در حقیقت بانک‌ها پولی که وام می‌دهند را نه از طریق سپرده‌های مشتریان بلکه مستقیما از تعهد شخص وام گیرنده به او قرض می‌دهند. امضای وام گیرنده تعهدی است برای بازگشت پول که اگر آن را برنگرداند، خانه یا اتومبیلش ضبط می‌شود. بعد بانک به همان امضای مشتری یا به بیان ساده‌تر خانه و اتومبیلش که یک تعهد است اعتماد کرده و در حساب یک‌سری عدد تولید می‌کند. مطمئنا این حرف باورکردنی نیست.

گروه جنگ نرم مشرق- پول شکل جدید و امروزی بهره‌برداری است. تفاوت اصلی این مدل از بهره‌برداری با شکل تاریخی خود در نبودن ارتباط مستقیم بین ارباب و برده است. مقدار قرض های حکومت، شرکت‌ها و مردم عادی به اعدادی نجومی رسیده است. این همه پول و قرض از کجا آمده است؟ اساسا پول به معنای قرض است و اگر قرضی نباشد پولی هم وجود نخواهد داشت. این مستند که ساخته پاول گریگنان است به صورتی زیبا و ساده سیستم منحرف و معیوب پول و قرض را توضیح می‌دهد.

چرا بانک‌ها این همه پول دارند و بقیه قرض؟ + فیلم و تصاویر // در حال ویرایش // 1
***

قانون اول: هر وقت هر بانکی یک وام به کسی داد یعنی، یک اعتبار جدید، یک پول جدید، و یک سپرده جدید تولید (خلق) شده است. البته در یک فرآیند بسیار ساده تا حدی که ذهن انسان آن را پس می‌زند.

یک سوال ساده: پول از کجا می‌آید؟ از محل چاپ اسکناس؟ توسط دولت تولید می‌شود؟ بله اما فقط تا حدی. جواب اصلی این است که اساسا خود پول فلزی و کاغذی محدود است و فقط بانک‌ها به صورت روزانه آن را تولید می‌کنند. اما چگونه؟

در حقیقت بانک‌ها پولی که وام می‌دهند را نه از طریق سپرده‌های مشتریان بلکه مستقیما از تعهد شخص وام گیرنده به او قرض می‌دهند. امضای وام گیرنده تعهدی است برای بازگشت پول که اگر آن را برنگرداند، خانه یا اتومبیلش ضبط می‌شود. بعد بانک به همان امضای مشتری یا به بیان ساده‌تر خانه و اتومبیلش که یک تعهد است اعتماد کرده و در حساب یک‌سری عدد تولید می‌کند. مطمئنا این حرف باورکردنی نیست. اما با متن همراه باشید.

بانک چگونه به متولد شد؟

زمانی مردم معامله پایاپای می‌کردند یعنی هرچیزی می‌توانست پول باشد. از یک تکه سنگ زینتی گرفته تا پر یک پرنده. اما طلا و نقره از همه راحت‌تر و مطمئن‌تر بود. کسی که سکه‌ها را زرگری می‌کرد به جایی مطمئن برای نگهداری آن‌ها نیاز داشت. مردم هم به در خانه او می‌رفتند و از او می‌‌خواستند تا طلاهایشان را نگاه دارد تا جایی که زرگر دیگر جایی برای اجاره دادن به همسایه هایش نداشت.

از سویی صاحبان طلاها به ندرت به دنبال اصل طلای فیزیکی خود می‌آمدند و هرگز هم همه با هم نمی‌آمدند. زیرا زرگر برای هر مقدار معینی طلا یک رسید کاغذی درست کرده بود و به صاحبان طلا می‌داد تا با آن در بازارهایی که این کاغذ را می‌شناختند و قبول داشتند خرید کنند؛ که البته حملش هم ساده‌تر بود.

از سوی دیگر، زرگر که آدم سودجویی بود، طلاهای امانتی را به مردم وام می‌داد و صد البته در ازای بهره. دنیا، صنعت، بازرگانی و ... رشد کردند و هر روز تعداد درخواست‌کنندگان وام بیشتر شد. این کثرت درخواست یک ایده بهتر به زرگر داد: او می‌دانست که تعداد بسیار کمی از صاحبان طلا، طلای خود را برداشت کرده‌اند و او به راحتی می‌‌تواند در ازای طلاهای موجودش، رسید را به صورت وام بهره‌دار به دست مردم بدهد و کسی هم متوجه نشود. در این بین این زرگر که دیگر بانک‌دار شده بود بسیار سود می‌کرد چرا که فقط و فقط رسید چاپ می‌کرد و در ازایش بهره می‌گرفت.

