اصلاح‌طلبان این روزها برای فرار از پذیرش مسئولیت کارنامه دولت اعتدال مواضعی می‌گیرند که اگر خواص این مواضع را برای مردم روشنگری نکنند؛ بسا که در انتخابات ۱۴۰۰؛ تجربه دولت آقای روحانی تکرار شود!

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

"جشن بالماسکه" اصلاح‌طلبان برای فرار از پذیرش مسئولیت مشکلات اقتصادی!

مرتضی مبلغ، فعال چپ و از مقامات وزارت کشور در دولت اصلاحات در بخشی از مصاحبه با شماره دوشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی در پاسخ به این سؤال که "با توجه به شرایط موجود در جامعه و نوعی رویگردانی جامعه از اصلاح‌طلبان چه اقداماتی باید از سوی این جریان صورت گیرد تا سرمایه اجتماعی تا حدودی بازگردد؟ " اظهار کرده است:

"به هر حال این طبیعی است که با توجه به شرایط حاد اقتصادی که بر کشور حاکم شده و یکی از عواملش نیز دولت بوده و اصلاح‌طلبان هم از آن پشتیبانی کردند نارضایتی مردم به اصلاح‌طلبان هم تسری پیدا ‌کند. منتها من فکر می‌کنم که این رویکرد مقطعی و زودگذر است. چرا که مردم کم و بیش اصلاح‌طلبان و سوابق آنها را می‌شناسند و ‌خاطره عملکرد اصلاح‌طلبان در دوران اصلاحات را دارند. به‌عنوان یک واقعیت کتمان‌ناپذیر بهترین دوران اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و هنری که بر کشور حاکم بوده مربوط به هشت سال دولت اصلاحات است. مردم این را می‌دانند ولی شدت فشارها، مشکلات و نارضایتی‌ها چنین صحنه‌ای را در شرایط امروز فراهم کرده است. اصلاح‌طلبان هم باید با مردم صادقانه صحبت کنند و شرایط خود را بگویند که تحت چه شرایطی سیاست‌ورزی کردند و ریشه اساسی مشکلات را برای مردم بازگو کنند. همینطور در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ برنامه‌های عملیاتی و اجرائی که می‌تواند منجر به عبور از مشکلات باشد را از منظر خود تدوین کرده و به مردم اعلام کنند. "[۱]

*در صحبت‌های مبلغ، مفرّها و اغلاطی وجود دارد که اگر این مفرّها و اغلاط توسط خواص برای مردم شرح و بسط داده نشود؛ بسا که در انتخابات ۱۴۰۰؛ تجربه دولت آقای روحانی تکرار شود و یک گزینه ناکارآمد در دامن رأی مردم گذاشته شود.

مبلغ می‌گوید در مشکلات اقتصادی، یکی از عوامل دولت است! این در حالیست که دولت آقای روحانی علت‌العلل تمام مشکلات است.

مشکلاتی که در دو منشأ اصلی خود بواسطه امید واهی دولت به خارج از کشور و نگاه غلط به عرصه اقتصاد که "نظارت بر قیمتها" را نفی می‌کند عارض شده‌اند.

در این فضا هم هیچکس غیر از دولت نمی‌تواند حلال این مشکلات باشد که البته به هر دلیلی شاهد تعلل در انجام راه‌حل‌های بدیهی و ساده مشکلات هستیم.

مسئله دیگر مقطعی بودن نارضایتی مردم از اصلاح‌طلبان است!

بله! اگر مخاطب را فاقد شعور فرض کنیم؛ طرح چنین صحبت‌هایی اصلا عجیب نیست.

ما و مردم هم اگر دوست داریم که گرانی بیش از ۵۰۰ درصدی قیمت مسکن، دلار ۲۳ هزار تومانی و گرانی لجام گسیخته مواد خوراکی را در دولت آقای روحانی و اصلاح‌طلبان فراموش کنیم؛ هیچکس غیر از خودمان در بروز مشکلات بعدی مقصّر نخواهد بود.

مبلغ در گام سوم از این اظهارات می‌گوید که اصلاح‌طلبان باید از "ریشه مشکلات" با مردم حرف بزنند تا مردم دوباره به آنها اقبال کنند!

این ریشه مشکلات چیست که اصلاح‌طلبان ۴۱ سال است به دنبال اصلاح آن هستند و اصلاح هم نمی‌شود؟

مسئله ساده است... همانطور که آقایان در سال ۸۸ و از جانب سربازان خیابانی خود فریاد زدند؛ انتخابات و اقتصاد و قانون اساسی و... تماماً بهانه است و "اصل نظام نشانه است"!

