کد خبر 1471224
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۲:۲۳

نوع پردازش و موضع‌گیری‌ها در رسانه‌های داخلی و خارجی نسبت به این موضوع، به گونه‌ای است که می‌توان گفت، ‌مسمومیت دانش‌آموزان دختر در چندین شهر کشور، ‌به یک مسئله مهم خبری و امنیتی تبدیل شده است؛ اما...

به گزارش مشرق، یدالله جوانی در یادداشتی تحت عنوان مسموم‌سازی کار کیست؟ نوشت: صبح روز ۹ آذرماه، انتشار بوی نامطبوعی در هنرستان نور واقع در منطقه یزدانشهر قم، موجب می‌شود تا شماری از دانش‌آموزان این هنرستان دچار علایم و مشکلات تنفسی شوند. تکرار این رویداد در همین هنرستان و گسترش آن به دیگر مدارس قم و چندین شهر دیگر در سه ماه گذشته، ‌از یک‌سو موجی از نگرانی‌ها را در دانش‌آموزان،‌ والدین و مسئولان کشور ایجاد کرده و از سوی دیگر یک پرسش اصلی را در افکار عمومی پدید آورد که این مسموم‌سازی‌های سریالی دانش‌آموزان دختر کار کیست؟

نوع پردازش و موضع‌گیری‌ها در رسانه‌های داخلی و خارجی نسبت به این موضوع، به گونه‌ای است که می‌توان گفت، ‌مسمومیت دانش‌آموزان دختر در چندین شهر کشور، ‌به یک مسئله مهم خبری و امنیتی تبدیل شده است؛ اما در این میان و در شرایطی که مسئولان کشور از رئیس‌جمهور گرفته تا دیگر سران قوا و رؤسای دستگاه‌ها و سازمان‌ها، همگی بر رسیدگی فوری و شناسایی منشأ انتشار این گازها و عوامل انتشار دهنده تأکید داشته و متولیان امور اطلاعاتی و امنیتی نیز در همین راستا فعال هستند، ادبیات یکپارچه جریان ضد انقلاب و رسانه‌های بیگانه، شبکه‌های ماهواره‌ای و همچنین شبکه‌های اجتماعی مرتبط با دشمنان و معاندان در خصوص کشف و معرفی عامل این جنایت‌های ضد انسانی،‌ بسیار قابل توجه و تأمل است!

مجموعه‌های نامبرده،‌ با تأکید و تکرار یک عبارت،‌ عامل مسموم‌سازی دانش‌آموزان را این گونه معرفی می‌کنند: «کار خودشان است» عبارتی که در سال‌های گذشته و به ویژه در اغتشاشات پاییزی که در واقع یک جنگ ترکیبی با تمرکز بر جنگ شناختی بود، ‌در خصوص چندین حادثه تکرار شد. در آن مقطع هم عوامل آتش زدن بانک‌ها،‌خودروهای شخصی مردم، آتش زدن مساجد، سوزاندن قرآن، برداشتن چادر از سر بانوان چادری و حتی جنایت شاهچراغ را، با همین عبارت «کار خودشان است» معرفی می‌کردند!

در اغتشاشات پاییزی، عجیب آن بود که در رسانه‌های‌شان ساخت کوکتل‌مولوتوف، حمله به اماکن، ترور، تخریب، کشتن و بستن راه‌ها را آموزش می‌دادند و افراد را به انجام این کارها تحریک می‌کردند، ‌اما هر گاه حادثه‌ای تلخ و ناگوار از منظر افکار عمومی رخ می‌داد، آن را به نظام و نهادهای حکومتی نسبت می‌دادند.

