از آنجا که حمله اسرائیل، ضرب شصت قاطعی به «بشّار اسد» می توانست باشد، استراتژیست های آمریکا و اسرئیل انتظار داشتند ارتش کلاسیک سوریه که بطور پایه ای برای مقابله با تهدیدات همسایه نامشروع خود مجهّز شده؛ جبهه ای جدید علیه این رژیم جعلی بگشاید و در واقع این جبهه جدید، جبهه ای برای پاشیدن شیرازه ارتش سوریه باشد.
در روابط تیره و تار سوریه- اسرائیل پیشتر نیز چنین ماجرایی تجربه شده بود، لذا انتظارها این بود که سوریه طبق معمول در قبال یک ضربه دریافتی، ضربه ای پنهان و نیمه محرمانه به اسرائیل وارد نماید. رژیم صهیونیستی می دانست ارتش سوریه در وضعیّتی نیست که ضربه کاری بزند و اگر هم پاسخی در کار می بود این رژیم بهانه ای یافته بود تا حملات را با مشروعیّت جهانی و شدیدتر تکرار نماید و جبهه جدید را گسترش دهد. چنانچه ارتش سوریه این گزینه را انتخاب می نمود باید ضررات ناشی از ورود به دو جبهه جداگانه درگیری (یکی با اسرائیل و دیگری با تروریست ها) را متحمّل می شد که بی شک به فروپاشی می انجامید.
با این احوالات گزینه دوم سوریه این بود که ارتش را وارد معادله نکند که در اینصورت باید منتظر می ماند تا هر روز شاهد مانور «نیروی هوایی اسرائیل» بالای سر کاخ ریاست جمهوری اش باشد. لذا برخی کارشناسان گمان بردند، چنین رویّه ای به شیوه غالب اسرائیل و آمریکا برای تحدید دولت «اسد» خواهد انجامید.
امّا چنین نشد و گویا حامیان سوریه در ایران، مقاومت اسلامی منطقه و روسیه گزینه سومی را پیش پای «اسد» باز کردند. بر این مبنا سوریه فقط به مخابره پیام های رسمی تهدیدآمیز و لفظی بسنده کرد و مقامات بطوری صریح اعلام نمودند این حمله به مثابه اعلان جنگ است و پاسخ این اقدام را خواهند داد. ولی به جز اینکه استحکامات نظامی در مرز «جولان» تقویت شد، اقدامی عملی از طرف ارتش دیده نشد.
در عوض به نیابت از سوریه؛ «جمهوری اسلامی»، «حزب الله لبنان» و روسیه پالس هایی شفّاف و کاملاً عملیّاتی برای «اوباما» و «نتانیاهو» ارسال نمودند. از این حیث پاسخگویی عملیّاتی به تهدیدات اسرائیل توسّط شرکای سوریه یک طرح هوشمندانه و پویا می تواند باشد چرا که مداماً این پیام را صادر می کند که با تُند تر شدن حمایت های غرب از جبهه معارضین مسلّح حمایت های شرکای منطقه ای «اسد» نیز نظامی تر و عملیّاتی تر می شود.
در طرح هوشمندانه مذکور «فدراسیون روسیه» به پشتیبانی "جنگ روانی علیه صهیونیست ها" مبادرت ورزید. بطور سنّتی فدراسیون درباره موضوعاتی که یک پای آن منافع مصرّح رژیم صهیونیستی و شبکه جهانی آن قرار دارد ورود پیدا نمی کند، روسیه طیّ سال ها بعد از فروپاشی «اتّحاد جماهیر شوروی» اثبات کرد بدش نمی آید مکان امنی برای سرمایه گذاری یهودیان باشد.
برای نمونه شهریورماه سال 1389 پایگاه خبری- تحلیلی «اسلام تایمز» در گزارشی اعلام نمود: «بعد از اینکه «مدودف» سال گذشته طیّ اقدامی منطقه «قفقاز» را بعنوان «هشتمین فدرال روسیه» اعلام کرد، «خلوپونین» (یهودی روس تبار و عضو لابی بزرگ یهود) را بعنوان نماینده رئیس جمهوری و رئیس «فدرال قفقاز» انتخاب کرد. «مدودف» وی را مأمور کرد تا سطح سرمایه گذاری ها در منطقه را با هدف از بین بردن ریشه های تروریسم و جدایی طلبی جذب نماید.
در این مدّت کوتاه میلیاردرهای یهودی در حال افزایش سرمایه گذاری خود در «قفقاز» می باشند. با سرمایه گذاری یهودیان در بخش های توریستی و تفریحی این تهدید وجود دارد که این منطقه به فلسطین دوم تبدیل شود.».
این کشور بعد از سال 1991 م. که قانون منع مهاجرت یهودیان به سرزمین های اشغالی توسّط «میخائیل گورباچف» لغو شد به توسعه روابط اقتصادی خود با رژیم صهیونیستی نگاه ویژه ای داشته است، برای مثال حجم مبادلات تجاری روسیه- اسرائیل از حدود ١٢ میلیون دلار در ١٩٩١ م. به حدود ٢.٨ میلیارد دلار در ٢٠٠٨ م. رسید. همچنین گزارش ها در سال 1391 ه.ش تأیید کردند که روسیه علاوه بر خرید ١۵ هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین از رژیم صهیونیستی، توانسته امتیاز مونتاژ برخی تولیدات نظامی این رژیم در خاک خود را نیز دریافت کند، این درحالی بود که امکان چنین معاملاتی بین روسیه و کشورهای غربی وجود ندارد.
امّا اینبار «پوتین» میخ خود در سوریه را محکم کوبید و به صهیونیست ها فهماند در سوریه بیش از آنکه منافع اسرائیل نهفته باشد منافع روسیه وجود دارد. وی فهماند که روسیه در قالب یک بازی راهبُردی حاضر نیست از رقابت با آمریکا و اسرائیل دست بردارد بنابر این «پوتین» هشدار دیپلماتیک مهمّی به «نتانیاهو» داد، هشداری که صهیونیست ها اصلاً انتظار آن را نداشتند.وی همچنین اعلام کرد، دستور تسریع روند انتقال و تحویل سلاح های پیشرفته به ارتش سوریه را صادر کرده است. منابع نظامی «دبکا» خبر داده اند که اشاره پوتین به سامانه پدافندی «s-300» و سامانه موشکی «اسکندر-9k720» (با قابلیت حمل کلاهک هسته ای) بوده که قادر است اهدافی در فاصله 280 کیلومتری را با دقت 5 تا 7 متر مورد اصابت قرار دهد. «پوتین» در گفتگوی تلفنی با «نتانیاهو»، به وی یادآور شده که روسیه به آمریکا، اسرائیل یا هر کشور دیگر منطقه نظیر ترکیه و قطر اجازه سقوط «بشّار اسد» را نخواهد داد.».
«دبکا» با ناموفّق و بی اثر خواندن عملیّات هوایی اخیر اسرائیل تأکید کرد که این اقدام فقط هزینه های بیشتری به دولت این رژیم جعلی وارد آورده است.
همچنین 24 اُم همین ماه پایگاه خبری «walla» (یکی از پربیننده ترین پایگاه های مجازی رژیم صهیونیستی) طیّ مطلبی فاش کرد: «اسرائیل و آمریکا برای ممانعت از انتقال موشک های «s-300» به سوریه تلاش می کنند، چرا که نیروی هوایی اسرائیل این موشک ها را تهدیدی برای جنگنده های خود حتّی در زمان شروع پرواز از فرودگاه ها می داند.
«یفتاح شامیر» (رئیس «پروژه موازنه نظامی در خاورمیانه» در «انستیتو مطالعات امنیّت ملّی اسرائیل») اعلام کرده که این سامانه موشکی اگر در اختیار سوریه قرار بگیرد، عامل مهمّی است که می تواند آزادی عمل ناوگان های دریایی در خاورمیانه را با مشکل مواجه کند، بویژه اینکه این موشک ها قادر به ردیابی موشک های دریایی و هواپیماها از فاصله صدها کیلومتری هستند. مثلاً اگر این موشک ها در دمشق مستقر شوند، می توانند هواپیماهایی که از فرودگاه «بن گوریون» به پرواز در می آیند را ردیابی کنند و این موضوع می تواند فعّالیت های هوایی اسرائیل در جبهه شمالی و آزادی عمل در تجاوزهای هوایی به کشورهای همسایه را از بین ببرد.».
هشدارهایی که باعث شدند «نتانیاهو» سریعاً به روسیه برود تا با «پوتین» درباره عدم ارسال «s-300» رایزنی کند. نشستی که گویا طبق اخبار واصله نتیجه مثبتی برای اسرائیل نداشته است، «العالم» در تشریح نتایج این نشست نوشت: «نخستوزیر رژیم صهیونیستی از دیدار با رئیسجمهوری روسیه دست خالی برگشته و نتوانسته است وی را درباره خودداری از تحویل موشکهای S-300 به سوریه متقاعد کند.»
گذشته از این «سرگئی لاوروف» در دیدار اخیر خود با «وزیر خارجه آمریکا» تأکید کرده بود، روسیه با توجه به انجام تعهّدات ملی قرارداد توسّط طرف سوری و دفاعی بودن این سامانه به تعهّدات خود در خصوص تحویل «s-300» به سوریه عمل خواهد کرد.
به موازات مانور دیپلماتیک و "جنگ روانی" روس ها، «سیّدحسن نصرالله» جبهه دوم علیه اسرائیل را گشود. در این راستا «دبیرکلّ حزب الله لبنان» در سخنرانی به مناسبت سالگرد تأسیس رادیو «النّور» خطاب به مقامات اسرائیل گفت: «امّا پاسخ سوریه به این حمله این بود که؛ ای اسرائیل بدان سوریه به مقاومت سلاح خواهد داد و این تصمیم استراتژیک بزرگی است و بیشتر از این، سوریه به مقاومت سلاح های قدرتمندتر و بزرگتری خواهد داد. این پاسخ، واکنش بزرگتری از بمباران فلسطین اشغالی خواهد بود.».
بعد از این سخنان «نصرالله»، روزنامه عبری زبان «اسرائیل الیوم» طیّ گزارشی تحلیلی به برآورد قدرت نظامی فعلی سازمان مقاومت لبنان پرداخت، این روزنامه نوشت: «جنگ پیشرو میان «حزب الله» و اسرائیل خواهد بود. بعد از یک ماه، یک سال شاید هم چند سال؟ و وقتی که آن روز برسد، اسرائیل با سازمانی مواجه خواهد شد که درک خواهد کرد چه تهدیدی برای "عُمق استراتژیک" آن بوده است. «حزب الله» از نیمه های دهه نخست هزاره سوم کاملاً تغییر کرد به گونه ای که دیگر آن را نمی شناسیم.».
تحلیل گر روزنامه سپس برای اثبات ناشناخته بودن این سازمان با برآورد گیری از قدرت نظامی «حزب الله» می نویسد: «یکی از اساسی ترین موضوعاتی که حزب الله بر آن تمرکز کرده، افزودن توان سامانه های موشکی اش است که شامل 60 هزار موشک می شود که به طور جدّی و حقیقی تهدیدی مستقیم برای "جبهه داخلی اسرائیل" محسوب می شود.
حدود 5000 موشک دیگر نیز بردی تا 250 کیلومتر دارند؛ این موشک ها می توانند «تل آویو» و اطرافش را هدف قرار دهند. 300 موشک دوربرد نیز در اختیار «حزب الله» است که می تواند سراسر خاک اسرائیل را هدف قرار دهند. امّا آن چه برای افسران ارتش اسرائیل سردرد آورده تعداد موشک های غیر متعارف «حزب الله» نیست بلکه میزان دقّت آنهاست. در گذشته مسئولان اسرائیلی می گفتند، آماری از موشک های «حزب الله» در اختیار دارند که نشان می دهد اکثر آنها از دقّت بسیار پایینی برخوردار هستند؛ در حالیکه در سال های اخیر «حزب الله» توانسته است موشک های دقیقی مثل «M-300» ساخت روسیه دریافت کند که یک درجه پایین تر از موشک های «فاتح 110» که اسرائیل هفته گذشته در حومه دمشق آنها را بمباران کرد، است.
همچنین «حزب الله» تعدادی موشک «اسکاد» در اختیار دارد؛ این موشک ها توانایی هدف قرار دادن تمامی تأسیسات زیربنایی ملّی و نظامی اسرائیل از جمله فرودگاه ها، اردوگاه های نظامی، مراکز فرماندهی و اتاق های عملیّات ارتش را دارند.
چند هفته پیش «بنی گانیتس» (رئیس ستاد مشترک ارتش) در سخنرانی خود در «انستیتو مطالعات امنیّت ملّی اسرائیل» گفت: ««حزب الله» تنها نهاد غیردولتی است که سامانه هایی به این بزرگی از تسلیحات در اختیار دارد و می توان گفت هیچ کشور عربی این همه تجهیزات نظامی در اختیار ندارد.».
برخی منابع خبری می گویند که «حزب الله» تلاش دارد تا سلاح های پیشرفته تری را از سوریه و ایران دریافت کند، از جمله موشک های پیشرفته ضدّهوایی، موشک های پیشرفته زمین به دریا و سلاح های پیشرفته دیگر. اسرائیلی ها می گویند که «حزب الله» تا این لحظه موشک های پیشرفته زمین به دریا نظیر «یاخونت» (روسی) در اختیار ندارد، به رغم اینکه این موشک ها در حال حاضر در اختیار سوریه هستند. اگر «حزب الله» به چنین موشک هایی دست یابد آنگاه متملّکات استراتژیک دریایی اسرائیل و تمامی کشتی ها و ناوهایش مورد تهدید قرار خواهند گرفت و این مسئله ای است که از بابت آن اسرائیل احساس نگرانی شدید می کند.» .
با این اوصاف می توانید درک کنید استراتژیست های نظامی اسرائیل تا چه حدّ از منضمم شدن تجهیزات پیشرفته جدید ارتش سوریه و ایران به «حزب الله» در هراس هستند، مسئله ای که باعث شد «نصرالله» آنرا از بمباران اسرائیل توسّط سوریه کارا تر بداند.
و امّا جبهه سوم توسّط جمهوری اسلامی» علیه رژیم صهیونیستی گشوده شد. روز دوشنبه شبکه خبری «المیادین» به نقل از منابع نزدیک به سرلشگر «قاسم سلیمانی»، «فرمانده سپاه قُدس» خبری را منتشر نمود که مشخّصاً برای مدیریت پالس مخابره می شد.
این خبر بلافاصله توسّط رسانه های رسمی ایران و مرتبط با «سپاه پاسداران» نیز تأیید شد تا ابهام ها درباره صحّت آن به کمترین میزان خویش برسد.
«المیادین» نوشت: «همانطور که "سنگ" به موشک 100 کیلومتری تبدیل شد، بزودی و با عنایت خداوند متعال، قدرت تولید "موشک مقاومت با سر جنگی در داخل" را به برد 400 کیلومتری خواهیم رساند.»
این خبر می توانست به راحتی زلزله ای را در «ستاد مشترک ارتش اسرائیل» بوجود آورد زیرا مقامات «سپاه قُدس» علاوه بر افزایش بُرد موشک های مقاومت تصدیق کرده بودند این توانایی از طریق تولید و مونتاژ داخلی در مناطق مقاومت صورت خواهد گرفت.
صحّت خبر فوق دقیقاً به این معنی است که ایران در تجهیز شرکای مقاومتی اش فقط به شیعیان در «جنوب لبنان» اکتفاء نکرده است و این طرح را در رابطه با مقاومت در «غزّه» و جدیداً «کرانه باختری» نیز در سر می پروراند. بر این اساس اسرائیل متوجّه خواهد شد حمله هوایی بی فایده اش به حومه «دمشق» چه خطرات استراتژیکی برای آنها داشته است زیرا دشمنان مبنایی شان در سوریه، فلسطین و لبنان برای به هم زدن موازنه نظامی بیشتر و سریعتر از سوی ایران و روسیه حمایت می شوند.
لیکن تسریع در تجهیز مقاومت تنها ره آورد حماقت جدید آقای خودبزرگ بین: «نتانیاهو» نبود، زیرا «بشّار اسد» قول داد یکبار دیگر پرونده «جولان» اشغالی را باز کند. اهمیّت راهبُردی بلندی های «جولان» برای صهیونیست ها فقط به مسلّط بودن آنها بر خاک سوریه مربوط نمی شود بلکه وجود دریاچه «طبریّه» در این منطقه اشغالی که بیشتر آب شُرب سرزمین های اشغالی را تأمین می کند؛ نکته به مراتب مهم تری است.
