به گزارش مشرق، رژیم صهیونیستی پس از ورود به غزه تصور میکرد که قادر است با بمباران گسترده، به ۳ هدف اصلی خود شامل آزادی اسرا، نابودی توان نظامی حماس و خارجکردن وضعیت حاکمیت این منطقه از دست مقاومت برسد. هرچه جنگ پیش رفت، مشخص شد که ارتش اسرائیل تا چهحد در تحقق اهدافش ناتوان است. صهیونیستها حتی یک تصویر معتبر از تونلهای حماس منتشر نکردند، از آزادکردن اسرای خود عاجز ماندند و نتوانستند مانع از گستردهترشدن محبوبیت حماس شوند. در چنین شرایطی، نشانههایی از یک بحران بزرگ و ریشهدار امنیتی - اطلاعاتی در سرزمینهای اشغالی بهمثابه یک تهدید وجودی دیده میشود.
برای بررسی این موارد و بیشتر، روزنامه همشهری با سعدالله زارعی، کارشناس ارشد منطقه گفتوگو کرده که در ادامه تقدیم میشود.
درباره جنگ در غزه، آیا میتوان یک تصویر هوایی و جامع ارائه کرد؟
در حال حاضر اگرچه نمیتوان جنگ را جمعبندی کرد، چون جنگ هنوز تمام نشده، اما در عین حال با توجه به پیشینه جنگهایی که صهیونیستها در سالهای گذشته داشتند و زمان جنگهای قبلی هم کمتر از ۴۸ روز بود، میتوانیم یک تصویر از جنگ داشته باشیم.
درباره آغاز عملیات طوفان الاقصی باید با این مقدمه شروع کنیم که فلسطین یک سرزمین اشغالشده است. در عین حال درباره مناطق ۱۹۶۷ این مسئله اشغالگری اسرائیل بسیار برجستهتر و واضحتر است و قطعنامه سازمان ملل هم مثل قطعنامه ۳۳۸ و ۲۴۲ تأیید کردهاند که مناطق الحاقی ۱۹۶۷، یک منطقه اشغالی است. لذا فلسطینیها بهصورت طبیعی حق دارند که برای آزادسازی سرزمینشان اقدام کنند.
در این وضعیت، نیروی فلسطینی نیاز دارد که زمان مناسب به لحاظ ضعف دشمن و به لحاظ اینکه نیروی فلسطینی در آمادگی کامل باشد و نیروی عملیاتی ظرفیتهای لازم را برای عملیات داشته باشد، زیرنظر داشته باشد.
لذا شرایط عمومی رژیم صهیونیستی هم در اینجا جهت انجام عملیات طوفان الاقصی مدنظر قرار گرفت و نیروهای مقاومت در این وضعیت عملیات خود را طراحی و آغاز کردند. وقتی به زمان انجام عملیات طوفان الاقصی نگاه میکنیم، میبینیم که بهطور استثنایی همه شرایط مهیاست.
از نظر داخلی اسرائیل با اختلافات شدید داخلی روبهرو بود و روند روابط اسرائیل با کشورهای منطقه نیز دچار ضعف شده بود و مسئله دیگر آمادگی روحی فلسطینیها برای ورود به چنین درگیریای است که آمادگی زیادی وجود داشت.
نکته دیگر، آمادگی خود مقاومت فلسطین است. فلسطینیها این عملیات را طی یک سال گذشته طراحی کردند و در این آمادگی دیگر اضلاع مقاومت هم به مقاومت فلسطین کمک کردند.
اینگونه نبود که دیگر گروههای مقاومت بیخبر مانده باشند؛ اگرچهکسی از روز عملیات خبر نداشت و تعداد کمی که کمتر از انگشتان یک دست بودند، از زمان دقیق اجرای عملیات اطلاع داشتند.
