به گزارش مشرق؛ مراسم رونمایی از کتاب «فراز و فرود نسخنویسی در ایران» نوشته علیرضا هاشمینژاد عصر سهشنبه ۱۱ خرداد با حضور علی سرابی، قائم مقام مرکز طبع و نشر قرآن کریم، محمدحسین حسنی؛ رئیس سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور، مهدی بابایی، مدیر اجرایی دارالکتابه و جمعی از اساتید خوشنویسی در خبرگزاری ایکنا برگزار شد.
محمدحسین حسنی در ابتدای مراسم با اشاره به فعالیتهای سازمان قرآنی گفت: این سازمان در کنار فعالیتهای قرآنی دیگر، توجه به هنر قرآنی را نیز در اولویت قرار داده و جشنوارهای را در حوزه کتابت قرآن کریم و هنر خوشنویسی که رابطه عمیقی با قرآن دارد، در فضای دانشجویی برگزار میکند.
وی افزود: جشنواره کتابت قرآن کریم متفاوت با دیگر جشنوارههای مشابه است. تفاوت جدی کتابت قرآن کریم در این جشنواره با مجموعه کارهای ارزشمند دیگری که از سوی نهادها و سازمانهای مختلف انجام میشود در داشتن نگاه تربیتی است، علاوه بر اینکه دانشجویان در فضای مسابقه با یکدیگر رقابت میکنند و مهارتآموزی آنها نیز ارتقا مییابد.
محمدحسن سمسار، محقق و تاریخدان در ادامه این مراسم درباره اهمیت و جایگاه خط نسخ در ایران گفت: کتاب یک سیر نگارشی از قرآن کریم با قلم نسخ است که برای ما ایرانیها قلم قدسی محسوب میشود که با آن متون مذهبی را مینویسیم. این سنت از بسیار قدیم در ایران معمول بوده که خط ویژهای برای متون مذهبی داشته باشیم. ما قبلاً هم خط دین دبیره را داشتیم که با آن مطالب دینی را مینوشتند و خط نسخ در دوره اسلامی جایگزین آن شد.
وی افزود: کتاب «فراز و فرود نسخنویسی در ایران» را به دو بخش تقسیم میکنم، بخشی که مقدمه مفصل و پرزحمتی برای نوشته داشتهاند. میدانم که که منابع بسیاری را برای تدوین این مقدمه دیدهاند و وقت بسیاری را صرف کردهاند. اما یک درخواست از نویسنده دارم. وقتی کتابهایی از این دست که اطلاعات کلی درباره خوشنویسی میدهد، مقدمهای با نظرات بسیار زیادی از محققان را دارد برای کسی که با هنر خوشنویسی ایران چندان آشنا نیست، کمی گیجکننده است. برای اینکه امانتداری نویسنده در نقل نظریات برای تدوین مقدمه، خود نظریات است که موجب اشکال میشود. زیرا تفاوت دیدگاههایی از نگاه نویسندگان منابع وجود دارد. این تضاد نظریات برای افرادی که میخواهند از پیشینه خوشنویسی آگاه شوند، ایجاد مشکل و سؤال خواهد کرد.
سمسار با اشاره به نظر آنه ماری شیمل درباره کتابت گفت: این محقق نوشته است؛ مسلمانان معتقدند برای بزرگداشت کلام خداوند، کتاب قرآن باید در قطع بزرگ نوشته شود. وی وقتی نظرش را تکمیل میکند، میگوید؛ اما یک قرآن به ابعاد ۷ در ۱۱ سانتی متر از دوره مورد بحث وجود دارد. برای من به عنوان کسی که دستکم شصت سال است با نسخههای خطی سرو کار دارم تا امروز ندیدهام که قرآنی با آن کوچکی و دوره مورد بحث این محقق، معرفی شده باشد. آیا این قرآن از دیدگاه وی به دوره مورد نظر تعلق داشته یا او بدون آگاهی از اینکه امکان تطبیق زمانی آن نسخه با زمانی که او اثر را بررسی میکند، همخوانی دارد یا اینکه مانند بسیاری از نسخههای سرزمینهای اسلامی ممکن است ظن قلب وجود داشته باشد و آن نظریه میتواند کمی سست شود و این برای افراد کمتجربه مضر است و نشر آن ممکن است سبب خطا و اشتباه شود.
