روز نهم ماه مبارک رمضان، روز سختی بود. با زبان روزه از صبح تا افطار، پشت فرمان بودم و کارهای مختلفی انجام دادم. توپخانه خودی شدید می‌زد و معلوم بود در خط خلصه خبرهایی است. خلصه منطقه‌ای در استان حلب است که با منطقه زیتان و برنه در امتداد هم هستند و به دلیل نزدیک بودن این مناطق به خط‌مقدم، پست‌های امداد پزشکی در آنجا راه انداخته‌ایم.

هنگام غروب خسته و گرمازده رسیدم مقر نصر. پیغام داده بودند برای ویزیت یکی از نیروهای ایرانی آنجا بروم. وقتی رسیدم جاخوردم. حاج‌قاسم را دیدم که به علت کسالت، برای معاینه به مقر نصر آمده بود. پس از اقدامات لازم سرم وصل کردم و در مدتی که کنارش بودم، فرصتی پیش آمد و سر حرف باز شد و کمی درباره اختلاف روحیات رزمندگان سایر کشورها گلایه کردم.
حاج‌قاسم با همان رنگ و روی پریده لبخندی زد و در حالی که می‌دانستم حرف زدن برایش دشوار است، جواب داد: «این اولین جنگ مشترک جهان اسلامه. جوون‌های مدافع حرم غیرایرانی رو حمایت کنید، چون تجربه جنگ ندارن. این جوونا باید با سعه صدر و خوشرویی راهنمایی بشن.» 

ادای احترام نظامی کردم و برای خوردن افطار اجازه مرخصی خواستم.»

راستش را بگویم قرار بود این شماره با کمک روایت‌های رزمندگان در جبهه‌ها مروری داشته باشیم بر حال و هوای ماه مبارک رمضان در روزهای درگیری ولی همین چند خط و البته چند خط قبل‌تر از آن که به‌خاطر رعایت اختصار از نقل آنها پرهیز کردم سبب شد به‌جای آن مطلب، این کتاب را به شما معرفی کنم.

«دلم پرواز می‌خواهد» زندگینامه شهید مدافع حرم، محمدحسن قاسمی، که پریسا محسن‌پور آن را قلمی و نشر روایت فتح روانه بازار کتاب کرده است. این چند خط و البته شخصیت متفاوت «دکترقاسم» سبب شد این کتاب را برای خواندن در روزها و شب‌های ماه مبارک رمضان به شما پیشنهاد کنم. پیشنهادی که در فرصتی کوتاه شاید در فاصله افطار تا سحر (اگر تلویزیون و موبایل را خاموش کنید) بتوانید آن را به آخر برسانید و دمی با یک امدادگر در روزهای ماه مبارک همنشین باشید.

کتاب درباره رزمنده‌ای متولد ۱۳۶۹ است، از نسل افرادی که نه جنگ را دیدند و نه امام رزمندگانی که در جبهه‌ها شرکت می‌کردند. وی در رشته هوش‌بری از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده و بعد به عضویت سپاه پاسداران در آمده تا بتواند در مسیر باورهایش خدمت کند. 

او در روزهای رشد جریان‌های تکفیری که با حمایت‌ دولت‌های منطقه اعم از عربستان و ترکیه و کشورهای غربی از گوشه و کنار غرب آسیا سر بلند می‌کردند، داوطلب  حضور  در سوریه می‌شود و بعد از پیگیری‌های فراوان به منطقه اعزام می‌شود تا آنجا در نقش امدادگر ظاهر شود. وی برای دفاع از مردمی پا در عرصه نبرد می‌گذارد که شاید بسیاری از آنها، سوالات بی‌پاسخی در ذهن داشته باشند که البته نویسنده و راویان کتاب تلاش می‌کنند پاسخی به آنها بدهند: «خداحافظ تهران پرماجرا! فرقی نمی‌کنه که من دوباره برگردم یا نه، ولی یادت باشه مدافعان حرم، کیلومترها دورتر از برج میلاد و هتل‌ها و پارک‌ها شهربازی‌هایت، در کشور دیگه‌ای می‌جنگن و جون می‌دن تا هیچ حرومی و حروم‌زاده‌ای نگاه چپ به خونه و کاشونه شهروندات نندازه و حتی آشیونه گنجشک‌ها و یاکریم‌هاتم امن و امان بمونه و آب تو هیچ آکواریومی تکون نخوره، چه برسه به دل مردم! حواست باشه تهران بزرگ! عادلانه قضاوت کنی سربازای فرامرزی وطن رو... و خطاهای هیچ‌کسی رو پای آرمان‌ها ننویسی.»

بالاتر نوشتم که شخصیت متفاوت کتاب سبب شد که این اثر را به‌صورت مجزا به خواننده پیشنهاد کنم، تفاوت از این نظر که اغلب کتاب‌هایی که از رزمندگان چه دوران دفاع مقدس چه مدافعان حرم خوانده‌ایم نیروهای رزمی و عملیاتی بوده‌اند، ولی شهید قاسمی یک نیروی امدادی بوده که در پشت جبهه به نیروهای رزمی و علمیاتی که در خط مقدم نبرد جراحت برداشته‌اند خدمات درمانی می‌داده است.

از این حیث مرور روایت‌های مرتبط با این شهید شاید تصویر تازه از جهاد و مقاومت را به خواننده نشان دهد که پیش از این کمتر دیده شده است. در واقع این کتاب تصور رایج از جهاد که همانا قتال به سیف است را مقداری تغییر می‌دهد و به خواننده نشان می‌دهد که می‌توان جهاد کرد، ولی اسلحه به دست نگرفت؛ هرچند شهید قاسمی دوره‌های آمادگی نظامی و رزمی را نیز در دوره‌های تربیت پاسداری پشت سر گذاشته ولی حضورش در خط مقدم، حضوری متفاوت از نیروهای رزمی است.

نثر روان و یکدست این کتاب با گریزهای شاعرانه نویسنده سبب می‌شود خواننده با روایت‌های خسته‌کننده و تخت روبه‌رو نباشد بلکه فراز و فرودهای داستانی و لحن شاعرانه کتاب موجب شده با اثری متفاوت از حیث نثر و زبان روبه‌رو باشیم که در میان کتاب‌هایی از این دست کاری متمایز به‌شمار می‌رود.

«دلم پرواز می‌خواهد» اثری است که شاید در آن نتوان همه بخش‌های مستند را از بخش‌های داستانی تفکیک کرد، ولی ویژگی اصلی آن تصویری است که از شهید در ذهن خواننده نقش می‌بندد؛ تصویری که قدسی نیست و قابل دستیابی است و این نکته گمشده این روزهای کتب مرتبط در حوزه ایثار و شهادت است که اغلب تلاش می‌کنند شمایل یک قدیس را در ذهن مخاطب ایجاد کنند و کتاب از کارکردها الگویی خود دور می‌شود.‌

نویسنده: پریسا محسن‌پور انتشارات: روایت فتح ۱۹۲ صفحه ۲۱۰۰۰ تومان

*ویژه نامه قفسه جام جم