سرویس جهان مشرق - کتاب جنجالی جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، تحت عنوان «اتاقی که آنجا اتفاق افتاد: خاطرات کاخ سفید [۱] » بالأخره منتشر شد. طی روزهای منتهی به انتشار کتاب، رسانههای آمریکایی و به ویژه خبرگزاریهای منتقد ترامپ، بخشهایی از این کتاب را منتشر کردند که نشان میداد حاوی توصیفات افشاگرانهای علیه شخص ترامپ و نحوه اداره دولت کنونی آمریکاست.
جلد کتاب «اتاق اتفاق: خاطرات کاخ سفید» نوشته «جان بولتون» (+)
سرویس جهان مشرق طی یک مجموعه گزارش، ترجمه فارسی بخشهایی از کتاب «اتاقی که آنجا اتفاق افتاد» را که در آنها از ایران نام برده شده، خدمت مخاطبان محترم ارائه خواهد کرد. البته افشاگری جان بولتون علیه رئیس سابقش به هیچ عنوان به این معنا نیست که وی تمامِ یا حتی بخشی از حقیقت را بیان کرده است. بولتون نه تنها سیاستمداری به شدت افراطی و جنگطلب است، بلکه به فریبکاری و سیاستزدگی در آمریکا شهرت دارد. به طور خاص آنچه که درباره این مجموعه گزارش باید مدنظر قرار داد، خصومت آشکار بولتون با ایران است؛ کتاب جان بولتون را نیز باید از پشت همین عینک، مطالعه کرد. بنابراین لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از محتوای کتاب جان بولتون این مجموعه گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات کتاب مذکور لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
در همینباره بخوانید:
›› «سگ هار» سیاست خارجی ترامپ کیست؟
›› بولتون یک نومحافظهکار جنگطلب است که اعتقادی به قوانین بینالمللی ندارد
مشرق پیش از این شماری از جنجالیترین ادعاهای کتاب جان بولتون را منتشر کرده است که گزارش آن را میتوانید از اینجا بخوانید. همچنین قسمت اول مجموعه گزارش کنونی را میتوانید از اینجا و قسمت دوم را از اینجا بخوانید. آنچه در ادامه میخوانید، قسمت سوم از ترجمه بخشهای مربوط به ایران در کتاب «اتاقی که آنجا اتفاق افتاد» است.
در همینباره بخوانید:
›› افشاگری جان بولتون: توسل ترامپ به چین برای پیروزی در انتخابات
قسمت سوم/
نشست ۲۷ آوریلِ ترامپ و مرکل یک «دیدار کاری» بود و نه «دیدار دولتی»؛ به همین دلیل هم به اندازه سفر مکرون باشکوه برگزار نشد. دیدار دونفره ترامپ و مرکل فقط پانزده دقیقه طول کشید و بعد از آن جلسه بزرگتری در اتاق کابینه برگزار شد. ترامپ این جلسه را با گلایه از آلمان به خاطر «غذا دادن به هیولا» (یعنی روسیه) از طریق خط لوله نورد استریم ۲ [۲] آغاز کرد و در ادامه، موضوع را به اتحادیه اروپا کشید، که به اعتقاد او رفتار وحشتناکی با آمریکا داشت. برای من روشن بود که از نظر ترامپ، آلمان اسیر روسیه شده است. ترامپ همچنین جملهای را به کار برد که من بعداً بارها آن را شنیدم «اتحادیه اروپا بدتر از چین است، فقط کوچکتر است [۳] ». به علاوه، ترامپ گفت اتحادیه اروپا تشکیل شده تا از آمریکا بهرهکشی کند، که مرکل (به زبان انگلیسی، چنانکه در تمام طول جلسه حرف زده بود) با این نظر ترامپ مخالفت کرد.
