با توجه به افزایش انتقادات از قسمت اول فصل دوم، باید از سازندگان پرسید آیا فصل اول زخم‌کاری آنقدر موفق بوده که فصل دوم آن ساخته شد. شنیده‌های حاکی از آن است که قرارداد فصل سوم نیز منعقد شده است!

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - نخستین قسمت فصل دوم سریال زخم‌کاری منتشر شد و با واکنش‌های منفی فراوانی در شبکه‌های اجتماعی مواجه شد.

در گزارش‌های تفصیلی گذشته مشرق (اینجا و اینجا) به جریانی تحت عنوان مهدویانیسم در آثار نمایشی فارسی اشاره شد اما شرح دلایل اطلاق با جزئیات «ایسم» مذکور ارائه نشد.

فیلم‌ها و سریال‌هایی نظیر کت‌چرمی، سریال سقوط، حیثیت گمشده که در عنوان‌بندی نام این کارگردان را به عنوان مشاور درج کرده می‌تواند شرحی بر این جریان فردگرا باشد.

محتوای غالب در کت چرمی نشان می‌دهد این فیلم ادامه «مردبازنده» است؛ نمونه‌های آشکارتر «سقوط» و «حیثیت گمشده» با مولفه‌های مهدویانی تولید شده‌اند اما نام شخص دیگری به عنوان کارگردان درج شده است.

حتی فیلم «موقعیت مهدی» به نوعی امتداد شیوه فیلمسازی و تفکر این کارگردان در کالبد هدایتگری همچون «هادی حجازی‌فر» است. او دامنه‌های روش کاری خود را در آثار نمایشی دیگری با اسامی پیمانکاران همفکر و همکارش تکثیر می‌کند.

به مرور اغلب سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی شبیه مولفه‌های کاملا سطحی مهدویان خواهد شد و همین شیوه یکسان‌سازی در فیلم‌های سینمایی و سریال‌های شبکه نمایش خانگی به ریزش مخاطب ختم خواهد شد.

ساخت و سازهای کلان این کارگردان ابعاد گسترده‌تری دارد. سقوط، حیثیت گمشده و حالا فصل دوم زخم کاری نشان می‌دهد این جریان «ایسم‌»دار که به نام یک کارگردان پرکار گره خورده ، یه نوع «بساز،بفروشی»‌ کلیشه‌ای را در رده آثار نمایشی باب کرده‌اند.

با توجه به شمار انتقادات فراوان از قسمت اول فصل دوم این سریال باید این سئوال را مطرح کرد؛ آیا فصل اول زخم‌کاری آنقدر موفق بوده که فصل دوم آن ساخته شود. البته شنیده‌ها حاکی از آن است که هم اکنون قرارداد فصل سوم این سریال هم منعقد شده است.

کاراکتر کشی به سبک منوچهر هادی و مهدویان

نبود هانیه توسلی با دلایل آشکار در این فصل دوم این سریال، یادآور موقعیت تولید و عدم حضور پانته‌آ بهرام در فصل دوم سریال عاشقانه با عنوان «گیسو»، به کارگردانی منوچهر هادی است.

در سریال دلدادگان اختلاف نظر هادی با پانته‌آبهرام، در فصل دوم گیسو امتداد پیدا کرد و تیم سازندگان این سریال مجبور شدند کاراکتر «پانته‌آبهرام» که در فصل اول سریال عاشقانه، متوجه می‌شویم از سرطان نجات یافته، توسط نویسندگان و کارگردان کشته شود. در فصل دوم زخم‌کاری مشابه این اتفاق برای کاراکتر منصوره با بازی هانیه توسلی می‌افتد.

زخم کاری از جایی شروع می شود که تعدادی از افراد اجیر شده ناصر ریزآبادی(سعید چنگیزیان) و منصوره (هانیه توسلی) تابوتی را سفارش داده‌اند و جنازه مالک را درون آن قرار می‌دهند و در منطقه نامعلومی دفن می‌کنند. هر مخاطب آگاهی، زمانی که نام «جواد عزتی» را در ابتدای تیتراژ می‌بیند، متوجه خواهد شد او علی رغم سکانس‌های فریبنده مرگ و حضور در فرش قرمز نمایش نخستین قسمت، با تهمیداتی شبیه سریال‌های منوچهر هادی، به متن قصه سریال بازخواهد گشت و با توجه به هملت‌گرایی اشاره شده درتیتراژ شاید از پرسوناژ روح او استفاده شود.