در واقع تعداد بسیار کمی در میان خود فرماندهان فلسطینی میدانستند که روز شنبه ۱۵ مهر یا ۷ اکتبر همزمان با پایان تعطیلات عید یهودیان این عملیات قرار است انجام شود، ولی درباره اصل و ضرورت این مسئله و موفقیتش هیچ اختلافنظری میان گروههای مقاومت وجود نداشت.
حمله به غزه در پاسخ به طوفان الاقصی بود یا طرحی از قبل تعیینشده داشت؟
اقدام فلسطینیها برقآسا، قاطع و در یک دوره زمانی کمتر از نصف روز انجام شد؛ یعنی ساعت ده و نیم صبح شنبه عملیات فلسطینیها تمامشده بود. اسرائیلیها بعد از طوفان الاقصی آمدند و وارد جنگ علیه غزه شدند، اما اسرائیلیها استراتژی جنگ با حماس را در اوایل تابستان یا اواخر بهار جمعبندی کرده بودند و درنظر داشتند که یک عملیات گستردهای را برای سال ۲۰۲۴ علیه مقاومت در غزه راه بیندازند.
در آن برنامه نیز همین حجم تلفات و حجم تخریب امروز در غزه وجود داشت و در آن برنامه گفته شده بود که مقاومت از غزه ریشهکن و جمعیت جابهجا شود و هجرت داخلی صورت گیرد و لازمه این تغییر، بمباران شدید غزه است تا از طریق بمباران، مردم ساکن غزه از منازل خود مهاجرت کنند و اسرائیل بتواند غربالگری جمعیت مقاومت و مردم عادی را انجام دهد. لذا اسرائیلیها پس از عملیات طوفان الاقصی وارد جنگ سنگینی علیه غزه شدند.
ظاهر قضیه این است که این جنگ در پاسخ به عملیات طوفان الاقصی صورت گرفته، اما واقعیت آن است که صهیونیستها این جنگ را ۵ماه قبل از طوفان الاقصی جمعبندی کرده و برای ۲۰۲۴ برنامهریزی کرده بودند، اما طوفان الاقصی این عملیات را جلو انداخت.
ماجرا تقریبا شباهت به جنگ ۳۳ روزه پیدا میکند که صهیونیستها برنامه حمله به جنوب لبنان را داشتند، اما عملیات اسارتگیری سرباز صهیونیستی در روستای عیتا الشعب این عملیات اسرائیل را به جلو انداخت. در غزه هم شرایط همین است.
تمرکز اصلی و کلیدی صهیونیستها در جنگ غزه دقیقا بر چه موضوعی است؟
در جمعبندی از جنگ غزه گفته شده است که فلسطینیها در داخل غزه باید پیروزی را رقم بزنند و پیروزی بر اسرائیل رقم نمیخورد مگر از طریق مقاومت از داخل خاک غزه. لذا بار پیروزی جنگ بر دوش فلسطینیان ساکنان غزه و مقاومت در داخل غزه است.
دلیل این مسئله این است که اسرائیل در صحنه داخلی غزه توجهی به این ندارد که در بیرون از غزه چه میگذرد و طبیعتا هر اتفاقی در بیرون از غزه افتد، برای اسرائیل با هدف استراتژیک پیروزی بر حماس در غزه قابل تحمل است.
لذا اسرائیلیها حاضر بودند که حتی در شهرهای نهاریا و یا کریات شمونا و یا بخشهایی از الجلیل یا شهر استراتژیک حیفا هزینه بدهند، اما سرنوشت مقاومت غزه را یکسره کنند، دلیلش هم این بود که به اعتقاد اسرائیل، مقاومت در کرانه باختری و سایر مناطق فلسطین و حتی جنوب لبنان به مقاومت در غزه وابسته است.
مقر اصلی مقاومت هم نوار غزه بوده است نه کرانه باختری. لذا اسرائیلیها معتقد بودند که اگر حماس را از صحنه خارج کنند، روی سرنوشت مقاومت در کرانه باختری و جنوب لبنان تأثیر خواهند گذاشت.