ایران نیز جستهوگریخته مورد اشاره قرار گرفت. مرکل از ما خواست در توافق [برجام] باقی بمانیم و ترامپ با بیتفاوتی واکنش نشان داد. در کنفرانس خبری، ترامپ در مورد ایران گفت: «دست آنها به سلاح هستهای نخواهد رسید»؛ همین. روز بعد، با حملهای که ظاهراً اسرائیل به مواضع ایران در سوریه کرد [۴] ، روز پرماجراتری [از روز نشست ترامپ و مرکل] بود. متیس [۵] [وزیر دفاع وقت آمریکا] و برخی دیگر در پنتاگون نگران بودند که این حمله موجب انتقامگیری ایرانیها از نیروهای آمریکایی (احتمالاً از طریق گروههای شبهنظامی شیعه وابستهشان در عراق) شود. خبری از انتقامجویی نشد، و البته کلاً هم به نظر نمیرسید ترامپ از این بابت نگرانی داشته باشد. نظرش درباره ایران را که با نتانیاهو در میان میگذاشت، گفت کل این توافق [هستهای] بر پایه دروغ بنا شده و ایران، آمریکا را احمق فرض کرده است؛ و اسرائیل میتواند هر وقت که دلش خواست این توافق را علناً مورد انتقاد قرار دهد؛ کاری که البته نتانیاهو پیشاپیش فعالانه مشغول آن بود.
طی روزهای بعد، بیسروصدا به منوچین [۶] [وزیر خزانهداری آمریکا]، «هیلی [۷] » [نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل]، «کوتس [۸] » [مدیر اطلاعات ملی]، «هسپل [۹] » [رئیس سیآیای] و مقامات دیگر، تأکید کردم که همه شواهد نشان از خروج آمریکا از توافق ایران در اوایل ماه می دارد و همه ما باید به فکر پردهبرداری مناسب از این تصمیم و انجام اقدامات تکمیلی در حوزههای مربوط به خودمان باشیم. منوچین اصرار داشت که برای بازگرداندن تحریمها به شش ماه زمان نیاز دارد، که برای من قابلدرک نبود. چرا نمیشد تحریمهایی را که مجدداً وضع شدهاند، فوراً لازمالاجرا اعلام کرد؛ به استثنای یک مهلت کوتاه، مثلاً سه ماهه، برای آنکه کسبوکارها بتوانند تغییرات لازم را در قراردادهای امضاشدهشان بدهند یا کارهایی از این دست؟ مشکل همیشگی وزارت خزانهداری در دوره وزارت منوچین همین بود. به نظر میرسید همانقدر که اِعمال مجدد تحریمها برایش مهم است، کاهش تأثیر آنها هم برایش اهمیت دارد. تعجبی ندارد که ایران، کره شمالی و کشورهای دیگر، تا این حد در دور زدن تحریمها مهارت داشتند؛ با این رویکرد منوچین (که اساساً شبیه به رویکرد دوران اوباماست)، زمان زیادی برای آماده شدن داشتند.
پمپئو در مورد اجرایی کردن بلافاصله تحریمها با من همعقیده بود. ما دو نفر پیروزی کوچکی هم کسب کردیم؛ منوچین مهلت «قطع همکاری» [میان کمپانیهای بینالمللی با ایران] را برای اکثر کالاها و خدمات، از ۱۸۰ روز به ۹۰ روز کاهش داد، به استثنای نفت و بیمه، که منوچین همان ۱۸۰ روز را برای آنها در نظر گرفت. البته با توجه به اینکه مهمترین جنبه اقتصادی تحریمها فروش نفت بود، عقبنشینی منوچین چندان قابلتوجه نبود. به علاوه، این مهلت صرفاً برای قطع همکاریهای کنونی نبود، بلکه عقد قراردادهای جدید و عمل به آنها نیز در این فرصت بدون هیچ ممنوعیتی ممکن بود.
