در طول عمر پربرکت انقلاب‌اسلامی، این ذخیره گرانبها، در اوج سختی‌ها و چالش‌ها به یاری جبهه حق آمده و هرگاه غبار فتنه‌ها، ضلالت‌ها و انحرافات بر چهره حق می‌نشیند.

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********

پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت

حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:

۱- بیستم ماه صفر سال ۶۱ هجری قمری است. چهل روز بعد از شهادت اباعبدالله‌الحسین‌(ع) و ۷۲ تن از یارانش. جابربن عبدالله انصاری صحابه بزرگوار رسول خدا (ص) که در کهنسالی بینایی از دست داده است‌، همراه با عطیه عوفی که از تابعین و یکی از شیعیان پاکباخته امیرالمومنین‌(ع) و از رجال علم حدیث و مفسران قرآن است، در کربلا به زیارت تربت پاک سیدالشهداء و یاران شهیدش آمده‌اند. ساعاتی بعد کاروان کربلاییان که به اسارت رفته بودند از شام باز می‌گردند و با جابر و عطیه در سوگ شهیدان کربلا همنوا می‌شوند... غریبانه می‌گریند و از ستمی که بر آل‌الله رفته است به رسول خدا(ص) شکایت می‌برند. سقف زمان تاریک و ظلمانی است. فرزندان هند جگرخوار، همان که در اُحد از شدت خشم و کینه بر اسلام، سینه حمزه عموی پیامبر خدا را شکافت و جگر او را به دندان کشید، بر منبر رسول خدا(ص) نشسته‌اند و داعیه خلافت الهی دارند! حرامیان بر کرسی خلافت تکیه زده‌اند و به قول امیرمومنان‌علیه‌السلام، بر اسلام پوستین وارونه پوشانده‌اند. حال و هوا چنان است که این آیه از سوره روم وصف آن است «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس» و... هیچ‌کس، حتی در دورترین افق ذهن خویش هم نمی‌تواند باور کند که این سقف ظلمانی شکافتنی است و سحر در راه است.

۲- هزارو سیصد و چند ده سال از آن روز گذشته است.

بار دیگر اربعین است. چرخ زمان چرخیده و چرخیده و به دورانی رسیده که «عصر خمینی» نام گرفته است. دیگر از غربت اسلام و حضور غریبانه آل‌الله در اربعین سال ۶۱ خبری نیست.

ده‌ها میلیون تن از سراسر جهان به زیارت شهدای کربلا آمده‌اند. فاصله ۸۵ کیلومتری نجف تا کربلا را با پای پیاده می‌پیمایند. زن، مرد، کودک، جوان و نوجوان و... امروز آن واقعه که آن روز نشدنی به نظر می‌رسید اتفاق افتاده است و به قول «آلکساندر دوگین» نظریه‌پرداز بلندآوازه روس که سه سال پیش برای مشاهده راهپیمایی عظیم اربعین به عراق و در میان راهپیمایان رفته بود: «حادثه پیاده‌روی اربعین که هر روز ابعاد بین‌المللی گسترده‌تری پیدا می‌کند و از همه ملیت‌ها و ادیان از جمله مسیحیان در آن شرکت می‌کنند، مقدمه یک تحول اساسی در مقیاس جهانی است. معتقدم دنیای مدرن با ایدئولوژی لیبرال و سرمایه‌سالارانه‌اش به پایان رسیده است و جز بحران‌آفرینی دستاورد دیگری برای بشریت ندارد و بشر امروز محتاج یک رستاخیز معنوی و الهی است که مایه‌های آن قویاً در انقلاب‌اسلامی و نهضت امام خمینی وجود دارد».

و به قول مرحوم سلمان هراتی؛

پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت

شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت

۳- حالا بخشی از گزارش بلند بالای خبرنگار «هافینگتون‌پست» که خود در راهپیمایی اربعین ۱۳۹۴ حضور داشته است را بخوانید:  «یک بخش از این مراسم سوگواری که هر مشاهده‌کننده‌ای را بهت‌زده می‌کند دیدن این صحنه است که هزاران چادر که آشپزخانه موقت هستند توسط روستاییان منطقه در کنار مسیر زائران برپا شده است. گردانندگان موکب‌ها، جلوی زائران را می‌گیرند، با آنها راه می‌روند و از آنها خواهش می‌کنند که دعوت آنها را بپذیرند که اغلب شامل یک مجموعه کامل از خدمات مناسب برای پادشاهان است؛ در ابتدا پاهای شما ماساژ داده می‌شود، سپس غذای گرم و خوشمزه تعارف می‌کنند و بعد از آن از شما دعوت می‌شود که استراحت کنید، در حالی که لباس‌های شما شسته و اطو زده می‌شود و بعد از بیداری به شما بازگردانده می‌شود و البته همه این کارها رایگان و با مهربانی صورت می‌گیرد.»

