به گزارش مشرق، محمدهادی صحرایی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آن که خداوند نور خود را کامل خواهد گردانید گرچه کافران را ناخوش آید.» سوره صف/ ۸
رسم است برای سیدالشهداء که سلام خدا و خوبان و ما نثارش، از ابتدای ماه محرم تا روز عاشورا عزاداری میکنند و به پایان میرسانند تا اربعین فرا برسد و مراسم مفصل اربعین بگیرند، ولی چند سالی است به میمنت نابودی صدام و برکت استقرار امنیت با جبهه مقاومت، راهپیمایی اربعین مهیا شده و کل دو ماه محرم و صفر به یکی از مهمترین مناسک «مردم محور» تمدن ساز تبدیل شده و مردم، تمرین جهانی شدن در حکومت مهدوی -که خدا در ظهورش تعجیل و تسهیل کند- میکنند. این اتفاق بزرگی که دشمنان، اهمیتش را بیش از دوستان فهمیدهاند در اصل یکی از تولیدات نرمافزارهای فراگیر فرهنگی است که مثل اعتکاف رجبیه و مکتب حاج قاسم سلیمانی و سرود سلام فرمانده و اردوهای جهادی و... توانسته است توسط مردم تولید فرهنگ و قدرت نرم کند. و در اصل برای مراحل پنجگانه تمدنی به مردمی در میدان نیاز است که در اوج مسئولیتپذیری اجتماعی هستند.
اگر آنگونه که بزرگان و صدیقین گفتهاند «خدا اراده کرده مردم ایران را به آرزوهای بزرگ و جایگاه اصلی خودشان برساند» پس جهاد تبیینی که از ۵ مهر۱۴۰۰دستورش صادر شد و امربه معروف و نهی از منکری که از سال گذشته شدت گرفته را باید در این راستا و نیز امتحان سخت خدا برای پذیرش مسئولیتهای بزرگتری دانست که در دوران ظهور، به آن نیاز داریم و چه مردمی صبورتر و مبارزتر و استوارتر و آبدیدهتر از مردم ایرانی که محور مقاومت و بیداری اسلامیاند و به برکت تربیت شدن توسط امام خمینی و امام خامنهای که رهبران جهانیاند توانستهاند جهان را به خود معطوف و مجذوب کنند. و این نگاه جانبدارانه و متعصبانه نیست، نگاهی واقعبینانه است که حتی دشمنان خونی ما آن را اعتراف کردهاند و میکنند. حال و روز امروز ما و دشمنان سرکشمان دیدنی است.
ما را ۴۳ سال تحریم کردند ولی اقتصاد آمریکا بدهکارترین اقتصاد جهان شد. خواستند بافت اجتماعی ما را بشکافند و شش ماه است مردمشان در خیابانهای اشغالی، سقوط اسرائیل را فریاد میزنند. رسانههاشان از تحریم سیاه پوشیدن و سیاه زدن به دیوارها در محرم گفتند ولی روزنامههای اسرائیلی صفحات اول خود را به نشانه عزا سیاه کردند. بزرگان و معمرین ما را تمسخر کردند ولی به بایدن و چارلزی مبتلا شدند که مجبورند از انظار عمومی پنهانشان کنند. جنگ سخت هشت ساله را به ما تحمیل کردند و خود گرفتار جنگ با روسیه شدند که پیچ و مهره اقتصاد اروپا را شل کرد. اول انقلاب، ما را تحریم تسلیحاتی کردند تا سلاحی به دست رزمندگانمان نرسد و امروزه ما به پهپادهای فرامدرن و منحصر بهفرد و هایپرسونیک فتاح و ابومهدی و... رسیدهایم و به هرکشوری که بخواهیم سلاح میفروشیم و.... نگاه واقع بینانه یعنی این.
وقتی آمریکای ابرقدرت، ما را به خاطر داشتن پهپاد فرامدرنی تحریم میکند که توازن جنگ میان او و روسیه ابرقدرت و ناتو را به هم زده، آیا منظورش این نیست که بین آمریکا و روسیه و ایران، ایران، ابرقدرتی است که سلاحش تعیینکننده جنگها شده است؟ ما که نباید مثل غربزدهها و سلبریتیها از گفتن حق طفره رویم. مهار کرونا در دولت فعال فعلی و پس از اتمام دولت منجمد قبلی، بازپسگیری طلبهای بلوکه شده ایران در دنیا و به ویژه بیرون کشیدن اصل و سود طلب مردم ایران از معده بریتانیا در جریان قرارداد محمدرضاپهلوی با آنها برای خرید تانک چیفتن، توسط همین دولت فعلی و... اینها واقع بینی است. و واقع بینی یعنی دیدن مراسمهای بینظیر مردم بزرگ ایران در محرم، که اشک برای مظلومیت اباعبدالله را با اشک شوقِ از دیدن مردم مظلوم و مقتدر ایران به هم میآمیزد.
