به گزارش مشرق، علی صمدزاده، فعال رسانه در توئیتر نوشت:
برای فهم بزرگی رخدادی که در ۷ اکتبر در عملیات طوفان الاقصی به مدد الهی و به دست رزمندگان مقاومت اسلامی در غزه رقم خورده و همچنان در جریان است، ضرورت دارد تا از منظر صهیونیستها به دکترین نظامی اسرائیل نگاه داشته باشیم. در این رشتو به نکاتی در این زمینه اشاره خواهم داشت. بحث درباره بازدارندگی اسرائیل تنها به توان این رژیم در بازداشتن دشمنانش برای جلوگیری از جنگی متعارف محدود نیست، بلکه باید بازدارندگی در برابر تروریسم، کشورهای متخاصم بدون مرز با آن، بازدارندگی سایبری و بکارگیری بازدارندگی طی جنگ برای دلسردکردن دشمنان این رژیم از استفاده از تسلیحات خاص یا حمله به اهداف خاص را نیز شامل شود.
دکترین نظامی اسرائیل را میتوان دکترینی مبتنی بر دفاع فعال و بازدارندگی دانست.
دکترین دفاع فعال به ادعای صهیونیستها از طریق عملیات ویژه محدود، برپایه دکترین دفاع از یهودیان ساکن در فلسطین در دوره عثمانی–و بعدها در دوران قیمومیت انگلستان بنا شده است که مبتنی بر «برج و بارو» بود؛ ساخت مواضع دفاعی به دور محلات یهودینشین و «هشدار سریع» برای هشیاری نیروها در برابر حملات قریبالوقوع.
بن گوریون دکترین اسرائیل را تقریباً بهشکل سهگانه «بازدارندگی/هشدار سریع/پیروزی قاطع» تدوین کرده بود. این سهگانه همواره خطوط اصلی گفتمان دفاعی اسرائیل را روشن کرده و میکند، و البته طی سالیان اخیر گسترش یافته است. مؤلفههای این سهگانه، هم مجزا و هم بههمپیوستهاند؛ تلاش برای ایجاد تصویر اسرائیل بهعنوان «ابرقدرت اطلاعاتی» قرار بود با ازبین بردن انگیزه دشمن برای حمله، از بازدارندگی پشتیبانی کند و اطلاع از اینکه ارتش رژیم درنهایت ابتکارعمل دشمن را به پیروزی اسرائیل بدل میکند، به گونهای طرحریزی شده است که در محاسبات دشمن مد نظر قرار داده شود.
همانگونه که بیان شد، مؤلفههای این «سهگانه» در طول سالها افزایش یافته است. یکی از آنها–«دفاع» یا «بازگشتپذیری داخلی» است که به متون رسمی دکترین نظامی صهیونیستها اضافه شده است. مؤلفههای دیگری نظیر «اختلال» یا «جلوگیری» بهعنوان محصول فرعی یا نتیجة عملیاتی «هشدار سریع» وضعیتی غیررسمی دارند. «پیشدستی» و «بردن جنگ به قلمرو دشمن» نیز ابزارهای تحقق «پیروزی قاطع» هستند در حالی که مؤلفههای «حذف» و «فلجکردن» دشمنان نتیجه «پیروزی قاطع» را توصیف میکنند.
تمام این موارد، از دریچه نگاه دشمن، قرار است در بازدارندگی نیز نقش داشته باشند.
از نگاه صهیونیستها، خواسته اصلی تمام دشمنان واقعی و بالقوه اسرائیل بقای سیاسی خودشان است. بنابراین، اقدامات اسرائیل با هدف پنهان نمایش ضعف دشمن در مقابل اسرائیل یا حتی «تحقیر» دشمن انجام میشوند که نتیجهی آن اجتناب از مواجههای است که چنین نتیجهای را به بار بیاورد. در این شرایط، «اختلال» و «جلوگیری» اقدامات تاکتیکی در برابر تلاش دشمن برای کسب قابلیتهایی است که حمله را برای آنها ممکن میکند (برای مثال، فناوری نظامی بسیار پیشرفته، موشکهای بالستیک، WMD و غیره).