یکی دیگر از خبرنگاران آمریکایی بعد از حضور در راهپیمایی اربعین، طی یادداشتی به کینه‌توزی تروریست‌های وحشی داعش علیه شیعیان و دشمنی عمیق آنان با ایران اسلامی که خاستگاه‌انقلاب است اشاره می‌کند و با شرح آنچه در راهپیمایی اربعین دیده است نتیجه می‌گیرد که به ریشه و خاستگاه تروریست‌های تکفیری داعش پی برده است. می‌نویسد؛ «اگر دنیا حسین، پیامش و جان‌نثاری‌اش را شناخته بود، همه می‌توانستند ریشه‌های باستانی داعش را پیدا کنند و بفهمند که عقیده این گروه برای مرگ و نابودی از کجا سرچشمه می‌گیرد. قرن‌ها پیش بود که بشریت در کربلا بنیانگذاری وحشیگری و جنایت را شاهد بود. وحشیگری و جنایتی که در قتل حسین خلاصه شده بود. این اتفاق مواجهه ظلمت مطلق با نور درخشان بود. مقابله فساد با فضیلت. از این روست که روح حسین تا به امروز زنده مانده است و حضورش با تمام جنبه‌های زندگی این افراد گره خورده است... و هیچ تحریم رسانه‌ای نمی‌تواند نور او را خاموش کند. حسین کیست؟ سؤالی با این عمق که می‌تواند باعث شود افراد دین خود را تغییر دهند و تنها زمانی می‌تواند پاسخ داده شود که شما با پای پیاده به حرم حسین رفته باشید.»

۴- این مقایسه میان مدیریت «انبوه جمعیت» در راهپیمایی اربعین با مدیریت‌های مشابه دیگر، حتی انواع بین‌المللی آن نیز خواندنی است. مخصوصاً آنکه به مصداق «بهتر آن باشد که سرّ‌دلبران ... گفته آید در حدیث دیگران» این مقایسه از سوی رسانه‌ها و مراکز غربی صورت پذیرفته باشد. بخوانید؛

هافینگتون پست در ادامه همان گزارش می‌نویسد: «پس از زلزله ‌هائیتی، اتحادیه جهانی غذا با همکاری و حمایت جهانی و در بهترین حالت توانست به ۵۰۰ هزار نفر غذارسانی کند. ارتش ایالات متحده عملیات متحدی را به راه ‌انداخت و منابع گوناگونی از آژانس‌های فدرال را به خدمت گرفت و در نهایت اعلام کرد که در طی گذشت ۵ ماه از این فاجعه انسانی 4/9 میلیون غذا به دست زلزله‌زدگان رسیده است حالا این را مقایسه کنید با بیش از ۵۰ میلیون وعده غذایی در هر روز در اربعین، که برابر است با ۷۰۰ میلیون وعده غذایی برای زائران در طی این مدت از زمان، که تماماً نه به وسیله ایالات متحده و خیریه‌های جهانی بلکه به وسیله کارگران فقیر و کشاورزانی که در طی سال کار می‌کنند تا بتوانند رضایت زائران را جلب کنند فراهم می‌شود.»

۵- امسال اما، انتشار ویروس منحوس کرونا، میلیون‌ها جان‌شیفته را از حضور در راهپیمایی بزرگ اربعین بازداشته است. در آن سو، مانند همه سال‌های قبل، قطعه‌ای از بهشت شکل گرفته است، در این سوی اما، عاشقان حضرتش قرار از کف داده‌اند و چشم‌ها با نگرانی به آن سوی دوخته وگریانند. حال و هوای مومنان پاکدلی که برای شرکت در جهاد نزد پیامبرخدا(ص) آمده بودند ولی رسول خدا(ص) زاد و توشه و لوازم سفر برای آنها را نداشت و آنان در حالی که چشمانشان از ‌اندوه اشکبار بود بازگشتند «الَّذِینَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا یَجِدُوا مَا یُنْفِقُونَ» (آیه ۹۲ سوره مبارکه توبه).

 در بازگشت امیرالمومنین‌(ع) از جنگ جمل، یکی از یارانش عرضه داشت؛ برادرم خیلی مشتاق بود که در این جنگ در رکاب شما حضور داشته باشد. حضرت پرسیدند: آیا خواست و اراده برادرتان با ما بود؟ عرض کرد؛ آری ‌ای امیر مومنان.

حضرت فرمودند: برادرت در این لشکر حضور داشته است و همه کسانی که خواست قلبی و اراده‌شان با ما بوده است. در این لشکر افراد و گروه‌هایی حضور داشته‌اند که هنوز به دنیا نیامده‌اند (نقل به مضمون از خطبه ۱۲ نهج‌البلاغه‌).

چند روز پیش، حضرت آقا که امیر قافله‌اند و خود از ترغیب‌کنندگان مردم به حضور در پیاده‌روی اربعین حسینی‌اند، به دلیل موجه انتشار ویروس کرونا و حفظ سلامت زائران، مشتاقان حضرتش‌(ع) را به حضور در خانه و زیارت از دور دعوت فرمودند و... هرچه آن خسرو کند، شیرین بود.

تهران چراغ خانه زبان فارسی

احمد مسجد جامعی  در روزنامه ایران نوشت:


تهران، جز آنکه پایتخت ایران است، پایتخت سرزمین پهناور زبان فارسی است و همچنان که تلاش داریم نمادهایی از جاهای گوناگون ایران، در تهران گرد آوریم. باید با چنین رویکردی نمادهای شعر و ادب ایرانی را ارج نهیم و آن را پایه و مایه همبستگی با سایر علاقه‌مندان به این ادب و فرهنگ قرار دهیم.


