دولت روحانی به گونه‌ای به مذاکرات وین چشم دوخته است که طرف غربی متوجه می‌شود این مذاکرات برای رفع تحریم نیست بلکه انجام مذاکرات، هدف نهایی است تا در انتخابات بتوانند از برگ آن استفاده کنند.

سرویس سیاست مشرق - برجام؛ اسمی نام‌آشنا که سال‌هاست بر زبان‌ها جاری است. از مسئولین و مردم، بزرگ و کوچک، انقلابی و غیرانقلابی، همه و همه بارها از آن سخن گفته‌اند و سخن‌ها شنیده‌اند. عده‌ای آن را آفتاب تابان و راه‌حل قطعی تمامی مشکلات، حتی آب خوردن مردم می‌دانند، عده‌ای آن را منطبق بر برخی نیازهای کشور می‌دانند و عده‌ای نیز آن را اشتباهی محض و خیانتی بزرگ می‌خوانند.

اولین باری که برجام به طور آشکار از طرف آمریکا نقض شد، در دوره ریاست جمهوری اوباما بودچندی بعد با روی کارآمدن ترامپ آمریکا به طور رسمی از برجام خارج می‌شود. حس روحانی که تا دیروز آمریکا را کدخدای دنیا می‌دانست و اعلام می‌داشت باید با کدخدا ببندیم، یک شبه آمریکا را مزاحم می‌خواند و با لبخندی همیشگی می‌گوید مزاحم رفت! به عبارتی، پیام دولت به طرف‌های برجام این بود که شما هرچه قدر این توافق را نقض کنید، ما کماکان به تعهداتمان ادامه می‌دهیم.

پس از خروج آمریکا از برجام و سپس با آمدن جو بایدن، زمزمه بازگشت آمریکا به برجام مطرح می‌شود. مذاکرات برجامی از سر گرفته می‌شود. اساساً مذاکره و رسیدن به توافق نیازمند دادن امتیازاتی به منظور کسب امتیازات متقابل است. اما در برجام، ایران تمام تعهدات خود را انجام داده و طرف‌های دیگر برجام هیچ کدام از تعهدات خود را انجام نداده‌اند. آن‌ها برای لغو تحریم‌هایی که از وظایف قبلی آن‌ها در برجام بود، مجدداً وارد مذاکره می‌شوند و امتیازات جدید می‌خواهند! با این وضع، ایران مجبور است امتیازات جدید و بیشتری را برای اجرای تعهدات قبلی به کشورهای غربی بدهد و کشورهای غربی بدون کوچک‌ترین امتیازی، صرفاً به تعهدات قبلی خود که لغو تحریم‌ها بود، عمل کنند. البته اگر عمل نمایند.

در این میان ورق برمی‌گردد، زمزمه تصویب قانونی در مجلس به گوش می‌رسد که دست دولت را برای مذاکرات باز می‌کند. حالا ایران هم امتیازاتی در دست دارد که می‌تواند با آن به مذاکرات برود و برای لغو تحریم‌ها تلاش کند بدون آنکه نیاز باشد امتیازات جدید و فراتر از برجام بدهد. براساس این قانون ایران انجام تعهدات برجامی و فراپادمانی خود را لغو می‌کند تا زمانی که طرف‌های دیگر تحریم‌ها را لغو کند و به برجام پایبند شود. این بار قرار است ابتدا آمریکا تمام تحریم‌ها بردارد بعد ایران راستی آزمایی کند و آن وقت به محدودیت‌های برجامی بازگردد. این حرف قطعی ایران است.

اکنون ایران که همه تعهدات را انجام داده برای آمریکای قانون شکن شرط تعیین می‌کند. سیاست حرف قطعی جمهوری اسلامی قابل چانه زنی نیست و هیچ توجیهی نمی‌تواند باعث تعدیل در ارکان این سیاست شود.

مهم‌ترین آسیب در مرحله کنونی، تعجیل در به سرانجام رسیدن مذاکرات و تأثیرپذیری از فضاسازی آمریکایی‌هاست. نکته اساسی آن است که برای ایران "نتیجه" مهم‌تر از "زمان" است. همه مردم و مسئولین منتظر لغو تحریم‌ها هستند و این لغو تحریم‌ها هرچه زودتر انجام شود، بهتر است. اما مسائلی در مذاکرات وجود دارد که اگر به آن‌ها توجه نشود، نه تنها مشکل تحریم‌ها برطرف نمی‌شود، بلکه دستیابی به لغو تحریم‌ها در قالب برجام ناممکن می‌شود.

مسئله اول آن است که هدف، بازگشت آمریکا به برجام نیست بلکه هدف اصلی لغو تحریم‌هاست. ممکن است آمریکا قول بازگشت به برجام را بدهد و حتی آن را عملی کند اما تا زمانی که تحریم‌ها برداشته نشود، فایده و ثمری ندارد.

مسئله دوم آن است که به مذاکرات باید به عنوان راهی برای لغو تحریم‌ها نگاه شود. نباید خود مذاکره تبدیل به هدف شود. زیرا در این صورت آمریکا مانند ۸ سال گذشته ایران را در میز مذاکرات می‌نشاند بدون آنکه ذره‌ای از تحریم‌ها بکاهد.

مسئله سوم آن است که در مذاکرات نباید عجله شود. قطعاً همه ملت ایران از زودتر لغو شدن تحریم‌ها خشنود می‌شوند اما اینکه ایران بخواهد تحت هر شرایطی پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ مذاکرات را به نتیجه برساند و طرف‌های برجامی این عجله را از طرف ایران ببینند، قطعاً خواست اصلی مردم در مذاکرات -که همان لغو تحریم‌هاست- لحاظ به وقوع نخواهد پیوست و احیای برجام صرفاً به توافقی نمادین تبدیل خواهد شد.

برچسب‌ها