نباید انتظار داشت با همان روشی که ابلیس مردم را به جهنم سوق میدهد خدا مردم را به بهشت سوق دهد
· «هدایت» کردن خداوند، با اصول و سنتهایی همراه است که خداوند متعال علیرغم هزینههای بسیار، آنها را رعایت میکند. مثلاً بخش عمدهای از مظلومیت اولیاء خدا بر سرِ رعایت اصول «هدایت» است. نشناختن اصول و قواعد هدایت گاهی هلاککننده میشود. مثلاً روز قیامت برخی از ظالمان و کافران میگویند: اگر خداوند ما را هدایت میکرد، ما از متقیان میشدیم! (لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَداني لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقين ـ زمر/ 57)
· الان ابلیس هم دارد پیروانش را به نوعی هدایت میکند و به جهنم میکشاند (إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعيرِ؛ فاطر/ 6) و ابلیسان هم دارند آدمهای ضعیف تحت سلطۀ شیطان را به سمت بدبختی سوق میدهند. آنها با روشهایی، مردم را به سوی جهنم سوق میدهند که نباید انتظار داشته باشید خدا هم به همان روشها شما را به سمت بهشت ببرد.
· بعضیها میگویند: «آنها (ابلیسیان) دارند با فیلم سینمایی جذاب، ما را به سمت جهنم سوق میدهند، شما هم با فیلم سینمایی جذاب، ما را به سمت بهشت ببرید. ببینید آن طرف، چه جاذبههایی وجود دارد! چرا شما از این جاذبهها ندارید؟!» این افراد چون با روش غلط هدایت خو کردهاند، انتظار دارند خدا هم آنها را به همین روشهای غلط، به سمت بهشت ببرد ولی خداوند این کار را انجام نمیدهد. اتفاقاً خداوند عمداً خیلی از جاذبهها را در این طرف، قرار نداده است تا کسی بیجهت جذب نشود).
· هدف ابلیس و روشی که برای رسیدن به آن هدف در پیش میگیرد، غلط است. اما خداوند متعال، هدف و روش هدایتش درست است. در این روش صحیح، اصول و سنتهایی رعایت میشود که اگر ما آنها را نشناسیم، انتظار داریم با همان تبلیغات غربیها که آدمها را به فساد میکشاند، مبلّغان نیز با روشهایی مشابه، مردم را به سمت خدا بکشانند. ولی این انتظارِ نابهجایی است.
قبل از ارزیابی پیام، روش انتقال پیام را بررسی کنید
· وقتی کسی به روش غلط، تبلیغات را شروع کرد، دل سپردن به پیام او ضررهای جدی خواهد داشت، چون برای انسانیت شما احترام قائل نشده و کرامت انسانی را رعایت نکرده است. حتی اگر کسی زیادی پُرجاذبه سخن گفت، باز هم نباید به دنبال شنیدن سخنان او رفت. ببینید وقتی خداوند با انسان سخن میگوید، جاذبه و دافعه را در کنار هم دارد و با تشویق صرف رفتار نمیکند و به این ترتیب، کرامت انسانی رعایت میشود. لذا کسی که صرفاً با جاذبه سخن میگوید و اصلاً دافعهای ندارد باید مراقب باشید که او میخواهد شما را به چه سمتی سوق دهد.
· وقتی روزنامه یا رسانهای، احترام و کرامت انسانی شما را رعایت نکرد، باید تا حد امکان از گوش دادن به پیامهای او پرهیز کنید، چون او برای شخصیت انسانی شما احترام قائل نشده و معلوم است که پیام او تأثیر خوبی نخواهد داشت. چون تخریب کرامت انسانی جایی برای اثرات خوب باقی نمیگذارد.
· امروزه، شما باید قبل از اینکه خودِ پیام و درستی آن را ارزیابی کنید، اول باید روش انتقال پیام را ارزیابی کنید و اگر دیدید که این روش، اغواگرانه است و احترام و کرامت انسانی شما را رعایت نکرده است و اثرات منفی بر کرامت انسانی و انسانیت شما میگذارد، دیگر آن پیام ارزش گوش دادن ندارد و خیری در آن نخواهد بود.