این محقق تصریح کرد: اگر قرار است کار بر خوشنویسی ایرانی که سبقه علمی و مذهبی دارد، ادامه یابد، توصیه من به عنوان کسی که پیشینهای در این زمینه دارم، این است که این اثر به صورت دایرة المعارفی و مقطعی در محدوده زمان و نوع نگارش و قلم مورد نظر انجام شود که کار بنیادینی باشد. زیرا تجربه من نشان میدهد کار مقطعی اثرگذارتر از کار عمومی است.
وی در ادامه به شناخت مکتب نسخ اشاره کرد و گفت: در هر هنری مکاتب متعددی وجود دارد. در کتابت قلم نسخ نیز پس از اینکه مکتبی به اوج خود رسید، مکتب جدیدی آغاز میشود.
در ادامه این مراسم مرتضی کریمینیا، استاد مطالعات قرآنی و محقق نسخههای خطی قرآن گفت: آنچه مرا با این کتاب پیوند میزند و نمیتوانم این کتاب را نخوانم یا چیزی دربارهاش نگویم، این است که من عاشق تاریخ کهن هستم و هر چه این تاریخ کهنهتر باشد برای من جذابتر است. آنچه مرا با فرهنگ و تاریخ و سنت و میراث گذشته پیوند زند، هر چقدر قدیمیتر باشد، برای من جذابتر است. از این رو قرآنهای کتابت شده در قرون نخست را بررسی میکنم و این قرآنها سهم عمدهای در پژوهش آقای هاشمینژاد داشته است.
وی ادامه داد: معمولاً دشواری این نوع کارها برای بررسی موضوعی که تاکنون روی آن کار نشده و تنوع زیادی داشته است، بسیار زیاد است. به ویژه خط نسخ که بسیاری از نمونههای قدیمی آن امروزه در دسترس نیست یا از میان رفته است. برای چنین پژوهشی باید حداقل ۷۰ تا ۸۰ درصد منابع تولید شده درباره این خط را پیش چشم خود داشته باشد تا بتواند این تحول و تنوع را انجام دهد و آنها را با یکدیگر مقایسه کند.
کریمینیا در ادامه بیان کرد: نسخ به دو معنا به کار میرود، خیلی وقتها منظور خطی است که کوفی نیست. یعنی مدور است و تیزی و گوشههای خط کوفی را ندارد. از این جهت نسخ دورههای قدیم با نسخ امروز هیچ شباهتی ندارد و شامل همه انواع خطوط اعم از ریحان، محقق، طوقی و ثلث و ... میشود. به تمام خطوط غیرکوفی میتوان نسخ گفت. اما از منظر دیگر وقتی به قرون نخست سر میزنیم، نسخ به این معنا بیشتر به کار میرود. مانند خط ابنبواب با وجود اینکه چندان به نسخ نمیخورد، اما آن را نسخ مینامند.
وی تصریح کرد: ایرانیان وقتی اولین بار با خط و حروف عربی آشنا شدند، سعی کردند با این خط عربی کتابت کنند و لزوماً با خط کوفی شروع نکردند. به نظر میرسد نمیتوان شروع خط نسخ را از ابتدای قرن سوم در نظر بگیریم. یعنی بگوییم تا آن زمان ایرانیان با خط کوفی مینوشتند، ولی از اواخر قرن چهارم شروع به نسخنویسی کردند. اگر به نمونه قرآنهای خط حجازی توجه کنیم، این قرآنها برای ما راحتتر قابل خواندن هستند تا قرآنهای کوفی؛ بنابراین کتابت نسخ به یکباره در قرن سوم یا چهارم ابداع نشده است، بلکه پیشینهای از قرن اول دارد و این تکاملی که در قرن چهارم میبینیم به آن تشخصی در برابر خط کوفی داده است، اما همچنان غایب نبوده است؛ بنابراین میتوان پیشینه خط نسخ را کمی عقبتر برد.