همان اصل نظام که علیرضا علوی‌تبار از لزوم به‌کارگیری روش‌های غیر قانونی برای اصلاح آن سخن می‌گوید، عباس عبدی آرزوی بدتر شدن اوضاع پیرامونش را دارد و موسوی‌خوئینی‌ها نیز در یک نامه علنی انگشت اتهام را به سمت هم‌او دراز می‌کند! [۲]

این مقولات، واقعیت‌هایی است که در لابه‌لای معانی اظهارات مبلغ موج می‌زند اما تشریح و بیان مبسوط آنها وظیفه خواص است.

چه اگر این مقولات گفته نشود؛ مسیر پیشرفت کشور و مردم همانطور که در سال‌های اخیر شاهد هستیم، با ناهمواری مواجه خواهد بود.

مبلغ پیش از این و در ابتدای سال ۹۸ طی اظهاراتی گفته بود:‌ وضعیت حادّ است و امکان عبور مردم از همه وجود دارد. [۳]

فی‌الواقع او در روزگاری مدعی حدّت اوضاع شده بود که قیمت دلار در حوالی ۱۳ هزار تومان، سکه ۴ میلیون تومان و قیمت برخی اقلام خوراکی نیز کمتر نصف حال حاضر بود.

علت این سیاه‌نمایی و تلخ کردن شرایط نسبتا مطلوب در کام مردم چه بود و تأثیر آن در بروز گرانی‌های فعلی چیست...!؟

***

بیانیه عاملان گرانی و اغتشاش برای انتخابات ۱۴۰۰

علی صوفی، فعال چپ و عضو شورایعالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان طی یادداشتی در شماره دوشنبه گذشته روزنامه اعتماد با اشاره به انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ نوشته است:

"اصلاح‌طلبان و اصولگرایان پیشینه‌ای دارند که نمی‌توانند تنها شعار دهند. آن عملکرد محدود کننده یا سرمایه ماست. با تکیه بر عملکرد ۸ ساله آقای خاتمی می‌توانیم به مردم این امید را بدهیم که با اتخاذ سیاست‌های عقلایی و منطقی بتوانیم، اوضاع را آرام کنیم. آقای خاتمی در همان دوره ۸ ساله توانست بر اوضاع مسلط شود و هنوز که هنوز است، طلایی‌ترین دوران اقتصادی و معیشتی مردم همان دوران است. اگر اجازه بدهند که اصلاح‌طلبان یک چهره اصلاح‌طلب شناسنامه‌دار با تجربه و کارآمد را به صحنه بیاورند با برنامه‌ای قابل‌ قبول می‌توانند کشور را از این بحران نجات دهند."[۴]

*صوفی درباره کارنامه دولت اصلاحات راست نمی‌گوید و به فراموشی حافظه عمومی مردم دل خوش کرده است!

مشرق در یکی از گزارش‌های خود درباره کارنامه اقتصادی دولت اصلاحات می‌نویسد: «بهزاد نبوی» از فعالین اصلاح طلب، پیش از آغاز دولت هشتم (دولت دوم خاتمی) گفته بود: «ما قبل از دوم خرداد اعلام کردیم که خاتمی مرد اقتصاد نیست».

«محمد سلامتی» دبیر کل سازمان مجاهدین انقلاب نیز با اشاره به کارنامه اقتصادی دولت خاتمی گفته بود: «تیم اقتصادی دولت خاتمی، تیم متجانسی نبود که بتواند مسائل را به طور هماهنگ پیگیری کند...کسانی که در دولت سابق (دولت سازندگی) تفکر سیاست تعدیل اقتصادی را تعقیب می‌کردند، با بن بست مواجه شدند و در دولت خاتمی هم قطعاً ناموفق عمل کردند و برای اقتصاد کشور ایجاد مشکل کردند».

متاسفانه اصلاح‌طلبان صرفاً به رسیدن به قدرت فکر می‌کنند و برنامه مدون و مشخصی برای اداره کشور ندارند. «محسن میردامادی» از نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم پیش از این با اذعان به این مسئله گفته بود: «اصلاح‌طلبان تمام توان خود را برای فتح کرسی‌های مجلس ششم به کار بستند و برای پس از پیروزی برنامه مشخصی نداشتند».

«محمدعلی نجفی» رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت اصلاحات پیش از این درباره عدم اشراف خاتمی به مسائل اقتصادی گفته بود: «آقای خاتمی بعضی اوقات حتی در مورد این برنامه‌ها (برنامه سوم) که در سطح دولت توافق بر روی آن شده بود و با سختی و صرف وقت زیاد تنظیم شده بود، دچار تردید می‌شد. کسی در مورد یک یا چند ماده برنامه با ایشان صحبت می‌کرد و در دل ایشان تردید و نگرانی پیدا می‌شد که آیا این تصمیمی که گرفته شده درست است یا خیر. حتی در برخی از موارد بسیار مهم و بحث برانگیز برنامه که مورد موافقت دولت قرار گرفته بود، دچار شک و تردید شدند و خیلی بدشان نمی‌آمد که مجلس آن را تصویب نکند. در واقع ایشان هیچ گاه اطمینان صد در صد نسبت به برخی مواردی که در دولت تصویب شده بود، نداشتند».

