کد خبر 1424231
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۴

آشوب با هر منشأ اعتراضی اعم از سیاسی ، اقتصادی و یا فرهنگی اجتماعی باشد، برای تداوم حضور در خیابان نیازمند «سوخت جدید» است که عمدتاً بر پایه سناریوی «کشته‌سازی» یا اتهام جنایت شکل می‌گیرد.

به گزارش مشرق، محمدجواد اخوان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: هرچند اغتشاشات و آشوب‌های اخیر ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارد که در فتنه‌های گذشته تاریخ انقلاب اسلامی بی‌سابقه بوده، اما در بسیاری از موارد از الگوهای گذشته پیروی کرده است که یکی از مهم‌ترین آن‌ها الگوهای تهییج عمومی برای بقای فتنه است. آشوب با هر منشأ اعتراضی اعم از سیاسی (همچون ۷۸ و ۸۸)، اقتصادی (۹۶ و ۹۸) و یا فرهنگی اجتماعی باشد، برای تداوم حضور در خیابان نیازمند «سوخت جدید» است که عمدتاً بر پایه سناریوی «کشته‌سازی» یا اتهام جنایت شکل می‌گیرد.

پیشینه سناریوی عملیات روانی مبتنی بر کشته‌سازی در ایران به سال‌های موسوم به دوم خرداد بازمی‌گردد. در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای بعد از آنکه معلوم شد چهار نفر فعال سیاسی اپوزیسیون به دست تیمی از درون دستگاه امنیتی خود دولت دوم خرداد به قتل رسیدند، روزنامه‌های زنجیره‌ای انگشت اتهام را به سمت نیروهای انقلاب برده و تیم جنگ روانی کمیته x به انتشار فهرست طولانی و جعلی قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای روی آوردند. اکبر گنجی مدعی شد ۱۲۰ نفر قربانی این قتل‌ها بودند و برای اثبات این ادعای موهوم به داستان‌پردازی نیز پرداخت. آن‌ها تقریباً هر چهره شناخته‌شده‌ای را که سال‌ها پیش به مرگ طبیعی یا در سانحه‌ای عادی درگذشته بود، مقتول این قتل‌ها معرفی کردند. یک سال بعد و در فتنه تیرماه ۱۳۷۸، هم روزنامه‌های زنجیره‌ای فهرستی بی‌انت‌ها از دانشجویان کشته‌شده در کوی دانشگاه را منتشر کردند که بعداً معلوم شد در آن شب ۱۸ تیر تنها یک نفر سرباز وظیفه جان باخته و هیچ دانشجویی کشته نشده است.

پروژه کشته‌سازی در فتنه ۸۸ معنا و مفهوم جدی‌تری یافت. در انتخابات ریاست جمهوری دهم هرچند با ادعای واهی «تقلب» بخشی از مردم را دچار تردید کرده و به کف خیابان کشاندند، اما با روشن شدن ماجرا کم‌کم از لشکر خیابانی فتنه کاسته شد و هادیان فتنه، استمرار آشوب را محتاج شوک جدید تهییجی می‌دیدند که قتل مشکوک «ندا آقاسلطان» این فضا را برای آن‌ها فراهم کرد؛ اما این شوک نیز پایدار نبود و برای بقای خیابانی فتنه لازم بود فهرست کشته‌سازی‌ها طولانی‌تر باشد. جوان و دختر بودن گزینه ها، همه مؤلفه‌های لازم را برای تحریک افکار عمومی و مظلوم‌نمایی جریان فتنه در اختیارشان قرار می‌داد.