· اگر دیدید که روش انتقال پیام، جاذبۀ مطلق است یا توأم با تشویق و توبیخ فوری است و میخواهد با اغواگری پیامش را منتقل کند، مستقل از اینکه محتوای آن پیام چه باشد، باید بفهمید که آن پیام اثر بدی دارد و نباید به دنبالش رفت؛ زیرا یا پیامش غلط است یا قصد ناصحیحی از آن خواهد شد.
· همۀ پدر و مادرها و مربیان باید روشها و سنتهای خداوند متعال در عملیات «هدایت» را رعایت کنند وگرنه بچهها پرورش صحیح نخواهند یافت. بچهای که همیشه با شُکلات و تشویقهای فوری به نماز جذب شود، با شُکلات هم از نماز دفع میشود. البته منظور این نیست که اصلاً بچهها را برای نماز تشویق نکنیم، ولی تشویقها باید خیلی رقیق باشند.
خداوند کسی را با اجبار «هدایت» نمیکند
· یکی از ویژگیهای کلیدی هدایت اجباری نبودن آن است، که البته سطوح مختلفی از معانی دارد که باید دقت شود. این نتیجه از سخن خداوند به پیامبر اکرم(ص) معلوم میشود، آنجا که میفرماید: «اگر خدا میخواست همۀ کسانی که روی زمین هستند، ایمان میآوردند، آیا تو میخواهی مردم را وادار کنی که مؤمن باشند؟! وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَميعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنين»(یونس/99) اصلاً ایمان نمیتواند توأم با زور و کراهت و اجبار باشد.
· اینکه خداوند متعال، مردم را به هدایت، اکراه نمیکند معنایش این است که آنها را وادار نمیکند. البته این عدمِ اکراه در هدایت، ابعاد مختلفی دارد. مثلاً یکی از ابعاد این وادار نکردن، حرام بودن غیبت است. خداوند اجازه نمیدهد ما با غیبت کردنِ یک انسان گنهکار، آبروی او را ببریم، چون خدا نمیخواهد آن انسان گنهکار، در یک فشار روانی و ترس دائمی قرار بگیرد و از ترس آبروریزی، خودش را جمع کند و از گناه فاصله بگیرد. چون در این روش، یک نوع اکراه و اجبارِ روانی وجود دارد.
· حتی خداوند اجازه نمیدهد ما یک گنهکار را مسخره کنیم، چون در مسخره کردن یک نوع اکراه و اجبارِ روانی وجود دارد. مثلاً ما حق نداریم افراد غیرمحجبه را مسخره کنیم تا محجبه شوند. ولی کسانی که میخواهند خانمهای ما غیرمحجبه شوند، عمدتاً به تمسخر روی میآورند.
· گاهی اوقات اکراه و اجبار، از نوع اجبارهای روانی است؛ مثل توهین و تمسخر. برخی از افراد نادان، که شاید نماز هم بخوانند، فکر میکنند باید تبلیغات در عرصۀ سیاسی را با همین توهینها و تخطئه کردنها پیش ببرند. مثلاً آمار بازدید از سایت خودشان را با ناسزا دادن و توهین، زیاد میکنند! در حالی که باید احترام و کرامت انسانها را نگه داشت. البته معنای رعایت احترام این نیست که ذلیل دشمن باشیم. بعضیها فقط وقتی به دشمن سفاک و جنایتکار میرسند احترام او را رعایت میکنند ولی رقیب مؤمن و مسلمان خود را با بدترین توهینها و ناسزاها مورد حمله قرار میدهند!
· برای حاکم اسلامی دشوار نیست که بخواهد با روشهای غیر هدایت، از بسیاری از مشکلات جلوگیری کند؛ روشهایی که در همۀ دنیا مرسوم است. روشهای حکومت اسلامی متفاوت است. پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) نیز در حکومت خود از آن روشها استفاده نکردند.