اما کم‌کم مردم پی بردند که احتمالا او دارد به پشتوانه طلاهای آنان پول چاپ می‌کند که اینگونه ثروتمند شده بنابراین به سراغش رفتند و گفتند که اگر شفاف‌سازی نکند، طلاهایشان را خارج می‌کنند. زرگر بانک‌دار این قصه‌ هم طلاهایشان را به آن‌ها نشان داد و خیالشان را راحت کرد. اما صاحبان طلا بانک‌دار را مجبور کردند که درصدی از بهره‌ها را به آن‌ها بدهد و آن‌ها را سهام‌دار بانک یا همان گاوصندوق خود کند. در همین‌ جا بود که بانک متولد شد.

بانک‌دار به نرخ سود پایینی را به مردم می‌داد و بعد آن را با نرخ سود بیشتری به مردم وام می‌داد. درآمدش هم هزینه‌های اداره بانک را تامین می‌کرد: یک منطق ساده.

اما بانک‌های مدرن چگونه متولد شدند؟

امروزه بانک‌ها با آن روش کار نمی‌کنند. زرگر-بانکدار ما از سود کمی که پس از تقسیم سود اصلی با سهام‌داران برایش می‌ماند راضی نبود و با توجه به زیاد شدن تعداد اروپائیان ودرخواست‌های وام‌های بیشتر از سوی مردم و کم بودن رسیدهایش، ایده جدیدتری به ذهنش رسید.

او می‌دانست که غیر از خودش کسی میزان دقیق موجودی طلا را نمی‌داند. لذا رسیدهاپول‌هایی را چاپ کرد که اصلا برایش هیچ طلایی در خزانه خود نداشت. این نقشه به خوبی جواب داد و اینگونه بانک‌ها با کمک بهره وام‌های بی‌پشتوانه‌ای که می‌دادند ثروتمندترین سرمایه‌داران و صاحبان زیباترین ساختمان‌ها در جهان شدند.

اینکه بانک‌دارها از هیچ پول خلق می‌کنند برای هیچ کس باورپذیر نبوده و نیست؛ هرچند کسانی که باور نمی‌کنند تنها به خود آسیب می‌زنند. به هر حال، بانک‌دارها متوقف نشدند. تا اینکه باز هم عده‌ای شک کردند و از بانک‌ها به جای اسکناس و رسید و سکه، طلا و نقره خواستند. همین هجوم منطقی مردم و ثروتمندان به بانک‌ها باعث ورشکست شدن بسیاری از بانک‌های خصوصی در جهان شد.

در اینجا بانک‌ها مجبور شدند که فقط در یک حد خاصی وام بدهند اما این حد خاص، خودش بسیار بالاتر از موجود طلایشان بود. همچنین در قوانین کشورها مقرر شد که به هنگام هجوم مردم برای دریافت طلا، بانک مرکزی با تزریق طلا به آن‌ها کمکشان کند. و به این ترتیب تنها اگر یک هجوم سراسری در یک کشور به همه بانک‌های آن کشور صورت بگیرد، آن وقت حباب بانک‌ها می‌ترکد و همه آن‌ها ورشکست می‌شوند و سیستم اداری و اقتصادی کشور از هم خواهد پاشید.

برای درک کامل وضعیت کارکرد بانک‌های امروزی به فیلم کوتاه زیر دقت نمایید:

با توجه به فیلم بالا حتی نسبت ذخیره می‌تواند بالاتر از نه به یک باشد، حتی تا بیست به یک و یا سی به یک. عموما فقط 5 درصد کل پول درجریان اقتصاد کشور در دست مردم است و بقیه توسط کسانی تولید شده که از بانک وام گرفته‌اند. رئیس بانک میدلند انگلستان می‌گوید: مردم دوست ندارند باور کنند و باور هم نمی‌کنند که سرنوشت خودشان و دولتشان و حکومتشان در دستان خالی بانک‌هایی است که به آنان وام می‌دهد.

همکاری شدید بانک‌ها و دولت

ابتدا دولت قوانینی می‌گذارد که مردم مجبور به استفاده از پول رایج مملکت می‌شوند و بعد مردم را به سوی بانک‌ها فرامی‌خواند. در گام سوم، دادگاه‌ها بدهی‌های بانک‌ها را از مردم وصول می‌کنند. در نهایت دولت به مردم اطمینان می‌دهد که پولی که بانک‌ها تولید می‌کنند درست و سالم است درحالی که هیچ چیزی راجع به اینکه این پول‌ها از کجا می‌آید به ایشان نمی‌گوید.

