کد خبر 1645320
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۰

در یک هفته گذشته رژیم صهیونیستی بسیاری از خبرچین‌ها و عوامل رابط اطلاعاتی خودش را در لبنان سوزاند!

به گزارش مشرق، دکتر محمد صادق کوشکی کارشناس ارشد مسائل منطقه و جبهه مقاومت در باره آخرین تحولات منطقه با محوریت درگیری های رژیم صهیونیستی با حزب الله لبنان، طی یادداشتی نوشت:

حزب‌الله لبنان در طول یک سال گذشته سیاستی را در قبال مسئله فلسطین و غزه اتخاذ کرده که اجرای آن چند رکن مهم داشت.

رکن اول آن بود که جبهه شمال به روی دشمن باز شود و ارتش رژیم صهیونیستی با بخشی از امکانات، نیروها و استعدادش در جبهه شمال درگیر شود و این موضوع باعث می‌شد تا تمرکز آن از روی غزه برداشته و یا کاسته شود. در این مرحله حزب‌الله با چند معذوریت روبه‌رو بود، یکی از این معذوریت‌ها این بود که بخش‌هایی از جامعه لبنان با حزب‌الله همراه نیستند؛ یا بی‌طرف‌اند و یا در جناح ۱۴ مارس، که جناح مخالفین حزب‌الله هستند، صف‌بندی می‌شوند.

طبیعتاً اگر حزب‌الله می‌خواست تمام‌عیار و تمام‌قد وارد نبرد با رژیم صهیونیستی بشود، از سوی آن بخش از جامعه لبنان که موافق اقدامات حزب‌الله لبنان نیستند، تحت‌فشار قرار می‌گرفت و این فشارها می‌توانست به موجودیت حزب‌الله آسیب بزند. به همین خاطر حزب‌الله روندی را پیش گرفت که در عین اینکه جبهه شمال را علیه دشمن صهیونیستی باز کند، اجازه ندهد  رژیم، لبنان را وارد جنگ کرده و از این طریق، فشارهای داخلی بر حزب‌الله را افزایش ‌دهد.

این سیاست تا حدود دو هفته پیش کاملاً موفقیت‌آمیز اجرا شد؛ یعنی نیروهای نظامی حزب‌الله به شهادت می‌رسیدند و یک نوار باریک در مناطق مرزی لبنان در معرض تهاجمات رژیم بود؛ اما حزب‌الله اجازه نداده بود که عمق خاک لبنان درگیر بشود.

به طور طبیعی این اتفاق برای رژیم صهیونیستی ناخوشایند بود، زیرا که رژیم طی یک سال گذشته متوجه شد که حجم عظیمی از نیروهایش در جبهه شمال درگیرند و مرتب به‌صورت فرسایشی آسیب می‌بینند؛ بیش از صدهزار نفر از ساکنین مناطق شمالی در منطقه الجلیل در جبهه شمالی، آواره شدند و هزینه آن‌ها هم بر دولت نتانیاهو سنگینی می‌کرد و این دولت نیز آن دست باز خود برای فعالیت در غزه را از دست داده بود. یعنی رژیم اسرائیل هم‌زمان هم در جبهه شمال درگیر بود، هم کرانه باختری و هم در غزه!

این مسئله باعث شده بود که رژیم نتواند سیاست پاک‌سازی کامل غزه را اجرا کند و به نتیجه برساند. صهیونیست‌ها در این دو هفته اخیر تحرکاتی را انجام داده بودند که به تعبیر خودشان، جبهه شمال را مسدود کنند و حزب‌الله را فلج کنند و با استفاده از این فرصت بتوانند به تعبیر خودشان، سایه وحشت حزب‌الله را از سر خودشان و نیروهایشان کم بکنند.

اما اینجا رژیم صهیونیستی یک مشکل بزرگ داشت! مشکل این بود که ارتش اسرائیل نیروی زمینی مناسب و کافی برای حمله زمینی به لبنان ندارد. در واقع ستون فقرات نیروی زمینی رژیم صهیونیستی و تیپ‌های ویژه آن مثل تیپ گولانی در غزه بشدت فرسوده شده‌اند.

طبق برخی گزارش‌ها، یک‌سوم و برخی گزارش‌های دیگر تا نیمی از ساختار زرهی رژیم صهیونیستی در غزه و همین‌طور در نبردهای جبهه شمال از بین رفته است.

عملاً رژیم برای اجرای این برنامه خودش؛ یعنی به تعبیر آنچه نتانیاهو مطرح کرد «سرکوبی حزب‌الله»، نمی‌تواند از نیروی زمینی خود، آن‌چنان‌که در سال ۲۰۰۶ در نبرد ۳۳ روزه استفاده کرد، استفاده بکند؛ ولی در بحث جنگ روانی این را مدام مطرح و منتشر می‌کنند.

