سرویس فرهنگ و هنر مشرق - برگزاری پرشور برنامه شب یلدا، بار دیگر به دستآویزی برای حملات انتقادی به سیما شد و اقشار تندرو از طیفهای گوناگون به آن تاختند.
بخشی از این حملات سازندهی شده از سوی افرادی منتشر میشود که صدا و سیمای مبتنی بر سرگرمی برایشان مصداق زهر هلاهل است. طیف دیگر به صورت ظاهری بخشی از ارزشهای اجتماعی به سپر گفتمانی خود تبدیل کرده و سیمای عامه پسند سرگرمی محور را سم بزرگ حاکمیتی توصیف میکنند.
برخی افراد مهم و تاثیرگذار با در دست گرفتن تابلوی ارزشها {مصداقی نوین از قرآن بر سر نیزه کردن} اجازه نمیدهند هیچ برنامه سرگرمی محوری در سیما تصویب شود و با پارامترهای انقلابی و ارزشی مدیران سیما را برای افزایش برنامه سرگرمی محور و مخاطب پسند میترسانند، در حالیکه از خارج از سازمان صدا و سیما و گروههای رقیب تامین مالی میشوند.
در واکنش به این انتقادات گوناگون جواد آقایی فعال رسانهای اصولگرا درباره واکنش به حواشی ویژ نامه شب یلدای سیما در شبکه اجتماعی ایکس مینویسد : آش انقدر شور شده که فلان بازیکن فوتبالیست که حاضر نبود فرزندشو در روسیه گردن بگیره یا فلان سلبریتی که دیگه کسی بهش بازی نمیده، نگران الگوسازی برای مخاطبان و اعتبار تلویزیون شدند!
نه! شما ناراحتید که #تلویزیون دوباره تبدیل بشه به #سرگرمی برای مردم! اینه اصل ماجرا!
توییت آقایی به عنوان یک فعال رسانهای نشان میدهد که بخش عمدهای از جمعیت اصولگرایان خواهان احیای سرگرمی و بازگشت تلویزیون به دوران لاریجانی - ضرغامی هستند و از آنچیزی به به عنوان سند تحول یاد میشود، حمایت نخواهند کرد.
اما گروههای مخالف احیای سرگرمی در سیما، در قالب پستهای اینستاگرامی و توییتری، به ویژه برنامه شب یلدا واکنشهای متفاوتی نشان دادند.
در فضایی عاقلانه و به هر دور از هر هیجان سیاسی باید این حملات را به صورت دقیقی ارزیابی کرد و نکته جالب اینجاست که هر دو گروه مخالف برنامه شب یلدای سیما رویکردی ضدسرگرمی را دنبال میکنند.
برای بررسی ابعاد این هجمهها میتوان به گفت و گوی غیررسمی یکی از تهیهکنندگان سرشناش با مشرق استناد کرد.
در این گفت و گو "آقای تهیهکننده" با مستندات فراوان از طرحی خاموش درباره به قهقهرا رفتن سیما پرده برداشت که شاید پاسخ دندان شکنی به مخالفان یلدایی سیما باشد.
این تهیهکننده در گفت و گویی غیررسمی با مشرق اشاره کرد که برخی افراد مهم و تاثیرگذار با در دست گرفتن تابلوی ارزشها {مصداقی نوین از قرآن بر سر نیزه کردن} اجازه نمیدهند هیچ برنامه سرگرمی محوری در سیما تصویب شود و با پارامترهای به ظاهر انقلابی، مدیران سیما را برای افزایش برنامه سرگرمی محور و مخاطب پسند میترسانند، در حالیکه توسط گروههای رقیب خارج از سازمان حمایت میشوند.
اگر رویکرد شبکه سوم سیما مبتنی بر شادی آفرینی و ایجاد نشاط اجتماعی متوقف شود، سیمای ملی با دستاویز سند تحول به دهه شصت بازخواهد گشت. البته این سیاست بازگشت به دهه شصت سیما تا حدودی عملی شده است و این شبکه سوم سیماست که مشمول "سند تحول" نشده است.
بخشی از این فشارهای رسانهای توسط افرادی در خارج از صدا و سیما شکل میگیرد که توسط موسسات خصوصی فعال در حوزه سرگرمی محتواسازی میکنند به همین دلیل از شعارهایی نظیر تولید استراتژیک دست نمیکشند.
اخیرا ساختن آثار نمایشی درباره نخبگان سیاسی و انقلابی به دستاویزی راهبردی در سیما تبدیل شده تا هر سویه سرگرمیسازی در چهارچوبهای رسمی سیما مصداق قدیمی همان لهو و لعب تفسیر شود.
در دورانی که "سند تحول" دستاویز مدیران حاکم بر سازمان شده، میان تولیدات سرگرمیساز مردمی و راهبردهای استراتژیک سیما توازنی برقرار نیست.
با این توصیفات گروههای رقیب خارج از سیما، توسط جمع گسترده و تاثیرگذاری بر شیپور برخی ارزشهای اجتماعی و سیاسی میدمند تا رسانه ملی فرصتی برای ارتباط با مخاطبانش نداشته باشد.
