ایران به محلی دنج برای سگ‌بازها تبدیل شده زیرا عملا هیچ بازدارندگی یا مجری مقتدری برای قوانین وجود ندارد که بتواند جلوی معضلات، خطرات و ناهنجاری‌های این مسئله را بگیرد.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

هتل ارزان سگ‌ها در ایران!

مریم کوشکی، معاون بهداشت دانشگاه علوم پزشکی لرستان با بیان اینکه سال گذشته هشت هزار و ۷۵۰ نفر در این استان دچار حیوان گزیدگی شده‌اند، گفت: این حادثه در ۴ ماه نخست امسال برای ۴ هزار نفر تکرار شده است.

به گزارش ایرنا، او وجود سگ‌های ولگرد در خرم آباد را از یکی از مهمترین معضلات این شهر می داند و می گوید غذا رسانی به این حیوانات باعث افزایش زاد و ولد و تکثیر سگ‌های بیشتری در مرکز استان شده است.[۱]

*ازدیاد بیماری‌هایی که بواسطه سگ‌ها منتقل می‌شود در کنار آسیب دیدن و حتی مرگ برخی شهروندان و کودکان اما هنوز نتوانسته برخی مسئولان را از خواب بیدار کند تا با گزینه "اقتدار" به این مسئله ورود کنند و یکبار برای همیشه مسیر آسیب دیدن مردم بوسیله سگ‌های بی‌صاحب و صاحبدار را مسدود کنند.

دقت شود که ما در این مسیر شاهد نبود اقتداری هستیم که نه می‌تواند برای فرهنگ غلط غذا دادن به حیوانات پرسه‌زن در شهرها قانون لازم‌الاجرا بگذارد، نه می‌تواند جلوی گروه‌های خطرناک مدعی حمایت از سگ‌ها را بگیرد، نه می‌تواند مانع ورود سگ‌ها و صاحبانشان به پارک‌ها شود و نه می‌تواند چهره‌های شهرهای مملک اسلامی را از پدیده زشت سگ‌گردانی پاک کند!

مسئله سگ‌ها در ایران به حدی دچار ولنگاری شده که حتی سگ‌گردان‌ها و کسانی که در دیگر کشورهای دنیا با این پدیده مشغول‌ند نیز اعتراف دارند که ایران هتل سگ‌بازها شده زیرا نه ممنوعیتی برای غذادهی به سگ‌های پرسه زن وجود دارد، نه صاحبان سگ‌ها پسماند این حیوانات را از محیط کوچه و خیابان جمع می‌کنند، نه ممنوعیتی برای نگهداری از نژادهای خطرناک وجود دارد و نه در صورت حمله سگ‌های صاحبدار به مردم؛ قوانین محکمی در جهت مجازات و بازدارندگی به چشم می‌خورد.

پدیده‌هایی که سال‌هاست در دیگر کشورهای خارجی و حتی عربی به قانون تبدیل شده و از خطرات سگ‌ها در محیط‌های انسانی کاسته است.

***

قیام عباس عبدی برای آموزش بدون پرورش!

عباس عبدی، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب که چندی قبل "وفاق" را مقدمه رفع حصر نامیده بود، طی یادداشتی در انتقاد به وزیر آموزش و پرورش نوشت: اخیرا وزیر آموزش و پرورش دولت جدید جمله‌ای را گفته است که بسیار عجیب است.«مهم‌ترین وظیفه ما در آموزش و پرورش، اقامه فرهنگ نماز، قرآن و ایثار و فداکاری در فضای تعلیم و تربیت است. اگر می‌خواهیم جامعه سعادتمندی داشته باشیم بنا بر راهبردهای قرآنی، راهی نداریم جز اقامه نماز و اقامه فرهنگ ایثار.»

