به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ویژه های خود نوشت: شرق در یادداشتی با عنوان «راهی جز توسعه روابط بینالمللی نیست»، نوشت: «اینکه حال کشورمان در زمینههای مختلف از جمله اقتصادی، اجتماعی و محیط زیست خوب نیست، دیگر برای همه مثل روز روشن است. کشور در دوره های مدیریتی متفاوت به جایی رسیده که حتی در تأمین حداقلهای معیشت مردم به مشکل خورده است. توسعه مختل شده و جامعه ایران به عقب برگشته است. تورم نیز به یک بیاعتنایی بزرگ به مردم ایران تبدیل شده است. مردمی که چندین سال تلاش میکنند چند پله خودشان را بالا بکشند و ناگهان با یک تورم فزاینده دوباره به پایین کشیده میشوند. رفاه و اقتصاد را به همه کشورهای منطقه و همه دوستان و نزدیکانی که مهاجرت کردهاند، باختهایم. چرا؟ چون پیشرفت و توسعه کشورها بدون کمک یکدیگر ممکن نیست و گذر از بحرانها بهخصوص برای ایران که با دهها بحران بزرگ دستوپنجه نرم میکند، بدون کمکهای جهان نهتنها دشوار بلکه غیرممکن به نظر میرسد. در چنین شرایطی چه باید کرد؟ بایدها و نبایدهای زیادی وجود دارد. یکی از کارشناسان عرصه سیاست میگفت یکی از این بایدها میتواند جهانیشدن و استفاده از مدیران خارجی باشد. همان اتفاقی که در سطح فوتبال و والیبال رخ میدهد و از مربیان خارجی ممتاز استفاده میکنیم.
نویسنده ادامه میدهد: هرچند میدانم امکان جذب مدیرانی کاربلد، باتجربه و توانمند از سایر کشورها در اقتصاد ایران در شرایط فعلی وجود ندارد؛ چون اصلا چنین نگاه و اعتقادی در مدیریت کشور وجود ندارد. آنها در چارچوب نظام نیستند و ممکن است با اتهام جاسوسی مواجه شوند.
درعینحال مدیران خارجی نمیدانند مدیریت انقلابی چیست، مدیریت جهادی برایشان تعریف نشده است. وقتی چارچوبها علمی و تخصصی شود، امکان جذب دوستان و اقوام و آشنایان سخت میشود. پستها و صندلیها به افراد خارج از سازمان داده نمیشود. رویکرد سیاسی در تصمیمهای اقتصادی جای خودش را به رویکرد تخصصی میدهد و موارد بیشمار دیگری که میدانیم. اما بهرهگرفتن از مشاوران خارجی چه؟ اگر امکان جذب مدیران خارجی وجود نداشته باشد و حتی نمیتوان به چنین حضوری فکر کرد؛ اما حداقل میتوان به استفاده از توان و تجربه مشاوران خارجی اندیشید.»
نویسنده تحلیل شرق احتمالاً از ضعف حافظه رنج میبرد یا اصرار دارد خود را دچار آلزایمر وانمود کند وگرنه مصائبی که در این 7-8 سال برسر اقتصاد کشور رفته، اتفاقاً حاصل دیکتهنویسی غربگرایان و عمل به نسخههای تحمیلی یا القایی غرب و مشاوران غربی است. منطق تمسخر تولید گندم و تبدیل کشور به واردکننده، نساختن نیروگاه براساس تعهدات توافق پاریس و از آنسو تعطیلی برنامه هستهای، تأکید بر خامفروشی و طفره از پالایشگاهسازی تحت عنوان «کثافتکاری» و... همگی نسخههایی است که غربگرایان به اجرا گذاشتند و امکان رشد و رونق را از اقتصاد ما گرفتند. رکورد تورم 60 درصد که حالا شرق برای آن اشک تمساح میریزد، محصول عملکرد غربگرایانی است که بهجای حمایت از تولید و تنوع بخشی صادرات، اقتصاد را در صادرات نفت آن هم از کانال قبض و بسط برجامی آمریکا خلاصه کردند و عاقبت گفتند حتی یک قطره نفت هم نمیتوانیم بفروشیم(!)
دوم؛ آویزان شدن از آمریکا و سه دولت اروپایی و تضمین شده وانمود کردن وعدههای آنها- چنان که شرق تیتر کرد- نامش «توسعه روابط بینالمللی» نیست، تبدیل ایران به اقمار غرب و تلاش برای ارتجاع پهلوی و قجری است که البته ناکام ماند.
سوم؛ نمونه ورزشی برجام و نسخهپیچی آوردن مدیر خارجی، قرارداد شرمآور با ویلموتس است و کلاهبرداریای که در دولت برجام انجام داد.
چهارم؛ براساس کدام مدیریت علمی، مدیرانی در دولت قبل و در حوزههای تخصصی به کار گرفته شدند که یک کلمه بیشتر بلد نبودند و آن این که «تا توافق نشود، هیچ کاری نمیشود کرد؟» و با این همه حقوقهای نجومی میگرفتند؟