این روزها هفته تهران است، بحث تهران رونق دارد اما درباره موضوع زبان فارسی در تهران که موضوعی مهم و با قدمت است مغفول مانده و هنوز راهی دراز در پیش است. گشایش راسته رودکی در روبه‌روی تالار وحدت از مجموعه بنیاد رودکی از این موارد است که سابقه آن به دولت و شهرداری‌های پیشین برمی‌گردد و در جای خود ارزشمند است. می‌دانیم که در تذکره‌ها رودکی را آدم الشعرا خوانده‌اند و درباره تسلط او به نغمه‌ها و آواها و سازها داستان‌های شگفتی آورده‌اند. جز اینها می‌توان او را نخستین شاعر فارسی زبان دانست که در همان اندک آثار باقیمانده از او اشعاری در مدح و منقبت علی امیرالمؤمنین (ع) و همسرش حضرت زهرای مرضیه (س) آمده است. اما با همه این گفته‌ها در راسته رودکی هیچ نشانی از این همه نیست و جای دارد که به آنها بپردازیم؛ حتی در مراسم افتتاح هم یادی از اشعار او نشد و شعر شاعرانی دیگر مجلس را آراست.رودکی شاعر ملی تاجیکان است و مجسمه‌های بزرگ و زیبایی از او در میدان‌های اصلی شهر ساخته‌اند که همان‌ها می‌تواند الگوی آثار هنری ما در این زمینه باشد.

از جمله معروف ترین آنها اثری است از انوشیروان بی کسی یان.
به یاد دارم که در سال‌های دور جزو نخستین دیدارکنندگان از جمهوری تاجیکستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بودم. در تاجیکستان به دعوت انجمن نویسندگان تاجیک، روزی میهمان‌شان شدم. آن سال‌ها نشریه‌ای به زبان و خط فارسی داشتند و برخی افغانستانی‌ها نیز در این کار مشارکت می‌کردند. در آن ایام افغانستان به اشغال اتحاد جماهیر شوروی درآمده بود.

چند نفری از اعضای کانون خود را تحصیلکرده‌های دانشگاه تهران معرفی می‌کردند. به هر حال یکی از سؤالات اساسی آنها حذف نام رودکی از تالار معروف بود. این موضوع در ذهن من ماند تا زمانی که اساسنامه بنیاد رودکی را در مجلس شورای اسلامی به تصویب رساندیم و این نام برفراز تالار وحدت قرار گرفت. از همان سال‌ها بحث «تالار تا تالار» (تالار وحدت تا تئاتر شهر) یا راسته رودکی مطرح شد و خوشبختانه به نتیجه رسید. راسته رودکی بخشی از محله انقلاب است. حال که این کار به نتیجه رسیده خوب است که از مواهب آن بیشتر و بهتر بهره گیریم و بدانیم که دیگرانی در این سو و آن سوی عالم از این اقدام استقبال خواهند کرد و به همبستگی علاقه‌مندان فراوان سرزمین زبان فارسی خواهد افزود. به شرط آنکه آداب به جای آوریم و تنها به نام رودکی بسنده نکنیم و در کنار پهنه رودکی، خانه رودکی را با رویکرد جمع آوری انواع آثار و نوشته‎ها و خوشنویسی‎ها و کتاب‎ها و تصاویر و نقاشی‎های مربوط به رودکی و برگرفته از آثار آن شاعر بزرگ و همچنین گزارش‎ها و عکس‌‏هایی از گذشته و امروز راسته رودکی برپا سازیم. هنوز هم در گوشه و کنار نسخه‌های خطی ادبیات و اشعاری از رودکی پیدا می‌شود که بسیار مغتنم است و آخرین آنها گزارشی است که آقای حسن انصاری از نسخه‌ای که راوی آن یک «مذکر» اهل ری بوده و در قرن پنجم کتابت شده، آورده و دکتر علی اشرف صادقی آن را تصحیح و تکمیل کرده است.


هان گیتیا، فسوس و فسوسی به راستی
شاهیت، بندگی است، فزونیت کاستی
بر بچه گان خوش همه مرگ خواستی
خود برکنی همان را که خود برنشاستی
هر که تو را به خواست، مر او را نخواستی
هر که تو را نخواست بدو دادی آستی
در تمامی این مجسمه‌ها چشمان رودکی را به نحوی از کار درآورده‌اند که گویی به کلی نابینا بوده است. در حالی که این اتفاق مربوط به چند سال پایانی عمر اوست. در تصاویر و نقاشی‌هایی که از چهره رودکی شده، نیز این نابینایی را پایه قرار داده‌اند و چشم او را به کیفیتی ترسیم کرده‌اند که بیننده متوجه نابینایی او می‌شود و خوب است که نقاشی‌ها و کارهای حجمی مبنا را بر بینایی او قرار دهد. درباره اینکه رودکی کور نبوده، سعید نفیسی و مجتبی مینوی بر مبنای توصیفاتی که در شعر او از طبیعت و رنگ و جلوه‌های مختلف زندگی هست، بحث‌های مفصلی کرده‌اند.


در دولت‌های‌ هاشمی و خاتمی کاری ارزشمند درباره رودکی در زادگاه او صورت گرفت و آن تجدید بنای آرامگاه آن شاعر عالی مقام در رودک سمرقند بود. همان جایی که شاعر به دنیا آمد و در آن روزگار گذراند و روی در نقاب خاک کشید. همان جایی که در زمان اتحاد جماهیر شوروی بقایای جسد رودکی را یافتند و بررسی کردند و معلوم شد که شاعر بینا بر اثر جرمی، که شاید همان علاقه‌اش به اهل بیت بود، نابینا شده و علاوه بر چشم آثار دیگر از فشار و عذاب بر بقایای پیکر او بود و همان یافته‌ها مبنای تصویرسازی برای ساخت مجسمه باشکوه شاعر شد.


