"هسته سخت اصلاحات" بعنوان قوه عاقله رفتارهای ضد مردمسالاری؛ همانند ضحّاک ماردوش در بلندای اردوگاه اصلاحات نشسته و مغز جوانان اصلاح‌طلب را یکان یکان و در جهت مطامع براندازانه خویش می‌بلعد.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

اگر جمهوری اسلامی مستبد و توتالیتر بود با اصلاح‌طلبان چه می‌کرد؟!

نمک‌نشناسی اصلاح‌طلبان در مقابل رأفت نظام

محمدرضا تاجیک، فعال چپ و از تئوریسین‌های اصلاحات به تازگی در یادداشتی با عنوان "چه باید کرد؟ را فراموش کن" که در سایت مشق نو منتشر شد؛ شرایط فعلی ایران را "به شدت ملول"! ارزیابی کرده و برای برون‌رفت از شرایط موجود؛ به بیان راهکارهایی پرداخته است.

تاجیک در راهکار دوم خود در همین باره می‌گوید:

"می‌توان درنگی کدشکنانه و رمزگشایانه در تاریخ دیرینۀ خود داشت و رمز و راز استمرار استبداد و توتالیتاریسم (حتی در فردای هر رهایی) را دریافت و دید چرا آسمان هر دوران همین رنگ است: آیا مشکل در آدم است یا در عالم، در فرد است یا در جامعه، در نخبگان است یا در توده‌های مردم، در فرهنگ است یا در سیاست، در انقلاب است یا در انقلابیون، در نظریه است یا در کنش، در ایدئولوژی است یا در فقدان آن، در جغرافیا است یا در تاریخ، در مکان است یا در زمان، در تاکتیک است یا در استراتژی؟ باید به آن کنش‌گری دست یافت که دیگربار در قامت «دیگری بزرگ» ظاهر نشود و آدمیان را ابژۀ میل و ارادۀ معطوف به قدرت و منفعت خود نگرداند، دیگربار در فردای رهایی سنگ زندان دیگری را بر دوش آدمیان ننهند، دیگربار به نام آزادی و دموکراسی، آدمیان را به سخره نکشد و بساط دگرسازی و حذف و طرد رادیکال نگستراند، دیگربار به نام مردم، مردم را منحل نکند."[1]

*آقای تاجیک سعی کرده است عقاید نخ‌نما، رسوبات چپ مارکسیستی و انگاره‌های همیشگی اصلاح‌طلبان را در قالب لغاتی کژمدار و مدرن بیان کند ولی ما آنها را به نحو سلیس‌تری برای مردم ترجمه خواهیم کرد...

با اندکی تأمل در این نوشتار مشخص می‌شود که تاجیک مشغول تکرار حرف‌های اصلاح‌طلبان است که می‌گویند "ولایت فقیه" دیکتاتوری مؤمنین است، چرا برخی رجال اصلاحات هم در پیشاانقلاب به زندان رفتند و هم در پساانقلاب، دیکتاتوری در ذات ایرانی‌هاست و غیره.

و جالب‌تر از همه اینکه تاجیک نظام جمهوری اسلامی را یک نظام استبدادی و توتالیتر معرفی می‌کند که ادامه همان روند شاهنشاهی 2500 ساله‌ و آسمانش با آنها یکرنگ است!

تاجیک پیش از این هم در یادداشتی مدعی "از کوره دررفتگی وضعیت" در ایران شده و توصیه به بازگشت از مسیر انقلابی‌گری کرده بود.[2]

در اشاره به اظهارات تاجیک باید بیان داشت که چپ ایرانی متأسفانه هنوز در فضای سنتی دهه 30 به سر می‌برد و ایضا توان این را ندارد که بفهمد هر گردی گردو نیست. به سخن دیگر اینکه در حالت خوشبینانه آنها متوجه نیستند حضور یک مجتهد جامع‌الشرایط در رأس جامعه اسلامی و برای هدایت آن هرگز به معنای توتالیتاریسم و هرآنچه که غربی‌ها در متون علوم سیاسی خود نوشته‌اند، نیست! بلکه به معنی پیروی و کنشگری جامعه در راستای شریعت و منویات الهی است.

و استبداد هم به معنی خودکامگی است. مقوله‌ای که ولی فقیه اساساً به لحاظ شرائط فردی و پیرامونی توان ورود به آن را ندارد.

این فرار روشنفکری ایرانی از فهم مفاهیم تازه و رویکردهای اصولی البته حتما جای سؤال دارد...

سایر اظهارات تاجیک هم پاسخ‌های مشخصی دارد!

چپ‌های به زندان افتاده در بعد از انقلاب باید کار خلاف قانون نمی‌کردند تا مدعی احکام قضایی و امنیتی نظام اسلامی شوند. این چه استدلالی است که یک انقلابی سابق و یک چریک سابق در صورت تنظیم جزوه براندازی، تلاش برای براندازی انقلاب مردم و هر اقدام خلاف دیگری به دلیل همان سابقه هرگز نباید مورد تعقیب و تأدیب قضایی قرار گیرد؟!