خداوند به پیامبر اجازه نداد با آوردن یک معجزه همه را هدایت کند
· اینکه در روش هدایت الهی اکراه نیست، ابعاد و معانی مختلفی دارد. یک نمونهاش اکراه از طریق جنگ روانی و تبلیغات افراطی است. یعنی حتی با تبلیغات بیش از اندازه هم نباید مردم را به انتخاب راه صحیح وادار کرد. خداوند میفرماید: «ای پیغمبر! اعراض کافران برای تو سخت است، پس تو میخواهی از اعماق زمین یا از اعماق آسمانها معجزهای بجویی و به آنها نشان دهی تا تسلیم حق شوند، اگر خدا میخواست همه را هدایت میکرد، از نادانان نباش! وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّماءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجاهِلين» (انعام/ 35) این آیه شریفه، از غریبترین آیات قرآن است.
· به نظر شما آیا این کار بدی است که پیامبر(ص) معجزهای بیاورد که همۀ مردم تسلیم حق شوند و ایمان بیاورند؟ چه اشکالی دارد؟! مگر ایشان میخواهد مردم را فریب دهد؟! ولی خداوند در این آیه میفرماید: ای پیامبر(ص)! اگر بخواهی با یک معجزه، همه را هدایت کنی، این کار آدمهای نادان است. یعنی اگر برای هدایت مردم یک معجزۀ کاملاً شفاف و تمامکننده بیاوری، جزء نادانها قرار گرفتهای! ببینید این توبیخ چقدر سهمگین است.
· علامۀ طباطبایی ذیل این آیه میفرماید: مگر پیامبر(ص) چه معجزهای میخواست بیاورد که خدا فرمان داد تا نیاورد؟ طبیعتاً این معجزه، تمامکننده است و فرصت انتخاب به مردم نمیدهد، بلکه حق را شفاف و کاملاً روشن میکند. وقتی حق به قدری روشن باشد که شما دیگر فرصت انتخاب و راه فرار نداشته باشید و مجبور باشید آن را انتخاب کنید، در این صورت موضوع جبری خواهد شد. دیگر پاداش دادن به انتخاب شما بیمعنا خواهد بود. پس، شفافسازی به شکل افراطی نیز نوعی از اکراه است.
صاحب گوش شنوا حق را میپذیرد
· خداوند در آیۀ بعد میفرماید: «إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ» (انعام/ 36)، یعنی کسانی که گوشِ شنوا دارند همین سخنانی که تو میگویی برایشان کافی است و دیگر به معجزه نیاز نیست. آن کسی که باید بفهمد، حق را با همین سخنان میفهمد. لذا خداوند اجازه نداد تا پیامبر(ص) معجزۀ تمامکننده بیاورد.
· بعضیها واقعاً برای هدایت خودشان منتظرند فرشتهای بر آنها نازل شود. مشرکین مکه هم از پیامبر(ص) میخواستند که فرشتۀ وحی را ببینند یا صدایش را بشنوند تا ایمان بیاورند. ولی خدا اجازه نمیداد. (وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ؛ انعام/ 8).
· «هدایت» با اکراه ممکن نیست. این حکم، وجوه و ابعاد مختلفی دارد:
1-معمولاً در «هدایت»، تشویق و تنبیه فوری نیست.
2- تبلیغات یکسویه و سرشار از جاذبه و فوقالعاده شفاف وجود ندارد. یعنی در تبیینها مقداری ابهام وجود دارد (گاهی اوقات با اشاره بیان میشود؛ مثلاً اینکه نام ائمۀ هدی(ع) در قرآن کریم نیامده است.)
3- دستورات دین طوری است که آبروی منافق و گناهکار، را نمیبرد.
دستور جهاد برای آن است که دست ظالمانی که مردم را به جهنم میکشانند کوتاه شود
· خداوند در هدایت، کسی را وادار نمیکند. اما آیا خداوند تحمل خواهد کرد که کسی مردم را با اکراه به جهنم ببرد؟! قطعاً تحمل نمیکند و با این افراد، به شدت برخورد میکند.
· میدانید علت جنگهای پیامبر اکرم(ص) چه بود؟ خداوند به پیامبر(ص) خودش اجازه نمیدهد که مردم را با اکراه به سمت بهشت ببرد، ولی از سوی دیگر، با کسانی که مردم را با اکراه به سمت جهنم میبرند، شدیداً برخورد میکند و به پیامبر(ص) دستور میدهد با آنها بجنگد و نابودشان کند.