صهیونیستها حاضر بودند در جاهای دیگر هزینه بدهند، اما حماس را از معادلات خارج کنند. به همینخاطر مقاومت آمد و گفت که سرنوشت جنگ را غزه و مردم غزه تعیین میکنند، بنابراین هرکاری که میکنیم بایستی در جهت تقویت مقاومت مردم و تقویت گروههای مقاومت در غزه صورت گیرد و هرکاری در خارج بایستی در راستای تابآوری و مقاومت غزه صورت گیرد. اگر این کار صورت گیرد، شکست اسرائیل قطعی است.
حمله به غزه، هدف صهیونیستها را محقق کرد؟ و اگر نکرده دلایل آن چیست؟
در حوزه عربی هم ما شاهد یک تحول کلامی و بیانی هستیم و همزمان با طوفان الاقصی یک وحدت بیانی و کلامی در حوزه عربی و اسلامی نسبت به مسئله فلسطین ایجاد شد. قبلا حوزه عربی شامل ۲ بخش بود؛ یک بخش محافظهکار و دسته دیگر وفاداران به آرمان فلسطین. در جریان تحولات اخیر بخش محافظهکار عربی هم از فلسطین حمایت کردند و صحنه منطقه به نفع فلسطین تغییر کرد.
این در حالی بود که در طول ۱۵ سال گذشته بهویژه در جریان ماجرای ظهور و سقوط گروههای تکفیری و تروریستی مثل داعش، موضوع فلسطین به حاشیه رفته بود و مسائل امنیتی عراق و سوریه در منطقه برجسته شده بودند.
در این وضعیت، طوفان الاقصی آمد و سایر پروندهها و مسائل منطقهای را کنار زد و فلسطین را بهعنوان مسئله اول منطقه نشان داد. ما اکنون در منطقه شاهد یک وحدت زبانی در حمایت از فلسطین هستیم که این حمایت در صحنه بینالملل هم خود را نشان داد و ما شاهد اتفاقات مهمی در صحنه بینالملل به نفع فلسطینیها هستیم.
جمعبندی ۴۸ روز جنگ غزه این است که فلسطینیها به نخستین ایستگاه آتشبس رسیدند، اما هیچکدام از اهداف اسرائیلیها محقق نشده است.
وزیر جنگ، نخستوزیر و حتی رهبر اپوزیسیون در روز اول جنگ بهصورت رسمی ادعا کردند که مقاومت باید در غزه ریشهکن شود و قبل از ریشهکنشدن مقاومت، هیچ توقفی برای این جنگ متصور نیست، اسرا باید با عملیات زمینی همگی آزاد شوند، وضع اداره غزه تغییر کند، ریاست حماس بر غزه به پایان برسد، جمعیت داخل غزه غربالگری شوند و از غزه بروند تا جمعیت بهشدت کم شود و معادله جمعیتی داخل لوزی فلسطین به نفع یهودیان تغییر یابد.
الان معادله جمعیتی به نفع فلسطینیهاست و براساس آمار اسرائیل، ۷ میلیونو ۱۶۰ هزار نفر جمعیت یهودی و ۷ میلیونو ۲۰۰ هزار نفر جمعیت مسلمانان و مسیحیان در کل فلسطین است.
لذا بحث کوچدادن اجباری اهالی غزه بخشی از اهداف اسرائیلیها بود، اما اکنون به آتشبس رسیدند و هیچکدام از اهداف اسرائیل در جنگ برآورده نشده است.
به گواه تانکهایی که از سوی حماس هدف قرار میگیرند و ضرباتی که به نیروهای اسرائیلی وارد شده، نیروی حماس تضعیف نشده، اسرائیل به جز در جریان تبادل اسرا، حتی به یک اسیر خود هم دسترسی پیدا نکرده است، وضع اداره غزه تغییر پیدا نکرده و مهاجرت هم اتفاق نیفتاده و جمعیت فلسطینی فقط داخل باریکه غزه جابهجا شدند، اما جمعیت فلسطینی از غزه خارج نشدند.
