مجلس یازدهم وارد دومین سال کاری خود شده است. چیزی حدود دو سوم نمایندگان فعلی (مقداری کمتر از دو سوم) برای نخستین‌بار است که مسئولیت نمایندگی را تجربه می‌کنند.

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********


بهارستان علیه اتحاد دلالان

محمد صرفی در روزنامه کیهان نوشت:

مجلس یازدهم وارد دومین سال کاری خود شده است. چیزی حدود دو سوم نمایندگان فعلی (مقداری کمتر از دو سوم) برای نخستین‌بار است که مسئولیت نمایندگی را تجربه می‌کنند. از این بابت می‌توان مجلس یازدهم را مجلسی نو و با توجه به میانگین سنی نمایندگان، مجلسی جوان نیز نامید که البته از حضور افراد باتجربه و سن و سال‏دار نیز برخوردار است.


مجلس فعلی حتی پیش از تشکیل نیز زیر ضرب هجمه و حمله بود. این تخریب‌ها و حمله‌ها گاهی مضحک هم بودند. برای نمونه یکی از رسانه‌ها چندین هفته پیش از تشکیل و شروع به کار مجلس یازدهم نوشته بود؛ مجلس یازدهم باید پاسخگوی وضعیت فعلی باشد! این روند تخریبی تاکنون نیز ادامه داشته و بعید است در آینده نیز متوقف شود.


البته که نمی‌توان کارنامه و عملکرد مجلس را یکسره و کاملاً مثبت و بدون ‌اشکال دانست اما بدون شک تا اینجای کار و به‌طور میانگین، مجلس در طول یک سال گذشته کارنامه‌ای قابل دفاع و مقبول از خود برجای گذاشته است و می‌توان پیش‌بینی کرد این عملکرد در سال‌های بعدی بهتر نیز خواهد شد. فراموش نکنیم که اکثر نمایندگان برای نخستین‌بار این کرسی را تجربه کرده‌اند و طبیعی است که آشنایی و مسلط شدن به امور و وظایف خود، مدتی زمان لازم دارد. مسئله‌ای که در کنار شکل‌گیری کمیسیون‌های تخصصی، نیمه اول نخست سال کاری مجلس را تحت‌الشعاع خود قرار داد و اغلب کارهای مهم و برجسته مجلس در نیمه دوم این سال کاری انجام شد.


پرهیز از حاشیه و مسئله‌سازی برای کشور را می‌توان یکی از نکات مهم و برجسته در کارنامه یک سال اخیر مجلس دانست. هرچندمجلس شورای اسلامی به‌دلیل ماهیت و ساختار مجلس و تعداد بالای نمایندگان، همیشه در معرض و خطر حاشیه‌سازی قرار دارد - چرا که عملکرد غلط یک یا چند نماینده به پای همه نمایندگان نوشته شده و به سرعت مجلس را وارد حاشیه می‌کند- اما در طول یک سال گذشته این موارد بسیار اندک و نادر بوده‌اند.

این نکته را هم نباید فراموش کرد که در ادوار پیشین مجلس - به نسبت‌ها و درجات مختلف- کسانی بوده‌اند که اظهارات و نطق‌هایشان به جای آنکه گره‌ای از کار مردم و مملکت باز کند، مورد پسند دشمن بود و بر صدر رسانه‌های ضدانقلاب می‌نشست. نماینده‌ای که قرار بود عصاره فضایل ملت و مایه اقتدار و افتخار کشور باشد، به سخنگوی دشمن و تکرارکننده ادعاهای آنان تبدیل می‌شد. دامن مجلس یازدهم از چنین لکه‌ای پاک است و نباید از کنار آن تجربه‌های تلخ و وضعیت قابل تقدیر فعلی به سادگی عبور کرد.


نکته مهم دیگری که در رابطه با مجلس یازدهم وجود دارد، ارتباط با متن مردم و مشکلات آنهاست. مسئله‌ای که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در ارتباط تصویری با نمایندگان به آن‌ اشاره کرده و فرمودند؛ «حضور در میان مردم و دیدن صحنه‌های واقعی زندگی مردم که این سفرهای استانی رئیس محترم مجلس و رؤسای کمیسیون‌ها و بعضی از نمایندگان محترم حقیقتاً حرکت و اقدام بسیار خوبی است و باید ان‌شاءالله ادامه پیدا کند. عزیزان من! حضور در کنار مردم را ترک نکنید. یکی از موفّقیّت‌های بزرگ این است که بتوانید در کنار مردم باشید و در کنار مردم بمانید.»