با این توصیفات تنها شبکه مصون مانده از «سند تحول»، شبکه سوم سیماست که گروههای طرفدار حاکمیت سرگرمی در سیما با تمام قوا برای حفظ و بقای آن تلاش کنند.
اگر رویکردها و روند این شبکه مبتنی بر شادی آفرینی و ایجاد نشاط اجتماعی متوقف شود، سیمای ملی با دستاویز سند تحول به دهه شصت بازخواهد گشت. البته این سیاست بازگشت به دهه شصت سیما تا حدودی عملی شده اما محدوده شبکه سوم همچنان فتح نشده است.
هر چند سیاستهای یکسویه تحولگرایان در حال عملی شدن است و بر اساس شنیدهها اعتبارات ضروری این شبکه تامین نمیشود و برنامههای مشارکتی این شبکه از منابع دیگری تامین اعتبار میشوند.
=
بیشتر بخوانید:
ضرورت ایجاد فضای رقابتی در برنامهسازی رسانه ملی / چرا نباید به تئوری سلطنتطلبان تحت عنوان پروژه «خالصسازی» دامن زد؟
جدال بر سر حضور رضارشیدپور و محمدرضا گلزار در سیما میان حافظان منافع مخاطبان و پرچمداران سند تحول کاملا آشکار شد. جریان تحولگرا، چون در سایر شبکههای سیما نتوانست مخاطبی جذب کند حملات خود را به تنها جزیزه سرگرمی سیما معطوف کرد.
در این گذار مدیایی مشخص شد نه تنها سند تحولی در کار نیست، بلکه تنها نقطه عطف تلویزیون تلاش گسترده شبکه ۳ برای حفظ مخاطبان رو به کاهش و درصدهای تکرقمی صدا و سیماست.
رخدادهای تلخ خیابانی سال گذشته نشان داد، هیچ سیاست از پیش تعیین شدهای برای تخلیه انرژی نسل جوان وجود ندارد و با توجه به عدم سیاست توسعه نشاط اجتماعی در مدیا، تنها شبکهای که امید مخاطبان را به سرگرمی در صدا و سیما زنده نگاه داشته ویژه برنامههای نشاط آور شبکه سوم سیماست.
این درحالی است که مجریان سند تحول در اعیاد مذهبی و اعیاد ملی هیچ راهبردی برای محتواسازی ندارند.
هدف حسن ریوندی؛ واقعی، کیک یا فیک
چند روز پیش از برنامه یلدای ۱۴۰۲ خبر حضور حسن ریوندی در فضای مجازی منتشر و حملات بیسابقهای به این کمدین به صورت مکرر صورت گرفت. ریوندی یکی از اهداف شورشیان فضای مجازی در خلال اتفاقات سال گذشته بود.
او با داشتن ۱۹ میلیون فالوئر یکی از سلبریتیهای آیکونیک قدرتمند در فضای اینستاگرام است و حامیان شورشهای سال گذشته از او انتظار داشتند تا در مقابل حاکمیت اعلام موضع کند.
زمانیکه خبر حضور او در سیما منتشر شد، موج حملات مجازی به ریوندی افزایش یافت. گروههای مختلف برانداز، حامیان سند تحول، اعتدالیون، اصلاحطلبان حضور این کمدین را در سیما تکفیر کردند تا اجرای کمتر از نیم ساعته حضور این کمدین در سیما، دستاویزی برای انتقامجویی گروههای سیاسی شود.
اما مستقل از تمامی جدلهای جاری، تئوریسن پندارهای طرفدار گروههای مختلف، حضور ریوندی با استقبال مردمی مواجه شد که تشنه سرگرمی هستند؛ در واقع مخاطبان واقعی تلویزیون همین تودههای چند 10 میلیونی هستند و رسالت صداوسیما نیز چیزی جز این نیست که پاسخدهنده به سلیقه همه مخاطبان در چارچوبهای تعریفشده رسانه ملی باشد که تا همین چند سال قبل نیز در همین چارچوبها برنامههایی پرمخاطب تولید و پخش میشد.
یکی از طیفهای مخالف برنامه یلدایی سیما در 48 ساعت اخیر روی این ادعا تاکید داشت که برندهای معتبر فضاهای مجازی اینستاگرام تنور این ویژه نامه را داغ کردهاند در حالیکه این سکوها فیلتر هستند.
بخشی از انتقادات به برنامه یلدایی سیما شامل حضور امیرمحمد میرزایی میشود. نوجوانی که در کلیپهای خود، از مهارتهای خود در ساخت کیکهای واقعگرایانه استفاده میکند. کیکهای این پسر بچه اغلب به قدری واقعی به نظر میرسند که تشخیص آنها از اشیا یا پدیدههای واقعی دشوار است.
چالش قابل طرح با این طیف سوم این است که مگر صدا و سیما مسئولیت فیلترینگ را بر عهده دارد؟ اگر تنها جزیره سرگرمی در سیما در فضای پرفشار داخلی رسانه ملی اقدام به چنین ریسکی کرده، این حرکت باید ستایش شود و نباید تبدیل به دستاویزی برای حمله باشد. آیا گروههای فکری نزدیک به جناب آقای آذری جهرمی، هوادار نظریه حضور مردم در رسانه ملی نیستند؟
این که حضور از چه طریقی صورت پذیرفته، چندان اهمیتی ندارد، مهم این است که یک نوجوان آذری محبوب، در کنار خیل سلبریتی های سرشناس در ویژه برنامه یلدایی حضور داشته است.
