کد خبر 1536338
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۷:۴۵

دو سال پیش، عربستان شرط عادی‌سازی با اسرائیل را «پذیرفتن طرح ابتکار صلح عربی مربوط به سال ۲۰۰۲» از سوی رژیم صهیونیستی اعلام کرده بود.

به گزارش مشرق، الهام عابدینی پژوهشگر مسائل بین‌الملل- سال پیش(۱۳۵۲)در همین روزها، جنگ «یوم کیپور»(جنگ میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی) رخ داد؛ جنگی که پس از جنگ ۶ روزه ۱۹۶۷ (۱۳۴۶) و شکست کشورهای عربی، این ‌بار هم برای آنان توفیقی به دنبال نداشت. پس از این جنگ، تلاش‌های دیپلماتیکی برای پایان‌دادن به مناقشه میان این کشورها و رژیم صهیونیستی و همزمان درگیری رژیم و فلسطین گسترش یافت.

در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۸) مصر و رژیم صهیونیستی معاهده صلح امضا کردند و در سال ۱۹۹۴ (۱۳۷۳) نیز معاهده صلحی میان اردن و رژیم امضا شد. روابط غیررسمی میان رژیم و برخی دیگر از کشورهای عربی ادامه داشت تا اینکه در فوریه ۲۰۱۹ (بهمن‌ماه ۱۳۹۷) در اجلاس ضد ایرانی ورشو، رژیم صهیونیستی و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس حضور یافتند.

روابط نزدیک میان رژیم صهیونیستی و این کشورها توجه رسانه‌ها را به خود جلب کرد. در سال ۲۰۲۰ توافق مشترکی میان امریکا، رژیم صهیونیستی و امارات متحده عربی و بعد هم بحرین، مغرب و سودان امضا شد که به «پیمان ابراهیم» معروف است.

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور وقت امریکا هنگام امضای پیمان ابراهیم گفت، امیدوار است عربستان و اسرائیل هم بزودی صلح کنند.

از آنجا که عربستان نقش مهمی در راهبری کشورهای عربی دارد، عادی‌سازی روابط میان رژیم صهیونیستی و عربستان می‌تواند تأثیر زیادی بر تثبیت قدرت و جایگاه این رژیم داشته باشد.

در چند ماه اخیر، بارها مقام‌های رژیم صهیونیستی درباره عادی‌سازی روابط با عربستان صحبت کردند.

«الی کوهن» وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در گفت‌وگو با شبکه ۱۲ این رژیم تأکید کرد: اسرائیل اکنون بیش از هر زمان دیگری به توافق صلح با عربستان نزدیک شده است.

هرچند وزیر امنیت این رژیم گفت «مسیر عادی‌سازی روابط با ریاض همچنان طولانی» است. به هر صورت این عادی‌سازی در دستور کار امریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی بود و تحلیل‌ها و اخبار متعدد درباره آن در رسانه‌ها منتشر می‌شد.

خواسته‌های عربستان

برابر نظرسنجی‌ها، فقط ۲ درصد از جوانان عربستانی از عادی‌سازی روابط میان رژیم اشغالگر قدس و عربستان حمایت می‌کنند.[۱] این شکاف جدی میان اراده حاکمیت بن سلمان و شهروندان سعودی فقط در صورتی تا اندازه‌ای قابل پرشدن است که عربستان بتواند با گرفتن امتیازهایی نشان دهد این عادی‌سازی در راستای تأمین منافع ملی عربستان است.

عربستان دو درخواست اصلی برای انجام این عادی‌سازی دارد. نخستین خواسته که در اولویت قرار دارد، حمایت امریکا از برنامه هسته‌ای این کشور است. نکته قابل توجه آنکه، رژیم صهیونیستی همواره جدی‌ترین مخالف هرگونه برنامه هسته‌ای در منطقه غرب آسیا بوده و به نوعی خواسته، انحصار آن را برای خود حفظ کند. علاوه بر آنکه در صورت اجرای چنین خواسته‌ای، مصر و ترکیه نیز پس از عربستان، همین مسیر را طی خواهند کرد.

دومین خواسته سعودی‌ها، افزایش دسترسی به فناوری‌های نظامی امریکاست. ریاض توقع دارد حداقل تضمین‌های امنیتی شبیه به آنچه امریکا به کره‌جنوبی و ژاپن داده است را به آنها نیز بدهند؛ یعنی امریکا متعهد شود در صورت هدف حمله قرار گرفتن عربستان، از آن پشتیبانی نظامی کند.