در دنیای واقعی ما نمی‌توانیم چیزی را که نداریم به مردم قرض بدهیم اما بانک‌ها می‌توانند پولی که ندارند را به من و شما قرض بدهند زیرا دولت پشت اوراق و اعتبارهای بانک‌ها را امضا کرده است. درواقع بانک‌ها به شخص وام گیرنده وعده و قول می‌دهند که پول او را تامین کنند هرچند که واقعا آن را ندارند. و از آنجایی که بدهی به صورت بالقوه نامحدود است پس میزان وام دادن بانک‌ها هم نامحدود است.

بدهی ابدی

هرچه پول بیشتر باشد بی‌ارزشتر می‌شود مگر اینکه حجم تولید به همان میزان بیشتر شود. و هر چه تولید بیشتر مصرف هم بیشتر و هر چه تولید بیشتر، رشد اقتصادی هم بالاتر. کنت بولدینگ اقتصاددان می‌گوید: کسی که معتقد باشد رشد اقتصادی یک کشور می‌تواند تا ابد ادامه یابد یا دیوانه است یا اقتصاددان.

پولی که هر دولتی از بانکش قرض می‌گیرد به همراه حجم عظیمی از بهره‌ای که در طول سالیان ایجاد شده را باید با مالیات گرفتن از مردم عادی جبران کند و این باعث بدهی ابدی دولت به بانک‌های خصوصی می‌شود.

ربا

در صده‌های گذشته گرفتن ربا در تمام ادیان مسیحیت و اسلام و یهودیت و بودایی حرام بود اما اکنون مجوزهایی به آن داده‌اند و اما هیچ کس فکرش را نمی‌کرد که روزی بانک‌ها از پول، پول دربیاورند. حالا ببینیم چطور ربا می‌تواند یک اقتصاد سالم پایدار را نابود کند:

تغییر سیستم

اگر یک سیستمی دارای یک اشکال ذاتی باشد هرگز نمی‌توان آن را تعمیر کرد. بلکه خود سیستم می‌بایست تعویض شود. عده‌ای فکر می‌کنند که طلا بهترین چاره است و عده‌ای هم نقره را به دلیل فراوانی بیشتر بهتر می‌دانند. اما عده‌ای هم هستند که می‌گویند اساس حرص و طمع انسان است که سیستم اقتصاد کشورها را معیوب می‌کند.

تنها رازهای کوچک را باید نگاه داشت، رازهای بزرگ آنقدر بزرگ هستند که هیچ کس آن‌ها را باور نخواهد کرد. نوع گردش مالی کشورهای جهان اکنون جزو رازهای بزرگ است.

ادامه دارد....