به گزارش اعتمادآنلاین، عبدی می‌افزاید: شاید گمان شود که این اهداف و وظایف خوب است، چرا بیان آن را باید عجیب دانست؟ به این علت ساده که مشکل با این اهداف نیست؛ مشکل با تناسب کارکرد نهاد آموزش و پرورش با این هدف است. دیندار کردن مردم جزو وظایف و کارکردهای روحانیت و نهاد دین است و نه نهادهای دیگر. به علاوه این کارکرد بیش از آنکه آموزشی باشد، تربیتی است. مگر آموزش و پرورش نیرو یا ساختار مناسب را برای این هدف دارد؟ به علاوه پس روحانیت چه کار باید کند؟ روشن است که اگر این کارکرد برای آموزش و پرورش قابل تحقق بود تا حالا باید همه دانش‌آموزان این گونه تربیت می‌شدند. این نهاد حتی نتوانسته و نمی‌تواند کارکرد آموزشی دینداری را هم انجام بدهد، چه برسد به کارکرد تربیتی دینداری. در نتیجه دانش‌آموزان هر روز از گذشته دورتر از ارزش‌های دینی می‌شوند، چون وظیفه‌ای و رسالتی را از آموزش و پرورش می‌خواهید که در آن تعریف نشده است و مناسب آن نیست.[۲]

*آقای عبدی خجالت کشیده از اینکه بگوید اساسا ساختار قانون و آموزش و پرورش را قبول ندارد و معتقد است که پرورش جایی در کنار آموزش ندارد!

از نظر عباس عبدی و دوستان او؛ مدرسه جایی است که باید کودک را صرفا برای یادگیری ۴ عمل اصلی ریاضی و اصول اکابر به‌دان سپرد.

و در این میان نه تنها آینده کودک هیچ اهمیتی ندارد بلکه اگر کودک سوالی پرسید، اگر علاقه‌ای داشت و اگر به چیزی اندیشید حتما باید با داغ و درفش مدیران آموزشی مواجه شود. زیرا حق ندارد جز به درس به هیچ چیز دیگری بیاندیشد.

پیشنهاد این است که عبدی خجالت نکشد و خیلی رک و صریح بگوید که منظورش از فضای آموزشی چیزی شبیه به امپراطوری رایش سوم با سیستم‌های گشتاپویی است که اجازه هیچ تنفس فکری داده نشود و کودکان و شهروندان هم صرفا سربازان حکومت نازی تلقی شوند نه مردمی آزاد که باید درست و غلط را بشناسند.

حقیقت اینست که نگاه انقلاب اسلامی به مقوله آموزش و پرورش با نگاه عبدی تفاوت دارد.

در ایدئولوژی انقلاب اسلامی؛ کودک محصل باید پرورش نیز بیابد همچنانکه می‌آموزد. او باید کتاب‌خوانی و نمازخوانی و ایثارگری را نیز مشق کند و سپس به وادی اختیار برسد. نه اینکه از ابتدا با انکار چنین مقولاتی مواجه شود و فقط به این تصور برسد که حقیقت صرفا در ارلن و پیپت‌های آزمایشگاهی نهفته است و دین افیون است و...

جالب است که عبدی پاسخ نمی‌دهد این کودک برساخته‌ی ذهن او و تربیت یافته در مکتب آموزشی رایش(!) اگر در بزرگسالی به حقیقت رسید و سیستم حکمرانی و آموزشی را مؤاخذه کرد که چرا از حقیقت و فکر درست با او سخن نگفته‌اند؛ چه کسی باید پاسخگو باشد؟!

و اساس آیا می‌توان پاسخ درستی را برای این انسان هدر رفته یافت؟

می‌ماند بحث روحانیت که ما برای پاسخ چیستی نقش روحانیت؛ آقای عبدی را به کارکرد همزمان سمن‌ها در کنار نهادهای دولتی و حکومتی ارجاع می‌دهیم که اتفاقا از آموزه‌های فکری خود اصلاح‌طلبان است.

چه ایرادی دارد که چند نهاد بصورت همزمان و هم‌پوشش مشغول یک‌هدف باشند و مسیر و هدف را دائما بهبود ببخشند؟!

اختصاصی‌سازی کارکردها یک تفکر غلط و غیر دانشی است که فقط در موارد معدودی کاربرد دارد و نمی‌توان آنرا بعنوان یک فرمول حکمرانی توصیه کرد.

فی‌الجمله اینکه پسندیده نیست رجلی با سابقه سال‌ها کار اطلاعاتی و سیاسی؛ آغشته به چنین نظرات عوامانه و بی‌بنیادی باشد و افکار عمومی را اینچنین به بازی بگیرد.