در همان سال‎ها مجموعه‎هایی ارزشمند با نام زبان و ادب فارسی در تاجیکستان و آسیای میانه به همت حسن انوشه تدوین و منتشر شد که رئیس جمهوری دولت اصلاحات در سفر به آن سرزمین، آن را هدیه می‌داد و با استقبال بسیار مواجه می‌شد.

به هر حال دیپلماسی شهری تنها با کشورهای آن سوی عالم نیست، همسایگان، همزبانان، هم فرهنگان ما، چراغ خانه زبان فارسی‌اند. می‌دانیم که روس‌ها از زمان اشغال بخش‌هایی از ایران در پی تضعیف فرهنگ فارسی و هویت واقعی آن مناطق بودند و به شیوه‌های گوناگون میان اقوام آنجا اختلاف‌افکنی می‌کردند. این کار در مکتب خود احیاء کننده هویت اصلی ماوراءالنهر با خراسان ایران بود. هنوز هم در بخش‌هایی از آسیای میانه از جمله سمرقند و بخارا سادات رضوی حضور دارند. حال که بحث راسته رودکی به میان آمد خوب است به چند نکته‌ای در همین زمینه و از نگاه شهرسازی اشاره کنم.

نخست آنکه در همین جا، دو رشته قنات جاری است. یکی از پارک دانشجو به این سو سرازیر می‌شود و دیگری از اینجا به سمت سفارت روسیه یا پارک سابق اتابک که در گرو بانک شاهی بود، جاری می‌گردد. این دو می‌تواند زمینه‌ساز بهره‌برداری درست از این امکان باشد به نحوی که نه تنها آب بلکه تأسیسات قنات که یادگار کهن ایرانیان است و در تهران [شهر قنات‌ها] شمار قابل توجهی قنات وجود داشته، خود به جذابیت‌های گردشگری و آگاهی از این نوع آبیاری بیفزاید. از یاد نبریم که هرگونه توسعه که برپایه همراهی با طبیعت نباشد، پیوسته و پایدار نخواهد بود.


راسته رودکی در کنار جایی است که پیش‌ترها دروازه یوسف‌آباد-برگرفته از نام میرزا یوسف مستوفی الممالک- قرار داشت. هنوز هم به محل تلاقی خیابان‌های حافظ و انقلاب چهارراه یوسف آباد می‌گویند. قرار بود راسته رودکی با دروازه یا نهادی که یادآور آن خاطره قدیمی تهرانی‌هاست از فضای پیرامون جدا شود که جای این هم همچنان خالی است.


و بالاخره محور اصلی بازسازی و توسعه این بخش از محله انقلاب، قرار بود خیابان شهریار و ادامه آن تا تئاتر شهر باشد و با کمترین دخالت در محیط و فضاهای پیرامونی این کار صورت گیرد و طبعاً این اقدامات مشوق و محرک توسعه در خیابان‌های مجاور خواهد بود. به واقع مرحله دوم و سوم طرح خیابان نوفل لوشاتو و انقلاب را دربر می‌گرفت.


و نکته دیگر آنکه این روال و روند نباید متکی به اعتباراتی خارج از اقتصاد حوزه عمل فرهنگ و هنر باشد. هر فعالیتی که تکیه خود را بر کمک‌های متوالی دستگاه‌های رسمی قرار دهد دوامی نخواهد داشت. هدف طرح باید زمینه‌سازی برای کمک به گردش مالی در فعالیت‌های فرهنگی و هنری و اجتماعی باشد. و نکته آخر اینکه در مناسبات شهری، هدف سکونت پایدار شهروندان و دفاع از حقوق شهر است و هیچ حرکتی جز در راستای این مهم پذیرفته نیست. بنابراین نباید این کارها منجر به خانه به دوشی اهالی و کسبه به عنوان ذینفعان اصلی این سکونتگاه باشد.

زیارت قلبی از زیارت جسمی بالاتر است

عبدالحسین خسروپناه در روزنامه وطن امروز نوشت:

رسول گرامی اسلام فرموده‌اند از قتل امام حسین، حرارتی در قلب مومنین زبانه می‌کشد که هیچ‌گاه خاموش نمی‌شود. واقعا امسال فراق سختی رخ داده است. عاشقان امام حسین علیه‌السلام هرساله به عراق می‌رفتند و پیاده مسیر نجف تا کربلا را می‌پیمودند. در این بین زائران به همدیگر خدمت می‌کردند. با هم انس می‌گرفتند و به هم محبت می‌کردند، شاید بشود گفت به نوعی زائران برای امام حسین ناز می‌کردند و آن حضرت ناز آنها را می‌خرید. واقعا پیاده‌روی اربعین قطعه‌ای از بهشت بود.

همان روایاتی که درباره زندگی در بهشت داریم در اربعین تحقق پیدا می‌کرد. همانطور که در روایات داریم اهل بهشت همه به هم محبت دارند، کینه‌ای نسبت به هم ندارند، اهل زیارت همدیگرند، واقعا همین‌ها در اربعین تحقق پیدا می‌کرد. اگر بخواهم تعبیر دیگری داشته باشم، زیارت اربعین نمادی از حکومت مهدوی است. در روایات داریم که در دوران حکومت حضرت مهدی گرگ و میش در کنار هم زندگی می‌کنند، از بس همه جا را محبت و انس فراگرفته است.