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 5
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۰۷:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۵
    0 0
    اگر همه چیز شفاف باشد ، دولت در ازای تولید ناخالص ملی که برای کل کشور ایجاد می شود ، پول خلق می کند و یا بهتر بگوییم اجازه ارائه وام می دهد
  • سما ۰۷:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۵
    0 0
    عالی ست
  • مهران دبیرسپهری ۰۸:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۵
    0 0
    تنها می توان قسمت آخر این نوشته را تایید کرد(یعنی تغییر سیستم) ایراد این نوشته آن است که خلق پول را )که تنها در اختیار و توان بانک مرکزی است( به بانکهای دیگر منتسب می‌کند در صورتی که بانکهای دیگر تنها در صورت مجوز بانک مرکزی قادر به به خلق پول هستند. بنابراین فقط بانک مرکزی است که می‌تواند پول منتشر کند و همین هم باعث تورم می‌شود. متاسفانه اخیرا زیاد می‌شنویم که برای مهار تورم باید بانک مرکزی، مستقل از دولت شود در صورتی که اگر شما فکر می‌کنید دلیل تورم، عدم استقلال بانک مرکزی است خوب است یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد مورخ چهارشنبه 7/8/93 را بخوانید. در این یادداشت نویسنده که استاد تمام دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است توصیه می‌کند که ما هم باید مانند آمریکا پایه پولی خود را بیش از پیش افزایش دهیم. وقتی یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد را خواندم از ناراحتی نزدیک بود منفجر شوم. خوب است بدانید پایه پولی در آمریکا در 36 سال پیش حدود 150 میلیارد دلار بود و امروز به 4000 میلیارد دلار رسیده یعنی 27 برابر شده است در حالی که پایه پولی در ابتدای سال 1357 در ایران 71 میلیارد تومان بوده و در پایان سال 1392 به 115 هزار میلیارد تومان رسیده یعنی 1629 برابر شده است. آن وقت این استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران می گوید ما باید از آمریکا یاد بگیریم و پایه پولی خود را زیاد کنیم. در حالی که اگر ما در 36 سال گذشته مانند آمریکا پایه پولی خود را افزایش داده بودیم که اکنون باید حجم پول در ایران کمتر از یک صدم امروز بود که البته در این صورت نه مشکلی به نام بیکاری داشتیم و نه بسیاری از ناهنجاری های دیگر را. حال آیا باز هم تصور می‌کنید پایه پولی 115 هزار میلیارد تومانی را کسی غیر از اقتصاددانان ایجاد کرده است؟ در هر صورت مشکل تورم ربطی به استقلال یا عدم استقلال بانک مرکزی ندارد.
  • مهران دبیرسپهری ۰۹:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۵
    0 0
    تنها می توان قسمت آخر این نوشته را تایید کرد(یعنی تغییر سیستم) ایراد این نوشته آن است که خلق پول را )که تنها در اختیار و توان بانک مرکزی است( به بانکهای دیگر منتسب می‌کند در صورتی که بانکهای دیگر تنها در صورت مجوز بانک مرکزی قادر به به خلق پول هستند. بنابراین فقط بانک مرکزی است که می‌تواند پول منتشر کند و همین هم باعث تورم می‌شود. متاسفانه اخیرا زیاد می‌شنویم که برای مهار تورم باید بانک مرکزی، مستقل از دولت شود در صورتی که اگر شما فکر می‌کنید دلیل تورم، عدم استقلال بانک مرکزی است خوب است یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد مورخ چهارشنبه 7/8/93 را بخوانید. در این یادداشت نویسنده که استاد تمام دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است توصیه می‌کند که ما هم باید مانند آمریکا پایه پولی خود را بیش از پیش افزایش دهیم. وقتی یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد را خواندم از ناراحتی نزدیک بود منفجر شوم. خوب است بدانید پایه پولی در آمریکا در 36 سال پیش حدود 150 میلیارد دلار بود و امروز به 4000 میلیارد دلار رسیده یعنی 27 برابر شده است در حالی که پایه پولی در ابتدای سال 1357 در ایران 71 میلیارد تومان بوده و در پایان سال 1392 به 115 هزار میلیارد تومان رسیده یعنی 1629 برابر شده است. آن وقت این استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران می گوید ما باید از آمریکا یاد بگیریم و پایه پولی خود را زیاد کنیم. در حالی که اگر ما در 36 سال گذشته مانند آمریکا پایه پولی خود را افزایش داده بودیم که اکنون باید حجم پول در ایران کمتر از یک صدم امروز بود که البته در این صورت نه مشکلی به نام بیکاری داشتیم و نه بسیاری از ناهنجاری های دیگر را. حال آیا باز هم تصور می‌کنید پایه پولی 115 هزار میلیارد تومانی را کسی غیر از اقتصاددانان ایجاد کرده است؟ در هر صورت مشکل تورم ربطی به استقلال یا عدم استقلال بانک مرکزی ندارد.
  • عباس مطهری نیا زنجان ۰۹:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۵
    0 0
    بسیاری از نهادها و موسسات و سازمان ها دم از شفافیت و ... می زنند و لی متاسفانه تنها چیزی که در آنها وجود ندارد همین شفافیت است. در یک جامعه شفاف که در آن آزادی گردش اخبار و اطلاعات وجود دارد باید به خبرنگارها و خبرگزاری ها اجازه دسترسی به اطلاعات و اخبار داده شود. حداقل پس از گذشت یک مدتی خودشان باید این اخبار را در دسترس عموم بگذارند.به عنوان مثال در جمهوری اسلامی ایران می توان به موارد زیر اشاره کرد: حجم ثروتی که از فعالیت بانک های دولتی و یا سازمان تامین اجتماعی و یا بیمه ایران و ... در یک دوره ی یکساله حاصل می شود چقدر است؟ این ثروت انبوه و سود حاصله به چه مصرفی می رسد؟ چه اشخاص و مقاماتی به این ثروت دسترسی و حق بهره برداری و برداشت دارند؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس