به گزارش مشرق،جبهه اصلاحات ایران در بیانیهای، سند راهبرد انتخاباتی خود را تعیین کرد. در این سند ضمن ارائه تعریفی از خط مشی اصلاح طلبی که مبتنی بر استفاده از ظرفیت های مدنی و بکارگیری شیوه های مسالمت آمیز و خشونت پرهیز است، ابتدا به تحلیل وضعیت موجود پرداخته و سپس در چارچوب سه اصل مهم؛ جامعه به عنوان عامل تعیین کننده، رقابتی و منصفانه بودن انتخابات و تأثیر انتخابات بر سیاست های نظام در اداره کشور، راهبرد انتخاباتی اصلاح طلبان تعیین شده است.
متن کامل این سند راهبردی به شرح زیر است:
به نام خدا
اصلاح طلبی جنبشی سیاسی و اجتماعی است که اصلاح امور کشور را از طریق اصلاح سیاستها، مدیریتها و تغییر ساختارها با هدف افزایش کارآمدی نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اداری برای اعتلای ایران از طریق فعالیتهای قانونی و با اتکای به ظرفیتهای مدنی و به شیوه مسالمتآمیز و خشونتپرهیز پیگیری میکند.
با الهام از حقوق ملت مصرح در قانون اساسی، انتخابات و مراجعه به آرای عمومی نقش محوری در برنامههای اصلاحطلبی داشته و در نتیجه اصلاحطلبان هرگونه محدودیت در نقشآفرینی مردم را خلاف قانون اساسی و مغایر با مصالح عالیه ملت دانسته و از هر فرصت واقعی برای تحکیم اراده ملت استفاده می کنند.
الف: تحلیل وضعیت موجود
در مقطع کنونی واقعیات زیر در چگونگی راهبرد انتخاباتی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس آینده نقش تعیین کننده دارد:
۱- جامعه ایران به رغم استقبال از صندوق رأی در دورههای انتخاباتی گذشته، در تحقق مطالبات خود ناکام مانده است. همچنین حوادث سالهای اخیر و نیز تشدید بحرانها و مشکلات فزاینده اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیطزیستی طی سالهای گذشته و ناتوانی نظام در رفع آنها بر حجم نارضایتیها و اعتراضها افزوده است. در این میان بی اعتنایی بلکه تصلب و ایستادگی حاکمیت در برابر خواستههای مردم و برخورد خشن با معترضان، شکاف میان جامعه و حاکمیت را عمیقتر از گذشته کرده است. مجموعه این عوامل موجب بیاعتباری نهادهای انتخابی و رویگردانی جامعه از صندوق رأی شده است.
۲- فرایند اصلاح قانون انتخابات طی سالهای پس از انقلاب همواره در جهت محدودتر کردن هرچه بیشتر قدرت و گستره انتخاب مردم و در نتیجه بی معنا کردن انتخابات بوده است. رویکردهای تنگنظرانه و انحصارطلبانه مجریان و ناظران انتخابات و دخالت بیرویه نهادهای غیرمسئول از طریق مهندسی صحنه رقابت انتخاباتی، به ویژه در سالهای اخیر، نهاد انتخابات را عملاً بلاموضوع کرده است.
۳- روند یکدستسازی حاکمیت و حذف نیروهای منتقد و توانمند در تمامی عرصهها و کلیه سطوح، طی چند سال اخیر برای نیروهای سیاسی و اجتماعی و نیز عموم جامعه حاوی پیام عزم حاکمیت بر اداره کشور بدون اتکا به ظرفیتهای متنوع موجود در جامعه و آرای مردم است. در نتیجه نهادهای انتخابی از جمله مجلس بیش از هر زمان دیگری کارویژه خود را از دست داده است در حالی که طبق قانون اساسی، مجلس تنها مرجع قانونگذاری کشور است؛ ایجاد نهادهای انتصابی متعدد قانونگذاری در کنار مجلس شورای اسلامی و نیز ممنوعیت نظارت مجلس بر نهادهایی که بیشترین نقش را در اقتصاد و اداره کشور دارند به روشنی از این واقعیت تلخ حکایت دارد.