فراموش نکرده‌ایم عده‌ای درباره این سفرها چه می‌گفتند. مثلاً درباره سفرهای قالیباف می‌گفتند حرکت تبلیغاتی و انتخاباتی است و یا می‌گفتند مشکلاتی مثل شرکت کشت و صنعت هفت‌تپه، آب غیزانیه، کپرنشینی در سیستان و بلوچستان و حاشیه‌نشینی در مشهد چه ربطی به نمایندگان تهران دارد و چرا آنها پیگیر این مسائل هستند.(به این نکته ساده و روشن توجه نمی‌کردند که طبق متن مصرح قانون، اگرچه نماینده با رای مردم یک شهر خاص انتخاب می‌شود اما نماینده کل ملت است و نه فقط نماینده همان شهر)  و یا می‌گفتند این سفرها هزینه زیادی دارد پس بهتر است تعطیل شود و بودجه بیت‌المال حیف و میل نشود! شاهد و مدعایشان هم سفر رئیس‌جمهور به کرج بود. شورای شهر کرج در سال ۱۳۹۵، برای سفر یک روزه «حسن روحانی» و هیئت همراه او به استان البرز، یک میلیارد و ۴۵۰ میلیون تومان اختصاص داده بود؛ پس با این حساب و با در نظر گرفتن نرخ تورم و دوری مقصدهای نمایندگان، این هزینه چند برابر شده و توجیه ندارد! و درباره هزینه سفر نمایندگان در مقایسه یادشده توضیحی نمی دادند!


مجلس در کنار محسنات و نقاط مثبت خود، با چالش‌ها و آسیب‌هایی نیز روبه‌روست. اگر برای این آسیب‌ها و چالش‌ها فکر نشود و برنامه‌ای وجود نداشته باشد، می‌تواند ورق را برگردانده و کارنامه بهارستان را زیر سؤال ببرد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات اخیر خود به چهار مورد از این چالش‌ها و آسیب‌ها اشاره کردند؛
۱- سوءاستفاده‌ نمایندگان از توانایی‌های قانونی
۲- ورود نمایندگان در مسائل اجرایی
۳- بی‌احتیاطی در استفاده از تریبون‌ها برای بیان نظرات
۴- تلاش برای رسیدن به مسئولیّت‌های اجرایی
نکته مهم دیگری که در بیانات رهبر معظم انقلاب نیز دیده می‌شد، لزوم توجه هرچه بیشتر به عقلانیت و آرامش در مجلس بود. اقدامات و مواضع هیجانی - حتی اگر با نیت خیر و صلاح هم باشد- نتیجه مثبتی در پی نخواهد داشت و به ضد هدف تبدیل می‌شود. نمایندگان نباید فراموش کنند که این مجلس به‌عنوان مجلس انقلابی شناخته می‌شود و خیلی‌ها به دلایل مختلف و متنوع انگیزه بالایی دارند تا آن را زمین بزنند و ناکارآمد نشان دهند تا اساساًً انقلابی‌گری را زیر سؤال برده و مترادف با مواضع و اقدامات غیرعقلانی و غیرقابل دفاع جلوه دهند. پادزهر این شیطنت داخلی و توطئه خارجی، عقلانیت و آرامش است. عجله، هیجان و اقدامات احساسی و دفعی زمینه را برای رسیدن مخالفان مجلس به اهداف خود فراهم می‌کند.


پس از سال‌ها کم‌کاری و بی‌توجهی به اولویت‌های کشور و مسائل مردم، هیچ انتخابی جز همت و تلاش چندبرابریِ برآمده از کار کارشناسی و خرد جمعی وجود ندارد. پس از این همه تجربه ریز و درشت، مجالی برای آزمون و خطا نیست. باید دست به جراحی‌های بزرگ و حیاتی زد و گلوی مردم و کشور را از چنگ دلالان سیاسی و اقتصادی نجات داد. دلالانی که در یک اتحاد نانوشته و پشت‌پرده از یک‌سو در میدان اقتصاد، منابع کشور را به تاراج می‌برند (یک نمونه‌اش با بلعیدن رانت افسانه‌ای ارز ۴۲۰۰ تومانی) و از سوی دیگر و در میدان سیاست کج کردن گردن و زانو زدن مقابل استکبار را تجویز کرده و تنها راه زنده ماندن معرفی می‌کنند. مجلس در همین یک سال، در مقابله با این دلالان تباهی و تغییر این ریلِ خسارت‌بار، کارهای مهمی انجام داده ‌اما بدون شک این اقدامات کافی نیست.


هم بهارستان‌نشینان باید همت خود را مضاعف کنند و هم مدیریت اجرایی کشور باید از چنبره راحت‌طلبی و ‌اشرافیت‌زدگی نجات یابد.