اربعین هم همین‌طور است. فضیلت‌هایی که در مراسم اربعین ظهور و بروز پیدا می‌کند هیچ کدام دستوری نیست، حاکمیتی نیست؛ قلبی است، از درون می‌جوشد. شما می‌بینید تمام خدمات و هزینه‌ها را خود مردم متقبل می‌شوند. گاهی یک سری از مردم تمام طول سال پول جمع می‌کنند تا بتوانند در روز اربعین از زوار امام حسین پذیرایی کنند. من تصویری دیدم که سربازان عراقی تعدادی از ایرانی‌ها را که بدون مجوز برای زیارت اربعین وارد عراق شده‌اند گرفته‌اند اما آنها را برده‌اند و از آنها پذیرایی کرده‌اند! اینگونه برخورد کرده‌اند. واقعا این چه اثری است که امام حسین بر عالم تکوین داشته است؟ زمین و زمان و آسمان را دگرگون کرده است.

در روایات داریم ملائکه مشتاق زیارت امام حسین(ع) هستند. به عنوان کسی که سال‌ها عرفان خوانده‌ام، می‌گویم این عشق و محبتی که در مکتب امام حسین(ع) هست، در هیچ عرفان و مکتبی دیده نمی‌شود. شما نگاه کنید حاج‌قاسم پرورده مکتب امام حسین بود، شخصیتی بود یکسره محبت و عشق. حتی با داعشی‌ها هم رفتار انسانی داشت.


به هر حال امسال از این سفر معنوی، عرفانی و حِکمی محروم شده‌ایم، توصیه من به همه کسانی که دلداده امام حسین(ع) هستند و از این فراق در رنج هستند، این است که سعی کنند در روز اربعین ارتباط قلبی خود با امام حسین(ع) را برقرار کنند، زیارت اربعین را بخوانند و خود را در محضر و حرم امام حسین(ع) تصور کنند. ارتباط قلبی با امام حسین(ع)، ارتباط ملکوتی است، قطعا ارتباط ملکوتی بالاتر از حضور جسمانی است. زیارت قلبی از زیارت جسمی بالاتر است. سعی کنیم این حال ارتباط را برقرار کنیم و نگه داریم، این خیلی مطلب بالایی است.

 اربعین متفاوت اما باشکوه

آیت‌الله هاشم‌زاده هریسی در روزنامه آرمان ملی نوشت:

با توجه به شیوع ویروس کرونا در جهان و کشور ما، همه امیدواریم که اربعین حسینی امسال باشکوه‌تر، موثرترین، غمگین‌تر و اثرگذارتر از همه اربعین‌های سال‌های گذشته برگزار شود. مردم ما تشنه هستند و ما به مراسمات باشکوه اربعین و راهپیمایی ده‌ها میلیون نفری عادت کرده‌ایم. مراسم اربعین در کشور ما نهادینه، فراگیر و بین‌المللی و موجب آرامش فکری ملت ایران شده است. دیدن این مراسم حتی در تلویزیون، آرامش به همه مردم می‌بخشد، اما شرایط متفاوت امسال با دلتنگی برای عزاداران همراه است و باعث می‌شود با سوز و غم بیشتری به اربعین توجه کنیم. اگر مردم به مراسمات سال‌های گذشته نگاه می‌کنند، غم این روز بر ملت ایران مستولی می‌شود و قدر این مراسم باشکوه و معنوی را بیشتر از همیشه می‌دانیم. موضوع دوم اینکه، الحمدا... یک مهارت و قدرتی در میان شیعیان و امت امام حسین (ع) و مخصوصا در مداحان و هنرمندان ایرانی وجود دارد که عزاداری به شکل و شیوه جدیدی را با توجه به شرایط روز کشور می‌آفرینند. زمانی‌که نمی‌توانیم مراسم عزاداری را به شکل و شیوه سال‌های گذشته انجام دهیم و به آن دسترسی نداریم، خیلی زود مراسم جدید و آبرومندی را جایگزین آن می‌کنند. مساله سوم در اخلاص، عشق و پایبندی به اسلام است که باید از یک‌سو سلامت مردم حفظ شود، در عین حال با عزاداری برای سرور و سالار شهیدان، عشق و ارادت‌مان را به اهل بیت نشان دهیم، به‌طوری‌که خلاف شرع نباشد و درعین‌حال زیانی برای مردم نداشته باشد. وقتی ما این موضوعات را رعایت می‌کنیم، پروردگار عالم، امام‌حسین(ع) و یارانش به ملت ایران توجه بیشتری می‌کنند