من، پمپئو و متیس، ۲ می، ساعت ۶ صبح، اولین صبحانه هفتگی خود را در پنتاگون صرف کردیم و متیس طبق معمول اصرار کرد که از توافق خارج نشویم. با این حال، واضح بود که ترامپ تصمیم خود را گرفته است. بقیه آن روز و آن هفته، و طی تعطیلات آخر هفته، مراحل آمادهسازی برای اعلام خروج از توافق فشردهتر شد؛ به خصوص کار تدوین پیشنویس سند رسمی تصمیم رئیسجمهور، برای اطمینان از عدم وجود هرگونه روزنهای که حامیان توافق بتوانند از طریق آن دوباره به توافق برگردند. «استیون میلر [۱۰] » [مشاور ارشد ترامپ] و زیردستانش هم، که کارشان نوشتن سخنرانیهای ترامپ بود، به شدت مشغول کار روی متن سخنرانی ترامپ بودند که پیشرفت خوبی هم داشت. ترامپ مطالب زیادی را به متن اولیه سخنرانی اضافه کرد و بنابراین کارِ نوشتن پیشنویس، درست تا زمانی که متن باید برای ثبت در دستگاه تلهپرامپتر [۱۱] [نمایشگری که متن سخنرانی را برای قرائت سخنران نمایش میدهد] آماده میشد، ادامه پیدا کرد. اگرچه من قصد داشتم ترامپ ۷ می تصمیم خروج از توافق را اعلام کند، اما سندرز [۱۲] [سخنگوی کاخ سفید] خبر داد که بانوی اول، رویدادی برای آن روز برنامهریزی کرده و به همین دلیل، برنامه را به ۸ می موکول کردیم. و امور خطیر مملکتداری چنین تمشیت میشوند [۱۳] . حتی پس از یک روز تأخیر هم ترامپ در مورد اینکه تاریخ اعلام خروج، فلان تاریخ باشد یا بهمان تاریخ، دودل بود، و این تردید تا چند دقیقه قبل از اعلام نهایی هم ادامه داشت.
روز شنبه، ۵ می، ترامپ تماسی سَرسَری هم با [ترزا] می [نخستوزیر وقت انگلیس] درباره ایران و مسائل دیگر داشت و بوریس جانسون، وزیر خارجه [وقت] انگلیس، یکشنبه شب برای گفتوگوهای تکمیلی وارد واشینگتن شد. همان شب، متیس هم سندی طبقهبندیشده به منزل من فرستاد که مجدداً در مخالفت با خروج از توافق بود، اما همچنان درخواستی برای ملاقات سطح بالا برای بحث در مورد این موضوع نداشت. دلم میخواست به او بگویم که موضعش برای ثبت در تاریخ، به خوبی مستند و مکتوب شده است، ولی از این کار خودداری کردم. پنتاگون هنوز به ما اعلام نکرده بود که در صورت خروج آمریکا از توافق، به لحاظ عملیاتی ملزم به انجام چه اقداماتی خواهد شد؛ به عبارت دیگر، از «مخالفت علنی» به «جنگ چریکی» تغییر استراتژی داده بودند. اما این موضعشان تأخیری در کار ما ایجاد نکرد.