***

توصیه‌های سیاسی زنی که شهردار نجفی را بیچاره کرد

فاطمه راکعی، زنی که در دوران مسئولیت محمدعلی نجفی در شهرداری تهران؛ مراسم رقص دختران نوجوان را برای شهردار وقت ترتیب داد و حواشی بسیاری را برانگیخت؛ به تازگی در یک یادداشت سیاسی توصیه‌هایی را خطاب به پزشکیان نیز مطرح کرده است.

راکعی در این یادداشت که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد، نوشته است: در آستانه انتخاب استانداران دولت چهاردهم، لازم است به این پرسش اساسی پرداخته شود که چرا زنان ایرانی هرگز در شمایل یک استاندار در ساختار سیاسی مناطق گوناگون کشورمان حضور نداشته‌اند؟ هر چند در دولت دکتر پزشکیان اتفاقات بسیار مثبتی برای مدیریت زنان رخ داده و یک وزیر زن، چندین معاون رییس‌جمهور، همچنین نخستین زن در شمایل سخنگوی دولت در عالی‌ترین سطوح اجرایی حضور دارند، اما باتوجه به محرومیت تاریخی زنان در ساختار مدیریتی کشور لازم است توجه ویژه‌ای به حضور زنان متخصص و شایسته در معاونت‌های وزرا، مدیر کلی به خصوص به عنوان استاندار شود.

او تصریح می‌کند: در شرایطی که دولت چهاردهم به مفاد و محتوای برنامه‌های بالادستی توجه ویژه‌ای دارد، لازم است تحقق سهم ۳۰درصدی مدیریتی زنان را نیز محقق کند. امروز شاید زمان آن رسیده باشد که برای نخستین‌بار در جمهوری اسلامی چند استاندار زن هم منصوب شده و کار خود را آغاز کنند.

راکعی می‌نویسد: مدیران زن متخصص در جای‌جای جهان به دلیل نوع خاص نگاهی که دارند همچنین بهره‌مندی از گزاره‌هایی چون ملاطفت در عین جدی بودن، اعتقاد به سیاست تنش‌زدایی، همچنین مدارا و حساسیت‌های بیشتر می‌توانند بسیاری از معضلات موجود در استان‌ها را حل و فصل کنند. امروز حتی در بسیاری از کشورها برای پست‌های حساسی چون وزارت دفاع هم از زنان استفاده می‌کنند تا رویکردهای صلح‌طلبانه زنانه، باعث توسعه فرهنگ مدارا در سطح جهان شود.[۳]

*بدیهیست که در یک سیاست‌ورزی معقول؛ خانم راکعی به دلیل اشتباه فاحش خود اکنون نمی‌توانست به عنوان یک مرجع سیاسی اقدام به صدور نظراتش کند!

اما به دلیل نگاه‌های غلطی که در اردوگاه اصلاحات وجود دارد؛ می‌بینیم زنی که عملا دوران مدیریت یکی از نخبه‌ترین نیروهای اصلاح‌طلب یعنی محمدعلی نجفی را با ضربه فنی مواجه کرد؛ اکنون و در دولت پزشکیان نیز مجددا به صحنه آمده و قصد کنشگری دارد.

ضمن هشدار به پزشکیان درباره نگاه دقیق‌تر به دوستان و دشمنان؛ بایستی در بحث استانداری اشاره کرد که ماهیت کار استانداری یک شغل مردانه است که باید پیوسته مشغول کار باشد. در واقع استانداری یک شغل ستادی مثل وزارت نیست و در فرض هم که یک بانوی نخبه برای احراز این سمت پیدا شود؛ باید اشاره کرد که او در ساعت‌های زیادی نمی‌تواند در خانه و در کنار همسر و فرزندان خود باشد!

باید دقت شود که در مسئله درست و ضروری رعایت حقوق بانوان؛ نبایستی این حق را مستمسکی برای شهوات سیاسی و مطامع جناحی قرار داد.

بدتر اینکه حق مردم و خدمتگزاری بهتر و قاطعانه به آنها را نیز فردای مطامع سیاسی و جناحی خود کنیم.

البته خانم راکعی که چنان وضع مصیبت‌باری را برای شهرداری نجفی رقم زدند؛‌ بعید است که دلی به حال پزشکیان یا مردم یا عقلانیت سیاسی بسوزانند!

***

1_ www.irna.ir/xjRzc5

2_ https://www.etemadonline.com/tiny/news-674625

3_ https://www.etemadonline.com/tiny/news-674626

برچسب‌ها