کد خبر 1436997
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۷

هولناکی ماجرا اینجاست که جمعیت پایین دار همه "مردم عادی" هستند.

به گزارش مشرق، سلمان معمار در کانال تلگرامی خود با به اشتراک گذاشتن تصاویری نوشت:

این یک عکس هولناک است (هشدار خشونت شدید). آن بدنی که در هوا تاب میخورد "هیثم علی اسماعیل" یک نوجوان ۱۶ ساله است. طناب را به تیر چراغ راهنمایی بسته اند و پسر را بالا کشیده اند. دنیا از زاویه دید هیثم وارونه است، اما او چند دقیقه قبلش چاقو چاقو شده. بدنش را از قتلگاهش تا اینجا روی زمین کشیده اند، احتمالا هلهله کنان. و قبل از آن خانه اش را هم با کوکتل مولتوف آتش زده اند. جرمش چه بوده؟ گفته میشود با معترضین درگیر شده، خواسته از خانه اش دور شوند، بعضی گفته اند حال طبیعی نداشته، بعضی گفته اند برای دور کردن جمعیت تیر هوایی زده، ...

هولناکی ماجرا اینجاست که جمعیت پایین دار همه "مردم عادی" هستند. کسانی که اگر همراهی نکرده باشند برخوردی هم نکرده اند، بلکه بسیاری شان تماشا کنان فیلم و سلفی میگیرند!

تعداد تصاویر این صحنه یکی دو تا نیست، لحظات این اتفاق چند ثانیه نیست، یک جنایت طولانی دسته جمعی. چطور جماعتی اینقدر پلید میشود؟! چطور انسانیت از بین میرود؟ چطور تهی میشویم؟

این داستانی است که باید هر خاورمیانه ای بشنود. مردمی که روی آتشفشان زندگی میکنند. مردمی که بدخواهان زیادی دارند. جمعیت عراقی این صحنه دو ماه است که به فساد و ناکارآمدی آشکار دولت عراق معترض اند. روز قبلش درخت کریسمس را با عکس کشته شدگان و چهره آرام مسیح تزیین کردند! فردایش یک نوجوان را کشتند. کسی که چاقو را به قلب هیثم زده یک زن بوده است!

انقلاب بدون رهبر به افراط میرسداما خود انقلابیون غیرافراطی را هم میشود کور کرد؟ اینقدر نابینا که از چنین جنایتی فیلم بگیرد؟

سیستان و بلوچستان خودمان، نماز جمعه تمام شده، مردم به سمت پاسگاه پلیس رفته، شعار ها بالا گرفته، حمله کرده، وارد پاسگاه شده، ماشین آتش زده، پلیس به سمت افراد شلیک کرده، حتی افراد بیرون پاسگاه هم کشته شده اند. شهر به حالت جنگی تبدیل شده، افراد اسلحه آورده اند، مسلحین وارد شده اند، چنان درگیری شده که تا مسئول اطلاعات استان کشته شده! یک فاجعه تمام عیار. چرا؟ چون شایعه شده پلیس به یک دختر تجاوز کرده. بدون هیچ قطعیتی. یک ادعا به چنین حمام خونی تبدیل شد. ادعایی که تهش هم اثبات نشد. ظهر کسانی آدم کش شدند که صبح فکرش را نمی کردند!

شصت روز گذشته را ببینید. حجم اخبار غیر متقن، گمانه زنی، ادعا و نامشخص مثل سیل ریخته. آن دختر اردبیلی که علی دایی گفت کشته شده که بود؟! حسین رونقی که گفتند مرده چه شد؟! چرا آن زن در خانه تیر خورده بود؟! و صدها ادعایی که جزییاتش مشخص نبود. یک کلیپ مبهم از مرگ زنی، یک فیلم دستکاری شده از تعرض، عکس واقعی از یک کودک زیبای گریان، ... تکرار و فحش و غم و هشتگ به مدت ۲۴ ساعت. و فردا مطلب تازه. اصلا مهم نیست که جزییات چیست، چون هدف آگاهی نیست. اگر درست باشد مثل خشونت پلیس در نازی آباد که باعث تایید بقیه و اعتماد میشود. اگر هم نباشد حسش را میسازد و فردا یک موج تازه میرسد و حل میشود و همه را بیشتر به دریا میکشد.

هدف یک چیز است: قلب. قلب مخاطب باید آب شود، ولی اول باید مغزش له شود. توان تشخیص زیر بمباران احساسات دفن میشود. دیگر ذهنی نیست که صبر کند تا نتیجه ادعای قتل مهسا امینی و نیکا و ... روشن شود. بعد از ۳۰ روز مصرف اخبار کشتار فقط یک دل نفرت آلود است. نمی شود که این همه خبر دروغ باشد! این همه جنایت را نمی بینی؟! چنین مخاطبی آماده انتقام است. اعتراض خودش هم زمینه میشود. جای خون در رگهایش خشم می رود، سرش داغ شده و بالا کشیدن یک نوجوان، سلاخی یک پلیس، فحاشی رکیک، شکنجه آرمان وردی در اکباتان برایش التیام بخش است.

کسی که با جنازه سلفی میگیرد مغزش خاموش است. کسی که عملیات تروریستی شاهچراغ و ایذه و اصفهان را "کار خودشونه" میداند مغزش خاموش است. قدرت تحلیل ندارد و فقط احساسات برایش مشخص میکند: "نقطه مقابلت یک شر مطلق است پس هرچیزی ازش برمی آید و هر چیزی علیهش مجاز است. شک نکن"

چنین فردی نیاز به سند ندارد، یک شبهه کافیست. یکی دیده پوستر قبل از عملیات بوده، پدر مهسا جسد رو ندیده، ...

و هر چیزی را ممکن میداند: بدل رهبر، ورود عراقی ها، فرار مسئولین، توطئه کرونا، زباله های اتمی،...

و هر کاری را مشروع میداند: حمله به آمبولانس، چون حتما نیرو برده. تحریم ملی، چون از خودشان است...

و هیچ تصویر بزرگی نمی تواند ببیند: اعتراضات ۲۰۱۹ عراق به حق بود. مردم تحت فشار بودند. اما قبلش هم بودند، بعدش هم هستند. فقط به طرز عجیبی همزمان با حرکت دولت عبدالمهدی به سمت چین منفجر شد. شعارهای ضد ایرانی داده شد، دولت سقوط کرد و سه هفته بعد از این عکس قاسم سلیمانی و المهندس در خاک عراق ترور شدند. الکاظمی متمایل به آمریکا رییس دولت شد.

آیا هر اعتراضی چنین سرنوشتی دارد؟ قطعا نه. آیا هر اعتراضی میتواند به چنین سرنوشتی برسد؟ قطعا بله.

این بدن آویزان میگوید اعتراض قبل از قلب پرشور، مغز آرام میخواهد.

برچسب‌ها