کد خبر 272676
تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۵

اين روزها برخلاف گذشته مقتدا صدر آرام است و به مصالحه و مشاركت دعوت مي كند. برخلاف سال 2003 كه او خود را رهبر گروهي شبه نظامي مي دانست و عليه اشغالگران سخناني آتشين مي گفت.

به گزارش مشرق، در گفت وگوی زیر مقتدا صدر از مسايل روزمره عراق مي گويد و به رابطه اين كشور با اعراب و ايران و چشم انداز انتخابات آينده مي پردازد. چشم اندازی که در نظر صدر چندان دلچسب نیست

خبرگزاری های ایران پیش از این بخش اظهارنظر مقتدی صدر درباره سلیمان قاسمی را به صورت مختصر منتشر کرده بودند. این مصاحبه متن کامل گفت وگوی صدر با الحیات است.

***

- از يك سوال فرضي شروع كنيم. شما دربرابر دولت مالكي موضعي خاص گرفتيد و حتي در تلاشي كه براي بركناري او صورت گرفت شركت كرديد. آيا هنوز هم برهمين موضع هستيد؟

* من از آن حركت پشيمان نيستم. آن موقع من به اربيل رفتم و گفتم اگر شما 124راي جمع كنيد فراكسيون احرار (وابسته به صدر) هم با شما خواهد بود كه مي شود 164رای و اين براي عدم اعتماد به نخست وزير كافي است.

- ولي شما بعد از آن ديگر به كردستان سفر نكرديد؟

* نه. به آنجا نخواهم رفت. چون من مثل هر فرد ديگري در حوزه اين رسم را داريم كه بايد برادر عزيز مسعود بارزاني جواب ديدار ما را بدهد. بنابراین من در نجف منتظر او هستم. حال چه او بيايد يا نيايد دوستي و شراكت ما سر جاي خودش خواهد بود و براي من او يك رهبر انقلابي است و ان شاء الله چنين خواهد بود.

- شما آن موقع حرف هايي درباره قاسم سليماني فرمانده سپاه قدس زديد، آيا هنوز هم فشارهايي وجود دارد و اين ها باعث شد كه شما از قم به بيروت و سپس نجف بياييد؟

* نه. اصلا دليلش اين ها نبوده است. من كسي نيستم كه دوستي ام را به خاطر يكسري مسايل سياسي بهم بزنم. من دوست دارم روابط خوبي با همگان تا حد امكان داشته باشم به جز دولت هايي كه اشغالگر هستند.

- شما از قاسم سليماني ارزيابي خاصي داريد. گفته مي شود او مرد نيرومند ايران در عراق است؟

* بله اين طور است. اما نقطه مهم تر در شخصيت او اين است كه ابتكار عمل دارد. يعني نسبت به دولت و مذهبش ابتکار عمل دارد و حاضر است خود را فداي اين ها كند. من بارها گفته ام كه اگر ما در عراق چنين افرادي داشتيم مي توانستيم عراق را هم مثل آنها كه ايران را به لحاظ سياسي و حكومتي ساختند، بسازيم.

- آينده عراق را بعد از انتخابات پارلماني چگونه مي بينيد. آيا ممكن است تغييرات بزرگي رخ دهد؟

* من براي اين سوال چند جواب دارم. يكي اينكه برادران «‌دولت قانون» انتظار افول محبوبيت شان را پيش از انتخابات شوراها نداشتند براي همين نتايج برايشان غير منتظره بود. اما الان آنها انتظارش را دارند و بنابراین تلاش مي كنند تا با همه توان دوباره آب ها را به جوي بازگردانند. مساله دوم اينكه حزب حاكم – نه تنها در عراق يا نه فقط حزب دولت قانون و اين ها – حزبي است كه ناگزير خواهد بود از همه امكانات حكومتي براي تبليغ خود استفاده كند. مثل توزيع زمين و حضور در مراسم گشايش فلان پروژه و غیره. به هرحال حزب حاكم براي خارج كردن رقبايشان از دور انتخابات دست به هركاري مي زنند. سوم اينكه ملت عراق يك خصلت روشن دارند و آن اين كه به سمت حزب حاكم گرايش پيدا مي كنند مگر در مواقع نادر. از اين رو مي توان گفت ممكن است اين حزب برنده انتخابات آينده باشد. چهارم اينكه سيطره حزب بر كميسارياي انتخابات و عوض كردن بعضی افراد كار خوبي نيست. پنجم اينكه تغيير قانون انتخابات براي به قدرت رساندن اين حزب كافي است و در نهايت اينكه حمايت طرف خارجي و اوضاع منطقه سايه اش را بر روي عراق  و حزب حاكم مي اندازد و... الله العالم.

- پس به نظر شما جريان صدر كه با گروه هاي سني و كرد براي تشكيل يك دولت جديد متحد شده، فرصتي در اختيار نخواهد داشت؟

* ائتلاف ها بر دو نوع است: يكي ائتلاف قبل از انتخابات كه در حال حاضر با اين شرايط عراق  امر دشواري است زیرا با وقوع كشمكش هاي طايفه گرايانه از محبوبيت گروه ها اعم از شيعه يا سني يا كرد و عرب كاسته خواهد شد. دوم ائتلاف هاي بعد از انتخابات است كه غالبا مبتني بر توافقات پشت پرده بوده و در نهايت منجر به از دست دادن اصول و كسب مطامع سياسي منجر مي شود و ما آمادگي آن را نداريم. از آن گذشته ما در دولت چيزي نداريم تا بتوانيم از اين جهت تعيين كننده باشيم.

- شما در مورد مطالبات مناطق سني نشين هم ارزيابي ديگري داشتيد. آيا واقعا  به سني ها در عراق ستم مي شود؟ چه كسي اين ستم را روا مي دارد؟

* اينكه چه كسي اين ستم را روا مي دارد بايد گفت طرف هاي مختلف در اين امر دخالت دارند. از جمله اشغالگران كه عراق را دچار تفرقه كردند يا دولت كه عنصر كارآمد در قلمرو تصميم گيري هاست. همچنين نقشه سياسي عراق كه دولتي با ماهيت طايفه اي به وجود آورده است. از آن گذشته وضعيت خارجي و پيچيده تر شدن تنش هاي مذهبي در خاروميانه بلكه حتي در تمام جهان مي تواند عامل اين ستم ها باشد. با اين حال اهل سنت خودشان هم در اين ستم ها سهم دارند به خاطر گسترش دادن افراط گرايي عقيدتي و واگذاشتن امور در برخي موارد به امثال القاعده و تمايل برخي از آنها به گروه های تروریستی يا حزب صدام (حزب بعث) و عدم همكاري براي وحدت و يكپارچگي ملي. براي مثال بايد گفت چندين بار ما پشت سر آنها نماز خوانديم اما آنها يك بار هم اين كار را نكردند حتي ما درخواست كرديم و نپذيرفتند.

- چطور مي شود با اين ستم ها برخورد كرد. آيا ما در عراق شهروند درجه دوم داريم؟‌

* به نظر من راه هايي وجود دارد از جمله ديدار نخست وزير از مناطق سني نشين و تشكيل كميته هاي اسلامي مشترك براي پيدا كردن راه حل هاي استراتژيك و نه فوري. صدور يك بيانيه مشترك براي تقبيح همه نوع تروريسم و شبه نظاميان حكومتي و تلاش براي از بين بردن اختلافات و ريشه كني تشكيلات القاعده و امثال آن از مناطق سني نشين. در رابطه با من اگر بگوييد به اعتقاد من ما نبايد شهروند درجه دوم يا اول داشته باشيم. زيرا همه مردم مانند دندانه هاي يك شانه مساوي هستند و هيچ يك برديگري رجحان ندارد مگر به تقوا و وطن دوستی.

- آينده عراق به سمت تقسيم طايفه اي مي رود يا يك دولت شهروندي؟

* براساس آن چيزي كه ما مي بينيم عراق به لحاظ سياسي و اجتماعي و عقيدتي به سمت تقسيم طايفه اي مي رود.

- ولي در نجف خيلي مي كوشند كه از مفهوم «دولت شهروندي» حرف بزنند. نظرشما در اين باره چيست؟

* دولت شهروندي يا مدني اين است كه به همه صرف نظر از دين و مذهب و نژاد و طايفه يك هويت واحد بدهد اما مساله اختلاف برانگيز اين جاست كه اين كار جز با شيوه اي سكولار و حذف دين از سياست امكان پذير نيست. بنابراين من مي گويم: اين كار را نمي شود اجرا كرد مگر اينكه جامعه را اسلامي كنيم و براساس نظم يك اسلام حقيقي سامان دهيم. یعنی به صورتی که روح عدالت و مساوات و برادري واقعي باشد. دنيادوستی و سلطه پدرسالارانه بايد برداشته شود.

- چرا شما جرياني موسوم به «جريان احرار» را به وجود آورديد نه جريان «صدر» را. چرا در این جریان از مشاركت روحانيون جلوگيري می کنید؟

* فراكسيون احرار دو انگيزه داشت: يكي از جهت اعتقادي كه به معناي آزادي از شيطان و زندان دنيا و آزادي از ستمگران است و دوم مفهوم ملي كه به معناي آزادي از اشغالگران و وابستگان به آنها بود.

اما ممنوع كردن روحانيون به دليل آسيب نرسيدن به وجهه آنها بود تا اينكه همچنان به صورت ناصح و مرشد باقي مانده و از خطاهاي دولتي و مشابه آن در امان بمانند.

- بعضي مي گويند شما نيرو به سوريه مي فرستيد؟

* بحران سوريه بيانگر تسويه اختلافات به شكلي خونين و نه اخلاقي است. دراين كار همه سهم دارند چه مخالفان و چه موافقان و تنها كسي كه اين ميان ضرر مي كند ملت سوريه است. من خواستار نجات سوريه بودم و هنوز هم مي گويم حاضرم براي اين كار بين دولت و مخالفان ميانجي گري كنم.

- ولي در مراسمي طرفداران شما پرچم مخالفان را برافراشتند. آيا مي خواهيد با آنها گفت وگو كنيد؟

* نه. من هيچ قصد گفت وگويي با آنها را ندارم. مساله سوريه يك مساله داخلي است و نبايد در آن دخالت كرد. گفتم كه من براي ميانجي گري حاضرم ولي مطمئن هستم كه گروه هاي مخالف نمي پذيرند.

- مواضع حزب الله را چگونه مي بينيد؟

* به خودشان مربوط است. آنها سياست خودشان را دارند و من هم سياست خودم را. ما در اين باره با هم گفت وگويي نداشته ايم. مگر همه گفت وگوها بايد بر محور سوريه باشد. در مورد بحرين و ساير مسايل با هم گفت وگو داشته ايم.

- چرا شما اقدام به سفر به كشورهاي عربي نمي كنيد؟

* آماده ام كه دعوتي اگر باشد پاسخ بدهم. حتي از برخي از اين كشورها درخواست كردم ولي جوابي ندادند.


منبع: شفقنا