"هجوم گرگاس"‌های خونخوار طی سال‌های اخیر معضلاتی را برای اهالی برخی روستاها در شرق و غرب کشور ایجاد کرده است. سازمان محیط زیست برای مبارزه با این گونه نوپدید مهاجم چه تدبیری می‌اندیشد!؟

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

 

"رضاخان اسلامی" چگونه ۱۶ سال انحراف و گرانی را رقم زد؟

انحراف و گرانی آری، "نامزد مقتدر" نه!

علیرضا علوی‌تبار، از حامیان رئیس‌جمهور روحانی و از تئوریسین‌های جریان چپ اخیراً در بخشی از یک مصاحبه که در سایت امتداد منتشر شد پیرامون انتخابات ۱۴۰۰ گفته است:‌

«آنچه جامعه را در مورد رئیس‌جمهور نظامی حساس می‌کند، این است که بخشی از نظامیان ما به صورت یک سازمان سه‌وجهی (ایدئولوژیک-سیاسی-نظامی) عمل می‌کنند و نه نظامیان حرفه‌ای. از این‌رو، وقتی که یک نظامی در رأس قوه مجریه قرار بگیرد به عنوان عضو یک حزب سه‌وجهی، قدرت را به دست می‌گیرد و مجری خط‌مشی‌ها و برنامه‌های حزب متبوع خود خواهد بود. مسئله، همان‌طور که می‌بینید، فردی نیست، بلکه با حاکمیت یک حزب (با نام نهاد نظامی) مواجه هستیم. اما نظامی‌گری، یک‌خطی مشی و شیوه اداره کشور و جهت‌گیری متناسب با آن است. نظامی‌گری در این معنا، یعنی تقدم نظامیان بر دیپلمات‌ها در هدایت سیاست خارجی کشور، یعنی تعریف قدرت ملی با معیار و شاخص توانمندی‌های نظامی، یعنی اولویت صنایع و نیازهای نهادهای نظامی بر سایر صنایع و نهادها، یعنی اهمیت یافتن نهادها و آموزش‌های نظامی بر سایر نهادها و آموزش‌ها، یعنی سلسله‌مراتب و تمرکز در فعالیت‌های سیاسی و مواردی از این دست.»

او می‌افزاید: «همان‌طور که روشن است، رئیس‌جمهور نظامی نیز به‌واسطه حزب نظامی که پشت‌سر اوست در نهایت، می‌تواند به نظامی‌گری بیانجامد. این فرآیند با توجه به عملکرد گذشته و حال نظامیان و واکنش‌هایی که حکمرانی آنها در جهان و منطقه ایجاد می‌کند، برای طرفداران مردم‌سالاری و توسعه، زنگ خطر و نگران‌کننده خواهد بود.  برخی نگران این اتفاق نیستند؛ چراکه در تحلیل آنها، مشکلات کشور، ناشی از یک‌دست نبودن حکومت است و از این‌روی، هر راهی که چندگانگی (حداقل دوگانگی) درون حکومت را از میان بردارد، مثبت ارزیابی می‌شود. دلیل موافقت و مخالفت به ریشه‌یابی ما از مشکلات برمی‌گردد.»

در اظهارات علوی‌تبار همچنین می‌خوانیم:

"نظامیان سازمان‌یافته دارای سلسله‌مراتب و سرعت عمل زیاد هستند. سازمان‌های نظامی و شبه‌نظامی در ایران برای بخشی از قدرت، جای خالی یک حزب سراسری را گرفته‌اند. ترویج ایده‌ها، گردآوری مردم برای استقبال و تظاهرات، وارد کردن فشار به منتقدان و معترضان، تلاش برای تأثیرگذاری بر انتخابات و پرورش نیروهای وفادار بر عهده سازمان‌های نظامی و شبه‌نظامی گذاشته شده است؛ چراکه عملکرد آنها از نظر هسته اصلی قدرت، رضایت‌بخش بوده است. این بهره‌گیری ادامه یافته و تداوم خواهد یافت. آنها تاکنون به عنوان بازوان هسته اصلی قدرت عمل کرده‌اند و تا وقتی که بتوانند این نقش را با هزینه قابل‌تحمل انجام دهند در صحنه سیاست و فرهنگ و اقتصاد خواهند ماند. دیدگاه‌های رهبر فقید انقلاب و آرمان‌های نخست انقلاب، مانعی بر سر راه استفاده از این ابزار کارآمد ایجاد نخواهد کرد. البته، همان‌طور که گفتم، رضاشاه اسلامی، چیزی بیشتر از حضور یک نظامی در رأس قدرت اجرایی است و به معنای غلبه‌ نظامی‌گری خواهد بود."[۱]

*درباره اظهارات علوی‌تبار و تقلای او برای هجمه به "نامزد مقتدر" بیان ۲ توضیح مهم ضروریست.

اول اینکه مردم باید بدانند تمام این هیاهو و جنجال‌ها صرفا یک شخص خاص با کارنامه جهادی را هدف قرار داده است.

و دوم اینکه همانطور که واضح است که نگاه علوی‌تبار و دوستان او به سابقه نظامی یک نگاه سنتی است.

به این معنی که یک نظامی در ذهن علوی‌تبار انسانی است یونیفورم پوشیده با واکسل و شمشیر و چکمه که بصورت منظم قدم می‌زند و به در و دیوار توهین می‌کند!

تصویری شبیه به رضا شاه و قزاق‌هایش یا شبیه ناپلئون بناپارت و چنگیزخان مغول و غیره.

اما دنیای جدید و علم سیاست بیش از یک قرن است که از این دیدگاه‌های سنتی و متحجر عبور کرده است.

چه اینکه شخصیت‌هایی مثل ژنرال دوگل فرانسوی و یا حزب کمونیست چین در قرن بیستم، قدرت اجرایی دو کشور بزرگ اما بحران‌زده را به دست گرفتند و در فرجام نیز ۲ کشور پیشرفته را به جهان عرضه کردند.

و جالب است که سیاست مدرن با مطالعه علت پیشرفت فرانسه و چین به این نتیجه آشکار رسیده است که "اقتدار" ژنرال دوگل و حزب کمونیست چین بود که توانست به عاملی پرتأثیر در پیشرفت این دو کشور تبدیل شود.

در واقع، سابقه نظامی‌گری با تعریف جدید علم سیاست از آن، اتفاقا به یک امتیاز مثبت در نزد رجال سیاسی و اجرایی صاحب کارنامه در جهان تبدیل شده است زیرا این امتیاز موجب تسری صفاتی مثل اقتدار، تمایل به حل سریع مشکلات، پاسخگویی و غیرتمندی نسبت به خاک و مردم در شریان‌های کشور می‌شود.

جالب است که می‌بینیم اصلاح‌طلبان برای پنهان‌سازی این حقایق در نزد مردم دست به هر کاری می‌زنند و مثلا "محسن صفایی فراهانی" در مصاحبه‌اش پیرامون مذمت "نامزد مقتدر" اما هنگامی که با پیشرفت چین و تأثیر اقتدار در آن مواجه می‌شود، می‌گوید: در چین هم اقتدارگرایی با مفهومی که شما تصور می‌کنید، وجود ندارد! [۲]

لازم به توضیح است که عبارت "رضاخان حزب‌الهی" را اتاق فکر مشترک اصلاح‌طلبان و اعتدالیون در انتخابات سال ۸۴ و برای تخریب کارنامه جهادی "محمدباقر قالیباف" ابداع کردند و از آن حربه‌ای برای تخریب قالیباف ساختند.

حربه‌ای که البته ۱۶ سال انحراف و گرانی را در دامن رأی مردم ایران گذاشت و نتیجه آن گویا در نزد اصلاح‌طلبان بهتر از رأی‌آوری یک نامزد مقتدر با کارنامه جهادی بوده است...

دشمنی اصلاح‌طلبان با مدیریت جهادی به بهانه نظامی‌گری در حالی است که آنها به صراحت خودشان با رأی دادن به امنیتی‌ها هیچ مشکلی ندارند.

***

 

حکیمی‌پور: ما اصلاح‌طلبان وظیفه‌ای برای مشارکت حداکثری نداریم!

احمد حکیمی‌پور، از فعالان اصلاح‌طلب به تازگی در مصاحبه با اعتمادآنلاین گفته است:

"برخی این روزها نظرشان این است که اصلاح‌طلبان آستین‌ها را بالا بزنند و با توضیح‌ و تشریح شرایط مردم را به رأی دادن ترغیب کنند. چنین مطالبه‌ای از جریان اصلاحات در صورتی مطرح می‌شود که اساساً باید گفت اصلاح‌طلبان وظیفه‌ای ندارند که در راستای مشارکت حداکثری کاری انجام دهند. در واقع نظام مدیریتی و ارگان‌های مسئول در برگزاری انتخابات باید فضایی شکل دهند که مردم با وجود اینکه سختی‌های زیادی را تحمل می‌کنند انگیزه لازم را برای رأی دادن به دست آورند"[۳]

*منظور حکیمی‌پور در کنار "تحریم خاموش انتخابات"، اینست که حاکمیت اگر مشارکت حداکثری می‌خواهد بایستی رجال بدسابقه و اشرار سیاسی را هم تأیید صلاحیت کند!