و موضوعاتی را به ما القا خواهند کرد که بهتر از گذشته بتوانیم مراسمات را به شکل آبرومندانه‌تری برگزار کنیم. امیدواریم مراسم اربعین امسال، مانند مراسم تاسوعا و عاشورا که با وجود همه مشکلات، شیوع کرونا، باشکوه برگزار کردیم و موجب حیرت جهانیان شدیم، این مراسم را نیز با اولویت سلامت جامعه باعظمت‌تر برگزار شود. اطمینان دارم اربعین امسال با وجود همه سختی‌ها و دشواری‌های جامعه در مواجهه با شیوع این ویروس، باشکوه‌تر برگزار خواهد شد و تعطیلی مراسم اربعین در میان ملت ما معنایی ندارد، بلکه اربعینی را می‌بینیم که مانند سال‌های گذشته است، اما به شکل دیگری که آسیب به خودمان و دیگران وارد نشود؛ چون اگر برای یک نفر زیان‌بار باشد، ثواب عزاداری میلیون‌ها نفر از بین خواهد رفت. بی‌تردید سلامت انسان‌ها و شیعیان امام حسین (ع) از همه چیز برای اسلام مهم‌تر است. امام حسین (ع) راضی نیست که برای او عزاداری کنیم ولی در عین حال بیمار شویم، ایشان رضایت ندارند که فردی در سراسر این کره خاکی، به کرونا مبتلا شود. اصل مراسم اربعین امسال، بر سلامتی امت اسلام است و امیدواریم نزد امام حسین (ع)، شهدا و اسیران کربلا، خجل و شرمنده نشویم، بلکه سرافراز و با ثواب بیشتر به خودمان افتخار کنیم که بدون هیچ مشکلی برای مردم عزادار، اربعین امسال را باشکوه‌تر از گذشته برگزار کردیم. ان‌شاءا... به برکت اربعین حسینی، سایه این ویروس منحوس از سر تمام مردم ایران، بلاد شیعیان امام علی (ع) و سراسر جهان کم خواهد شد و باید در این روز عزاداران، این خواسته را از پروردگار متعال و امام حسین (ع) که رحمت العالمین است، تمنا کنند و در عین حال شفای بیماران را از امام سوم شیعیان بخواهند.


اربعین حماسه خاموش‌ناشدنی

محمدجواد اخوان در روزنامه جوان نوشت:


مطالعه تاریخ اسلام نشان می‌دهد یکی از اهداف حضرت اباعبدالله‌الحسین (ع) احیای اسلام ناب محمدی (ص) پس از گذشت پنج دهه از رحلت پیامبر بود و حوادث پس از عاشورا نیز نتیجه‌بخش بودن این جهاد را نمایان می‌سازد، چنانکه قیام حضرت سیدالشهدا (ع) آغازگر بیداری بزرگی در جهان اسلام بود که تا سال‌ها، ظلمه طاغوت را به چالش کشید. همین رویکرد احیاگرانه در امتداد نهضت عاشورا نیز تداوم یافت. توصیه معصومان (ع) بر زنده نگاه‌داشتن حماسه حسینی و تکرار همه‌ساله این بازخوانی مذهبی- تاریخی تأثیر شگرفی بر تزریق روحیه جهاد و شهادت‌طلبی در جهان اسلام و به‌ویژه پیروان اهل‌بیت (ع) داشته است. هنر الهی امام راحل (ره) آن بود که این ذخیره عظیم معنوی را با تحولات روز گره زد و آن را به حماسه‌ای بدل کرد که بار دیگر در زمانه ما، کاخ ستم را به لرزه درآورد. به‌بیان‌دیگر امام احیاگر این سنت بود و به آن معنای جدیدی بخشید.

در طول عمر پربرکت انقلاب‌اسلامی، این ذخیره گرانبها، در اوج سختی‌ها و چالش‌ها به یاری جبهه حق آمده و هرگاه غبار فتنه‌ها، ضلالت‌ها و انحرافات بر چهره حق می‌نشیند، عطر الهی عاشورا، فطرت‌ها را بیدار و دسیسه‌ها را باطل می‌ساخته است. در طول این سال‌ها، تفسیر عمیق و دقیق این جمله نورانی را بارها حس کرده‌ایم که «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگاه داشته است.» البته در نهضت خونین حسینی، «اربعین» جایگاه خاص خود را دارد. چنانکه رهبر معظم انقلاب‌اسلامی می‌فرمایند: «اولین جوشش‌های چشمه جوشان محبت حسینی - که شط همیشه جاری زیارت را در طول این قرن‌ها به راه انداخته است - در اربعین پدید آمد. مغناطیس پرجاذبه حسینی، اولین دل‌ها را در اربعین به‌سوی خود جذب کرد؛ رفتن جابربن‌عبدالله و عطیه به زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین، سرآغاز حرکت پربرکتی بود که در طول قرن‌ها تا امروز، پیوسته و پی‌درپی این حرکت پرشکوه‌تر، پرجاذبه‌تر و پرشورتر شده و نام و یاد عاشورا را روزبه‌روز در دنیا زنده‌تر کرده است.»

اربعین، در ذات خود رجوع دوباره به عاشوراست. بی‌حکمت نیست که معروف است که اهل‌بیت (ع) اولین‌بار بعد از رهایی از اسارت یزیدیان در این روز به کربلا مراجعت کردند. اینکه زیارت اربعین یکی از علامات مؤمن شناخته شده است را می‌توان تأکید بر همین نکته دانست که مؤمن باید در امتداد عاشورا حرکت کند و با قطب‌نمای کربلا خود را تنظیم کند. به همین ترتیب جامعه ایمانی نیز به خورشید نینوا می‌نگرد و اربعین حرکت در مسیر رسیدن به این خورشید است.