من جانسون را ۹ صبح روز دوشنبه در دفتر خودم ملاقات کردم. اولین دیدار ما به سال ۲۰۱۷ در لندن بازمیگشت که در آن به طور مفصل در مورد ایران و کره شمالی صحبت کرده بودیم. پس از مرور جلسات اخیر ترامپ با مکرون و مرکل، و طرح «محورهای چهارگانه» مکرون [جزئیات بیشتر]، جانسون گفت دولت انگلیس هم مسئله [نواقص برجام] را در چارچوب مشابهی بررسی کرده است. گفتم خوشحال میشوم که این طرح را «محورهای چهارگانه جانسون» بنامم؛ و همه به نشانه موافقت، خندیدیم. جانسون نیز، مانند مکرون، تأکید داشت که انگلیس کاملاً نسبت به نقاط ضعف توافق موجود واقف است؛ مسئلهای که میتوانست برای بسیاری از حامیان توافق که هنوز آن را میپرستیدند، غافلگیرکننده باشد [۱۴] . به جانسون توضیح دادم که چرا خروج آمریکا از توافق به زودی اعلام خواهد شد؛ اگرچه با شناختی که از ترامپ داشتم، نگفتم که این اتفاق برای روز بعد برنامهریزی شده است. قرار نبود بعد از خروج از توافق صرفاً در انفعال فرو برویم، بلکه میخواستیم همه تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای را که به موجب توافق به حالت تعلیق درآمده بودند، مجدداً اِعمال کنیم. موقع خداحافظی، به جانسون یادآوری کردم که تابستان سال گذشته گفته بودم که میخواهم در مورد برگزیت به آنها کمک کنم، و هنوز هم آمادهام این کار را بکنم؛ اگرچه تا پیش از این فرصت زیادی برای صحبت در این مورد نداشتهایم. ابتدا با «سِدویل [۱۵] » [مشاور امنیت ملی انگلیس] درباره گفتوگویم با جانسون صحبت کردم، و بعد با «اتین [۱۶] » [مشاور دیپلماتیک رئیسجمهور فرانسه] تماس تلفنی داشتم. این در طول تماس، یکباره گفت ترامپ همین الآن توئیت جدیدی منتشر کرده و متن آن این است:
فردا ساعت ۲ بعدازظهر تصمیمم در مورد توافق ایران را از کاخ سفید اعلام خواهم کرد.
«فردا ساعت ۲ بعدازظهر تصمیمم در مورد توافق ایران را از کاخ سفید اعلام خواهم کرد.» (+)
دیگر هیچ تعلیقی [۱۷] [و نقطه ابهامی] باقی نمانده بود. اتین دقیقتر از من توئیتهای ترامپ را رصد میکرد! تردید چندانی در مورد آنچه در شرف وقوع بود، وجود نداشت، و من این خبر را در گفتوگو با «ران درمر [۱۸] » سفیر اسرائیل و چند نفر دیگر تأیید کردم؛ اگرچه [با توئیتی که ترامپ منتشر کرده بود] کسی نیازی به توضیح نداشت.
خودِ روز عملیات، ترامپ ساعت هشت و نیم صبح با شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، تماس گرفت و درباره موضوعات مختلفی از جمله کره شمالی با وی صحبت کرد. ترامپ به شی گفت به زودی بیانیهای در مورد ایران صادر خواهد کرد، و به شکلی تقریباً بچگانه پرسید آیا شی میخواهد بداند که او در این بیانیه چه خواهد گفت یا نه. شی که کاملاً دست ترامپ را خوانده بود، گفت به نظر میرسد خود او دلش میخواهد بگوید که بیانیهاش درباره چیست. ترامپ هم که احساس کرد میتواند به شی اعتماد کند، پیش خودش فکر کرد «حالا هر چی!» و گفت قصد دارد به توافق هستهای پایان دهد، چون توافق بدی است؛ و گفت خواهیم دید که چه اتفاقی میافتد. شی گفت این خبر نزد او محفوظ خواهد بود، و فقط اضافه کرد که آمریکا پیشاپیش از موضع چین اطلاع دارد؛ که به این معنا بود که شی نمیخواهد این مسئله را به یک موضوع جنجالی در روابط دوجانبه تبدیل کند.
مکرون هم تماس گرفت و پرسید ترامپ قصد دارد چه چیزی را در مورد ایران اعلام کند، اما ترامپ میخواست مطمئن شود که مکرون خوددار خواهد بود. به او هشدار داد که نباید موضوع را علنی کند و از او خواست قول بدهد. مکرون هم پاسخ مثبت داد؛ معتقد بود که نه ایران و نه فرانسه از توافق خارج نخواهند شد و به این ترتیب دو کشور میتوانند طبق صحبتهای قبلی ترامپ و مکرون، روی توافق جامع و جدیدی کار کنند. ترامپ هم معتقد بود که ایران از توافق خارج نخواهد شد، چون آنها پول زیادی از توافق به جیب میزدند. پیش خودش فکر میکرد که بالأخره زمانی با روحانی، رئیسجمهور ایران، دیدار خواهد کرد و به همین دلیل با چاپلوسی، مکرون را بهترین رهبر اروپایی توصیف میکرد و میگفت او باید به روحانی بگوید که حق با ترامپ است.