به همین خاطر ناگزیر به عرصه جدیدی روی آورد و آن اجرای طرح جنگ امنیتی بود که شاهد بحث پیجرها و وسایل ارتباطی و تبدیل این ابزارها به اسلحه بودیم که یک موجی از ناامنی در لبنان و به‌ویژه در بین حامیان حزب‌الله و نیروهایشان ایجاد کرد و به تعبیر سید حسن یکی، دو روز حزب‌الله را در یک منگنه قرار داد و بعد از آن هم حملاتی منجر به شهادت تعدادی از فرماندهان نخبه حزب‌الله شد.

بعد از حمله به فرماندهان نخبه حزب‌الله، ما شاهد گسترش بمباران‌های رژِیم صهیونیستی در مناطق مختلف لبنان در دو سه روز اخیر بودیم. این دیگر آخرین حد رژیم صهیونیستی است. یعنی رژیم غیرازاین بمباران‌های به‌نوعی کور اما گسترده، اقدام دیگری نمی‌تواند علیه حزب‌الله داشته باشد و تمام آن اندوخته‌های امنیتی و جاسوسی‌اش را در این دو سه روز به کار گرفت؛ هم در قضیه انفجار وسایل ارتباطی و هم در قضیه حمله به محل نشست فرماندهان یگان ذوالفقار. عملاً در این جریانات رژیم صهیونیستی بسیاری از خبرچین‌ها و عوامل رابط اطلاعاتی خودش در لبنان را سوزاند و در واقع از بین برد تا بتواند به این عملیات‌ها دست بزند.

اما در نقطه مقابل ما شاهد بودیم که حزب‌الله توانست خودش را از زیر بار این حوادث خارج کرده و ریکاروی شده و حتی عملیات‌های شاخصی را به‌صورت هوشمند را اجرا کرد. حزب‌الله پایگاه هوایی حیاتی دشمن در جبهه شمال را هدف قرار داد و البته بخشی از مناطق اطراف پایگاه‌ را هم مورد اصابت قرار داد که خود این انبوه مهاجرین جدیدی را اضافه کرد.

یعنی تا پیش از این اگر موج مهاجرت تا شعاع ۲۰ کیلومتری مرز بود؛ الان این مهاجرت تا شعاع حیفا این رژیم را به صورت فلج کننده‌ای درگیر کرد و طبق آنچه که شیخ نعیم قاسم در تشییع پیکر شهید عقیل اعلام کرد، حزب‌الله گام اول را برای پاسخ برداشته است و گام‌های دیگری هم شبیه به حمله علیه پایگاه رامات دیوید وجود دارد و این نشان می‌دهد که حزب الله به خودش مسلط شده و توانسته خلا از دست دادن فرماندهان خود را پر کند.

همچنین نیروهای حزب‌الله نیز از لحاظ روحی و روانی بازسازی شدند و این نشان می‌دهد که همانقدر که رژیم صهیونیستی از جنگ یک‌ساله خسته و فرسوده شده و از بکاربردن نیروی زمینی برای فشار وارد کردن علیه حزب الله ناتوان شده است، نیروهای‌های حزب الله با تجدید روحیه‌شان و با صبر و حوصله به دنبال این هستند که اولا، پاسخ کشتارها و عملیات‌های رژیم صهیونیستی را بدهند و آن نقشی را که در این یکسال ایفا کرده بودند، یعنی مشغول‌ ساختن جبهه شمال، آن را ادامه بدهند و سوم آنکه ماهرانه از گسترش جنگ به کل لبنان جلوگیری کنند.

حزب‌الله در این هدف سوم، در عین آن که دو هدف قبلی به‌خوبی اجرا کرده توانست مانع از این شود که رژیم صهیونیستی بتواند کل لبنان را به جنگ بکشاند که اگر چنین بشود به خاطر مسائل مختلفی از جمله فشارهای اقتصادی پنج شش سال اخیر و تحریم‌های مختلف علیه لبنان، ممکن است علاوه بر سرتاسری شدن جنگ در لبنان، یک جبهه داخلی سیاسی و مردمی علیه حزب‌الله نیز ایجاد کند که در این صورت امکان دارد مسیحیان مارونی و غیره فعال بشوند که حزب‌الله تلاش می‌کند که مانع این ایجاد وضعیت بشود.

نکته آخر این است که عملیات تروریستی - امنیتی رژیم صهیونیستی با وجود مشکلات و خساراتی که به حزب الله زد، یک آورده بزرگ داشت و آن موج همدردی و همراهی بسیاری از گروه‌های سیاسی لبنان و بخش‌هایی از جامعه لبنان و حتی مسیحیان مارونی بود، ایجاد وحدت ملی، همدردی و اهدای خون نشان از یک همگرایی در درون لبنان علیه رژیم صهیونیستی است که این اتحاد تا کنون از بعد از جنگ ۳۳ روزه شکل نگرفته بود.

این دستاورد سیاسی و اجتماعی مهمی برای حزب الله هست که نباید آن را نادیده گرفت و هرچند که حزب الله خسارت‌های جدی در آن ماجرای پیجرها و بیسیم‌ها متحمل شد، اما در نقطه مقابل اتحاد و همدردی و هماهنگی از طوایف مختلف لبنانی را بدست آورد که به نوعی بخشی از آن خسارت‌ها را جبران کرد.