۴ راهکار برای تحقق برنامه‌های اقتصادی

هادی حق شناس در روزنامه ایران نوشت:


ضرورت‌های تحقق برنامه مناسب اقتصادی چیست؟ این سؤال، مهم و کلیدی است که در این روزها که کشور با انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم درگیر است پرسیده می‌شود؛ برای پاسخ به این سؤال باید عنوان کرد که لازمه اجرای یک برنامه اقتصادی این است که مسأله را بدرستی تشخیص دهیم و اینکه به یک مفهوم مشترک و فهم مشترک از مسائل اقتصاد ایران برسیم؛ بدین جهت اگر بتوانیم به یک فهم مشترک برسیم این امر نخستین گام است.


ازاین رو گام دوم این است همه کسانی که دست اندرکار مسائل کشور هستند همراهی کنند  یا حداقل این است که مانع ایجاد نکنند؛دراین میان گام سوم این است مردم به برنامه اعتماد داشته باشند، اگر مردم که هدف غایی برنامه‌های اقتصادی هستند اغنا نشوند و اعتماد نداشته باشند، برنامه ابتر می‌ماند.


گام چهارم رسیدن به این باور است که همه حاضر به پرداخت هزینه برنامه باشند و همچنین همه بدانند که اجرای برنامه‌ها دردناک است؛ نمی‌شود کسی  مبتلا به یک بیماری باشد و اجماع این باشد که باید او بستری و عمل جراحی شود اما این باور نباشد که جراحی دردناک است و دوره نقاهت طولانی می‌خواهد؛ تازه اگر پزشکی حاذق این بیمار را جراحی کند و فرایند پس از جراحی هم بدرستی انجام شود.


همه می‌دانند اقتصاد ایران با ابر چالش‌ها در حوزه محیط زیست، آب، خاک، اقتصاد در بخش‌هایی همچون بیکاری، تورم، نرخ پایین سرمایه گذاری، بدهی‌های انباشته شده و همچنین عدم تعامل مناسب با کشورهای منطقه و دنیا مواجه است. از سویی اقتصاد کشور با  لیستی از تکالیف انباشته شده گذشته که به‌ هر دلیل انجام نشده است (از این‌رو) وضعیت حال ما را باید در علل گذشته جست‌وجو کرد.


همواره اینگونه نیست که بگویم مسائل امروز ما ارتباط به مسائل داخل یا خارج دارد؛ هر دو و بلکه شاید بخشی از رقابت‌های درون جناحی یا بین جناحی منجر به ناکارآمدی در بخشی از بخش‌های اقتصاد شده است.


اقتصاد بدون توجه به ساز و کارهای بیرونی و داخلی منظور در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قابل حل نیست، براین اساس باید تأکید کرد که اقتصاد یک پدیده مجرد نیست.اقتصاد به هم تنیدگی فراوان با بقیه بخش‌ها دارد؛ از این همه که بگذریم به هر دلیلی مطالبات انباشته شده، ناکارآمدیهای انباشته شده، انتظارات خلق شده  یا انتظاراتی که برای یک دولت در آینده خلق می‌شود برآیندش این می‌شود که برنامه اقتصادی را باید جامع تر، دقیق تر، عمیق تر، فراگیرتر و با اطمینان بالاتر طراحی واجرا کرد.


اقتصاد امروز ایران صرفاً یک سرماخوردگی ساده ندارد، بلکه به ویروس‌هایی در حد کرونا مبتلا شده است که باید به دقت به مداوای آن پرداخت؛ منتها شرط این مداوا این است که همه اصل مشکل را بپذیرند، مانند پدیده کرونا که در ۱۵ ماه گذشته همه اصل آن را پذیرفتند، ممکن است افراد در اجرای پروتکل‌ها برخی از موارد را رعایت نکنند اما بیش از ۶۰ درصد از مردم پروتکل‌های ابلاغی را رعایت می‌کنند.


مهم‌ترین راهبردی که دولت آینده باید انتخاب کند اجماع‌سازی و اغناسازی در خصوص راهبرد اقتصاد کشور است، اگر دولت آینده تورم یک رقمی و جذب سرمایه را هدفگذاری کند و همچنین تلاش کند که همه چیز از جمله مسائل مربوط به سیاست خارجی و سیاست داخلی در خدمت تولید باشد، شاید برنامه‌ها اجرا و نیز برنامه‌های اقتصادی موفق‌تر انجام شود.