ولایت فقیه، انقلاب و مردم چه گناهی دارند که بخشی از تاریخ سیاسی 41 سال اخیر، مشحون از خاطرات مربوط به شهوات سیاسی و ترکتازی‌های اعضای هسته سخت اصلاحات شده است؟

و جالبتر آنکه آقایان می‌گویند نظام اسلامی بایستی در مقابل تمام این جوان‌سری‌های ما سکوت می‌کرد وگرنه نظام استبدادی است و توتالیتر و متصلّب و غیره.

 اگر در یک نظام سیاسی تازه برآمده؛ گروهی پیدا شوند که سابقه و تاریخ آنها مشحون از تندروی، تلوّن سیاسی، عدم پذیرش رأی مردم، تحریم انتخابات، نزدیکی به جریانات نفاق و تقلای علنی برای براندازی باشد؛ آن نظام سیاسی منطقا بایستی با این افراد چه کند؟! این سؤالی است که برای قضاوت آن می‌توان به تجربه دیگر حکومت‌های معاصر و گذشته نیز رجوع کرد.

و در هنگام مشخص شدن پاسخ؛ مجددا بایستی به یک قضاوت دیگر وارد شد و آن اینکه جمهوری اسلامی که حتی آن برخورد منطقی را هم با این افراد انجام نداد و از نگاه رأفت شیعی به این جریان نگاه کرد؛ چرا همچنان باید از جانب همان افراد؛ مستبد و توتالیتر لقب بگیرد؟

 این سطح از دشمنی و عداوت با نظامی که آقای تاجیک و امثال وی مدیون رأفت آن هستند؛ قضاوتی تلخ را در تاریخ سبب خواهد شد.

پیش از این، محسن امین‌زاده از دستگیرشدگان فتنه 88 که او هم مدیون رأفت نظام اسلامی است؛ طی یادداشتی، حاکمیت کمونیستی چین را مطلوب و حاکمیت نظام اسلامی را "حکمرانی بد" ارزیابی کرده بود. برای خواندن نقد و تحلیل یادداشت امین‌زاده می‌توانید به این  مطلب  "لیس زدن تازیانه خارجی در مقابل رأفت جمهوری اسلامی" رجوع کنید.

***

ضحّاک‌های اردوگاه اصلاحات در سودای تحریم انتخابات 1400

ناصر قوامی، فعال اصلاح‌طلب و از نمایندگان مستعفی مجلس ششم در بخشی از یک مصاحبه با شماره یکشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی پیرامون نسبت اصلاح‌طلبان با انتخابات گفته است:

"چه دلیلی دارد وقتی کاندیداهای‌مان رد صلاحیت می‌شوند در انتخابات شرکت کنیم. ما در انتخابات مجلس خبرگان نیز همین نظر را داشتیم. اکنون نیز در مورد انتخابات ریاست جمهوری (1400) باید دو یا سه گزینه اصلاح‌طلب که مردم به‌عنوان اصلاح‌طلب آنها را قبول دارند به مردم معرفی شوند و اگر تایید شدند در انتخابات حاضر شویم."[3]

*این اظهارات اگر در هر نظام سیاسی دیگری در جهان گفته شود؛ با نگاه "براندازی" و خروج از مردمسالاری قضاوت خواهد شد.

چه اینکه انتخابات یکی از شئون اصلی رجال و احزاب و گروه‌های سیاسی است و حزب یا رجلی که عمل به این شأن را منوط می‌کند یا برای آن شرط می‌گذارد؛ عملا "دشمن ملت" است.

جالب آنکه اصلاح‌طلبان تاکنون چندین مرتبه مرتکب این رفتار هم شده‌اند اما عدم روشنگری خواص کشور در قبال این نفاق جریانی؛ موجب شده است چپ‌ها از مذمت عمومی بگریزند و کسی آنها را به سبب این دیکتاتوری حزبی مؤاخذه نکند.

این در حالی است که البته مشخص نیست صبر نظام اسلامی هم تا کجا ادامه می‌یابد و حکومت تا چه زمانی حاضر است این رفتار شریرانه اصلاح‌طلبان مبنی بر تحریم انتخابات که ضایع‌کننده قانون و کند کننده جریان پیشرفت کشور است و ظاهرا قصد دارد در انتخابات 1400 نیز تکرار شود را تحمل کند!

برخی محافل تحلیلی می‌گویند "هسته سخت" اصلاحات که قوه عاقله تمام این رفتارهای ضد مردمسالاری است؛ به مثابه ضحّاک ماردوش در بلندای اردوگاه اصلاحات نشسته و مغز جوانان اصلاح‌طلب را یکان یکان و در جهت مطامع براندازانه خویش می‌بلعد.

بدیهیست که در اثر این قبیل رفتارها؛ نه تنها آینده جوانان اصلاح‌طلب و کسانی از چپ‌ها که به فعالیت در داخل نظام می‌اندیشند تباه خواهد شد بلکه آثاری همیشگی نیز بر اردوگاه اصلاحات مترتّب می‌شود که مثل داغ بر پیشانی آقایان خواهد ماند.

