از کتاب های درسی مورد علاقه سید علی، یکی تعلیمات دینی بود؛ بخش هایی از آن را از بر بود. دوست داشت بیان واعظ شهید، محمد تقی فلسفی را تقلید کند. علی آقا همراه مادر برای شنیدن سخنرانی های آقای فلسفی از روی آن می خواند؛ با همان لحن. والدین و آموزگار بسیار تشویقش می کردند.

گروه فرهنگی مشرق -"شرح اسم" عنوان کتاب زندگینامه رهبر معظم انقلاب از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۵۷ است که توسط هدایت الله بهبودی به رشته تحریر در آمده و توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی به چاپ رسیده است. البته این کتاب اولین بار همزمان با برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رونمایی شد؛ اما به دلیل وجود برخی اغلاط تاریخی، توزیع آن متوقف شد تا اینکه مدتی قبل پس از برطرف شدن اغلاط، چاپ و در اختیار علاقمندان گرفت. در نظر داریم هر روز بخشی از این کتاب را منتشر کنیم.
آنچه در ادامه از نظرتان می گذرد بخش هفتم این کتاب است.



***کلمه های تار
کلاس درس برای سید علی دوست داشتنی، اما دردسر ساز بود. او تخته سیاه و معلم را درست نمی دید؛ و نمی دانست چرا؟ این دردسر تا پایان دوره دبستان همراهش بود. تا این که متوجه ضعف چشمهایش شد. "هیچ کس نمی دانست. خودم هم نمی دانستم. فقط می فهمیدم که چیزهایی را درست نمی بینم."

سید علی تا کلاس سوم شاگردی درس نخوان و بازیگوش بود. درس خواندن برایش بسیار مشکل بود و اگر کوششی از خودش نشان می داد، چیزی یاد نمی گرفت. "شاگرد بسیار بی هوش و تنبلی بود."
از کلاس چهارم بود که استعداد و توان درک مطلب در او نمایان گردید و خیلی زود به عنوان شاگرد اول مدرسه شناخته شد. سه سال آخر دبستان، سالهای سیادت علمی سید علی بود. او مبصر مدرسه هم شده بود. در همین سالها بود که به ریاضی، جغرافی، هندسه و تاریخ علاقه بیشتری نشان داد. اما هندسه و تاریخ را با ذوق بیشتری فرا می گرفت.

***قاری مدرسه
تدین که متوجه شده بود سید علی صدای خوبی دارد، او را برای خواندن قرآن سر صف انتخاب کرد. سید علی قرآن خوان مدرسه بود. حتما قرائت قرآن او آوازه ای هر چند محدود پیدا کرده بود که وقتی آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی به مشهد آمد، در مراسم استقبال از او، قران خوان بود. و یا آیت الله سید نور الدین حسنی شیرازی که به زیارت آستان رضوی آمد، سید علی 9 ساله در مراسم استقبال او در خواجه اباصلت نیز آیه هایی از قران تلاوت کرد.

و یا زمانی که آقای قمی برای بازدید از مدرسه به آنجا امد، قران خوان مراسم، او بود. " آن کسی که از لحاظ مالی مدرسه ما را اداره می کرد، یکی از مریدان ایشان بود...مرحوم مختار زاده...یک جایزه ای به من دادند. بهترین جایزه آن روزها را به من دادند. یک کتاب تعلیمات قران بود...مال مرحوم سید حسام الدین شیرازی."

***دوستی با قرآن
اغاز انس سید علی با قرآن از همین زمان بود. پدرش برای آشنایی بیشتر پسرانش با قرآن و یادگیری تجوید، از حاج رمضان بنکدار خواست آنان را آمورش دهد. حاج رمضان از قاریان قرآن مشهد بود و  از راه بزازی امرار معاش می کرد.

روز جمعه ای بود که حاج رمضان به خانه آیت الله خامنه ای آمد و سید محمد و سید علی را که هر دو لباس روحانی به سر و تن داشتند به دوره قرآن برد. حاج رمضان به این دو کودک سید احترام  می گذاشت. انها را پیش می انداخت و خود پشت سرشان قدم بر میداشت و در محل آموزش، بالای مجلس می نشاندشان.

پس از چند ماه شاگردی، حاج رمضان گفت که ترقی کرده اید و دیگر نمی توانم به یادگیری بیشتر شما کمک  کنم. استاد بعدی ملاعباس، بزرگترین استادقرائت قران مشهد، شاگرد سید محمد عرب زعفرانی، موسس علم قرائت در مشهد بود. ملاعباس، شال خراسانی سفید رنگی به سر می بست، عبا به دوش می انداخت و ریش بلندی داشت. چهره ای شبیه افغانها داشت. جلسه قرآن او در یکی از اتاق های بالای صحن کهنه برپا می شد، مگر ماه های رمضان که به ایوان رو به روی ایوان حصیر باف های مسجد گوهر شاد منتقل می شد. یکی از خصوصیات این جلسه آداب ورود و خروج به آن بود. "از در که وارد می شدیم باید می گفتیم سلام علیکم؛ از در هم که خارج می شدیم برای خداحافظی باید می گفتیم سلام علیکم. هیچ خداخافظ نمی گفت."

شاگردها پشت رحل هایی که دور اتاق چیده شده بود می نشستند. روی رحل ها فقط یک نوع قرآن بود و آن قرآن چاپ بمبئی بود؛ قران های رحلی بزرگ، با کاغذ نازک و خط هندی. "الان هم با آن رسم الخط خیلی مانوس هستم و خوشم می آید. شاید بتوان گفت قرآن های هندی جزو صحیح ترین قرآن ها هستند. قرآن های مصری و هندی هر دو صحیح هستند. بر خلاف قرآن های ایرانی که غلط زیادی داشتند."

همه حاضران قرآن می خواندند، هر یک نیم صفحه. ملا عباس استاد زبر دستی بود. در فن کسی را بالاتر از خود نمی دانست. دیگران هم همین نظر را داشتند. سید علی تمام قواعد تجوید را از او فرا گرفت. همو جزوه تجوید سید محمد را نیز برای گروه اندکی از علاقه مندان تدریس کرد که سید علی هم در شمار آنان بود.

از کتاب های درسی مورد علاقه سید علی، یکی تعلیمات دینی بود؛ بخش هایی از آن را از بر بود. دوست داشت بیان واعظ شهید، محمد تقی فلسفی را تقلید کند. علی آقا همراه مادر برای شنیدن سخنرانی های آقای فلسفی می رفت و در کلاس درس گاهی از روی آن می خواند؛ با همان لحن. والدین و آموزگار بسیار تشویقش می کردند.