به گزارش مشرق، ابراهیم سحرخیز کارشناس آموزش و پرورش درباره آسیبهای کنکور، اظهار کرد: متأسفانه کنکور تبدیل به معضل جدی در نظام آموزشی شده است که علاوه بر تأثیر بر نظام آموزشی اعم از دوره آموزش عمومی تا متوسطه اول و دوم، شرایط روانی و اقتصادی جامعه را هم تحت تأثیر قرار داده و در عمل تبدیل به یک تهدید جدی برای نوآوری، خلاقیت، سلامت جامعه و علیالخصوص نسل جوان شده است.
وی ادامه داد در شرایطی قرار داریم که ناچارا باید از بین شرایط بد و بدتر، بد را انتخاب کنیم؛ زیرا هنوز به روش جایگزین مناسبی برای کنکور نرسیدهایم. گرچه بارها اعلام شده است که سوابق تحصیلی و تربیتی دانشآموزان در دوره ۱۲ساله آموزش و پرورش به عنوان یک ملاک و معیار باید مدنظر قرار بگیرد، اما متأسفانه هنوز به شاخصی که مبین عدالت آموزشی و استاندارد لازم بوده و مورد پذیرش و اقبال اجتماعی باشد، نرسیدهایم.
*آسیبهای کنکور
کارشناس آموزش و پرورش ادامه داد: بعد از انقلاب، همراه با موج افزایش تقاضا برای آموزش که به گسترش پوشش تحصیلی در دوره متوسطه اول و دوم و بخصوص پوشش تحصیلی دختران، منجر شد سالانه شاهد شرکت بین یک تا یک ونیم میلیون نفر داوطلب در آزمون ورودی دانشگاهها هستیم؛ از آنجا که داوطلبان بیشتر تمایل دارند دانشگاههای برتر و سرآمد دولتی را در سبد انتخاب خود قرار دهند و طالب تحصیل رایگان در بخش آموزش عالی دولتی هستند، همواره میزان شرکت کننده در آزمون ورودی دانشگاهها متناسب با رشد جمعیت دانشآموزی رو به افزایش است.
سحرخیز با اشاره به آسیبهای کنکور، افزود: از آسیبهای کنکور، تغییر در اهداف، ساختار و برنامههای دوره آموزش عمومی کشور است که موجب عقیم ماندن برنامههای آموزشی و درسی رسمی کشور، حتی در دوره اول ابتدایی شده است؛ برای مثال، کنکور باعث شده ما با روشهای پیشرفته تدریس خلاق، کارگروهی و... در مدارس خداحافظی کنیم.
* امروزه اغلب دانشآموزان از مهارتهای اساسی زندگی برخوردار نیستند
کارشناس آموزش و پرورش گفت: تنها چیزی که معلمان، اولیا و...به آن فکر میکنند، ماهر بار آوردن دانشآموزان و آماده کردن آنها برای تندخوانی، تمرین سرعت و پاسخگویی به سؤالات چهارگزینهای است، تا جایی که چندی پیش دیدم یکی از وزرای پیشین آموزش و پرورش اظهار نگرانی کرده بود که در مناطق دور افتاده و نابرخوردار آموزشی، دانشآموزان با تکنیک تستزنی و سؤالات چهارگزینهای کنکور آشنایی ندارند در حالی که ای کاش تأسف میخوردند چرا باید دانشآموزان کشور از مهارتهای اساسی زندگی برخوردار نیستند؟
سحرخیز تأکید کرد: مهارت تست زنی و تکنیک کنکور فقط به درد موفقیت در همان آزمون دو ساعته میخورد و تجربه نشان داده حتی برخی از کسانی که در کنکور موفق شده اند به رغم این توفیق در دانشگاه نتوانسته اند از عهده آزمونهای تشریحی، سؤالات خلاق و... بربیایند.
وی با بیان اینکه کنکور موجب یک تسلسل باطل در آموزش و پرورش شده است، ادامه داد: در حقیقت ما دانشآموزان را به گونهای تربیت میکنیم که حتی در متوسطه اول و دوم و... تست زنی تمرین کنند، برای اینکه بتوانند از عهده کنکور بر آیند و در کنکور هم میبینید که سؤالات را تنها چهارگزینهای در نظر میگیرند تا آموزش و پرورش مجبور شود به دانشآموزان مهارت تست زنی را بیاموزد و عملا دانشآموزان در یک تله تسلسلی گرفتار میشوند که راه خروجی برای آن متصور نیست.
*تاثیر نادرست کنکور بر نظام هدایت تحصیلی
سحرخیز در راستای آسیبهای کنکور، بیان کرد: یکی دیگر از آسیبهای کنکور، تأثیر نادرست آن بر نظام هدایت تحصیلی است؛ این باور در جامعه تقویت شده که تنها مسیر رسیدن به موقعیت اجتماعی برتر در جامعه ورود به دانشگاه است و تنها راه ورود به دانشگاه هم کنکور است و لذا کنکور باعث شده که فرصت تفکر درباره آینده و آیندهنگری از دانشآموزان سلب شود.
سحرخیز با اشاره به این موضوع که هدایت تحصیلی و مشاوره در مدرسه، به خاطر مسأله کنکور تحت شعاع قرار گرفته است، گفت: دانشآموزان در عمل از فرصت مناسب برای اینکه بتوانند به مشاغل و حرف گوناگون فکر کرده و یا با کار آفرینان در حوزههای مختلف آشنا شوند، بی بهرهاند؛ امروز نه مدرسه فرصت دارد آنها را به چنین مکانهایی ببرد و نه این نگاه در ارزیابی از عملکرد دانشآموزان از جایگاه لازم برخودار است.
وی افزود: حتی کتاب درسی، آزمون، تقویم آموزشی مدرسه نیز چنین اجازهای را نمیدهد؛ اگر یک روزی هم بخواهند دانشآموزان را به چنین اردوهایی ببرند خانوادهها یا مدیر مدرسه اجازه نمیدهند و این کار را نوعی اتلاف وقت میدانند که مانع از توفیق آنها در امتحان میشود. متأسفانه کنکور کاری کرده که جای حاشیه با متن عوض شده است در حالی که هدایت تحصیلی باید بیشترین زمان را در فرایند آموزش به خود اختصاص دهد.
* دختران افسرده در دانشگاهها
کارشناس آموزش و پرورش گفت: بر اساس مطالعات پژوهشی، کنکور برای دختران پر مخاطره تر از پسران است، میزان سلامت روانی، عزت نفس و... پذیرفته شدگان در کنکور نسبت به کسانی که پذیرفته نمیشوند، بیشتر است؛ بدیهی است وقتی از ۱۰۰ نفر داوطلب، تنها ۱۰ نفر در کنکور دانشگاههای دولتی شانس پذیرش داشته باشند، ۹۰ درصد جامعه هدف و داوطلبان کنکور از سلامت عمومی و عزت نفس کمتری در مقایسه با پذیرفته شدگان برخوردار هستند
وی با اشاره به اینکه دختران بیشتر از پسران در معرض آسیبهای اجتماعی ناشی از کنکور هستند، تأکید کرد: مطالعات پژوهشی نشان میدهد، بیشترین انحراف معیار در نمره عزت نفس متعلق به دختران است حتی برخی از دختران با وجود پذیرفته شدن در دانشگاه همچنان دچار افسردگی مزمن هستند.
* بازار کار به افراد پرتجربه نیاز دارد نه صرفا تحصیلکرده
سحرخیز به عنوان راهحلی برای کاهش تقاضا برای کنکور، پیشنهاد داد: باید به جامعه این تفکر القا شود که بدون دانشگاه رفتن هم میتوان به موقعیتهای ممتاز اجتماعی دسترسی پیدا کرد و این مطلب را باید با رسانهای کردن در صدا وسیما و... تبین کنیم تا تبدیل به یک باور و اندیشه شود. همچنین نمونههایی را در معرض دید دانشآموزان قرار دهیم که بدون اینکه در کنکور شرکت کرده باشند و بدون داشتن مدرک، امروز به یکی از انسانهای مولد، ثروتمند و با انگیزه در این کشور تبدیل شدهاند، در حالی که آن طرف دیگر قضیه بیش از۵۰درصد فارغالتحصیلان دانشگاهی ما هنوز بیکار هستند.
کارشناس آموزش و پرورش با اشاره به اینکه نباید تنها آموزش و پرورش را مقصر شناخت و آموزش عالی هم بخشی از این ماجراست، اظهار کرد: باید کاری کنیم که بخشی از ظرفیت آموزش عالی به جای اینکه به دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری اختصاص پیدا کند به سمت دوره های کاردانی سوق پیدا کند تا با عدد و رقم به دانشآموزان نشان دهیم که بازار کار ما قبل از اینکه به کارشناس یا به کارشناس ارشد یا مهندس تنها نیاز داشته باشد به یک کاردان کارآزموده و با تجربه نیاز دارد.
وی افزود: اگر این مسأله را در وزارت علوم هم جا بیندازیم و وزارت علوم هم به سمتی برود که رشتههای دانشگاهی را مهارت محور کند، میتوانیم این پارامتر را هم در نظر بگیریم که اگر دانشآموز در طول ۱۲ سال تحصیل یک مهارتی را یاد گرفته و مدرک آن را دارد، این مدرک هم از یک ضریبی برخوردار باشد تا این افراد در کنکور شانس بیشتری برای ورود به دانشگاه داشته باشند؛ همچنین بخشی از نمرات کنکور به همین گواهینامهها، صلاحیتها و سوابق اختصاص پیدا کند.