در این میان، گروههایی هم مانند لبه دوم قیچی براندازان، مخالف هرگونه برنامه پرمخاطب در تلویزیون هستند و صداوسیمای مطلوب آنان، یک رسانه بیرونق با مخاطبان حداقلی و فضای بسته است تا بتوانند در جای دیگری افکار عمومی را بر ضدنظام تحریک کنند.
واکنش اکانت مهندس خبرنگار به حضور این نوجوان مستعد اردبیلی در مواجهه با پستهای ضد مخاطب در نوع خود بسیار قابل توجه است.
هر چند طرفداران سند تحول علاقهای به مشارکت مردمی در سیما ندارند و به مخاطب حداقلی میاندیشند، اما از اینکه نوک پیکان انتقاد به سوی جزیره سرگرمی در سیما گرفته شده، بسیار خوشحال هستند، چون با این حجم از انتقادات طیفهای مختلف، میتوانند تنها شبکه سرگرمی محور سیما را محدودتر کنند.
هاتف صالحی یکی از چهرههایی است که واکنشی کاملا عقلایی به حضور این مهمان مردمی و مخاطب محور در ویژه برنامه یلدایی نشان داده و در شبکه اجتماعی ایکس مینویسد:
در شب یلدای ۱۴۰۲، آنتن شبکه سه سیما میزبانِ تنی چند از «چهرههایِ معروفِ سکّوهایِ ممنوع» میشود. این اقدام از دو رویکرد قابل تفسیر است:
۱. فرصتمحور: «احترامِ صداوسیما به ذائقه و اراده اجتماع»
از این منظر، رسانه ملّی خود را در قبال سلیقه مردم به ویژه نسل جوان امروزی مسئول دانسته و تمام تلاش خود را معطوف به همراهیِ عاقلانه با اراده جامعه کرده است. به عبارت دیگر، نقش اصلی صداوسیما در این موضع، امتدادبخشیِ رسانهای به مسائل مبتلابه جامعه است؛ نقشی که در طول سالیان اخیر بنا به کجفهمی و ناکاربلدیِ متولّیان این رسانه، کمرنگ شده است. حضور حسن ریوندی، امیرمحمد میرزایی و نیز خوانشِ آهنگِ صادق بوقی در شبکه سه، از این منظر قابل دفاع است.
۲. تهدیدمحور: «انفعالِ صداوسیما نسبت به فضای مجازی»
از این منظر، صداوسیما به مثابه اصلیترین تریبون رسمی نظام، نمیبایست متأثر از مسائل سطحی و زودگذرِ «فضای مجازیِ» باشد؛ بلکه میبایست در نقشِ جهتدهنده افکار عمومی، به جذب و هدایتِ مخاطب مبادرت ورزد! از یاد نبریم که رهاوردِ این رویکردِ یکّهتازانه، جاماندگیهای جبرانناپذیرِ سالهای اخیرِ رسانه ملّی از واقعیتهای جامعه بوده است!
پ. ن: فهم اقتضائات انقلاب اسلامی و درک واقعیتهای جامعه شبکهای، تعادلبخشی فیمابین این دو رویکرد را میطلبد.
مدیرعامل وطن امروز تیرخلاص آخر را میزند
اما در واکنش به این تحجر سازمان یافته واکنش رضا شکیبایی مدیرعامل روزنامه وطن امروز در نوع خود بسیار خواندنی است. واکنشی که نشان میدهد بخش از جریان اصولگرایی مخالف تعطیل شدن برنامه «برندهباش» رضا گلزار است.
شکیبایی در آخرین توییت خود مینویسد: گفتند تلویزیون قمارخانه شده، آن برنامه پربیننده را تعطیل کردند، در حالی که با یک اصلاح کوچک، مشکل رفع میشد. به دستمزد مهران مدیری گیر دادند که تلویزیون به کجا چنین شتابان!؟ بعد که تلویزیون روند حذف چهرهها را طی کرد، گفتند چرا سرگرمی ندارد، تلویزیون یعنی سرگرمی.
او در ادامه این پست در شبکه ایکس(توییتر) مینویسد: حالا هم در شبی که تلویزیون ۲۰۰ میهمان از هنرمند و ورزشکار و ... داشته، زوم کردند روی دعوت از نوجوانی که تکه کلامش در مجازی اخیرا فراگیر شده و همین را بهانه کردند برای زدن تلویزیون! بالاخره طرفدار سرگرمی هستید یا نه؟ نه اینکه به تلویزیون نقد نداریم بلکه این دست فرمان پرتناقض است.
این اجماع عظیم جریانات عقلایی نشان میدهد که نباید به حامیان سند تحول فرصت داد تا حضور امیرمحمد میرزایی و حسن ریوندی به دستاویزی برای تسویههای درون سازمان استفاده شود.