ب: اصول راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات ایران
با توجه به نکات فوق، معنابخشی به انتخابات و کنشگری برای بازگرداندن مجلس به جایگاه واقعی خویش آن گونه که قادر به قانونگذاری و نظارت مؤثر بر کلیه شئون کشور باشد، مهمترین رسالت اصلاحطلبان در مقطع کنونی به شمار میآید. دستیابی به این هدف مهم جز از طریق قانع ساختن جامعه به عدم انفعال و تمهید کارزار مدنی و سیاسی جهت قانع ساختن یا وادار ساختن حاکمیت به پذیرش و احترام به مشارکت جامعه در اداره امور خویش و به رسمیت شناختن حقوق اساسی جامعه امکانپذیر نیست. بر این اساس چارچوب راهبرد انتخاباتی اصلاحطلبان به شرح زیر اعلام میشود:
۱- ضرورت ارتباط نهادینه با جامعه و نهادهای مدنی، ایجاب میکند اصلاحطلبان چگونگی وضع و نسبت جامعه در قبال انتخابات را به مثابه عاملی تعیین کننده در راهبرد انتخاباتی خود در نظر داشته باشند.
۲- هدف اصلاحطلبان از شرکت در انتخابات کمک به حرکت کشور به سوی توسعه و پیشرفت است که تنها از مسیر انتخاباتی رقابتی، منصفانه و مشارکتی تامین میشود.
۳- شرکت و مشارکت در انتخابات یک حق عمومی و شهروندی است و هدف از آن تلاش برای حضور موثر در ساختار نظام به منظور اصلاح امور است. طبعا انتخاباتی میتواند هدف اصلاحطلبان را تامین کند که در چگونگی اداره کشور نقش و تاثیر جدی داشته و نمایشی و حاشیهای نباشد.
ج: اصلاحطلبان و وضعیتهای انتخاباتی محتمل
براساس اصول راهبردی فوق اصلاحطلبان ممکن است با شرایط مختلفی مواجه شوند:
۱- از میان سه اصل فوق طبعاً آشتی جامعه با انتخابات حایز بیشترین اهمیت است. به طوری که اگر حاکمیت بتواند به هر نحو جامعه را به آشتی با صندوقهای رأی قانع سازد، اصلاحطلبان حتی اگر به عدم اقبال جامعه به کاندیدای خود مطمئن باشند، ناگزیر از شرکت در انتخابات خواهند بود، زیرا در چنین شرایط مفروضی عدم شرکت در انتخابات، پشت کردن به جامعه است. مرجع تشخیص اقبال جامعه به انتخابات، مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران است.
۲-در شرایط برگزاری انتخابات آزاد، رقابتی و منصفانه، که طی آن احزاب و تشکلهای مختلف با کاندیداهای خود امکان مشارکت داشته باشند، اصلاحطلبان باید تمام تلاش خود را برای قانع کردن جامعه به شرکت در انتخابات به عمل آورند و به منظور ترغیب حاکمیت به تداوم این رویکرد حتی المقدور بکوشند در چنین انتخاباتی شرکت کنند.
۳- طبعاً اصول راهبردی سابق الذکر اصولی غیر منعطف نیستند. بدین معنا که به هر میزان و نسبتی که اصول مذکور قابل تحصیل باشند و حاکمیت در قبال آنها از خود انعطاف نشان دهد، اصلاحطلبان به همان میزان باید از تغییرات استقبال کنند. این تحولات علیالقاعده باید چندان علنی و محسوس باشند که عرصه عمومی را دستکم به تغییر امیدوار سازد.
۴- در صورتی که هیچیک از احتمالات فوق رخ نداد، طبعاً اصلاحطلبان نمیتوانند در انتخاباتی تهی از معنا، غیررقابتی، غیرمنصفانه و غیرمؤثر در اداره کشور شرکت کنند. این البته به معنای قهر آنان با صندوق رأی نیست، بلکه بر عکس، اصلاحطلبان موظفند به رغم عدم مشارکت در چنین انتخاباتی تمامی مساعی خود را برای اقناع یا الزام حاکمیت به برگزاری انتخابات مطلوب مبذول دارند.
۵- در صورت تصمیم جبهه اصلاحات ایران برای ارائه لیست در انتخابات براساس ارزیابی و رای جمعی به شیوه دموکراتیک در مجمع عمومی جبهه اصلاحات هر استان با رای دو سوم اعضا اتخاذ تصمیم خواهد شد. تصمیم مجمع عمومی جبهه اصلاحات در مرکز و استانها موضع رسمی جبهه بوده و رعایت مفاد تبصره یک ماده شش اساسنامه جبهه اصلاحات برای اعضا الزامی است و اعضا نمیتوانند با عنوان اصلاحطلبی و جبهه اصلاحات برخلاف آن اقدام به ارائه لیست کنند.