اسرائیلیها البته بعد از ۴۸ روز جنگ، با تخریب ۴۰ هزار خانه و کشتار زنان و کودکان که بخشی بیش از ۱۴ هزار شهید هستند و ۳۰ هزار نفر زخمی، ادعای دستاورد دارند، اما اینها دستاورد نیست، بلکه اینها صورتحساب برای اشغالگران است و جنبش حماس تا پول بازسازی همه خانهها را از اسرائیل نگیرد، همه اسرا را آزاد نخواهد کرد. حماس نه عدد اسرا را اعلام کرده نه خصوصیات آنها را به طرف مقابل گفته و نه اجازه کوچکترین بازدید را داده است، چون میداند کسانی که از صلیب سرخ میآیند، با اسرائیل ارتباط دارند. لذا با حجم تخریبهایی که صورت گرفته، در واقع اسرائیل برای خودش هزینهتراشی کرده و یک روز ناگزیر است که پول ساخت همین خانههای تخریبشده را به فلسطینیها بپردازد.
دستاورد آتشبس برای حماس و صهیونیستها چیست؟ آیا اسرائیل جنگ را به روش گذشته ادامه میدهد یا تغییری در تاکتیک خود خواهد داد؟
تغییر روشن و کاهش بمباران در ادامه جنگ ۲ فایده برای اسرائیل خواهد داشت؛ فشار را بر اسرائیل کم میکند و هزینه جنگ را برای اسرائیل کاهش خواهد داد. جنگ تخصصی خواهد شد و این اتفاق محتمل صورت خواهد گرفت.
از آن طرف نیز مقاومت فلسطین در این ۴۸ روز ثابت کرد که قدرت حفاظتی بالایی دارد. اینکه نایبرئیس مجلس غزه را ترور کنند، هنر نیست؛ چون نایبرئیس مجلس یک نیروی مدنی است نه نظامی.
اسرائیلیها همچنین نتوانستند ردی از اسرای خود در غزه بیابند.
علاوه بر این، حماس حین جنگ ۳ مسئولیت عمده داشت؛ مقابله با تانکهای اسرائیل، اداره مردم غزه و حفظ اسرا برای اینکه اطلاعات و جای اسرا لو نرود. اسرا در چند نقطه پراکنده هستند و حفظ این اسرا خودش یک مدیریت میخواهد و اینها نشاندهنده یک شکست برای اسرائیل است. مثل شناگری که در دریا چیزی ندارد که خود را نجات دهد.
طرف فلسطینی هم نشان داده که قادر به مدیریت شرایط است و کاهش فشار نظامی به مردم و نیروهای مقاومت کمک خواهد کرد.
درباره عملیات یمنیها و حزبالله و نیروهای عراق علیه آمریکا، آیا یمنیها عملیات خود را گسترش خواهند داد؟ هدف عملیات ایذایی است یا عمق عملیات بیشتر میشود؟ یمنیها و حزبالله لبنان و مقاومت عراق در همین سطح خواهند ماند یا عملیات خود را گسترش میدهند؟
تحولات منتهی به آتشبس نشان میدهد که یک تحول کیفی در صحنه مقابله با تجاوز اسرائیل صورت گرفته است. در داخل خود غزه تشدید حملات به تانکها و نیروی زرهی اسرائیل ۱۰۰ درصد افزایش داشت.
استفاده حزبالله از موشک برکان و آسیب جدی واردکردن به اسرائیل و گسیلکردن پهپادهای شناسایی بهسوی حیفا و استفاده عراقیها از موشک بالستیک در حمله به عینالاسد و تصرف کشتی توسط یمنیها نشاندهنده این است که اضلاع مقاومت در حال تقویت صحنه و تشدید عملیات هستند. در آینده هم وضعیت همینطور خواهد بود و هرجا قرار باشد که عملیات اسرائیل صورت گیرد، حتما عملیات نیروهای مقاومت نیز وارد مراحل جدیدی خواهد شد.