دولت هشت‌سالهٔ محمد خاتمی بر اساس شعار «توسعهٔ سیاسی» برنامهٔ خود را آغاز کرد؛ اما طولی نکشید که مؤلفه‌های گفتمان اصلاحات به ضد خود تبدیل شدند؛ جامعهٔ مدنی با ایدئولوژی‌زدایی مترادف شد، آزادی به مثابهٔ بهانه‌ای برای حذف مخالفان سیاسی کاربست پیدا کرد و گفت‌وگوی تمدن‌ها و تنش‌زدایی که از دیگر مؤلفه‌های این گفتمان بود، با تفسیرهای غلط، در مراحلی دشمن را به جای دوست نشاندن برداشت شد.

دولت اصلاحات در سیاست خارجی نیز بسیار ضعیف عمل کرد. دولت اصلاحات به واسطه برخی قول و قرارهای پنهان، به آمریکا در مقابله با طالبان کمک کرد اما به جای تشکر و دست‌خوش، اتهام عضویت در محور شرارت را دریافت کرد. در همان روزگار - سال‌های ۸۲ تا ۸۴- توافق سعدآباد و پاریس و بروکسل میان ایران و ۳ کشور اروپایی امضا شد که با وجود انجام همه تعهدات از سوی ایران، تعهدات طرف اروپایی کاملاً زیرپا نهاده شد و تقریباً هیچ دستاوردی عاید ایران نشد.

دولت اصلاحات با اعتماد به آمریکا و اروپا، صنعت هسته‌ای ایران را به حالت تعلیق درآورد ولیکن این قبیل اقدامات هیچگاه به لغو تحریم‌ها منتهی نشد. [۵]

باید اشاره کرد که صوفی همچنین حاضر نیست به مردم بگوید که دولت اصلاحات چگونه در اقتصاد ایران، کارنامه "بزرگ شدن دولت" را برجای گذاشت. و چگونه میزان واردات و نقدینگی در این دولت افزایش یافت.

و جالبتر از همه اینکه کارنامه دولتی که رئیس‌جمهورش می‌گفت ما هر ۷ روز یک بحران داریم؛ به لحاظ اقتصادی و امنیتی به گونه‌ای بود که مردم در انتخابات سال ۸۴؛ دیگر هرگز به گزینه‌های اصلاح‌طلب اعتماد نکردند و به گزینه‌ای دقیقا در نقطه مقابل اصلاح‌طلبان رأی دادند.

به این سابقه البته بایستی رخ دادن فتنه‌ها و اغتشاشات بزرگ در هر دو دولت اصلاحات و اعتدال را نیز یادآوری کرد.

لازم به تأکید است چیزی که در انتخابات سال ۱۴۰۰ و دولت سیزدهم، به شدت تهدید کننده فضای عمومی و آینده کشور است؛ جعل سابقه و عنوان از سوی جریاناتی است که یا سابقا در قدرت حضور داشته‌اند و کارنامه موفقی نداشته‌اند و یا با مدعای جوانی اما شور مستانه‌ی رسیدن به قدرت را دارند.

بایستی به مردم عزیز ایران گفت که اولا این جریانات هرگز واجد اعتماد نیستند و ثانیا با توجه به مشکلات کشور که هیچ نوشدارویی به جز کار شبانه‌روزی، بی‌وقفه و در یک کلام جهادی ندارد؛ بایستی به سمتی حرکت کرد که قدرت در دست جریان مدیریت جهادی و صاحب کارنامه قرار گیرد.

جریانی که طی ۳ دهه گذشته هرگز در قدرت نبوده و فقط به صرف رأی خوب مردم در انتخابات‌های قبلی شورای شهر؛ توانست طی دوره‌های دوم، سوم و چهارم شورای شهر تهران؛ بخشی از استعداد خود در رفع مشکلات را به نمایش بگذارد و در یک کارنامه کاملا موفق و بی‌اعتنا به حواشی سیاسی، پایتخت ایران را متحول و فرایندهای زندگی مردم را تسهیل کند.

ضرورت حمایت از این تفکر صرفاً به دلیل رویکرد مدیریت جهادی است زیرا فهم راهبردی می‌گوید مشکلات فعلی کشور و مردم هیچ دارویی جز مدیریت جهادی ندارد. پر واضح است که اگر جز این بود؛ راهبردهای تحلیلی هم رویکرد دیگری می‌یافتند...

***

۱_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/۲۹۳۹۵۸

۲_ mshrgh.ir/۱۰۹۵۹۳۱

۳_ mshrgh.ir/۹۵۰۲۸۵

۴_http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/۱۵۲۲۶۴

۵_mshrgh.ir/۹۲۰۷۹۹

برچسب‌ها