رسانه‌های فتنه‌گر از دختری به نام «سعیده پورآقایی» نام بردند که گفته می‌شد هنگامی‌که برای شعاردادن به پشت‌بام منزل خویش رفته دستگیر می‌شود و دستگیرکنندگانش بعد از تجاوز و قتل وی برای از بین بردن مدارک تجاوز به عنف در نیمه پایین بدن او اسید ریختند. جالب اینجاست که ۷ شهریور ۸۸ در مسجد قلهک مجلس ختم هم برای این مقتول خیالی برگزار شد و حتی شخص میرحسین موسوی نیز در مجلس ترحیم این خانم شرکت کرد. فرزند مهدی کروبی نیز به منزل او رفت و به خانواده او تسلیت گفت. البته خیلی زود روشن شد که این خانم تنها دختری فراری بوده که چند روز منزل را ترک کرده و سرانجام توسط مأموران پیدا شده و به خانه‌اش بازگشت. ماجرای سعیده پورآقایی چندین روز به تیتر یک رسانه‌ها تبدیل شد و برای روشن شدن وضعیت او کمیته‌های رسیدگی تشکیل شد و تا زمانی که ماجرا روشن شود، یکسره نظام متهم به جنایت می‌شد!

مورد بعدی «ترانه موسوی» بود که اصلاح‌طلبان مدعی شدند در تجمع غیرقانونی ۷ تیر ۸۸ در نزدیکی مسجد قبا به دست نیروهای لباس شخصی دستگیر شده و پس از آزار و اذیت جنسی او را به قتل رسانده‌اند. فتنه‌گران به‌طور مشخص قتل او را به بسیج نسبت داده و حتی تصویر او توسط یک سناتور امریکایی در مجلس سنای امریکا به نمایش درآمد و نمادی بین‌المللی برای مظلوم‌نمایی فتنه‌گران شد. در اینجا لشکر رسانه‌ای فتنه هم بیکار نشده و به داستان‌پردازی در مورد ماجرای تجاوز به وی و حتی نحوه قتل وی پرداختند. موسوی و کروبی هم تیمی برای پیگیری سرنوشت او تشکیل دادند. البته با بررسی‌های نهادهای رسمی روشن شد که اساساً شخصی با این مشخصات و سن و سال در ایران وجود نداشته و داستان ترانه موسوی از بیخ و بن جعلی است.

مورد دیگر نیز «عاطفه امام» دختر جواد امام از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب بود که ادعا شده بود بازداشت شده است. همسر جواد امام در گفتگو با رسانه ملکه (BBC) به ماجرا دامن زد و تأکید کرد که دخترش هنگام بازداشت کاملاً سالم بوده و خواست این واقعیت به آگاهی همگان برسد! سایت کلمه نیز به نقل از او مدعی شد دخترش تحت فشار شدیدی است و از او خواسته‌اند به ارتباط نامشروع با یکسری از افراد سیاسی که اکنون درون زندان هستند اعتراف نماید. اما با گذشت زمان کم‌کم پرده از این سناریوی دروغین هم برافتاد و معلوم شد که بازداشتی از اساس درکار نبوده و این دختر به دلیلی ماجراجویانه این داستان را ساخته‌وپرداخته و خانواده وی با طرح آن موجب تشویش افکار عمومی شده‌اند. در همه این ماجراها دختر و جوان بودن ویژگی اصلی سوژه سناریو و ادعای تجاوز و آزار جنسی او از سوی مأموران وجه مشترک سناریوپردازی بود. با روشن شدن هر یک از این ماجراها، مورد بعدی وارد فاز اجرایی می‌شد؛ به‌نحوی‌که قرار نبود افکار عمومی لحظه‌ای آرامش یابد تا قدرت فکر کردن و فهم عمیق از آنچه بر کشور و جامعه می‌گذرد را بیابد.