نشانههای وضعیت بحرانی اسرائیل را بفرمایید. این نشانهها چگونه آشکار شدند؟
واکنشهای دیوانهوار اسرائیل در این صحنه نشاندهنده وضع اسرائیل است. یک دولتی عادی و دارای نهادها و انسانهای کارآمد با یک اقدام دچار فروپاشی نمیشود.
اگر طوفان الاقصی برای هر دولت دیگری در منطقه پیش آمده بود، راحت میتوانست از آن عبور کند کمااینکه برای خیلی از دولتها این وضعیت پیش آمده بود، اما به بحران نرسید، ولی در اسرائیل به بحران رسید و عملیات فلسطینیها در یک منطقه جنوب فلسطین اشغالی که سکنه کمتری هم دارد، اسرائیل را وارد جنگ کرد؛ جنگی که همهچیز اسرائیل را در دنیا زیر سؤال برده و فشار بر اسرائیل را افزایش داده است.
این نشانه ناتوانی اسرائیل در برخورد منطقی با یک بحران است و مسلما فلسطینیها از این جنگ آموختند که یک عملیات چگونه میتواند اسرائیل را دچار بحران و مشکل و آسیبهای جدی در حوزه تکنولوژیک کرده و در دنیا با بحران روبهرو کند و محیط منطقهای آن را به هم ریزد و دچار آسیبهای اساسی در حوزه اقتصاد و تکنولوژیک کند.
جنگ غزه نشان داد که چگونه میتوان دست و پا و چشم اسرائیلیها را بست، چون مغز اسرائیل وابسته به چشم و دست و پا بود. این مغز هم کارایی خود را از دست داد، به همین دلیل اسرائیل که در ۱۵ مهر دچار آسیب شده بود، یکبار دیگر در ماجرای بیمارستان شفا دچار انحراف اطلاعاتی و غافلگیری شد.
جنگی را در غزه به راه انداختند، اما رفتند و دیدند خبری نیست و این نشاندهنده این است که مغز اسرائیل کار نمیکند. در عین حال فلسطینیها اسرائیل را آرام نمیگذارند، تخریبها هم مانع عملیات نیروهای فلسطینی نخواهد شد و مقاومت فلسطینی در این صحنه خود را پیروز میداند. اگرچه هزینههایی در غزه ایجاد شده و خسارات در غزه زیاد است، اما این هزینهها، نتیجه یک کار بزرگ است و هر کار بزرگی هم این همه هزینه به همراه خواهد داشت.
جنگ حتما ادامه پیدا خواهد کرد، چون اسرائیل تا الان دستاوردی نداشته است. جنگ ۲ بخش دارد؛ یک بخش طوفان الاقصی است که همان روز شنبه تمام شد و یک طراحی اسرائیلی در جنگ علیه غزه داریم که از اواخر بهار برنامهریزی قبلی شده بود.
اسرائیل در این مرحله با بنبست مواجه شده و چند هدف اعلام کرده و به گمان خودش این بوده که بیمارستان شفا قلب عملیاتی حماس است و اگر بیمارستان شفا کنترل شود، اسرائیل به تضعیف حماس و آزادی اسرا خواهد رسید؛ اما بعد وارد شدند و تبلیغات کردند و کشتار کردند و بیمارستان را تصرف کردند، اما دیدند هیچکدام از چیزهایی که سرویس اطلاعات نظامی گفته بود، واقعیت ندارد؛ چون نه اسیری آنجاست و نه حماس و نه تونلهای اصلی حماس.
لذا استراتژی جنگی اسرائیل هم سقوط کرده است، اما جنگ ادامه پیدا خواهد کرد، چون هنوز هیچ دستاوردی برای تلآویو نداشته و اسرائیل نمیتواند بدون دستاورد جنگ را ترک کند، لذا جنگ طولانیتر خواهد شد.
اما روش جنگی اسرائیل در ۴۸ روز گذشته نشان داد که شیوه اسرائیل به پیروزی نمیرسد و به دنبال تغییر روش خود در جنگ هستند.