ما قضاوت درباره اعوجاجاتی که حکیمی‌پور بر زبان رانده است را بر عهده مخاطبان محترم می‌گذاریم...

ذکر این نکته ضروریست که در حاکمیت‌های روز دنیا؛ اگر حزب یا طیفی سیاسی پنجه بر انتخابات بکشد، شأن خود را اجلّ از کار برای مشارکت حداکثری بداند و زمزمه تحریم انتخابات و خروج از دموکراسی را سر دهد؛ با اشدّ مجازات‌ها کیفر می‌شود.

به زعم ما ورود قوه قضائیه به این اظهارات هزینه‌ساز که موجب کم‌رمق‌سازی انتخابات خواهد شد، یک امر فوری است.

***

سازمان محیط زیست درباره هجوم گرگاس‌ها چه تدبیری دارد؟

رییس اداره حفاظت محیط زیست اسفراین گفت: حمله یک قلاده گرگاس (گونه جانوری نوپدید گرگ‌سگ) به روستای «گورپان» این شهرستان در شب گذشته به زخمی شدن ۵ نفر از روستاییان انجامید.

علی فرجی در مصاحبه با ایرنا همچنین افزوده است: این حادثه شامگاه دیروز روی داد که بر اثر آن مصدومان به بیمارستان منتقل شدند و سه تن آنان به صورت سرپایی درمان و امروز از بیمارستان مرخص شدند و ۲ نفر دیگر همچنان بستری هستند.[۴]

پیش از این و در ماه گذشته نیز حمله گرگاس‌ها موجب تلف شدن ده‌ها رأس گوسفند در روستاهای استان خراسان جنوبی شده بود. [۵]

سال گذشته هم حمله گرگاس در شهر تسوج در استان آذربایجان شرقی موجب مصدوم شدن ۸ نفر شد. [۶]

*گرگاس یک گونه جانوری نوپدید است که با اختلاط گرگ نر و سگ ماده متولد می‌شود.

گفته می‌شود از آنجا که این حیوان ژن سگ را دارد موجب حساسیت سگ‌های نگهبان نمی‌شود و به شدت نیز بیرحم و خونخوار است.

خطر این حیوان به حدی است که اداره کل محیط زیست آذربایجان شرقی سال گذشته مجوز معدوم‌سازی آنرا صادر کرد. [۷]

کارشناسان می‌گویند ظهور گرگاس‌ها نتیجه رها کردن توله سگ‌های ماده در طبیعت است. در گذشته این توله‌ها را می‌کشتند، اما بعدها با هدف آزار نرساندن به آنها از کشتن این توله‌ها خودداری شد و آنها را در طبیعت رها کردند؛  این توله‌ها پس از ۸ ماهگی به بلوغ می‌رسند و با پیوستن به خانواده گرگ‌ها در هر دوره زادآوری ۱۶ گرگاس یعنی بیش از ۱.۵ برابر زاد و ولد گرگ‌ها توله‌زایی می‌کنند.

مسئله اینجاست که سازمان محیط زیست باید فکری به حال این گونه خطرناک و غیر عادی بکند و همچون مسئولان سازمان محیط زیست در آذربایجان شرقی، تدابیر لازم را هرچه سریعتر اتخاذ کند.

خاصّه اینکه اولا شاهدیم برخی روستاها چه در شرق و چه در غرب کشور با معضل حملات این موجود عجیب‌الخلقه و خطرناک به انسان‌ها و دام‌ها مواجه‌اند.

و ثانیا هیچ بعید نیست که بزودی پای این موجود خطرناک به شهرها نیز باز شود و علاقه‌مندان نگهداری سگ و حیوانات وحشی به این حیوان هم علاقه پیدا کنند! و بعد هم مسئله حقوق حیوانات و در پایان داستان هم که قربانی شدن هرچه بیشتر مردم...

گزارش‌های حمله این جانور به انسان‌ها بسیار زیاد است و در صبح فردا اگر کودکان یا افراد بی‌دفاع، طعمه این گونه مهاجم قرار گیرند؛ حتما تقصیری سنگین بر عهده مسئولان ذیربطی که وظایفشان را در این باره انجام نداده‌اند، خواهد بود.

***

1_ http://emtedad.news/print/?id=1029

2_ mshrgh.ir/1180632

3_ https://etemadonline.com/content/442106

4_ www.irna.ir/news/84230236/

5_ www.irna.ir/news/84162077/

6_ www.irna.ir/news/83508222/

7_ www.irna.ir/news/83508222/

برچسب‌ها