آنگونه که صدیقین به ما گفتهاند و از تحلیل واقعیات ملاحظه میکنیم، این است که مردم ما به فضل خدا از همه مشکلات عبور خواهند کرد و این تلاطمهای طبیعی برای ورود به دوران جدید و جهان جدید مدیریت خواهد شد و بر بام افتخارات جهان ایستاده و نفس تازه کرده و راه رفته را مرور میکنیم و شکرگزار تحقق وعده خدای صادق خواهیم بود. «برهان صدیقین» اگرچه برای اثبات خداست ولی برای انقلاب اسلامی ما نیز موثق است و راستگویان از پیروزی ما گفتهاند. بدون اراده و فضل خدا مگر میشد این چهل و سه سال سختی را پشت سر گذاشت؟ و مگر میشد به رتبههای برتر امروز و موفقیتهای بینظیرش رسید؟ نه خدا ما را فراموش کرده و نه نظر رحمتش را از ما گرفته است، جایزه بزرگ را پس از امتحانات سخت، میدهند.
رسمی که گفته شد، چندسالی است عوض شده و محرم و صفر را دوره آزمون و آزمایش جدی تمدن ساز و جهاناندیشی قرار داده مهمترین عامل بقاء اسلام ناب و حتی سایر ادیان ابراهیمی است که باید مثل جان شیرین از آن محافظت نمود. شک نباید کرد دشمنانمان از جنگ سخت به درافتادن با روسری و فحش و قمپز رسیدهاند و مشخص شد سخنی که سالها در دهان سادهدلان انداخته بودند که «مگر مشکل دنیا با همین تکه روسری حل میشود؟» منظورشان مشکل و دغدغه خودشان بود و میخواستند بحرانهای تو درتوی تمدن غرب را با برداشتن چادر و روسری زنان ایرانی حل کنند و همین تکه پارچه، دشمنانمان را خفه کرده است چون که با روسری زنان منافق و سعودی و یهودی و راهبهها و... کاری ندارند. آنها از روسری و حجاب زنان ما میترسند.
اکنون نیز که از تحریم عزاداریها میگویند، میتوان فهمید ترسشان از عزاداریهای تمدن سازی است که همچون سیل متراکمشونده پشت سدی است که دائماً تمدن پوسیده و مبتذل غرب را تهدید میکند. تجمع بیست میلیون نفری با مشخصات ویژه و ایثاری که از آن موج میزند و ما چندین سال است به آن عادت کردهایم، هرگز در مخیله بزرگان غربی هم نمیآمد و باورکردنی نیست. قرآنسوزی و تحریم عزاداری اگرچه ناخودآگاه آدمی را به یاد گنجشککی میاندازد که در برابر سلیمان نبی که سلام خدا و خوبان نثارش، گندهگویی میکرد، ولی در واقع نشان از عجز و شکست و ذلت استکبار جهانی است و از سوی دیگر گویای اهمیت ویژه قرآن و عزاداری سیدالشهداء است که مسئولیت ما را در محافظت و مراقبت از آن بیشتر کرده است.
باید مراقب این گنجهای نایاب بود که مبادا از آن کم بهره شویم. اظهارنظرها و دلگفتهها هرگز نباید بیتوجه به مبانی باشد و هرگز نباید رسانههای اصلی و اثرگذار، در اختیار کسانی باشد که کم بهره از عمق و اندیشه و درگیر احساساتاند. کشتی نجات بودن سیدالشهداء برای نجات گنهکاران پشیمان و پناه جویان است نه برای توجیه گناه و محل گناه. اگرچه قد ما به تقوا و اراده بزرگان نمیرسد ولی مشی و مرام آنها در نجات لاتها و لاابالیها هرگز به مراسم طیب و طاهر اباعبدالله لطمه نمیزد. نفس پاک و طهارت نفس آنها بود که انسانهای نامنظم اجتماعی را هدایت و منظم میکرد نه احساسات زودگذر و خوشآمدگو. جذب حداکثری هرگز نباید به کوتاه آمدن از مبانی و مناسک بینجامد و هرگز نباید احکام خدا را کمرنگ کند.
آنچه در ادبیات قرآن و اهل بیت از توسل دریافتهایم این است که توسل باید به مقدسان و مقدسات و محترمها باشد نه به گناه و گنهکاران و اسباب گناه. منکری که خدا با آن معصیت میشود شفاعت نمیکند، شناعتی است برای جهنمی شدن. باید مراقب بود که با ادبیات لوس و پوک اسلام رحمانی و عشق همگانی و ادبیات ترجمهای مسیحیان تبشیری، به دام تساهلی که اندلس را از ما گرفت نیفتیم. سخن درستی است که باید همه بندگان و مخلوقات خدا را دوست داشت ولی کاملتر این است که خدا کار معصیت و گناه بندگان را دوست ندارد و ما هم نباید دوست بداریم. به یقین چادر آن زن عفیفی که در اغتشاشات از سرش کشیدند مقدس است و آن دختر نوجوانی که در گرمای چهل و پنج درجه، چادرش را نمیاندازد محترم است و میتوان خدا را به آنها قسم داد که وسیله بهشتاند و نیز به آن دختری که برای امام مظلوممان، حجابش را رعایت کرد و خود را آنگونه که خدا دوست دارد نموده و مثل دختران خوب ایرانی شده و در مجلس حسین، قدم برچشم منتظر ما میگذارد.