هم اکنون که مسمومیت دانش‌آموزان دختر به یک دغدغه‌ اجتماعی‌ـ ‌فرهنگی و همچنین امنیتی تبدیل شده و افکار عمومی عامل این جنایت ضد انسانی را هرگز نمی‌بخشد؛ نه تنها نظام و دستگاه‌های حکومتی را عامل این مسموم‌سازی معرفی می‌کنند، ‌بلکه با فراخوان دادن برای اعتراض به این موضوع، ‌برای تعطیلی مدارس و نرفتن دانش‌آموزان به مدرسه تلاش می‌کنند. استدلال این جماعت برای این ادعا آن است که جمهوری اسلامی سیاست زن‌ستیزی دارد و چون با رفتن دانش‌آموزان دختر به مدرسه و درس خواندن آنان مخالف است، برای حبس کردن زنان و دختران در خانه، به چنین کاری ‌دست می‌زند! آیا این استدلال درست است؟ اگر نیست، پشت صحنه این جنایت‌ها چه کسانی هستند؟

برای پاسخ به این پرسش‌ها، موارد زیر که به اختصار می‌آید،‌ کمک‌کننده است:‌

دلیل اصلی این اتهام‌زنی به نظام از سوی دشمنان خارجی و جریان ضدانقلاب، آن است که می‌گویند ماهیت نظام جمهوری اسلامی،‌ «زن‌ستیزی» و مخالفت با «آزادی‌ زنان و فعالیت‌های اجتماعی و علمی زنان» است! آیا این استدلال درست است؟ برای سنجش درستی یا نادرستی این ادعا از سوی کسانی که شعارشان «زن‌، زندگی‌،‌ آزادی»است، فقط کافی است شرایط زنان در ایران پیش و پس از انقلاب با همه مقایسه شود.

در دوران پهلوی که الان یکی از این خاندان فاسد، ‌دیکتاتور و وابسته، با شعار «زن، زندگی، ‌آزادی» دچار توهم برای بازگشت به ایران و نشستن بر تخت سلطنت شده، زنان در بدترین شرایط اجتماعی با بالاترین میزان بی‌سوادی قرار دارند. چند آمار، موقعیت زنان در آن دوران را مشخص می‌کنند. در رژیم پهلوی، ۹۰ درصد زنان روستایی بی‌سواد، سهم زنان از کرسی استادی دانشگاهی در سال ۱۳۵۵ به عنوان یک جایگاه مؤثر اجتماعی حدود ۴/۱ درصد، تعداد فارغ‌التحصیلان زن در سال ۱۳۵۵ حدود ۶ درصد از کل فارغ‌التحصیلان، تعداد کل پزشکان ۳۵۰۰ نفر، آمار پزشکان متخصص زنان ۵۹۷ نفر، تعداد نمایندگان زن کمتر از ۱۰ نفر و در حوزه ورزش ملی و بین‌المللی،‌ کل مدال‌آوران زنان قبل از انقلاب پنج مورد و عمدتاً آسیایی است. پیش از انقلاب تنها پنج سازمان مردم‌نهاد در حوزه زنان فعال بود که عمدتاً به خاندان سلطنت وابسته بودند.

حال به چند آمار مربوط به حوزه زنان در دوره جمهوری اسلامی توجه کنیم:

سهم زنان در کرسی استادی و هیئت علمی دانشگاه‌ها ۳۴ د رصد،‌ سهم دانشجویان دختر ۵۶ درصد(‌بیشتر از پسران)، فارغ‌التحصیلان زن از دانشگاه‌ها ۴۴ درصد، ‌تعداد زنان پزشک بیش از ۶۰ هزار نفر، ‌بیش از ۹۵۰۰ نویسنده و مؤلف زن و ۸۴۰ ناشر زن،‌ ۷۰ زن رئیس هیئت ورزشی، ‌۵۱ زن رئیس و نایب رئیس فدراسیون‌های ورزشی، ۸۸/۳۶۶ نفر زن داور ورزشی در مسابقات ملی و بین‌المللی، زنان صاحب ۱۸۰ مدال جهانی در ورزش، ‌۹۰۳ زن فیلمساز در عرصه سینما و حدود ۲۰۰۰ زن فعال در عرصه سینما.