ترامپ سخنرانیاش را حدود ساعت دو و پانزده دقیقه انجام داد و طبق متن پیش برد. در طول این سخنرانی، علاوه بر خود من، پنس [معاون اول ترامپ]، منوچین، ایوانکا [دختر و مشاور ترامپ] و سندرز نیز کنار ترامپ بودند. پس از آن، همه ما هنگام بازگشت به دفتر بیضی، این احساس را داشتیم که همه چیز طبق برنامه پیش رفته و سخنرانی، پیام خودش را به خوبی مخابره خواهد کرد. چند دقیقه بعد از ساعت دو و نیم، در اتاق گزارشدهی کاخ سفید از نزدیک به سؤالات خبرنگاران پاسخ دادم. اگرچه محتوای این جلسه ضبط شد، اما اجازه ورود به دوربینهای خبری داده نشد تا، چنانکه مدنظرمان بود، تمام تصاویر رسانهها، مربوط به سخنرانی رئیسجمهور باشد. به این ترتیب، کار ما به اتمام رسید.
* * *
پاره کردن توافق هستهای با ایران یک ماه بیشتر طول نکشید، که نشان میداد چه کار آسانی بوده است، مشروط به اینکه یک نفر [مانند من، قاطعانه] زمام امور را به دست میگرفت. همه تلاشم را کردم تا همپیمانانمان (انگلیس، آلمان و فرانسه) را برای آنچه که داشت رخ میداد، آماده کنم، زیرا به نظر میرسید به هیچ وجه آمادگی خروج احتمالی آمریکا از توافق را ندارند. هنوز برای به زانو درآوردن ایران، یا سرنگونی رژیم این کشور (اگرچه سیاست رسمی ترامپ، «سرنگونی رژیم» نبود) کارهای زیادی باید انجام میشد، اما شروع فوقالعادهای داشتیم.
تا چند ماه بعد، کارها برای تکمیل تصمیم ترامپ مبنی بر وضع مجدد تحریمهای اقتصادی و برای انجام اقدامات دیگر در جهت افزایش فشار بر تهران در ادامه خروج از توافق هستهای، ادامه داشت. اساساً طرح اولیه این بود که پس از اِعمال مجدد همه تحریمهای قبلی که بر اساس توافق هستهایِ اوباما به حالت تعلیق درآمده بودند، اصلاحاتی برای بستن راههای گریز، سختگیری بیشتر در اجرای تحریمها، و تبدیل کارزار به «فشار حداکثری» علیه ایران [۱۹] صورت گیرد. ۲۶ جولای دیگر زمان آن رسیده بود تا جلسه محرمانه «کمیته رؤسا» [در شورای امنیت ملی] برای بررسی نحوه عملکردمان برگزار شود، که ساعت ۲ بعدازظهر در «اتاق وضعیت [۲۰] » شروع شد. جالبترین بخشِ این جلسه، تلاش متیس برای کماهمیت جلوه دادن ایران در ماتریس تهدیدات بینالمللی پیش روی آمریکا بود. میگفت روسیه، چین و کره شمالی تهدیدهای بزرگتری هستند؛ اگرچه دلایلی که ارائه میداد، مبهم بودند. و من خوشحال بودم که پمپئو و منوچین هر دو با متیس مخالفت میکردند؛ به خصوص که حتی پیش از ورود من به دولت، در سند «استراتژی امنیت ملی» ای که به تأیید ترامپ هم رسیده بود، از ایران به عنوان یکی از چهار تهدید اصلی مقابل آمریکا نام برده شده بود. اما پیامد مخالفتهای متیس علیه تمرکز روی ایران، تا پایان سال ۲۰۱۸ (زمانی که متیس استفعا داد [جزئیات بیشتر]) و حتی پس از آن، دامنگیر ما بود. این جلسه به حدی مهم بود که خبر آن به رسانهها درز کرد و روز بعد منتشر شد [۲۱] . همزمان ارزش پول ایران وارد سقوط آزاد شده بود.
