زماني كه يك خانواده ميتوانست با دستمزد يك نفر زندگي كند سالها است كه گذشته و همه مردم دنيا در درون خودشان حس ميكنند كه اقتصاد دنيا يك مشكلي دارد اما كمتر كسي ميداند اين مشكل چيست. اوضاع مالي جهان هر روز خرابتر ميشود. فهميدن راز بزرگترين كلاهبرداري تاريخ مسير زندگي شما را تغيير خواهد داد.
هميشه گفتهاند كه پول علف خرس نيست اما حقيقت اين است كه سيستم بانكداري مدرن باسرعتي بسيار بيشتر رشد علفها پول چاپ ميكند. بيشتر مردم نميدانند كه پول چگونه چاپ ميشود و اقتصاددانان و بانكداران اين نكته را آنقدر پيچيده جلوه ميدهند تا مردم از آن دست بردارند. مدلي كه به تحليل آن ميپردازيم و مشتش را براي شما باز ميكنيم مدلي است كه در همه دنيا در حال اجرا است. داستان از اين قرار است:
بانك مركزي و دولت، اشتباها يا عمدا به پولهاي كاغذي، پايه پولي ميگويند در حالي كه در واقع پايه كارنسي است چون پول واقعي نيست. پول واقعي بايد ذخيرهكننده ارزش باشد و ارزش خريدش را در طول زمان حفظ كند. درواقع در جهان امروز پول كاغذي ديگر حتي يك رسيد كمارزش هم نيست بلكه يك ادعانامه بيخود است و چيزي جز يك مشت عدد و رقم نيست.
خزانه، پولهاي ايجاد شده را در بخشهاي مختلف دولت سرمايهگذاري ميكند و كسري بودجه دولت از همينجا آغاز ميشود. بعد از طريق خدمات عمومي و برنامههاي اجتماعي و جنگها، كارمندان دولت و سربازان و طرفهاي قرارداد حقوقهاي دريافتيشان را در بانك ذخيره ميكنند.
در گام بعد، چيزي به نام وام دادن با ذخيره جزيي وارد ميدان ميشود يعني بانكها اجازه پيدا ميكنند كه بخشي از حقوق دريافتي شما را نزد خود نگاه دارند و بقيه آن به ديگران وام بدهند. نرخ سود آن هم ميتواند متفاوت باشد مثلا 10%.
اگر شما 100 دلار نزد بانك بگذاريد، بانك بدون اينكه به شما بگويد 90 دلار آن را به يك شخص ديگر وام ميدهد. بانك بايد 10 دلار از پول شما را نگاه دارد براي زماني كه شما نياز به پول داشتيد. به اين ذخيرههاي 10 دلاري پول گاوصندوقي ميگويند. اكنون بانك 10 دلار نقد دارد و به جاي 90 دلار مابقي پول شما چكپولها و تعهدات بانكي را داراست.
در واقع بانكهاي تجاري با دادن هر وام پول خلق ميكنند و به سادگي و با اضافه كردن اعداد در دفتر حسابداريشان در ازاي تعهد پرداختي كه وامگيرنده ميدهد اين كار را ميكند.
در واقع وقتي پولها در بانكها توسط مشتريان سپردهگذاري ميشود بانكها آنها را وام ميدهند. و بعد دوباره سپردهگذاري ميشوند و باز هم وام داده ميشوند و باز هم و باز هم اعتبار بانكي خلق ميشود. اين همان چيزي است كه بيشتر عرضه پولي دنيا را ايجاد كرده است. در واقع 92 تا 96 درصد تمام نقدينگي موجود توسط دولتها ايجاد نشده بلكه در سيستم بانكي ايجاد شده.
تزريق اين همه پول به جامعه شايد در ظاهر خوب باشد اما در واقع باعث افزايش قيمتهاي ميشوند. هرچه عرضه پول بيشتر، بالا رفتن قيمتها بيشتر. اين عامل ايجاد تورم است. تعريف درست تورم بالا رفتن عرضه پول است در حالي كه بالا رفتن قيمتها فقط نشانه تورم است. پس سر و ته سازوكار پولي ما چيزي نيست جز دو نوع دلار كه توي اين كلاهبرداري جادويي ايجاد ميشوند:
يكي تعهدات پرداختي است كه خزانه و بانك مركزي با هم رد و بدل ميكنند و يك مشت عدد و رقم كه بانكهاي عامل در كامپيوترهايشان وارد ميكنند.
اكنون ميرسيم به جالبترين بخش اقتصاد مدرن:
ما براي به دست آوردن كمي از اين پولها كار ميكنيم. بالاترين ثروت، عمر ما است كه ما آن را در جهت جمع كردن يك مشت عدد و رقم تلف ميكنيم. و حالا اين اعداد نماينده تمام زحمات و عرقريختنهاي ما شدهاند. اين خود ما هستيم كه به اين پولها ارزش دادهايم. اما تمام تلاشهاي ما به صورت ماليات از حساب ما و تلاش ما كسر ميشود و به خزانه ميرود.