این تغییر میتواند از عملیات صرفا نظامی به سمت عملیات نظامی و امنیتی باشد و سلسله اقدامات نظامی اطلاعات پایه توسط اسرائیل دنبال میشود و زدن نقاط خاص و ترور افراد. در داخل خود غزه هم عملیات با هدف تفکیک بین جمعیت و مردم عادی و نیروهای مقاومت شروع میشود و کارها به این سمت کشش پیدا میکند.
یک سوم توان اسرائیل مشغول حزب الله شد
نقش حزبالله در نبرد اخیر پررنگ بود؛ بهنحوی که توانست یکسوم توان ارتش اسرائیل را مشغول خود کند. با صراحت میتوان گفت که اسرائیل مشغول مدیریت شکست است و مقاومت فلسطینی سرگرم مدیریت پیروزی تا روند آن بهصورت زنجیرهای و با موفقیت ادامه یابد. اسرائیلیها محصول اشتباهات خود در طول دورانند و در حال تلاش برای بازگرداندن بازدارندگی از هم گسسته خود هستند.
اسرائیلیها دنبال این بودند که با زور، بمباران و بیرحمی به اسرا دست یابند که آخر مجبور شدند تن به مبادله دهند.
کاهش امید داخلی و خارجی اسرائیل
مقاومت فلسطین ماموریت صیانت از پیروزی طوفانالاقصی، کاهش تلفات جانی شهروندان در پی حمله تلافیجویانه، تامین آذوقه، مدیریت اسرای اسرائیلی، حفظ توان رزمی و نهایتا آزادسازی اسرای خود از زندانهای اسرائیل را برعهده داشت.
حماس حین جنگ و زیر بمباران قدرت مدیریت و توانمندی خود برای اداره صحنه را ثابت کرد که این مدیریت پیروزی در مقابل مدیریت شکست اسرائیلیهاست؛ ایندرحالی است که هر چه از جنگ میگذرد، امید داخلی و خارجی که منتظر دستاوردهای اسرائیل است کاهش یافته و از سوی دیگر صدای اعتراضات مخالفان را نیز رساتر خواهد کرد؛ بنابراین ازسرگیری اختلافات دور از ذهن نیست؛ آن هم در شرایطی که اسرائیل در جنگ شکستخورده است.
نقش راهبردی ایران
اگر پیروزی انقلاب اسلامی رخ نداده بود، اصلا مقاومتی در برابر نظام سلطه وجود نداشت و همچنان نظام جابر دوقطبی ادامه پیدا میکرد و دیگر موضوع فلسطین برای جامعه جهانی اهمیتی نداشت.
ساختارهای مقاومت شکل گرفته در منطقه محصول مقاومت مردم ایران هستند. مدیریت صحنه جنگ مدل رفتاری جمهوری اسلامی است و آن را میتوان نمونهای از نقش معنوی و راهبری مقاومت جمهوری اسلامی ایران دانست.
آن جریانی که پای کار طوفانالاقصی آمد، جمهوری اسلامی؟ بود و رهبر انقلاب بهطور خاص گام به گام ورود و سرخط حرکت را مشخص کردند و اطمینان دادند و منطقه را برای آمدن پشت فلسطین آماده کردند.
حمایت کیفیتر ایران از فلسطین
پویش آمادگی برای مبارزه با اسرائیل با ۱۰میلیون امضا همراه شده است. جهاد در این صحنه فاز بالاتری نسبت به تبلیغات عاطفی دارد و این عدد نشان میدهد که حمایت ایران از مردم فلسطین عمیقتر و کیفیتر شده و این فرایند بهدلیل حضور مؤثر ایران در جامعه اسلامی و منطقه است.
حضور ایران در حوزههای شیعی باعث شده که در مقابل اسرائیل بایستیم و علاوه بر این، حمایت از فلسطین در جهان اسلام هویت بیشتری به ایران داده و سرمایه انقلابی بودن ایران را بیشتر میکند.