سنت حسنه‌ای که سال‌های سال در عراق جاری بود، پیاده‌روی به‌سوی زیارت حضرت اباعبدالله (ع) در روز اربعین بود و هرچند رژیم بعث تلاش کرد با سرکوب و خفقان شدید، چشمه جوشان این سنت را بخشکاند، عملاً موفق نشد و با سرنگونی صدام، بار دیگر شیعیان عراق سنت دیرینه خود را احیا کردند، اما این حرکت زیبا منحصر در مرزهای جغرافیایی نماند و خیل عظیم محبان اهل‌بیت از کشور ما و دیگر نقاط جهان به این حرکت پیوستند، به‌گونه‌ای که سال‌به‌سال شاهد برکت یافتن این حرکت عظیم هستیم. اکنون می‌توان راهپیمایی باشکوه اربعین را بزرگ‌ترین تجمع مذهبی و انسانی در جهان دانست که هر ساله تکرار می‌شود.

همگامی ملت ایران که چندین دهه علم اسلام انقلابی را بر دوش می‌کشد با ملت عراق و دیگر مردمانی که در طریق الحسین گام برمی‌دارند، عملاً آن‌ها را با گفتمان انقلاب‌اسلامی آشنا و همراه ساخته و تجلیات روحیه انقلابی‌گری را در سال‌های اخیر در این راهپیمایی بزرگ و دیگر جلوه جامعه عراق می‌توان مشاهده کرد. شاید یکی از دلایل مؤثر بر کامیابی جهاد مردمی عراق در مقابل تکفیر و تروریسم همین الگوبرداری کارآمد باشد. هرچند امسال به دلیل شیوع کرونا ایرانیان از حضور در راهپیمایی اربعین محروم‌اند، اما اکنون این جنبش حتی در پیروان اهل‌بیت (ع) نیز محدود نشده و جاذبه مغناطیس آن آزادگان جهان از ادیان و مذاهب دیگر را نیز به سمت خود می‌کشاند. این حرکت کاملاً مردمی، مرزهای جغرافیایی و مذهبی را درنوردیده و نمادی از خیزش جهانی مستضعفین شده است. خیزشی که می‌تواند طلیعه‌ای بر رستاخیز بزرگ اسلام ناب محمدی (ص) و انقلابی باشد.


نشد که پر بزنم عشق آن حوالی را
 

«این فصل را با من بخوان باقی فسانه است، این فصل را بسیار خواندم، عاشقانه است». حکایت شیعه و حسین(ع)، حکایتی است از جنس «یک قصه نیست قصه عشق و وین عجب، کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است». حکایت دلدادگی و دلسوختگی است. حکایت دست‌های عاشقی است که به نوای «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» به شور بالا می‌روند و پایین می‌آیند و بر سینه می‌نشینند. داستان دست‌هایی است که با نوحه «بزن بر سینه و بر سر» خاک فراق یار بر سر می‌ریزند. رد این داستان عاشقانه، از دهه محرم چنان به چله اربعین می‌رسد که قدم‌های عاشقان کوی یار، سختی راه به جان می‌خرند تا وصال معشوق بازستانند و یادآور شوند که کاش بودیم و اگر دیر آمدیم به کوی تو، اما آمدیم، دل گذاشتیم و جان به گرو نهادیم تا اگر باز هم ظلمی بود، اگر حق فراموش شد و باطل صحنه جامعه را فرا گرفت و اگر جهل در جامعه جایگزین عقل شد، به میدان بیایند و راه معشوق را نه به عمل که به قدم ادامه دهند.


اما حکایت تاسوعا و عاشورا، اربعین و تمام این دست‌ها و پاهای شور گرفته به دل‌های عاشق، تنها حکایت شور نیست؛ شور تنها بی‫شعور، تب تندی است که زود به عرق می‌نشیند. حسینی بودن به دل هست، اما به عقل هم هست. اگر عاشق تنها به شور قدم بر دارد، چه بسا مخاطب «ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی، کاین راه که می‌روی به ترکستان است» باشد. قدم در راه کوی معشوق شور می‌خواهد و قدم در راه عمل به طریق معشوق شعور.


امسال نه دژخیمی که چهل سال پیش، خون عاشقان حسین و راهیان طریق حسین را بر خاک ریخت و راه کربلا بست، که ویروسی موذی‌تر و قصی‌تر، راه بر زائران کوی حسین بسته است.
فرق اما این است که اگر آن روزها عرصه تقابل خاکریز بود و ماسک‌های ضد سلاح شیمیایی، امروز خانه است و ماسک‌های سه لایه کاغذی. شور حسینی به دل هوای قدم‌های اربعینی می‌دهد، اما امسال شعور حسینی می‌گوید که باید به جای بردن تن به خانه یار، قلب را خانه یار کرد و در خانه نشست و از یار گفت و شنید و خواند و فکر کرد؛ «طواف کعبه دل کن اگر دلی داری، دل است کعبه معنی تو گل چه پنداری».


کرونا شاید اربعین امسال را از عاشقان حسین گرفت، اما کربلا را و اربعین را به اندازه تک تک زائران دلسوخته بازمانده از کوی یار، در پهنه گیتی تکثیر کرده است. امروز جهان همه حسینیه عزای حسین است. دلتان را خانه او کنید، مصفا کردنش با او. دلتان پر از شور و سرتان پر از شعور حسینی، به امید اربعینی که باز راه خانه یار باز شود.

نسخه یکسان برای دستمزد کنار گذاشته می شود؟

مهدی حسن زاده در روزنامه خراسان نوشت:

 روز گذشته معاون وزیر کار از بررسی تعیین حداقل مزد کارگران به صورت منطقه ای خبر داد. اقدامی که می تواند اثرات مهمی بر بازار کار و رونق فعالیت ها در مناطق دوردست داشته باشد.طی سال های گذشته به ویژه سال قبل در روزهای منتهی به تعیین دستمزد در اسفند ماه، بحث تعیین دستمزد به صورت منطقه ای مطرح می شد ولی به نتیجه نمی رسید اما این بار بحث درباره تعیین دستمزد به صورت منطقه ای زودتر در دستور کار قرار گرفته و بعید نیست به تعیین دستمزد سال آینده برسد.واقعیت این است که دوران برنامه ریزی یکپارچه برای همه افراد و همه مکان ها و همه مشاغل به سر آمده است.

سیاست گذار در مواجهه با پیچیدگی های پیش رو سعی می کند از یک نسخه یکسان برای همه موارد استفاده کند. به عنوان مثال زمانی که نرخ ارز افزایش می یابد، ابتدا اعلام می کند که به همه مصارف ارز 4200 تومانی می دهد ولی پس از بروز مشکلات، به تدریج نسخه یکسان ارز 4200 به نسخه متنوعی تبدیل می شود که در آن نرخ ارز 4200 صرفا برای کالاهای اساسی اختصاص می یابد و برای واردات دیگر کالاها از ارزی با قیمت متفاوت استفاده می شود.

موارد دیگر از این قبیل هم وجود دارد که نشان می دهد سیاست گذار برای راحت تر کردن کار خود بدون توجه به تفاوت های منطقه ای و محلی و صنفی، یک دستورالعمل یکسان را برای همه صادر می کند. با این حال ادبیات آمایش سرزمینی که طی دهه های گذشته در دنیا رواج یافته است، مبتنی بر این دیدگاه است که تصمیم گیری درباره هر پدیده و هر منطقه باید متناسب با قابلیت های همان بخش باشد.

بازار کار به ویژه در بخش خصوصی، بخشی از این تفاوت را در قالب حقوق بیشتر برای نیروی متخصص تر و مزایای بالاتر برای نیروی کار مستقر در شهرهای بزرگ فراهم می کند ولی واقعیت این است که بخش عمده نیروی کار از جمله کارگران ساده با نسخه یکسان تعیین دستمزد سالانه مواجه می‌شوند. این در حالی است که هزینه های زندگی در گران ترین و ارزان ترین مناطق کشور تا 3.5 برابر متفاوت است. چنان که مرکز پژوهش های مجلس خط فقر در تابستان سال 97 برای خانوار 4 نفره در 9 منطقه کشور شامل 4 منطقه شهری و 5 منطقه روستایی را بین 781 هزار تومان تا 2 میلیون و 728 هزار تومان محاسبه کرده است. با فرض ثابت ماندن این تفاوت، در عمل وضعیت هزینه های زندگی بین بخش های مختلف کشور بسیار متفاوت است و نمی توان با تعیین یک نرخ ثابت برای دستمزد سراغ همه کارگران رفت.تعیین نرخ دستمزد پایین تر برای مناطق روستایی و شهرهای کوچک در عمل موجب می شود که بخشی از فعالیت ها، به ویژه فعالیت هایی که سهم دستمزد در هزینه تمام شده آن زیاد است، به این مناطق منتقل شود.

به این ترتیب ضمن کاهش بار سنگین فعالیت های اقتصادی در شهرهای بزرگ، هزینه تمام شده برای کسب و کارهای موجود در شهرهای کوچک و روستاها کمتر می شود و قابلیت رقابت بالاتری در مقایسه با کسب و کارهای رقیب در شهرهای بزرگ خواهد داشت.قاعدتا دستمزد منطقه ای تبعاتی را نیز ممکن است به دنبال داشته باشد که طراحی مدلی مناسب و منطقی برای آن می تواند از تبعات آن بکاهد و منافع آن را افزایش دهد. برخی افراد از احتمال مهاجرت کارگران از شهرهای کوچک به روستاها برای کسب دستمزد بیشتر ابراز نگرانی کرده اند. در این باره تعیین فاصله منطقی بین دستمزد مناطق می تواند چنین پدیده هایی را کاهش دهد و افراد را در شرایط هزینه - فایده فعالیت در شهرهای بزرگ و کسب دستمزد بیشتر و تحمل هزینه های سنگین تر زندگی و فعالیت در شهرهای کوچک تر و کسب دستمزد کمتر در ازای هزینه های سبک تر زندگی، به سمت گزینه دوم هدایت کند.در هر صورت نظام تعیین دستمزد با طراحی یک لباس واحد بر تن همه بخش ها عملا موجب نبود توازن در اقتصاد شده است.

بسیاری از کسب و کارها در شهرهای کوچک که کارگران به دلیل هزینه های کمتر به دریافتی کمتر نیز قانع اند، برای پرداخت دستمزدی بیشتر در عمل قانون کار و حمایت های بیمه ای از کارگران را دور می زنند. در نقطه مقابل نیز بسیاری از کارگران در شهرهای بزرگ مجبورند به حداقل دستمزدی اکتفا کنند که پاسخ گوی هزینه های سنگین زندگی در این شهرها نیست. بنابراین حتما باید در تعیین دستمزد یکسان برای همه مناطق تجدیدنظر کرد.

برچسب‌ها