چرا خلاقیتی در تیتراژ زخم کاری نیست؟

در سی و هشتمین دوره از جشنواره تئاتر فجر نوید محمدزاده برای حضور در نمایش «بیگانه در خانه» (سیدمحمدمساوات) جایزه ویژه هیات داوران را دریافت کرد.

او در این نمایش نقش یک پیرزن آلمانی را بازی می‌کرد. این نمایش پیش از اجرا در جشنواره تئاتر فجر، اجرای عمومی خود را پشت سر گذاشته بود و از آنجاکه در تمام اجراها صورت نوید محمدزاده پوشیده شده بود، عموم تماشاگران نمی‌دانستند که او نقش پیرزن نمایش را بازی می‌کند. نام او در بروشور و پوسترها "دینو زمام حده" درج شده بود تا اینکه در اجرای جشنواره از این بازیگر رونمایی شد.

حالا در فصل دوم زخم‌کاری مشخص است که جواد عزتی حضور دارد. او هم در فرش قرمز افتتاحیه سریال حضور داشت و پس از مرگ ظاهری‌اش با کاراکتر مستوفی(جواد هاشمی) چهره امنیتی همواره مورد علاقه مهدویان تماس گرفت.

اشکالات فصل دوم در قسمت اول نمود پررنگی دارد. در قسمت اول میثم پسر مالک که قد وقواره اش اصلا به سن کت و شلوار آویزان بر تنش نمی‌خورد همچون یک پدرخوانده مافیایی کوچک مکان‌های دورافتاده را با ادوات لجستیکی برای یافتن پدرش جستجو می‌کند.

نظرات کاربران توییتر درباره قسمت اول فصل دوم زخم‌کاری

در کجای این سرزمین چنین کاراکتری حتی با قدرتی در سطح ریاست جمهوری می‌توان یافت که اجازه داشته باشد طبیعت را اینچنین برای یافتن جسد پدرش زیر و رو کند و سازمان محیط زیست مانعی برای او نباشد. ضمن اینکه در بحث قدرتی میثم هنوز هیچ قدرت سیاسی ندارد و مدیرعاملی او در هولدینگ ریزآبادی تثبیت نشده است.

در واقع سازنده اصلی، تصاویر فیلم های آمریکایی را که بی‌وقفه تماشا کرده بی‌واسطه در سریالش گنجانده است، اما از بومی کردن آن در جغرافیای ایرانی ناتوان است.

ترکیبی زدن رمان بیست زخم‌کاری و مکبث مساوی است با پیکی بلایندر!

مهمترین گزاره ابزورد در فصل اول سریال، پافشاری در تیتراژ برای اقتباسی بودن این سریال از نمایشنامه «مکبث» ویلیام شکسپیر بود. در حالی که رمان «بیست زخم‌کاری» اثر محمود حسینی‌زاد نیز به عنوان ماخذ اقتباسی دیگری در تیتراژ آمده است. نتیجه ترکیب کردن مکبث و رمان حسینی زاد به ساختن سریالی با شباهت‌های عجیب و غریب به پیکی بلایندر منجر شد.

بیشتر بخوانید:

فراستی: بعید می‌دانم مهدویان مکبث را خوانده باشد

حالا در تیتراژ فصل دوم آمده که این سریال با نگاهی به نمایشنامه «هملت» دیگر اثر مشهور ویلیام شکسپیر ساخته شده است.

با این حال اگر کارگردان و تمامی نویسندگان سریال یک بار نمایشنامه «هملت» را بدون غلط از روی متن بخوانند و ویدئوی آنرا در فضای مجازی منتشر کنند می‌توان تا حدودی این قضیه را پذیرفت.

پیرنگ شناسی هر دو سریال، هدف نهایی از تحلیل اقتباسی بودن دو فصل سریال را آسان‌تر می‌کند. در فصل اول مالک مالکی با هدایت همسرش، نعمت‌ریز آبادی، پدرخوانده اصلی را از سر راه برمی‌دارد و خود مالک هولدینگ اقتصادی بزرگی می‌شود.

در هملت، مادر این پرسوناژ، گرترود و کلادیوس عموی او با دسیسه ای پدر را به قتل می‌رسانند و هملت اشتباهی به جای کلادیوس، پدر معشوقه‌اش اوفلیا را می کشد.