کما اینکه محمدرضا عارف یک اصلاح‌طلب نجیب محسوب می‌شد اما در هنگامه انتخابات مجلس یازدهم؛ در مقابل ضحاّک ماردوش تعظیم کرد و مجبور به امضای فرمان تحریم انتخابات بعنوان رئیس شورایعالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان شد. و با این کار وارد فرایند مرگ سیاسی شد.

بدیهیست که جوان‌ترهای اصلاح‌طلب هرگز چنین عاقبتی را نمی‌پسندند...

***

"عباس آخوندی" مرید علی(ع) بود یا فدایی آدم اسمیت؟!

عباس آخوندی، وزیر سابق مسکن و شهرسازی و فعال اصلاح‌طلب؛ از معتقدان افراطی بازار آزاد و ضرورت نبود نظارت دولتی که قیمت مسکن و موارد پیرامون آن در دوره او افزایشی چند صددرصدی را تجربه کرد؛ طی یادداشتی در شماره یکشنبه گذشته روزنامه اعتماد به امیرالمؤمنین علی(ع) عرض ارادت کرد!

او در یادداشت خود می‌نویسد: امروز در روز عید غدیر دلم هوای مولایم امیرالمومنین را کرد. بی‌اختیار به سمت کتاب الغدیر کشیده ‌شدم. خواستم چند قطعه شعر ناب از شاعران آغازین در سده اول هجری را بخوانم. دیدم مرحوم علامه امینی(ره) می‌گوید: شعر غدیر فراتر از عشق و احساس و ناظر بر حقیقت و عینیت تاریخ است. پس اگر می‌خواهی در این دریای غدیر وارد شوی با آگاهی و از روی عشق و محبت وارد شو.

در یادداشت او همچنین می‌خوانیم: از زبان ملک‌الشعرای شعر فارسی حکیم فردوسی سر بر آستان علی(ع) بگذاریم. 
منم بنده اهل بیت نبی/  ستاینده خاک و پای وصی
برین زادم و هم برین بگذرم/ چنان دان که خاک پی حیدرم[4]

*مسئله ارادت آخوندی به آستان امیرالمؤمنین(ع) یک مسئله شخصی است اما در بحث عمومی و مرتبط با مردم، بایستی اشاره کرد که آخوندی بهتر بود در عمل هم به جای التزام به منویات آدام اسمیت! به سلوک حکومتی امیرالمؤمنین(ع) و خاصّه سلوک اقتصادی آن امام همام ارادت عملی می‌ورزید!

سلوکی که امیرالمؤمنین(ع) در یکی از بیانات خود پیرامون دستاوردهای حکومتش می‌فرماید: "کسی در کوفه نیست که در رفاه به سر نبرد، حتی پایین ترین افراد، نان گندم می‌خورند و سرپناه دارند و از آب فرات می‌آشامند".[5]

و یا در روایات پیرامون حضرتش می‌خوانیم که چطور با تازیانه در بازار کوفه راه می‌رفت و پیرامون قیمت‌ها پرس و جو می‌کرد.[6]

نسبت آقای آخوندی با این سلوک اقتصادی حکومت امیرالمؤمنین(ع) چیست؟!

آخوندی کسی بود که در دوره وزارتش قیمت مسکن و موارد پیرامونی آن تا چند صد درصد افزایش یافت.

رخدادی که به دلیل اعتقاد راسخ آخوندی به عدم نظارت بر بازار شکل گرفت.

و جالب آنکه آخوندی حتی پس از رفتن از مقام وزارت نیز دائماً مشغول تشویق دولت برای عدم نظارت بر بازار است![7]

عرض ارادت به جای خود اما آخوندی باید بداند که کارنامه سیاه او و ظلمی که در ماجرای گرانی به مردم روا داشت با این عرض ارادت‌ها پاک نخواهد شد.

بدین روال بایستی به مردم و مسئولان کشور درباره چنین افراد و جریاناتی هشدار داد که به روز مسئولیت و مدیریت از مکاتب الحادی و لیبرالی پیروی می‌کنند اما به روز مشخص شدن نتیجه کارهایشان و یوم پاسخگویی و در مظانّ سؤال قرار گرفتن؛ یادداشت رسانه‌ای می‌نویسند و به آستان مولی‌الموحدین(ع) عرض ارادت می‌کنند...

***

1_ http://mashghenow.com/%da%86%d9%87-%d8%a8%d8%a7%db%8c%d8%af-%da%a9%d8%b1%d8%af%d8%9f-%d8%b1%d8%a7-%d9%81%d8%b1%d8%a7%d9%85%d9%88%d8%b4-%da%a9%d9%86/

2_ mshrgh.ir/1093773

3_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/294361

4_ http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/152576

5_ http://ensani.ir/fa/article/81434

6_ http://farsi.al-shia.org/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%D9%89%D8%B9%D8%8C-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1-2/

7_ mshrgh.ir/967886

برچسب‌ها