حالا بخش مهم اينجاست:
بيشتر مالياتهاي ما براي ساخت مدرسه و جاده و خلاصه خدمات عمومي استفاده نميشود بلكه صرف پرداخت سود اوراق قرضهاي ميشود كه بانك مركزي آنها را خريده است. در واقع بانك مركزي به ما حقه ميزند. و اما يكي از بزرگترين رازهاي آنها اين است كه قبل از تاسيس بانك مركزي هيچ نيازي به اخذ ماليات از درآمد اشخاص نبود و درست هنگام افتتاح بانك مركزي بود كه اجباري شدن ماليات بر درآمد در قانون اساسي تصويب شد. چرا؟
ابتدا بايد بدانيم كه مفهوم سقف بدهي چيست. اين مفهوم بر يك تناقض بنا شده. چه اتفاقي ميافتد اگر ما وام نگيريم؟ يا چه اتفاقي ميافتد اگر دولت سعي كند ديگر كسري بودجه به وجود نياورد.
با اين حساب، چيزي به نام سقف بدهي هم احمقانه است و هم فريبكاري. اساس سيستم مالي امروز جهان طوري طراحي شده كه براي ادامه حيات هميشه به مقدار بيشتري بدهي نياز دارد. در نيتجه سياستمداران هر بار بازي را ادامه ميدهند و سقف بدهي را تا نهايتش بالا ميبرند تا اينكه سيستم فروبپاشد. به عبارت ديگر آنها فقط نميخواهند كه سيستم در زمان آنها بپاشد.
با تحميل كردن نقدينگي بيش از حد به جامعه، قدرت خريد ما نابود شده است. تورم، يك ماليات تدريجي و پنهاني است كه حاصل اين نظام بدهيپايه است. اين سيستم به نفع كساني است كه اين نقدينگي را ايجاد كرده است و قبل از ديگران از آن استفاده ميكنند. آنها قدرت خريد شما را ميدزدند و به بانكها و دولتها منتقل ميكنند.
نحوه كار كل اين سيستم
مرحله نخست: دولت تعهدات پرداخت معتبري را ايجاد ميكند و با اين اوراق قرضه بدهي ملي را افزايش ميدهند و مردم را براي پرداختشان تحت فشار ميگذارند.
مرحله دوم: اين تعهدات پرداخت معاوضه ميشوند تا نقدينگي خلق بشود. خزانه اوراق قرضه را به بانكها ميفروشد و بعد بانكها اين بدهي ملي ما را در ازاي سود به بانك مركزي كه خودشون صاحبش هستند ميفروشند. بانك مركزي دستهچكش را كه يك پني هم توي آن نيست باز ميكند و اون تعهدات پرداخت را با تعهد پرداختي كه خودش ميدهد ميخرد، همان چكها كه محل حسابي خالي كشيده ميشوند. بعد آن چكها را به بانكها ميدهند كه همان پول نقد هستند و بعد كل اين فرآيند تكرار ميشود. اين باعث تجمع اوراق قرضه در بانك مركزي و تجمع نقدينگي در خزانه ميشود كه البته چيزي جز مشتي عدد و رقم نيست. سپس خزانه اين اعداد و ارقام را در بخشهاي مختلف دولت هزينه ميكند.
مرحله سوم: دولت اين نقدينگيها را در پرداخت تعهدات، خدمات عمومي و جنگ هزينه ميكند. بعد حقوق بگيران و طرفهاي قرارداد دولت، پولهاي دريافتيشان را در بانكها سپردهگذاري ميكنند.
مرحله چهارم: بانكها اين نقدينگي را چند برابر ميكنند با جادويي به نام وامدهي با ذخيره جزئي. يعني دزديدن بخشي از سپردههاي همه و وام دادن آن به بقيه. اين وامها با به عنوان سپرده بانك وارد ميشوند و باز از روي آنها دزدي ميشود. و اين فرآيند تكرار ميشود و عرضه نقدينگي را به شدت افزايش ميدهد. بعد ما براي به دست آوردن مقداري از اين اعداد كار ميكنيم و به مرحله پنجم ميرسيم:
به درآمدهاي ما ماليات تعلق ميگيرد و همه مالياتها به خزانه ميرود تا بتواند اصل و سود اوراق قرضهاي كه توسط بانك مركزي خريده بود را بپردازد.
مرحه ششم: سيستم جوري طراحي شده كه دائما به مقدار بيشتري از بدهي نياز دارد و در نهايت زير بار خودش فرو خواهد ريخت چون سياستمدارها به اين روند ادامه ميدهند.
مرحله هفتم: مالكان پنهاني سيستم، سهمشان را دريافت ميكنند. بانكهاي بزرگ جهان صاحب بانك مركزي آمريكا هستند. اين بانكها هم از فروش بدهي آمريكا به بانك مركزي سود ميبرند و وقتي هم كه بانك مركزي سود سپردههاي آنان را ميپردازد سود ميبرند.
با اينكه اوضاع به شدت خراب است اما يك اميد بزرگ هم وجود دارد. چون شما مخاطبان، بزرگترين تهديد اين سيستم هستيد. ما بايد سعي كنيم كه اين كاركردهاي شيطاني اين سيستم را همه باور كنند.
دانلود کامل قسمت چهارم