امیدواربودیم رئیس کنونی شورا با سوابق اداره شورای عالی امنیت بتواند شورای عالی انقلاب فرهنگی را هم مدیریت کند و کرد اما ظاهرا این شورا را با شورای امنیت، اشتباه گرفت و بتدریج تحکم ،جای گفتگو را گرفت.

به گزارش مشرق، حسن رحیم‌پور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به مناسبت چهلمین سالگشت تاسیس شورای عالی ‌انقلاب ‌فرهنگی پاسخ به چند پرسش را در تلگرام منتشر کرد.

س ) فرمان شورای عالی انقلاب فرهنگی در دست کیست؟ چه کسی پاسخگوست و از چه کسی باید مطالبه کرد؟

ج ) نمیدانم چه کسی پاسخگوست اما می‌دانم که رئیس شورا، در همه دوره‌ها رؤسای جمهورند.

همه چیز در کنترل آنهاست، اجرا کنند یا نکنند و چگونه؟ گاه مصوباتی که به ریاست خودشان در شورا تصویب شده، ابلاغ یا اجرا نشده، بگذریم از صدور دستوراتی برخلاف مصوبات شورا به نهادهای اجرایی، دور زدن شورا و منع آن از ورود به برخی حوزه‌های مهم فرهنگی و آموزشی کشور، با آنکه قانونا وظیفه شوراست. به گمانم تنها اختیار اجرایی باقیمانده در دست شورا، رای‌گیری برای رؤسای دانشگاه‌ها بود که گرچه بدون استثنا و چالش، رؤسای پیشنهادی دولت‌ها عینا تایید میشدند، اما این اختیار نیز در این دوره از صحن شورا سلب شد و باید گفت این یکی رئیس، رکورد زد.

س)اعضای حقوقی شورا مگر تابع دولت‌ها هستند؟

ج)اکثریت اعضای شورا انقلاب فرهنگی،اعضای حقوقی‌اند و اکثر اعضای حقوقی نیز تقریبا با هر انتخابات، تغییر می‌کنند و در نتیجه سازمان هم تغییر جهت میدهد و معمولا بله، تابع رئیس‌جمهور هر دوره‌اند و دست‌کم در برابر اظهارات رئیس، هرچه گفت، سکوت می‌کنند.

شورا معمولا و عملا در چهارچوب اراده رؤسای جمهور پیش ‌رفته و رویکرد جلسات و مصوبات غالبا منفعلانه و در حد تغییرات در جمله‌بندی و انشاء عبارات است، به ویژه اعضا حقوقی که محذوریت آیین کارگزاری دارند.

علاوه بر دست‌کم۱۲ عضو شورا که منصوب مستقیم رئیس‌جمهور هر دوره و تابع دولت وقت هستند

تقریبا سایر اعضای حقوقی نیز به دلائلی چون وابستگی بودجه و سایر نیازمندی‌ها، اجازه یا انگیزه برای نقد یا ایستادگی در برابر اراده دولتی حاکم ندارند. دبیر شورا نیز منصوب رئیس‌جمهور و در همه چیز حتی اعلام دستور جلسات و تنظیم صورت جلسات، باید از رئیسی اجازه بگیرد که بدون الزام به مشورت، شخصا تصمیم می‌گیرد چه موضوعی در دستور کار شورا باشد یا نباشد. نمایندگان مجلس در شورا و رؤسای مجلس نیز در هر انتخابات تغییر می‌کنند و اینست که تقریبا ثبات تصمیم‌سازی در سیاستگزاری‌های شورا، ضمانتی ندارد به نحوی که روحیات شخصی رؤسای دولت‌ها در جهت‌گیری مصوبات شورا تاثیر دارد و مصوبه‌ای در دوره یک رئیس‌جمهور ممکن است در دوره دیگری رای نیاورد و یا اصلا در دستور کار قرار نگیرد. حتی بسته به اینکه رئیس جلسه درآن روز چه کسی باشد، جهت و سرعت شورا و مصوبات و خروجی آن متفاوت می‌شود و البته درهمه شوراها این وضع، تاحدی طبیعی است.

این فقدان انسجام فکر و اراده در شورا باعث شده علیرغم فلسفه وجودیش، نتواند نقش یک قرارگاه برای اصلاحات بزرگ و تداوم انقلاب فرهنگی را ایفا کند گرچه این شورا به رغم همه سیاه‌نمایی‌ها، مصوبات عالی،کم نداشته است. بنیانگذار این نظام و انقلاب،امام خمینی است. ایشان سران قوا و همه نهادهای اصلی علمی و فرهنگی کشور را وارد شورا کرد تا کل ظرفیت اجرایی، قانون‌گذاری و قضایی کشور، منسجم و با اجماع حداکثری، بر هندسه فرهنگی کشور، نظارت و مدیریت کنند و پاسخگو نیز باشند اما کسانی در حاکمیت همواره خواسته‌اند این شوری و بلکه همه شوراها را تشریفاتی کنند و تا حدی موفق شده‌اند.

س) آیا کمرنگ شدن قدرت اثرگذاری شورای انقلاب فرهنگی، منشا ساختاری دارد یا عوامل انسانی؟

ج) بنده مسائل را شخصی نمی‌کنم، این یک تحلیل و آسیب‌شناسی نوعی است اما ساختارها معمولا خمیر دست حاکمان بوده‌اند.

نقد بنده البته هرگز به منزله نادیدن خدمات هیچیک از آقایان روسای شورا نیست اما برای درک ملموس‌تر شما مجبورم مثال بزنم. در دوره رئیس اسبق، جهت‌گیری اصلی، همکاری با غرب و فاصله‌گیری از رویکرد انقلابی و اسلام‌گرای امام بود و از همین شورا مصوبه‌ در جهت راضی کردن اتحادیه اروپا به نفع بهائیت در دانشگاههای ایران گرفتند. البته ایشان علاقمند به شخص امام و منتقد به افکار امام بود. رئیس بعدی از کاراکتر ۱ و ۲ برخوردار بود. شخصیت متقدم او، انقلابی و ارزشی سخن می‌گفت و سپس نمی‌دانم در چه روز و چه ساعتی، ایشان ناگهان اومانیست و ترمینولوژی ارزشی‌شان، لرزشی شد، بویژه پس از انتخابات ۸۸  که بالاترین رای  تا سال ۹۹ را بدست آورد، ادبیات ایشان در شورا هم تغییر کرد و این یک چرخش فرهنگی بزرگ بود.

و اما رئیس کنونی شورا تا پیش از ریاست جمهوری، اصولا چهره‌ای علمی در دانشگاه و حوزه نبودند. از قضا سوابق امنیتی و اطلاعاتی ایشان که البته محترم و به جای خود، مفید بوده است، باعث شد شیوه مدیریت او در موارد متعددی چون ماجرای بنزین در آبان ۹۸ همه را شوکه کند، با میلیاردها خسارت و دهها کشته که بی‌سابقه بود و تنها  از یک مدیر غیرامنیتی و تازه‌کار برمی‌آمد. در عین حال امیدوار بودیم ایشان با سوابق اداره شورای عالی امنیت بتواند شورای عالی انقلاب فرهنگی را هم مدیریت کند و کرد اما ظاهرا این شورا را با شورای امنیت، اشتباه گرفت و به تدریج تحکم، جای گفتگو را گرفت.

به گمانم دست کم یک‌بار به ایشان گفتم شما که بیشتر عمر سیاسی خود را در مذاکره گذرانده و به قدری حوصله دارید که حاضرید بدون هیچ حاصلی، با آمریکا و انگلیس و فرانسه سالهای سال با خنده‌هایی از عمق جان، "مذاکره برای مذاکره" را ادامه دهید چرا با دوستان شورا، مذاکره نمی‌توانید. ایشان از مذاکرات سال ۸۴  تا مذاکرات ۹۹، تکرار مکررات را بارها با غرب، تجربه کرده و علیرغم آنکه پس از هر مذاکره، تحریمها و تهدیدها و توهین‌ها بیشتر شده اما هنوز میل به تکرار همان مکررات و شوق یک مذاکرات ابدی با همان طرفها بر سر همان مسائل و با همان نتایج پس از  ۱۵ سال مذاکره  دارد. در واقع صادقانه از وی پرسیدم این سعه صدر و گشودگی و گشادگی، چرا مطلقا در مذاکرات درون شورا دیده نشد؟