در همینباره بخوانید:
اواسط آگوست ۲۰۱۸، و پس از آن ژانویه ۲۰۱۹، به اسرائیل سفر کردم تا با نتانیاهو و چند تن دیگر از مقامات مهم اسرائیلی در خصوص موضوعات مختلف و به خصوص ایران ملاقات کنم. ایران برای اسرائیل تهدیدی موجودیتی محسوب میشد و نتانیاهو به استراتژیست اصلی در زمینه مقابله با برنامههای تسلیحات هستهای و موشکهای بالستیک ایران تبدیل شده بود. وی همچنین [مانند من] به خوبی میدانست که «تغییر رژیم» بدون هیچ تردیدی، محتملترین راه برای تغییر دائمی رفتار ایران است. حتی اگر سیاست اعلامشده ترامپ هم تغییر رژیم نبود، اما این اتفاق قطعاً میتوانست در نتیجه افزایش فشار تحریمها رخ دهد. به علاوه، کشورهای عربی تولیدکننده نفت در خاورمیانه نیز (از سالها قبل به صورت نانوشته) اتفاقنظر داشتند که ایران تهدیدی مشترک برای آنها و اسرائیل است، اگرچه هر کدام دلایل خودشان را داشتند. این اتفاقنظر درباره ایران، همزمان میتوانست راهحل جدیدی را هم برای مناقشه اسرائیل و فلسطین ایجاد کند که به لحاظ استراتژیک میتوانست برای آمریکا بسیار سودمند باشد. البته اینکه آیا ما میتوانستیم به بهترین شکل از این اتحادهای جدید بهرهبرداری عملیاتی کنیم، موضوع کاملاً متفاوتی بود.
در همینباره بخوانید:
اوایل سپتامبر، حمله به سفارت آمریکا در بغداد و کنسولگری ما در بصره، که به نظر من بدون تردید توسط گروههای شبهنظامی شیعه و به درخواست ایران انجام گرفته بودند، اختلافنظرهای جدیدی را در داخل دولت به نمایش گذاشت؛ بسیاری از مقامات در وزارتخانههای خارجه و دفاع در برابر پاسخ نظامی به این حملات مقاومت میکردند [۲۲] . این بیمیلی به انتقامجویی (در صورتی که واکنش آمریکا میتوانست هزینه اینگونه حملات را برای مهاجمان بالا ببرد و چهبسا مانع از اقدامات آنها در آینده هم بشود) یادگار سیاستهای دوران اوباما بود. با اینکه بیست ماه از آغاز ریاستجمهوری ترامپ میگذشت، اما هنوز هم منصوبان جدید و سیاستهای جدید در جای خود قرار نگرفته بودند. اگر هنوز اوایل سال ۲۰۱۷ بود، این مشکل میتوانست قابلدرک باشد، اما باقی ماندن این میزان سستی و رخوت بوروکراتیک در چنین حوزههای سیاسیِ حیاتی و مهمی، قصور محض بود. بحث بر سر واکنش یا عدم واکنش به این نوع حملات ترامپ آخر دوران حضور من در دولت هم ادامه داشت و دلیل آن مانعتراشیها و هوسهای یکمرتبهای ترامپ برای کاهش نیروها در منطقه بود که ما را دائماً به سوی انفعال بیشتر پیش میبرد. با وجود تمام تنفری که ترامپ از دولت اوباما داشت، از قضا دیدگاههای شخص خود او هم ویژگیهای نهادینهشده در بوروکراسی آمریکا را تقویت میکرد؛ که همه اینها، در سطح گستردهتر، به زیان منافع ما در خاورمیانه تمام میشد.