این محقق گفت: ما باید به تفاوت ایرانیها یعنی فارسیزبانان منطقه خراسان، ماوراءالنهر تا ترکستان و منطقه غرب ایران شامل عراق تا فارس توجه کنیم. خیلی از تفاوتهای فرهنگی در آغاز اسلام بین دو منطقه وجود داشته که در کتابت، زبان، واژگان و تولید کتاب هم خود را نشان داده است. در کتابتهای کوفی منطقه خراسان در قرون نخست، سنت کتابت پیوسته را دوست ندارند یعنی بین حروف فاصلههای یک اندازه بگذاریم و اگر کلمهای در پایان سطر جای نگرفت، آن را بشکنیم و به سطر بعدی انتقال دهیم. خراسانیهایی که از قرن سوم شروع به تبعیت از کتابت پیوسته کردند، وقتی به خط نسخ میرسند این اصرار را دارند که کلمهای را نشکنند. اما در منطقه عراق کلمات را میشکنند و این تفاوتهایی است که میتوان در تطور نسخ درنظر گرفت.
سخنران بعدی حمیدرضا قلیچخانی؛ پژوهشگر نسخههای خطی گفت: در حوزه خط نسخ بستر کافی نداریم تا کار جامعی انجام دهیم و کار دشواری است و در هر لحظه میتوانیم در مرز اشتباه و خطا قرار بگیریم. ممکن است در یک کتابخانه به ۱۰ نسخه از یک سده برخورد کنیم که بیشتر ندیدیم و همان ۱۰ نسخه برداشت ما را از آن سده و مکتب به هم بریزد. از این رو در پژوهشهای حوزه خوشنویسی تا زمانی که همه منابع را شناسایی و بررسی نکنیم، همیشه احتمال خطا وجود دارد.
وی افزود: از برخی از خوشنویسانی که در این کتاب از آنها یاد شده، فقط یک قرآن شناسایی شده است. در حالی که مثلاً در عبدالله عاشور رنانی نساخ دوره قاجار قرآنی داریم که در انجامه آن قرآن صدوسیزدهم نوشته است. طبیعی است که اگر تکنگاری هم انجام دهیم از این تعداد قرآن باید ۴۰ نسخه را ببینیم و کار دشواری است که یکی دو نسخه را ببینیم و همانها را مرجع قرار دهیم.
قلیچخانی ادامه داد: در خوشنویسی اشکال اینجاست که اگر مؤلفان میخواستند منتظر بمانند تا در باب هر یک از این خوشنویسان از یاقوت مستعصمی تا ابن بواب و ... کتابهایی منتشر شود و آثاری گردآوری شود و بعد قدمهایی بردارند، شاید این اتفاق به ۵۰ سال بعد موکول میشد؛ بنابراین شهامت نویسنده را ستایش میکنم که با دسترسی اندک به منابع توانستهاند این اثر را بنویسند.
علیرضا هاشمینژاد نویسنده اثر نیز در این مراسم گفت: در این اثر با رویکرد مشخصی وارد پژوهش شدم و به بعضی از نکاتی که اشاره شد واقف بودم. اینکه باید نسخهها دیده شوند، میدانستم و از محدودیتهای آن آگاه بودم. اما کاری که انجام دادم بخشی از آن ارتباطی به این محدودیتها ندارد.
وی افزود: مقدمه من در بخشی به سیر تحول خط نسخ پرداختم و تاریخ در اینجا مورد بحث نیست و من تاریخنگاری نکردهام. همچنین نیازی نبود همه نسخهها را ببینم، زیرا خوشبختانه ما نسخههایی که معرف اوج تحولات سبکی هستند و نسخههایی که سیر این تحول را نشان میدهند در دسترس داریم؛ بنابراین در هر دوره کلیات این ماجرا در دسترس است و عملاً غیرممکن است که بخواهیم همه نسخهها را بررسی کنیم.
هاشمینژاد ادامه داد: در هیچ دوره و مقطعی دچار خلأ منابع نیستیم. بحث تاریخ نیست که به صورت جزئی بررسی شود. هدف بررسی تحولات است و این کتاب راهنمایی برای شناخت تحولات عمده خط نسخ است. در این اثر مشخص کردم که وقتی از نسخ حرف میزنم منظور خطی است که امروزه به عنوان نسخ میشناسیم؛ بنابراین در این کتاب سعی شده تحولات سبکشناختی قلم نسخ بررسی شود که از پرکاربردترین اقلام، به ویژه در کتابت قرآن در ایران بوده است و با تکیه بر این رویکرد پدیده آمده که قلم نسخ را واجد هویتی بصری میداند که کمابیش از سده هفتم قمری این قلم را با آن شاکله میشناختهاند.
در پایان این مراسم، کتاب «فراز و فرود نسخنویسی در ایران» نوشته علیرضا هاشمینژاد رونمایی شد.