مقاومت؛ کلید تعیین سرنوشت فلسطین

سعدالله زارعی در روزنامه وطن امروز نوشت:

سیاست تسلیح فلسطینی‌ها یک سیاست قریب به ۳۵ ساله است، یعنی از زمانی که انتفاضه اول فلسطین در سال ۱۳۶۶ با سنگ شروع شد، این مساله مطرح شد که چطور می‌توان این سنگ‌ها را تبدیل به گلوله و آن گلوله‌ها را تبدیل به موشک کرد. لذا الگوهای مختلفی برای تحقق این مساله پیموده شد.
یکی از این الگوها الگوی انتقال سلاح از خارج به داخل فلسطین بویژه به مناطق غزه و کرانه باختری بود. این الگو متکی بود بر استفاده از تونل‌ها و کانال‌ها و منافذ دریایی. این الگو در عین مزایایش، یک سلسله مخاطراتی را نیز با خود به همراه داشت. الگوی بعدی، الگوی ساخت سلاح در داخل فلسطین بود و اینکه فلسطینی‌ها چطور می‌توانند خودشان تولیدکننده باشند. در اینجا مساله انتقال تکنولوژی سلاح مورد بررسی قرار گرفت. برای تحقق این الگو مجموعه‌ای از اقدامات مختلف نیاز بود.
از جمله این اقدامات می‌توان به انتقال تخصص و تکنولوژی ساخت سلاح، احداث کارگاه‌ها، حفاظت از این کارگاه‌ها در برابر نفوذ دشمن، جمع‌آوری اطلاعات درباره نقاطی که باید مورد اصابت موشک‌ها قرار گیرند و در آخر به چاره‌اندیشی درباره‌ سیستم‌های پدافندی و دفاعی دشمن که برای حفاظت از شهرهای خودش ایجاد کرده بود، اشاره کرد. آن‌چیزی که در جنگ غزه شاهد بودیم نشان‌دهنده‌ دستیابی مقاومت فلسطین به انواعی از تخصص‌ها و امکانات در مقابل دشمن بسیار مجهزتر از خود بود.
نتانیاهو وقتی در کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی مورد سوال قرار گرفت که چرا آتش‌بس را دنبال کرده و در پی برقراری آن بوده است، در پاسخ گفته بود جمع‌بندی ما این بود مقاومت فلسطین تا ۳ ماه دیگر توان استمرار شلیک موشک‌های خودش را به همین میزان دارد و ما نمی‌توانیم ۳ ‌ماه در برابر این حملات مقاومت کنیم. 
فلسطینی‌ها بعد از مذاکرات اسلو و مادرید در سال‌های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۳ و به تبع آن با مشخص شدن پوچ بودن این مذاکرات متوجه شدند یک راه بیشتر برای دفاع از منافع و امنیت‌شان پیش رو ندارند و آن راه مقاومت است. به همین دلیل شاهد بودیم حدود ۱۰ سال پس از اینکه آقای عرفات سرگرم پیگیری توافقات اسلو و مادرید بود و در نهایت نیز هیچ چیزی به دست نیاورد و دست آخر در دفتر کارش در رام‌الله در حالی ‌که در محاصره اسرائیلی‌ها بود از دنیا رفت، مردم فلسطین که متوجه شده بودند مذاکره نمی‌تواند کمکی به آنها کند، در انتخابات ۱۳۸۴ به طور یکپارچه به مقاومت رای دادند.
اینکه در جنگ ۱۲روزه‌ اخیر مردم فلسطین در سرزمین‌های ۱۹۴۸، کرانه باختری، قدس و اردوگاه‌ها به پشتیبانی از سیاست هجومی حماس و جهاد اسلامی در غزه برمی‌آیند، جایگاه عمیق مقاومت را در بین تمام طیف‌های فلسطینی نشان می‌دهد. اینکه یک فردی با پلیس و ارتش رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی ۱۹۴۸ درگیر می‌شود و تن به خطر می‌دهد، نشان‌دهنده عمق مقاومت در فلسطین است و تاییدکننده‌ این موضوع که در آینده هیچ نغمه‌ای جز مقاومت نمی‌تواند فلسطینی‌ها را گرد هم بیاورد. 

دولت موفق‌ در سیاست خارجی، اصولگرا یا اصلاح‌طلب؟

مرتضی مکی در روزنامه آرمان ملی نوشت:

قطعا دولت‌هایی که بر سر کار می‌آیند بر عرصه سیاست خارجی کشور تاثیرگذار هستند. این یک اصل است که در سراسر جهان وجود دارد و در همین سال‌های گذشته شاهد بودیم زمانی که دونالد ترامپ در آمریکا بر سر کار آمد، تغییراتی جدی در عرصه سیاست خارجی آنها به وجود آمده و این تغییر سیاست عملا سبب شد تا جهان در بخش‌های مختلف دگرگون شود.

این امر تداوم یافت تا زمانی که جو بایدن بر او فائق شده و وارد کاخ سفید شد و مجددا شاهد تغییر در سیاست خارجی آمریکا بودیم. بایدن عملا رویکردهای جدیدی را در دستور کار قرار داد که قسمتی از آنها نیز در ارتباط با ایران بود که مشخصا تغییر لحن و آغاز مذاکرات برای احیای برجام از جمله مهم‌ترین آنها بود.