در عین حال، هدف از این اقدامات بهبود تصویر «ابرقدرت اطلاعاتی» و کمک به «تحقیر» رژیم دشمن نیز هست. هدف از ایجاد این تصور که اسرائیل در هر حملهای پیشدستی خواهد کرد و حتماً جنگ را به قلمرو تحت حاکمیت دشمن میکشاند، این است که دشمن این نگرانی را در محاسبات خود لحاظ کند که نتیجه اقدام تهاجمی علیه اسرائیل میتواند بیاعتباری و سقوط نهایی رژیم خودش باشد.
همانگونه که ذکر شد، شاخه اول و اصلی سهگانه دکترین نظامی اسرائیل، بازدارندگی است.
اصل کلیدی دکترین نظامی اسرائیل این است که، به دلیل فقدان عمق راهبردی، منابع نظامی محدود و حساسیت زیاد نسبت به تلفات غیرنظامی، این رژیم نمیتواند حتی کوچکترین شکست تاکتیکی را بپذیرد. بنابراین، امنیت اسرائیل باید در درجه اول متکی به بازدارندگی دشمن باشد. نقش بازدارندگی در دکترین دفاعی اسرائیل محوری است؛ هم اولین مولفۀ «سهگانه» است و هم «محصول» مؤلفههای دیگر؛ «کمهزینهترین» مؤلفه هم–با اختلاف زیاد–همین بازدارندگی بوده است؛ هم از منظر سرمایه اقتصادی و هم سرمایه انسانی.
توجیه اصلی برای اهمیت بازدارندگی، اذعان اسرائیل به ناتوانی در پرداخت بهای نظامی و اقتصادی بالای حفظ وضعیت دائمی تخاصم، جنگ فرسایشی یا آمادهباش است.
هدف از بازدارندگی مؤثر این است که اسرائیل از حفظ وضعیت دائمی آمادهباش و اعزام نیروهای منظم و ذخیره، که اقتصاد را تضعیف میکند، بینیاز شود.
در دکترین دفاعی اسرائیل، «پیروزی قاطع» نمیتواند از طریق جنگ در قلمرو اسرائیل حاصل شود، بلکه تنها از طریق انجام جنگ در قلمرو دشمن به دست میآید. این اصل را بن گوریون بنا نهاد و نسلهای بعدی، آن را بهعنوان یک اصل دکترینی تکرار کردند. این تنها لزوم کشانیدن جنگ به قلمرو دشمن صرفاً ناشی از فقدان عمق راهبردی در اسرائیل نیست، بلکه علت آن است که تأثیر بازدارندۀ تحقیر ناشی از شکست در قلمرو خودی بسیار بیشتر از زمانی است که از مناطقی از اسرائیل که اشغال کرده اخراج شود.
همه این موارد و بیش از آن که مبتنی بر آموزههای عقیدتی در اسرائیل، انباشت دانش و تجربه سالها مخاصمه و منازعه مدام در محیط به مثابه یک موجودیت جعلی و اشغالگر شکل یافته بوده است و طی بیش از ۸۰ سال کارآمدی و اثربخشی آن برقرار بود، در ۷اکتبر در برابر مقاومت اسلامی غزه فروپاشید.
"در آن روز سرنوشت ساز(۷ اکتبر)، دکترین دیرینه امنیتی اسرائیل در برابر طوفانی تمام عیار فرو ریخت." این نتیجه، نه مدعای من، که بخشی از مقاله مشترک آموس یادلین (رئیس اسبق آمان)و یودی اونتال(رئیس اسبق برنامهریزی راهبردی وزارت جنگ) در فارین افرز است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.