اینک نیز به نظر می‌رسد این سناریو با همان الگوهای قدیمی در حال تکرار است. هرچند اعتراضات و به دنبال آن اغتشاشات به بهانه خونخواهی برای خانم مهسا امینی رخ داده، اما به‌تدریج و با روشن شدن ابعاد واقعی ماجرا، طراحان پشت‌صحنه آشوب‌ها برای تحریک مجدد افکار عمومی به سراغ همان تاکتیک قدیمی رفته‌اند، یعنی سوژه کردن دختران جوان و تأکید بر تجاوز و قتل فجیع! دختری جوان به نام «نیکا شاکرمی» در ساختمانی نیمه‌کاره در نیمه‌شب – به دلیلی که تاکنون معلوم نشده- از دنیا می‌رود، بی‌آنکه فوت او ربط روشنی به نیروهای امنیتی داشته باشد، اما داستان‌پردازان لندن‌نشین او را از بازداشتی‌های اطلاعات سپاه معرفی کردند که مورد تجاوز قرار گرفته است. البته مسائل زیادی در مورد وضعیت متوفی و خانواده او هست که اخلاق اسلامی و رعایت حق‌الناس مانع از طرح عمومی آن شده که ضدانقلاب را گستاخانه به سوءاستفاده از مشی اخلاقی نهادهای رسمی کشور ترغیب کرده است. در موردی دیگر دختر نوجوان دیگری در کرج با سقوط از ارتفاع در محل سکونت خود، خودکشی کرده، اما ضدانقلاب به دروغ مرگ او را به نیروهای امنیتی و در محل اغتشاشات نسبت داده‌اند. جالب اینجاست که نام هر دو این دختران جوان از طریق ربات‌های مجازی به موضوعات داغ فضای مجازی نیز تبدیل‌شده است.

بازی همان بازی است، تهییج و تحریک مردم با اتهام جنایت، همیشه هم پای دختران جوان در میان است، دختران جوانی که در بازداشتگاه‌ها مورد تجاوز قرارگرفته و بعد هم به‌طور فجیعی به قتل رسیده‌اند. امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه در وصف منافقان می‌فرماید: «منافقان بر رفاه و آسایش مردم حسد می‌ورزند و بر بلا و ناراحتی آنان می‌افزایند و پیوسته تخم ناامیدی بر دل‌ها می‌پاشند. آن‌ها در هر راهی کشته‌ای را به خاک افکنده‌اند و به هر دلی راهی دارند، و بر هر مصیبتی اشک دروغینی می‌ریزند، پیوسته مدح و ثنا به هم وام می‌دهند، و انتظار پاداش و جزا می‌کشند، هرگاه چیزی را طلب کنند اصرار می‌ورزند، اگر کسی را ملامت کنند پرده‌دری می‌کنند، ... در برابر هر حقی باطلی آماده ساخته‌اند، و در برابر هر دلیل محکمی شبهه‌ای، و برای هر زنده‌ای قاتلی، و برای هر دری کلیدی، و برای هر شبی چراغی (تا به مقاصد شوم خود نائل شوند) .... آنان سخنانی می‌گویند و مردم را به‌اشتباه می‌افکنند، و بیانات فریبنده‌ای دارند تا دیگران را بفریبند.» این جملات امام چه زیبا رفتار اینان را به تصویر می‌کشند، اول به بهانه‌ای مردم را مضطرب کرده و بعد با طرح شبهات و دروغ‌پردازی‌ها تلاش می‌کنند مردم را مداوم در تشویش نگاه دارند تا به مقصود خود برسند.

اکنون گزارش رسمی پزشکی قانونی، دروغ بودن ادعای قتل مهسا امینی را آشکار کرد و نیز روشن‌شده که مرگ نیکا شاکرمی و سارینا اسماعیل‌زاده هیچ ربطی به اغتشاشات نداشته، چه رسد به آنکه به دست نیروهای امنیتی به قتل رسیده باشند. حال باید دروغ‌پردازانی که بدون کنتور دروغ ساخته و نشر داده‌اند و در مورد چگونگی فوت اینان داستان‌ها سر داده‌اند در برابر قانون پاسخگو باشند. اگر در فتنه‌های گذشته کسی بابت دروغ‌سازی‌ها و کشته‌سازی‌ها در پیشگاه قانون قرار می‌گرفت شاید به این سادگی‌ها این بازی تکراری رخ نمی‌داد. هنوز هم دیر نشده است، با بانیان و دروغ‌پردازان کشته‌سازی بدون کنتور باید با ابزار قانون برخورد کرد.

برچسب‌ها