آیا کامبیز دیرباز در این روایت کلادیوس است؟

طلوعی برادر مالک مالکی نیست و سمیرا دسیسه‌ای برای قتل مالک طراحی نکرده بود. آیا کامبیز دیرباز در این روایت کلادیوس است؟ آقای مهدویان باعلم به دانش کم در حوزه ادبیات نمایشی و برای ارتقاء کلاس کاری‌اش دست به این کار می زند؟ این ارجاعات و اعلان‌های اقتباسی موقعیت خاص ادبیات نمایشی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و باید یادآوری کرد هر اثری را نمی‌توان به نمایشنامه‌های کلاسیک نسبت داد.

مالک در فصل اول کشته می‌شود و فرزندش جای او را می‌گیرد. باید انتظار داشته باشیم، سمیرا، «لیدی مکبث» فصل اول با طلوعی زد و بند کرده و در فصل دوم نقش «گرترود» مادر هملت را ایفا کند. با این اوصاف باید بپذیریم که شمار فراوانی از سریال‌ها و فیلم‌های مافیایی از جمله پدرخوانده با اقتباسی از این دو نمایشنامه ساخته شده باشند.

اشتباهات ساده انگارانه در کارگردانی

طلوعی با بازی همواره گل درشت «کامبیز دیرباز» در سکانسی می‌بیند که باغبانش دو عدد خروس مرده را به خاک می‌سپارد. او به سراغ باغبانش می‌رود و دیالوگ‌های گل درشتی را مثل نسبت وجود روباه و خرگوش مطرح می‌کند. باغبان تفاوت خروس زنده و مرده را تشخیص نمی‌دهد و طلوعی به او می‌گوید این خروس همچنان زنده است.

کدام جلسه هیات مدیره‌ای را می‌توان یافت که حاضران در آن اینقدر عامیانه و دم دستی با یکدیگر گفت و گو می کنند؟ نحوه دستگیری ناصر (سعید چنگیزیان) و بازجویی و وثیقه گذاشتنش می‌تواند سرفصل نوینی در کمدی دل‌ارته به سبک مهدویان است.

رفتارهای زیرزیرکی سمیرا با طلوعی مخاطب را یاد آثار فاخری می اندازند که در دهه هشتاد با بازیگران چشم رنگی ساخته می‌شد و نگاه‌های مصنوعی میثم مالکی و ظن او به مادرش به زیرساخت‌های باسمه ای این سریال دامن می‌زند.

مهدویان به جای عوض کردن پاساژ درام چرا پاساژ نمایش می‌دهد؟

در سکانسی مهناز (مه‌لقا باقری) از پاساژ بیرون می‌آید. کارگردان همچنان نمی‌داند زن متمولی همچون مهناز برای خرید در چنین پاساژهایی خودروی خود را در داخل پارکینگ پارک خواهد کرد نه اینکه خودروی گرانش را در خیابان رها کند. کارگردان در هر زمانی که نتوانسته موقعیت‌ سکانس‌های خود را اندازه و مرتب کند، بازیگرانش را از داخل پاساژ بیرون می‌آورد در حالیکه خرید فراوانی را در دست دارند. در موقعیت مشابه دیگری الناز ملک همسر شفاعت(مهران غفوریان) با مشتی خرید از پاساژ خارج می‌شود.در واقع از هر خروجی و ورودی یک سکانس در مرکز خرید اطلس مال احتمالا در فصل‌های بعدی یک پلان خواهیم دید.

سازنده در فصل دوم تصمیم دارد که میثم همانند پدرش رفتار کند، اگر بازیگر نقش میثم مالکی کار خودش را به سبک فصل اول انجام می‌داد بسیار موفق‌تر بود، در فصل دوم کار سریال خرابتر شده است و کارگردان عامدانه تلاش می‌کند اکت‌های او شبیه جواد عزتی شود. در صورتیکه در فصل اول رفتارهای میثم کاملا نوجوانانه بود و مردانه شدن او به سریال لطمه می‌زند.در قسمتی از قسمت نخست سمیرا از میثم می خواهد او لباس مالک را به تن کند، جواد عزتی عرض شانه اش دوبرابر میثم است و چگونه کت جواد عزتی اندازه لباس کاراکتر خواهد شد که ریزاندام تر از اوست.

عدم موفقیت فصل دوم زخم کاری متحمل است و تیم سازندگان باید برای مدتی استراحت کنند و از کلیشه «بساز، بفروشی» در شبکه نمایش خانگی فاصله بگیرند.

برچسب‌ها