در ایران نیز رویکردها و سیاست‌های دولت‌ها در عرصه سیاست خارجی طبق تجربه متفاوت است. ما شاهد بودیم که در ۸ سال دوره سازندگی و ۸ سال دوره اصلاحات همکاری منطقه‌ای ایران با سایر کشورها بسیار خوب بود و ارتباط بین‌المللی خوبی میان ایران و سایر کشورهای جهان شکل گرفت.

در سال‌های اخیر یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های پیش روی کشور اختلافات با عربستان بوده است که در آن دوران ۱۶ ساله ما با چنین مشکلی مواجه نبودیم و اتفاقات به مراتب بهتری در روابط دو کشور در حال رخ دادن بود. این روابط خوب علاوه بر تاثیر مستقیم بر اوضاع ایران، تاثیرات مثبتی نیز بر منطقه داشت.

عملا در دوره دولت اصلاحات، این جایگاه تقویت شد و ارتباطات و سفرها به اروپا نشانه‌ای بارز از موفقیت‌های آن دوران در عرصه سیاست خارجی بود و استقبال کم نظیری همواره از مقامات ایرانی می‌شد و همین امر سبب شده بود تا ایران مشکل کمتری در عرصه بین‌المللی داشته باشد اما با روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد همه چیز متفاوت شد زیرا رویکرد ایشان در عرصه بین‌المللی به دور از تعامل بود و همین امر سبب شد تا ایران متحمل ضررهای بسیار زیادی شود و ارتباطات منقطه‌ای خودرا نیز از دست دهد و این امر خود را در سفرهایش نیز به خوبی نشان می‌داد به گونه‌ای که مورد استقبال قرار نمی‌گرفت و هنگام سخنرانی‌ها نیز همواره با مشکلاتی روبه‌رو  و عملا به رئیس جمهوری کشورمان بی‌احترامی می‌شد. این روند با روی کار آمدن آقای روحانی تغییر کرد زیرا ایشان آشنایی زیادی با مسائل دیپلماتیک داشت و نحوه ارتباط‌گیری با سایر کشورها و دور شدن از تنش را به خوبی می‌دانست.

دولت آقای روحانی در دوره دوم ریاست جمهوری خود به این علت که هم زمان شد با روی کار آمدن تندروترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا، با مشکلاتی در این عرصه همراه شد اما باز هم توانست کارنامه‌ای موفق نسبت به دوران قبل از خود به جا گذارد و در همین راستا شاهد بودیم که در اوج فشار ترامپ نیز کشورهای اروپایی ارتباط خود را با ایران قطع نکردند و روسیه و چین نیز بیشترین حمایت ممکن را در این ایام از ایران انجام دادند که همه این موارد حاکی از آن است که دولت‌های اصولگرا در سال‌های اخیر در مجموع کارنامه ضعیف‌تری نسبت به طیف مقابل خود در عرصه سیاست خارجی داشته‌اند.

نامزدها  و رویکردهایی مهم تر از برنامه

مصطفی غنی زاده در روزنامه خراسان نوشت:


با مشخص شدن نامزدها و آغاز تبلیغات انتخاباتی، موضوع برنامه های اجرایی هرکدام از نامزدهای محترم برای پس از به قدرت رسیدن مجدد مطرح شده است. به ویژه آن که تجربه سه دهه اخیر نشان داده اظهارات ایام قبل از انتخابات عموما به نتیجه نمی‌رسد و شعارهایی مانند «نفت بر سر سفره مردم» یا «برنامه صد روزه» پس از رسیدن به قدرت به مرور فراموش می‌شود. اما در این متن می‌خواهم توضیح دهم که تعیین رویکرد برای کاندیداها در حوزه سیاست گذاری بسیار مهم‌تر از برنامه‌های اعلامی یا توان مدیریت یک نامزد است. منظور از رویکرد، آن منظر و نگاهی است که یک سیاست‌گذار در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برای خود انتخاب می کند و برنامه‌های خود را از آن منتج می‌سازد. نگاهی که از تعاریف بنیادین وی درباره انسان، جامعه، توسعه و پیشرفت، اقتصاد و فرهنگ به دست می‌آید. بخشی از این تعاریف نیز از بنیان‌های فلسفی به دست می‌آید. در ادامه برای روشن شدن منظور، بخشی از مسائل سیاست گذاری حوزه اقتصادی را تشریح می‌کنم.


در حوزه رشد اقتصادی معمولا یک طیف از نگرش‌های بنیادین وجود دارد که در یک طرف آن بازار و آزادی عمل افراد در بازار اصل است؛ در چنین نگرشی خصوصی سازی به شکل حداکثری انجام می‌شود، دولت در هیچ بخشی از اقتصاد دخالت نمی‌کند (حتی به محرومان بسته معیشتی نیز نمی‌دهد)، برای هیچ بخشی از بازار مقرراتی اعمال نمی‌شود (حتی اگر دلالان و سوداگران بیشتر بهره برداران بازار باشند)، مالیات چندانی نمی‌گیرد، حتی زیرساخت چندانی نمی‌سازد و... . در طرف مقابل این طیف، دولت در امور اقتصادی مقررات می‌گذارد، خودش متولی بخش بزرگی از اقتصاد است، برخی فرایندهای معمول بازار را کنترل می‌کند و خود سرمایه‌گذار بخشی از زیرساخت‌های عمومی است، در حوزه آموزش و سلامت کمک مالی می‌کند، انواع مالیات‌ها را وضع می‌کند و... . این دو رویکرد حدود وسطی هم دارد اما با قاعده و اصول؛ این جا، جای همان نکته ما درباره مهم بودن رویکرد به برنامه است. برای مثال ممکن است گفته شود ما از هرکدام از این رویکردها، عناصر خوبش را انتخاب می‌کنیم و عناصر منفی را کنار می‌گذاریم؛ مثلا دولت قیمت‌گذاری دستوری نمی‌کند اما مالیات می‌گیرد یا دولت در حوزه آموزش و درمان خرج حداکثری می‌کند اما مقررات چندانی به اقتصاد تحمیل نمی‌کند. می‌دانید نتیجه چه می‌شود؟ یک اقتصاد به‌هم‌ریخته که فواید هیچ کدام از رویکردها را ندارد اما مضرات همه را با هم یک جا دارد. هم تورمی دارد که از خرجکرد در حوزه آموزش و درمان به وجود آمده، هم رکودی دارد که از مالیات سنگین به وجود آمده، هم دلالی و سوداگری در آن بهترین راه پول درآوردن است، هم فساد دولتی در حداکثر ممکن قرار دارد. در این زمینه شرکت های خصولتی بهترین مثال از این اغتشاش سیاستی و رویکردی است.

شرکت‌های زیان‌دهی که کمی خصوصی شده اما نفوذ دولتی در آن وجود دارد، یعنی نه بهره‌وری دارد و نه از فساد در آن جلوگیری شده. شرکت‌هایی که دولت به علت تضاد منافع برای آن ها مقرراتی نمی‌گذارد اما نفعی هم نمی‌برد. این نتیجه بی‌رویکردی است. نتیجه فریب خوردن از این که می‌توان بین عناصر متضاد، پیوند بدون قاعده ایجاد کرد. اما یک مثال از پیوند با قاعده که عناصر هر رویکرد را با هم همخوان می‌کند، سیاست‌های سوسیال دموکرات است و از یک تجربه گسترده جهانی و نگرش عمیق اقتصادی به وجود آمده، اما مهم شکل پیوند دادن عناصر مختلف در آن ذیل یک نگاه فلسفی است. موضوعی که توسط یک مدیر اتفاق نمی افتد بلکه توسط اندیشمندان مطلع از مبانی و تجربه جهانی انجام می شود. یک مثال تجربی از چنین اغتشاش سیاستی مربوط به سال های ۸۵ تا ۸۷ در ایران می‌شود که در آن وام‌های زودبازده به جای رشد تولید، موجب رشد سوداگری در عرصه زمین شد و فساد بانکی سال های بعد را افزایش داد. هرگونه برنامه دهی بدون ارائه رویکرد و بدون توجه به اهمیت موضوع رویکردی، نتیجه بهتری نخواهد داشت.


برای مثال حل موضوع بیکاری و تورم اولویت واضح کشور است اما راه حل برای رفع مشکل از رویکردهای متعدد و متفاوتی به دست می‌آید. به بیان دیگر حل آن اولا نیازمند یک رویکرد است نه صرف برنامه؛ برنامه های متضاد کوتاه مدت مشکلی را حل نمی کند.


یا در مثالی دیگر پرداخت یارانه که به انحای مختلف در بیانات تعدادی از نامزدها مطرح شده است، باید باتوجه به رویکرد انتخابی آنان مشخص شود زیرا نمی‌توان همزمان از پرداخت یارانه و خصوصی سازی یا مقررات زدایی سخن گفت و توجه نکرد که دولت قرار است به چه شکل و با کدام منطق هزینه یارانه‌ها را پرداخت کند. حتی اگر گفته شود که با افزایش قیمت حامل‌های انرژی به ویژه برای ثروتمندان، بازهم سوالات متعددی درباره بقیه این پازل باقی می‌ماند.


