کد خبر 1630444
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۸

برقراری یک بازدارندگی کامل این اجازه را به جمهوری اسلامی ایران داده که بتواند بدون نگرانی از خلأ امنیتی، دست به انجام اقدامات تنبیهی علیه نیروهای متخاصم بزند.

به گزارش مشرق، مهدی خانعلیزاده کارشناس مسائل بین‌الملل طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت:

عملیات ترور رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در تهران تا اندازه‌ای شوکه‌کننده و غیرمنتظره بود که باعث شد برخی از تحلیلگران امنیت بین‌الملل، آن را نشانه‌ای مبنی بر آسیب جدی در ساختار بازدارندگی ایران ارزیابی کنند و نسبت به تبعات این مسئله برای امنیت ملی کشورمان هشدار دهند؛ مسئله‌ای که اگرچه خالی از واقعیت‌هایی برای تامین مضاعف امنیت ملی ایران نیست، اما به‌نظر می‌رسد که در موضوع محوری آن - یعنی آسیب‌دیدگی بازدارندگی تهران - با نوعی از برداشت غلط از این مفهوم مواجه هستیم.

در پایان جنگ جهانی اول توماس وودرو ویلسون، رئیس‌جمهور وقت ایالات‌متحده آمریکا خطابه بلندبالایی مطرح کرد که نهایتا منجر به تشکیل جامعه ملل شد؛ سازمانی که یک ایده محوری داشت؛ اینکه برای تحقق صلح باید اساسا جنگ را از صحنه بین‌الملل حذف کرد. تجربه سال‌های پس از پایان جنگ‌جهانی اول و سال‌های منتهی به جنگ‌جهانی دوم مشخص کرد که این ایده تا چه‌ اندازه غیرواقعی، مبتنی بر خیال و بدون درنظر گرفتن واقعیات نظام بین‌الملل است؛ چراکه ایده تحقق صلح از طریق حذف جنگ نهایتا منجر به بزرگ‌ترین و خونین‌ترین جنگ تاریخ بشریت شد و نشان داد که اساسا در دنیای کنونی، تکیه بر نیات خوب و تلاش برای ایجاد همکاری‌های بین‌المللی به‌منظور شکل‌گیری یک صلح پایدار، نه‌تنها امکان تحقق ندارد، بلکه زمینه را برای تشدید شرایط ضدصلح نیز فراهم می‌کند.

در همین راستا، مفهومی تحت عنوان «بازدارندگی» جای خود را در ادبیات علمی امنیت بین‌الملل باز کرد؛ مفهومی که برخلاف ایده قبلی به‌دنبال به رسمیت شناختن جنگ بود تا از این طریق بتواند صلح جهانی را تأمین و تضمین کند. ایده محوری مفهوم بازدارندگی را می‌توان اینگونه توصیف کرد که یک واحد سیاسی باید به‌نحوی فعالیت‌های دفاعی و نظامی خود را تنظیم کند که تصویری از خدشه‌ناپذیری دفاعی آن به دشمنان و جنگ‌طلبان مخابره شود تا همین تصویر ترسناک مانع از شکل‌گیری هرگونه نیت به‌منظور ایجاد جنگ بین ۲واحد متخاصم شود.

درواقع، روایتی که در سال‌های پس از پایان جنگ جهانی اول به‌دنبال خلع سلاح عمومی بود، حالا جای خود را به روایتی معکوس و توصیه به ایجاد زمینه نظامی برای تحقق صلح داده است. نمونه بارز این مسئله را می‌توان در عملیاتی که تحت عنوان «وعده صادق» از سوی نیروهای مسلح کشورمان علیه سرزمین‌های اشغالی صورت گرفت، مشاهده کرد؛ یک عملیات نظامی آشکار که نه‌تنها زمینه را برای جلوگیری از گسترش تنش‌زایی صهیونیست‌ها در منطقه فراهم کرد، بلکه حتی برای چند شب، منجر به ایجاد یک آتش‌بس غیررسمی در جنگ غزه هم شد.

مسئله بازدارندگی در تعریف اصلی و بنیادین خود، مرتبط با «تصویر - Image» است؛ یعنی یک واحد سیاسی با برخی از اقدامات، تصویری از خود ارائه کند که بتواند دشمنان و متخاصمان را از واکنش رسمی و علنی علیه آن واحد بازدارد. درواقع، بازدارندگی مرتبط با اقدامات نظامی کلاسیک و رسمی و همچنین در مسیر «پیشاتهاجم» است. در چنین شرایطی، وضعیتی که امروز ایران در آن قرار دارد، مصداق عینی و واقعی یک بازدارندگی کامل است.

با چنین تعریفی، تحلیل «بازدارندگی ایران» با اقداماتی نظیر ترور اسماعیل هنیه در تهران نیز دچار تضاد و تناقض نخواهد بود؛ چراکه اساسا مفهوم بازدارندگی صرفا برای اقدامات کلاسیک نظامی و فراگیر است. در شرایط جنگ هیبریدی و اقدامات تروریستی، فعلا امکانی برای ایجاد بازدارندگی از سوی هیچ واحد سیاسی وجود ندارد. نمونه مطرح این مسئله، ایالات‌متحده است که در موارد متعدد - مانند حملات ۱۱سپتامبر - مورد تهاجم گروه‌ها و سازمان‌های غیردولتی و حتی در برخی موارد دولتی قرار گرفته است؛ چنین مسئله‌ای در قبال سایر کشورها و واحدهای سیاسی نیز قابل تطبیق تاریخی - نظری است.

بر همین اساس، انجام عملیات‌های تروریستی و خرابکاری نظیر ترور رئیس دفتر سیاسی حماس نمی‌تواند به‌عنوان مسئله‌ای در زمینه از بین رفتن یا آسیب دیدن بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران مورد تأکید قرار بگیرد. از سوی دیگر باید توجه داشت که تمامی واکنش‌های سیاسی رسمی و غیررسمی به اخباری مبنی بر واکنش احتمالی تهران با هیچ‌گونه تهدیدی مبنی بر ایجاد یک جنگ فراگیر علیه کشورمان همراه نشده و خود این مسئله نشان می‌دهد که بازدارندگی ایران در سال‌های اخیر به حد نهایی خود رسیده و گزینه «جنگ برای مهار ایران» اساسا روی هیچ میزی قرار ندارد.

باید توجه داشت که این مسئله به هیچ عنوان نمی‌تواند و نباید به‌عنوان دستاویزی برای انکار هرگونه عملیات میدانی ایران و شبکه مقاومت علیه اسرائیل در پاسخ به ترور اخیر در تهران برشمرده شود، بلکه اتفاقا برقراری یک بازدارندگی کامل این اجازه را به جمهوری اسلامی ایران داده که بتواند بدون نگرانی از خلأ امنیتی، دست به انجام اقدامات تنبیهی علیه نیروهای متخاصم بزند. این مسئله، حاصل تغییر دکترین راهبردی ایران از «رئالیسم تدافعی» به «رئالیسم تهاجمی» در حوزه سیاست خارجی در سال‌های اخیر است که نهایتا منجر به تامین منافع ملی شده است.

برچسب‌ها