من دردسر دیگری هم داشتم و آن عدم تمایل وزارت خزانهداری به تحت فشار گذاشتن سیستم جهانی پیامرسانی مالی معروف به «سوئیفت» در رابطه با عضویت ایران بود. جمهوریخواهانِ کنگره تمایل زیادی برای توقف ارتباط سوئیفت با ایران داشتند، اما منوچین و وزارت خزانهداری مخالفت میکردند. البته نگرانیهای آنها قابلدرک بود، اما همواره تلاش میکردند تغییری در سیاستهای موجود ایجاد نشود؛ همان مشخصهی رخوت بوروکراتیک. راهحل واقعی این بود که ضمن تحت فشار قرار دادن هر چه بیشتر ایران، برای یافتن راههایی در جهت نظارت جامع بر تراکنشهای این کشور تلاش کنیم، نه اینکه به این کشور اجازه دهیم از طریق سازوکارهای نظارتیای [مانند سوئیفت] کارش را انجام بدهد که همانها را هم میتوان با اندکی تلاش جایگزین یا اصلاح کرد [۲۳] . من و کارکنان شورای امنیت ملی به تلاش خود در این رابطه، عمدتاً در پشت صحنه، ادامه دادیم و در ادامه همان سال، موفق هم شدیم. با این حال، سال بعد، موانع سختتری هم سر راه سیاستهای ما در رابطه با ایران قرار گرفت.
آنچه خواندید، قسمت سوم از ترجمه بخشهای مربوط به ایران در کتاب «اتاقی که آنجا اتفاق افتاد» نوشته جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، بود. قسمت اول مجموعه گزارش کنونی را میتوانید از اینجا و قسمت دوم را از اینجا بخوانید. قسمتهای بعدی این مجموعه به زودی در اختیار مخاطبین محترم قرار خواهد گرفت. همچنین برای مطالعه ترجمههای قبلی مشرق از کتابهای مهم بینالمللی، از جمله توصیفات قبلی درباره اوضاع داخلی دولت ترامپ، میتوانید به کتابخانه مشرق مراجعه کنید.
[۱] The Room Where It Happened: A White House Memoir Link
[۲] نورد استریم لینک
[۳] Trump calls Europe “as bad as China” on trade Link
[۴] US officials say Israel behind latest Syria strike, preparing for war with Iran Link
[۵] جیمز متیس لینک
[۶] استیون منوچین لینک
[۷] نیکی هیلی لینک
[۸] دن کوتس لینک
[۹] جینا هسپل لینک
[۱۰] استیون میلر (مشاور سیاسی) لینک
[۱۱] اتوکیو لینک
[۱۲] سارا هاکبی سندرز لینک
[۱۳] به نظر میآید بولتون اداره کشور در دولت ترامپ را به تمسخر گرفته است؛ وقتی اعلام خبر بزرگ خروج آمریکا از یک توافق مهم بینالمللی به خاطر برنامه بانوی اول یک روز به تأخیر میافتد.
[۱۴] Boris Johnson: Don’t Scuttle the Iran Nuclear Deal Link
[۱۵] Mark Sedwill Link
[۱۶] Philippe Étienne Link
[۱۷] تعلیق (روایت) لینک
[۱۸] Ron Dermer Link
[۱۹] Press Briefing by National Security Advisor John Bolton on Iran Link
[۲۰] اتاق وضعیت (کاخ سفید) لینک
[۲۱] After Trump’s Threat to Iran, White House Convenes a Policy Meeting Link
[۲۲] White House Blames Iranian-Backed Militias for Attacking U.S. Facilities in Iraq Link
[۲۳] A Swift Iran Decision Link