به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه وطن امروز در اینباره به گزارش شورای آتلانتیک که ذیل سازمان نظامی ناتو تشکیل شده، میپردازد و مینویسد: اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارشی با تیتر «چگونه یک «آن» را تبدیل به یک «جریان» کنیم» به ارائه تحلیل و راهبرد نسبت به اتفاقات ایران پرداخت.
آنچه تأکید نویسنده آن، برزو درگاهی است، این است که اتفاقات امروز ایران یک مومنت (Moment) و یک لحظه است نه یک موومنت (Movement) و یک جریان. انتقادات نویسنده از کنش امروز بازیگران کف خیابانها در ایران این است که برای شور و هیجان، بدون افق مشخص و صرفا شامل بخشی از قشر نوجوان و جوان هستند و همراهی اجتماعی عمومی را ایجاد نکردهاند.
این گزارش در ادامه بدرستی اشاره میکند: «جنبش سیاسی پایدار مستلزم نظم و انضباط، رهبری، و حتی سلسلهمراتب است- اگر نه یک زنجیره فرماندهی و حداقل تعیین وظایف- ایجاد یک جنبش، مستلزم زمان و منابع است». آنچه باعث چالش در امید بستن شورای آتلانتیک به نتیجه اتفاقات ایران شده همین فقدان مؤلفههای اولیه است که حتی آن را به جنبش هم تبدیل نمیکند.
از دیگر سو، عدم پیوستن مردم شهرها و کارگران کارخانهها باعث ابهام در آینده این اتفاقات شده است. نویسنده تأکید میکند: «در بهترین حالت، تاکنون، نتایج در شهرهای ایران مبهم بود، و به نظر میرسید کارگران در صنایع کلیدی، مانند نفت و پتروشیمی، حرکتهای کمی در اینباره داشتهاند».
این گزارش با گلایه از ایرانیان خارج از کشور به خاطر درگیری با پلیس در لندن و میلان، بهصورت مشخص از ایالاتمتحده میخواهد به فکر راهاندازی کانال مالی برای حمایت از آشوبگران در ایران باشد: «ایجاد مکانیزمی برای حمایت از اینگونه بازداشتشدگان، موضوعی کلیدی و غالبا نادیده گرفته شده است و راه مؤثرتری برای مشارکت ایرانیان خارج از کشور نسبت به درگیری با پلیس در لندن یا میلان است. واشنگتن میتواند محدودیتهای مالی را کاهش دهد تا به زندانیان و وکلای آنها که همچنان دستگیر میشوند، حمایت مالی بینالمللی بدهد».
از سوی دیگر توجه به فناوریهای ارتباطی و وعدههای ایلان ماسک نیز در این گزارش نمود پیدا کرده است.
آنچه باید بهصورت خاص مورد توجه و تأکید قرار گیرد، اعتراف این گزارش به امکان ناامنی فراگیر و تخریب گسترده در ایران است.
آنچه از دل این گزارش بیرون میآید این است که اتاقهای فکر ایالاتمتحده به هیچ عنوان به نتیجه آشوبهای امروز ایران دل نبستهاند و اعتقاد دارند نه طراحی درستی داشته و نه کنشگران آن، براساس طرح و نقشه عمل کردهاند. درنهایت فقط یک ابزار فشار مقطعی و صرفا یک تصویرسازی منفی رسانهای ایجاد میکند که برای استفاده حداقلی آنان به کار میآید. اصولا انتظاری که از جنبش رباتیک میرود جز همین استفاده رسانهای و تصویری چیز بیشتری نیست.