خلاصه این که ارائه برنامه توسط کاندیداهای محترم یعنی ارائه قسمت های مختلفی از یک پازل بزرگ و پیچیده که به صورت منفرد عملا بی معنا و بی نتیجه است؛ درحالی که بیان رویکرد به معنای ارائه تصویر کلان از همان پازل ناتمام است و برای ما مشخص می‌کند بخش‌های این پازل در آینده به چه شکل کنار هم قرار خواهند گرفت. البته اساسی تر از ارائه رویکرد برای این انتخابات، وجود آن و معین بودن آن برای نامزدهای محترم است؛ به بیان دیگر باید از این هفت نفر پرسید که آیا اساسا رویکردی یک تکه، منسجم و همخوان برای اداره کشور در زمینه های مختلف دارید که به صحنه انتخابات پا گذاشته اید؟ اگر نه که ناتوانی شما برای اداره کشور مشخص است و اگر بله، لطفا همان را بگویید.

سخنی با صاحبان سخن نافذ

عباس حاجی نجاری در روزنامه جوان نوشت:

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار تصویری با رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در روز پنج‌شنبه ۶ خردادماه در سخنان مهمی درباره مسائل اخیر انتخابات، بیان راه‌حل‌های عینی و واقعی درباره مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم در برنامه‌های انتخاباتی نامزدها را عامل اصلی در افزایش انگیزه مشارکت در انتخابات خواندند و ضمن تبیین بایدها و نبایدهای رقابت‌های انتخاباتی خاطرنشان کردند که اثر نتیجه انتخابات سال‌ها بر زندگی مردم و کشور سایه‌افکن خواهد بود و امیدواریم انتخابات ۲۸ خرداد برخلاف خواسته دشمنان مایه آبرو، عزت و سربلندی ایران بشود. ایشان در انتهای بیاناتشان خطاب به صاحبان سخن نافذ یادآور شدند :کسانی که صاحبان سخن نافذ هستند و می‌توانند روی مردم اثر بگذارند، وظیفه‌شان این است که از این نفوذ سخن استفاده کنند در جهت ترویج انتخابات؛ همه، اصناف مختلف مردم، هرکسی که سخن نافذی دارد باید حتما از این استفاده کند ان‌شاءالله تا خدای متعال را راضی کند.

در بیان اهمیت انتخابات ۲۸ خردادماه این روزها سخن بسیار گفته‌شده است ‌هم به لحاظ تأثیری که این انتخابات در شکل‌گیری دولت تراز اسلامی در چله دوم انقلاب اسلامی دارد و هم به دلیل این‌که شکل‌گیری دولتی توانمند در بستر یک انتخابات پرشور و با مشارکت فراگیر مردم‌، بعد از مواجهه سخت مردم ایران با نظام سلطه می‌تواند تکمیل‌کننده پیروزی‌هایش در برابر فشار حداکثری گردانندگان نظام سلطه باشد. در عرصه منطقه نیز وقتی مردم مظلوم فلسطین به پشتیبانی مردم ایران در حمایت از ایستادگی و مقاومتشان در برابر صهیونیست‌ها افتخار کرده و پیروزی‌شان را ناشی از حمایت‌های مادی و معنوی ایران می‌دانند، این امر همچون برگ برنده‌ای برای ایران در میان مظلومان و مستضعفان جهان بازتاب داشته و خنثی‌کننده جنگ روانی و ایران هراسی و شیعه هراسی سال‌های اخیر مزدوران استکبار در منطقه است ،پیروزی‌هایی که البته قدرتمندان و دشمنان نظام اسلامی را نیز ناچار به اعتراف به شکست کرده است و به همین دلیل است که علاوه بر فشارها و تحریم‌های گذشته این روزها قدرت‌های غربی تمام توان و ظرفیت خود را در جنگ روانی علیه مردم ایران به کار گرفته و با به راه انداختن پویش‌های متعدد علیه حضور مردم در انتخابات با بهره‌گیری از همه عوامل ضدانقلاب در این اندیشه‌اند که با مأیوس کردن مردم در حضور در پای صندوق‌های رأی، با این ادعا که انقلاب اسلامی پایگاه و ظرفیت داخلی خود را ازدست‌داده است ،راهبردها و فشارهای خود در مقابله با نظام اسلامی را شدت بخشند که سلب امنیت عمومی و تشدید مشکلات معیشتی حداقل آن است.

در این میان نقش اصلی را در خنثی‌سازی راهبرد دشمنان ،همچون گذشته مردم بر عهده‌دارند که با حضور پرشور انتخاب آگاهانه خود ضمن ادای تکلیف ملی و میهنی و ایفای نقش در اداره بهتر کشور در چند سال آینده ،دشمنانی را که تلاش می‌کنند این انتخابات را مایه سرشکستگی نظام اسلامی قلمداد کنند مأیوس خواهند کرد. نامزدها نیز با پرهیز از سیاه نمایی و تخریب دیگر نامزدها می‌توانند با ارائه برنامه روشن متناسب با ظرفیت‌های ملی و درون‌زا قابلیت و توانمندی خود را برای حل مشکلات و مدیریت بهتر کشور اثبات کرده و از این طریق به مشارکت رونق ببخشند و مردم را نیز به تحقق آینده‌ای بهتر امیدوار کنند. درزمینه دعوت و فراخوان مردم برای شرکت در انتخابات به‌رغم تأثیر ناکارآمدی‌های اخیر در کاهش انگیزه آنها برای حضور در پای صندوق‌های رأی که متأسفانه نظرسنجی‌ها بیانگر این امر است ،علاوه بر نقش مؤثر صداوسیما و رسانه‌های جمعی برای ترغیب مردم برای شرکت در انتخابات، نقشی که صاحبان سخن نافذ اعم از شخصیت‌های روحانی دانشگاهی و فعالان سیاسی و مذهبی و اصناف مختلف مردم، در سخنرانی‌ها و دیدارهای چهره به چهره و سخن در اجتماعات و بیان ضرورت‌ها و رفع شبهات می‌توانند داشته باشند، غیرقابل‌انکار است این نقش در سال‌های اخیر با توجه به ظرفیت‌های فضای مجازی ابعاد گسترده‌تری یافته است و عملاَ جایگزین نقش احزاب و گروه‌ها شده است که اغلب کارکرد شب انتخاباتی داشته و بعضاً نیز حالت بازدارنده داشته و حتی به مانعی برای شرکت مردم در انتخابات تبدیل‌شده‌اند که مصداق روشن آن را می‌توان نقش تخریبی نهاد اجماع ساز مرتبط با جبهه اصلاحات در معرفی افرادی با سوابق و پرونده‌های امنیتی برای حضور در رقابت‌ها با علم به رد صلاحیت آنها دانست که پس از عدم احراز صلاحیت‌هایشان هم عملاَ موضع اپوزیسیونی در برابر کل نظام گرفته‌اند. تأسف‌بارتر از آنها هم کسانی هستند که نامزدهای تأیید صلاحیت شده را هم دعوت به انصراف و استعفا می‌کنند.

انتخابات آینده به دلیل اینکه خالی از فضای هیجانی و احساسی است ،می‌تواند یکی از منطقی‌ترین انتخابات تاریخ ایران باشد که طی آن مردم با درک و فهم ریشه اصلی مشکلات گذشته ،فارغ از رقابت‌ها و دوقطبی‌های کاذب قادر خواهند بود که یک انتخاب آگاهانه‌ای را رقم بزنند. در این میان صاحبان سخن نافذ با بهره‌گیری از روش‌های زیر می‌توانند نقشی اساسی را در تحقق آن ایفا کنند:

-امیدآفرینی نسبت به امکان حل مشکلات کشور در صورت مشارکت پرشور و انتخاب رئیس‌جمهوری توانمند و کارآمد و انقلابی.

-تبیین رهنمودهای حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی درزمینه ضرورت مشارکت پرشور در انتخابات و انتخاب آگاهانه.

-تبیین ابعاد و دستاوردهای مشارکت پرشور و انتخاب آگاهانه.

-ضرورت روشنگری اقناع ساز و انسجام بخش در میان اقشار متدین و انقلابی.

-پرهیز از دامن زدن به دوقطبی‌های کاذب و تلاش برای حفظ وحدت و انسجام ملی.

- روشنگری نسبت به چالش‌های پیش رو و ایجاد آمادگی و هوشیاری برای مواجهه و مقابله با آن.

-ایجاد هوشیاری نسبت به جنگ ادراکی دشمن و پرهیز از ورود احساسی و هیجانی در ورود به بازی دشمن.

-بحث و گفت‌وگوی منطقی با مردم و پاسخ‌گویی به شبهات آنها.

- روشنگری بر مبنای باورهای دینی مردم جهت امیدبخشی.

- فضاسازی تبلیغاتی در سطح محلات و شهرها با استفاده از فنون جذاب تبلیغاتی.

- بازخوانی و نشر وصیت‌نامه حاج قاسم سلیمانی و دیگر شهدای دفاع مقدس‌، به‌ویژه فرازهایی از وصیت‌نامه شهید سلیمانی خطاب به ملت ایران ،آنجا که می‌نویسد:امروز قرارگاه حسین بن علی ایران است.

- تشکیل گروه‌های کوچک خویشاوندی و آشنایان در فضای مجازی و برگزاری جلسات روشنگری آنلاین.

- برگزاری ایستگاه‌های صلواتی در ایام انتخابات که مصادف با ایام دهه کرامت است،همراه با فعالیت‌های تبلیغاتی نظیر پخش نماهنگ‌های بصیرتی و حماسی .

- تولید محتوا در فضای مجازی (عکس نوشته- کلیپ- موشن گرافی- پادکست- متن و... )

-تشکیل زنجیره‌های انسانی تراکت به دست در معابر و خیابان‌ها.