یک پرسش اساسی را باید مدعیان با شعار «زن، زندگی‌، ‌آزادی» و کسانی که سیاست جمهوری اسلامی را «زن‌ستیزی» ‌معرفی می‌کنند، پاسخ دهند و آن اینکه، ‌این همه موفقیت برای زنان و ارتقای جایگاه علمی،‌ فرهنگی و اجتماعی آنان در دوره جمهوری اسلامی، در پرتو کدام سیاست و رویکرد جمهوری اسلامی به زنان حاصل شده است؟

حال با توجه به خنده‌دار بودن استدلال خلاف واقع برای اثبات ادعای «کار خودشان است!» با قاطعیت می‌توان گفت، در پشت صحنه این جنایت و توطئه شیطانی مسموم‌سازی دختران، همان دشمنان ۴۴ ساله ملت ایران هستند. دشمنان اصلی ملت ایران و جریان ضد انقلاب وابسته و در خدمت این دشمنان، ‌در ۴۴ سال گذشته نشان دادند که برای احیای سلطه خود بر ایران و غلبه بر ایرانیان به استقلال رسیده با انقلاب اسلامی، حاضرند به هر جنایتی دست زده و از هر شیوه و روشی استفاده کنند. این دشمنان در ادامه توطئه‌ها، فتنه‌انگیزی‌ها و فشارهای همه‌جانبه در دوران بعد از انقلاب،‌ در اغتشاشات پاییزی در قالب جنگ ترکیبی برای رسیدن به اهداف شوم خود که حتی تجزیه و پاره پاره کردن ایران و سوریه‌سازی کشور عزیزمان را نشانه رفته بودند، از هر ابزار و شیوه‌ای بهره گرفتند. در سابقه این دشمنان با محوریت آمریکا و همراهی رژیم صهیونیستی، چند کشور اروپایی و عربی،‌ جریان‌های ضد انقلاب چون منافقین، انجام جنایت‌هایی علیه ملت ایران وجود دارد که انجام این جنایت اخیر را به راحتی توجیه می‌کند. ترورها و بمب‌گذاری‌های منافقین در دهه ۶۰ و حتی بمب‌گذاری در نماز جمعه تهران،‌ تجهیز صدام به سلاح‌های شیمیایی و جنایت ضد بشری در بمباران شیمیایی سردشت و حلبچه، زدن هواپیمای ‌مسافربری ایرباس بر فراز خلیج‌فارس، بمب‌گذاری در حسینیه سیدالشهدای شیراز و جنایت تروریستی در شاهچراغ، نمونه‌هایی از این دست است.

اما نکته پایانی اینکه، در مقابل این دشمنانی که در اعمال دشمنی علیه ملت ایران، ‌به هیچ یک از اصول اخلاقی و انسانی پایبند نیستند؛ نظام جمهوری اسلامی در ۴۴ سال گذشته‌ اثبات کرده، ‌حتی در مقابل دشمنانش هم به اصول اخلاقی و انسانی پایبند است. در طول هشت سال دفاع مقدس، در حالی که صدام شهرهای ایران،‌ خانه‌های مردم،‌ بازار، مدرسه و بیمارستان را بمباران و موشک‌باران می‌کرد، یکی از دغدغه‌های اصلی امام(ره) که همواره به فرماندهان جنگ گوشزد می‌کردند، ‌این بود که مبادا به مردم عراق آسیبی برسد!‌ در دوران بعد از امام(ره) نیز رهبر حکیم انقلاب اسلامی همین سیاست دینی و انسانی را در برخورد با دشمن داشتند. وقتی نظام و حکومتی براساس اصول و مبانی خود، ‌حتی در برخورد با دشمنان اخلاق را زیر پا نمی‌گذارد، نوع نگاهش به مردم خود کاملاً روشن است. نگارنده این سطور، ‌حداقل در دوران اغتشاشات پاییزی، چهار بار از سردار سلامی، فرمانده کل سپاه شنیدم که گفت: «حضرت آقا تاکنون چند بار تلفنی و حضوری به ما تأکید کردند که در این اغتشاشات، مراقب باشید به مردم و این جوانان که هیجان‌زده شده و بعضاً فریب‌خورده‌اند، آسیبی نرسد!»

برچسب‌ها