· خداوند به پیامبر(ص) میفرماید تو حق نداری با معجزات ختمکننده مردم را به سوی خدا بکشانی. از سوی دیگر به او دستور داده تا اگر کسی با تبلیغات مستکننده، بخواهد مردم را به سمت ابلیس ببرد، با او به شدت برخورد کند. لذا پیامبر(ص) هند جگرخواره و ابوسفیان و حتی قاتل عمویش حمزه(ره) را بخشید اما کسی را که با شعر به پیامبر(ص) توهین میکرد، نبخشید و دستور داد حتی اگر به پردۀ خانۀ کعبه هم پناه برد، او را بکُشند. (وَ كَانَ عَهْدُ رَسُولِ اللهِ ص إِلَى الْمُسْلِمِينَ عِنْدَ تَوَجُّهِهِ إِلَى مَكَّةَ أَنْ لَا يَقْتُلُوا بِهَا إِلَّا مَنْ قَاتَلَهُمْ وَ آمَنَ مَنْ تَعَلَّقَ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ سِوَى نَفَرٍ كَانُوا يُؤْذُونَهُ ص مِنْهُمْ مِقْيَسُ بْنُ صُبَابَةَ وَ ابْنُ خَطَلٍ عَبْدُ الْعُزَّى وَ ابْنُ أَبِي سَرْحٍ وَ قَيْنَتَانِ كَانَتَا تُغَنِّيَانِ بِهِجَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص؛ الارشاد مفید/ ج 1/ ص 136) و (...كَانَتَا تُغَنِّيَانِ بِهِجَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَاَمَرَ بِقَتلِهما مَعَه؛ تاريخ طبري/ ج 3/ ص 58).
· یکی از معانی اکراه در دین، آن است که اگر کسی بخواهد مردم را فریب دهد و قدرت انتخاب مردم را با ایجاد جنگ روانی، زائل کند خداوند با این افراد خیلی شدید برخورد میکند. فلسفۀ جنگهای زمان امام زمان(ع) همین است. شاید مهمترین اقدامی که امام زمان(ع) بعد از ظهور انجام میدهند این است که دیگر اجازه نخواهد داد مردم را به زور به جهنم ببرند. آنوقت است که امور سامان مییابد.
· خداوند برای هدایت مردم، خیلی صبور است و به سادگی پیامبرش را دست به شمشیر نمیکند. به اولیاء خودش هم فرموده است رنجها و مظلومیتها را تحمل کنید. مع هذا، خداوند اجازه نمیدهد که اهل باطل، مردم را گمراه کنند. شمشیر امیرالمؤمنین(ع) برای مقابله با همین موضوع بود. ایشان در بین سه جنگ (جمل، صفین و نهروان) در جنگ نهروان از همه سختگیرانهتر رفتار کرد و همۀ دشمنان را کُشت و کسی را زنده نگذاشت. به دلیل اینکه آنها ظاهری از دین داشتند و انحرافی پیدا کرده بودند که با آن ظاهر دینیشان، میتوانستند انحراف شدیدتری در مردم ایجاد کنند.
درست است که هدایت با اکراه نیست اما وادار کردن مردم برای رفتن به سمت جهنم نیز ممنوع است
· درست است که هدایت با اکراه نیست اما اکراه مردم برای رفتن به سمت جهنم نیز ممنوع است. اگر بخواهیم با این موضوع مقابله کنیم، خیلی مسائل مطرح میشود. مثلاً یک نمونهاش این است که باید برویم تمام قوانین را بررسی کنیم و اگر یک قانون برگرفته از قوانین غربی باشد طوری که مردم را با اکراه به سوی جهنم بفرستد، باید اصلاح شود. نمیشود که قوانینی که ما را به بیدینی وادار میکنند اصلاح نکرد. و فقط بنشینیم و همدیگر را موعظه کنیم. یک نمونۀ دیگرش کتب ضالّه هستند، که با اغواگری مردم را منحرف میکنند.
فایل جلسه چهارم: