به گزارش مشرق، چهار کتاب از خاطرات مردم درباره شهیدان حاجقاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس همزمان با فرارسیدن ایام اولینسالگرد شهادت ایندوشهید، توسط انتشارات راهیار منتشر و راهی بازار نشر شده است.
یکی از اینکتابها، «سردار سربدارها»؛ خاطرات مردم سبزوار از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی در این شهر است که با تحقیق جمعی از محققان و به نویسندگی سیدسعید آریانژاد در ۱۸۴ صفحه و قیمت ۲۲هزار تومان منتشر شده است.
کتاب بعدی، «بر شانههای کارون» شامل خاطرات مردم اهواز از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی است. مصطفی شالباف، هادی سلامات، سیدمحمدال عمران، جعفرالهایی، ایمان یوسفی، حسین فرج پهلو، مریم خسرجی، فاطمه جنانی و زینب سادات سیدموسوی تحقیق و علیرضا اشرفی نسب، محمدعلی بخشیپور، مهرزاد قوی فکر، علی هاجری، نرگس اسکندری و فرانک صفآرا نیز تدوین و نگارش این کتاب را برعهده داشتهاند. «بر شانههای کارون» در ۱۵۲صفحه، شمارگان ۱۰۰۰نسخه و قیمت ۱۸هزار تومان به چاپ رسیده است.
«حافظ دلها» دیگر کتاب تازه منتشر شده راهیار درباره سردار سلیمانی است که خاطرات مردم شهر شیراز از روزهای شهادت حاج سلیمانی را روایت میکند. سیدمحمد هاشمی، محمدصادق رویگر، زهراسادات هاشمی، طاهره بشاورز، رسول محمدی و سیدحامد ترابی، تحقیق و علیرضا اشرفینسب، محمدجواد رحیمی، محمدصادق شریفی، اسماء میرشکاریفرد، زهرا قوامیفر و محمدحسین عظیمی، تدوین اینکتاب را انجام دادند. «حافظ دلها» در ۱۶۰صفحه، شمارگان ۱۰۰۰نسخه و با قیمت ۲۰هزار تومان روانه بازار نشر شده است.
چهارمینکتاب هم «یزله بر دجله» شامل روایتهای از مردم عراق درباره شهادت حاج قاسم و ابومهدی المهندس است. جعفر الهایی، تحقیق و نرگس لقمانیان و فاطمه ملکی، تدوین و نگارش این کتاب را برعهده داشتهاند. این کتاب نیز در ۱۹۲صفحه، شمارگان ۱۰۰۰نسخه و با قیمت ۲۴هزار تومان به چاپ رسیده است.
بنابرین گزارش در بخشی از پیشگفتار مشترک اینچهار کتاب آمده است:
«روایت هنری و دراماتیک از انقلاب اسلامی به روایتی دقیق از قهرمانهای نهضت انقلاب نیاز دارد. روایت قهرمانهای نهضت نهتنها بدون روایت ملت قهرمان شدنی نیست؛ بلکه ظلم به قهرمان و ملت است. قاسم سلیمانی قطعاً ویژگیهای قهرمان مدرن را دارد: شجاعت، دلیری، خستگیناپذیری، ایمان به هدف و...؛ اما آنچه قهرمان مدرن ندارد و حاجقاسم مستغنی از آن است، ارتباط عمیق و دوسویه با مردم و جامعه است. چه اینکه فرهنگ مدرن بر فرد بناست و فرهنگ انقلابی تکیه به جامعه دارد. روایت فردی حاجقاسم بدون توجه به درهمتنیدگی اجتماعیاش، ظلم به او و آرمان اوست. ماجرا جایی جالب میشود که روشنفکران غربزده این را دریافتهاند و در تحریف شخصیت انقلاب تا جایی که ممکن است، منکر ارتباطات مردمی و اجتماعیاش میشوند. اینها که ابتدا در برابر روایت انقلاب و قهرمانیهایش سکوت کرده بودند، حالا از روایت این پدیدهها منصرف نیستند؛ بلکه روایتی فردی و محصور در خود به دست میدهند.
ماجرای تشییع باشکوه و بینظیر حاجقاسم زمانی اهمیت دوچندان مییابد که این پدیده رهیافتی برای تحلیلهای جامعهشناختی و مردمشناختی در دهۀ چهارم انقلاب باشد. با این وصف، تأثیر بر علوم انسانی در ایران و شکستن تحلیلهای پوسیدۀ غربزده از جامعۀ ایرانی یکی از مهمترین دستاوردهای روایت عزاداری حاجقاسم است. این موضوع زمانی مهمتر میشود که بدانیم جریان اندیشهای در ایران در برابر پدیدههای بسیار کوچکتر و بیرمقتر، واکنشهای متعدد نظری میدهند؛ اما دربارۀ پدیدۀ شگفتانگیز تشییع حاجقاسم سکوت میکنند.
جمعآوری و انتشار خاطرهها و لحظههای خبر شهادت، عزاداری، راهپیمایی، تشییع و... از کارهای رسانهای است که هم به آثار هنری و اندیشهای مدد میرساند و هم خود سندی معتبر است برای نسلهای بعد. البته این نوع خاطرهنگاری غالباً در میان مجموعههای تاریخنگاری مهجور و پیشپاافتاده است و به همین دلیل، اهمیت جمعآوری روایتهای مردمی دوچندان میشود.»