دو سال پیش، نماینده عربستان در سازمان ملل متحد اعلام کرد شرط عادی‌سازی روابط، پذیرفتن طرح ابتکار صلح عربی مربوط به سال ۲۰۰۲ از سوی رژیم صهیونیستی است. این طرح خواستار پایان‌دادن به اشغال همه سرزمین‌های عربی اشغال‌شده توسط اسرائیل در سال۱۹۶۷(۱۳۴۶)، ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی، انتخاب بیت‌المقدس شرقی به عنوان پایتخت آن و اعطای حق تعیین سرنوشت به فلسطینیان است.

با توجه به اینکه اکنون احزاب راست افراطی و ضد فلسطینی در رژیم صهیونیستی در قدرت هستند و به نظر می‌رسد رویکردشان انضمام کرانه باختری به سرزمین‌های اشغالی و تکرار «پاکسازی قومی» است، تحقق این شرط در عمل دور از دسترس بوده و حالا با آغاز عملیات طوفان‌الاقصی، دسترس‌ناپذیرتر نیز شده است.

چند روز پیش یکی از نمایندگان کنست رژیم گفته بود «باید یک «روز نکبت» دوم رقم بزنیم که به معنای اخراج گسترده فلسطینیان همچون روز نکبت سال ۱۹۴۸ (۱۳۲۶) و پاکسازی فلسطین از فلسطینیان است.»

آثار عملیات طوفان‌الاقصی

از سوی دیگر یکی از ابزارهای مهم کشورهای عربی برای اقناع افکار عمومی به لزوم عادی‌سازی روابط، تأکید بر قدرت نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بود که به نوعی چاره‌ای جز پذیرفتن این قدرت نمی‌گذاشت.

حالا با عملیات طوفان‌الاقصی که شکست اطلاعاتی برای رژیم محسوب می‌شود، این ابزار در عمل به کار نمی‌آید.

در واقع یکی از بزرگترین شواهد «شکست ترمیم‌ناپذیر»، همین شکست هیمنه رژیم صهیونیستی و شکست افسانه شکست‌ناپذیری آن است.

هرچند این عملیات ابتدا از سمت فلسطین (حماس) آغاز شد و رسانه‌های حامی رژیم نیز با پیش گرفتن خط مظلوم‌نمایی تلاش دارند ماجرا را به‌گونه‌ای روایت کنند که گویی اینجا نقطه صفر ماجرایی است که فلسطین در آن آغازگر جنگ است؛ اما واقعیت آن است که شدت سیاست‌های خصمانه و تجاوزهای رژیم، این «پاسخ» فلسطین را به دنبال داشته است.

این موضوع تقریباً برای افکار عمومی دنیا پذیرفته شده و این را می‌توان از شمار بالای تجمع‌های حمایت از فلسطین در شهرهای مختلف دنیا متوجه شد.

از سوی دیگر به دستور وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، در حال حاضر محاصره علیه غزه کامل‌شده و واردات برق، سوخت و آب به غزه قطع شده است.

عادی‌سازی روابط با رژیمی که تا این سطح از خشونت را علیه مردم غزه به کار می‌برد، دست‌کم از نظر اقناع افکار عمومی بسیار دشوار است.

«فرد کمپ» رئیس اندیشکده شورای آتلانتیک در گفت‌وگوی اخیر خود گفت: «فکر می‌کنم قربانی بزرگ حوادث اخیر، مسأله عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل است. چشم‌انداز توافق وجود داشت؛ مردم به آن شانس ۵۰ درصد می‌دادند اما در حال حاضر شانس آن صفر است.»

«اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی حماس پس از طوفان‌الاقصی به صورت مشخص به موضوع «عادی‌سازی» نیز اشاره کرد و گفت: «اطلاعات موثقی داریم که اشغالگران می‌خواهند کنترل کامل مسجدالاقصی را به دست گیرند و از جنایت بزرگ عادی‌سازی، برای قانونی جلوه‌دادن حضور خود در منطقه استفاده کنند.»

علاوه بر موضوع عملیات طوفان‌الاقصی، باید به یک عامل خارجی تأثیرگذار بر کندشدن عادی‌سازی اشاره کرد. رژیم صهیونیستی تلاش می‌کرد با معرفی ایران به عنوان تهدید مشترک برای رژیم و کشورهای عربی، مسیر عادی‌سازی را هموار کند اما پس از تنش‌زدایی میان ایران و عربستان، این ابزار هم از دست رژیم و همچنین عربستان برای همراه‌سازی افکار عمومی خارج شده است.

به نظر می‌رسد عملیات طوفان‌الاقصی فرایند عادی‌سازی را در حال حاضر متوقف کرده و جدا از نتیجه نهایی جنگ، پس از آن نیز روند کند و با موانع بیشتری باشد.

[۱] https://www.economist.com/middle-east-and-africa/۲۰۲۳/۰۹/۲۴/america-israel-and-saudi-are-at-the-cusp-of-a-deal

برچسب‌ها