«بشّار» سال ها سعی کرده بود بدون پذیرفتن آتش بس درباره «جولان» فقط به تقویّت استحکامات نظامی تدافعی در این منطقه بپردازد تا از یک درگیری محتمل با ارتش مجهّز اسرائیل اجتناب کند. با این وجود حماقت «نتانیاهو» باعث شد، کاسه صبر «اسد» لبریز شود و تصمیم بگیرد روند "یکی به میخ، یکی به نعل" اش پیرامون «جولان» را به سطل زباله بیندازد.
سوریه نشان داد کلّه شقّی های همسایه نامشروعش چطور می تواند آقای «رئیس جمهور» را دچار عصبانیّت کند و هزینه های بالایی برای موجودیّت «رژیم غاصب قُدس» بیافریند. ما فکر می کنیم برنامه ریزان در این رژیم از حالا به بعد، از کابوس بی آبی شهروندان جعلی شان خواب درستی نداشته باشند زیرا خرید آب از کشورهای همجوار ضمن تحدید استقلال اسرائیل؛ سالانه دلارهای بی شماری را می طلبد.
نمایی از سالحل دریاچه راهبردی طبریّه- شهر اشغالی طبریه در بلندی های جولان
بر این مبنا «اسد» در میانه بحران جاری به تأسیس یک لشگر مردمی 50 هزار نفره با عنوان «جیش الشّعبی» دست زده بود که در کاهش پیشروی های تروریست ها نقش بسزایی ایفاء می کردند. مسئله ای که از همان ابتدا مطرح می شد این بود که این لشگر مردمی کمی بعد تبدیل به یک سازمان شبه نظامی ضدّاسرائیلی شود، چیزی شبیه «حماس» یا «جیش بدر».
امروز صهیونیست ها متوجّه شدند که با حمله هوایی شان زمینه تسریع در تشکیل چنین "مقاومت مردمی" در «جولان» استراتژیک را ایجاد کرده اند. چرا که «سیّدحسن نصرالله» در ادامه سخنرانی فوق الذّکر می گوید: «پاسخ دوم سوریه این است که "جبهه مقاومت مردمی" را در «جولان» ایجاد کند و این طبیعی است. به سوریه حمله کردید و این بدان معنا است که "مقاومت مردمی" در «جولان» اشغالی می تواند امکان پذیر باشد. اسرائیلی ها نامه های اطمینان بخش و نامه های آرام کننده ای برای سوریه ارسال کردند ... ما در مقاومت لبنان اعلام می کنیم که آماده دریافت هرگونه سلاح منحصر بفرد هستیم و از این سلاح حمایت کرده و با این سلاح از ملّت، سرزمین و مقدّساتمان دفاع کنیم. ما در مقاومت لبنان اعلام می کنیم که ما در کنار "مقاومت مردمی سوریه" ایستاده ایم و برای آزادی «جولان» سوریه به آنها کمک و آموزش می دهیم».
بنابر این فرماندهان رژیم صهیونیستی از همین امروز می توانند اینطور فرض کنند که ایران و «حزب الله» در حال تجهیز و آموزش "مقاومت مردمی سوریه" هستند که علاوه بر مصارف داخلی برای مهار بحران جاری؛ بعد از فروکش کردن بحران یا حتّی سقوط نظام فعلی سوریه یک سازمان با پایگاه مردمی قوی و استعداد عملیّاتی بالا در «جولان» اشغالی خواهد بود.
این سازمان، تشکیلاتی قدرتمند برای تجمیع شیعیان، علوی ها، بعثی های سوریه و مردم مشتاق به مبارزه با اسرائیل است، تشکیلاتی که شاید بتوان نام "حزب الله جولان" را برای آن برگزید.
به نظر می رسد با گسترش جبهه استراتژیک نظامی ایران در منطقه و توسعه مرزهای "امنیّت اسلامی" نظام جمهوری اسلامی، آمریکا و شرکایش باید بیشتر نسبت به این موضوع واقف باشند که بیشتر رو بازی کردن و خطرناک تر شدن سناریو در سوریه دیگر به خویشتنداری «جمهوری اسلامی» و "محور مقاومت" نخواهد انجامید، چنین رویکردهایی تنها بهانه ای است برای تصمیم سازان "محور مقاومت" که برگ های برنده خویش را رو کنند.
اکنون برگِ "تشکیل حزب الله جولان" و "تجهیز مقاومت لبنان و فلسطین به تسلیحات مدرن" رو شد، مشخّصاً برگ های بعدی متناسب با گام بعدی اسرائیل و آمریکا رو خواهد شد.