گروه جنگ نرم مشرق- پول شکل جدید و امروزی بهرهبرداری است. تفاوت اصلی این مدل از بهرهبرداری
با شکل تاریخی خود در نبودن ارتباط مستقیم بین ارباب و برده است. مقدار قرضهای حکومت، شرکتها و مردم عادی به اعدادی نجومی رسیده است. این همه پول و
قرض از کجا آمده است؟ اساسا پول به معنای قرض است و اگر قرضی نباشد پولی هم
وجود نخواهد داشت. این مستند که ساخته پاول گریگنان است به صورتی زیبا و ساده سیستم منحرف و معیوب
پول و قرض را توضیح میدهد. پس از انتشار خلاصه قسمت نخست، به قسمت دوم آن میپردازیم.
لرد آکتون، مورخ انگلیسی قرن نوزدهم، میگوید: موضوعی که قرنهاست با آن دست به گریبانیم و دیر یا زود باید آن را انجام دهیم، حرکت مردم علیه بانکها است.
لجامگسیختگی وعدهها
یک تفاوت مهم: وقتی پولی را در بانک میگذاریم، به بانک وام دادهایم؛ و رقم آن مهم است نه اسکناسهای آن. وقتی پول را به بانک قرض دادیم بانک هم سود آن را به ما میدهد و از آن به بعد با آن پول هر کاری که بخواهد میکند چون پول خودش است. پس دانستیم که سپرده در حقیقت دادن وام به بانک است.
یک جاعل اسکناس، پول تقلبی چاپ میکند و قدرت خرید خود را بالا میبرد و اگر گیر بیفتد به خاطر دزدی به زندان میرود. اما وقتی بانک هم وعده واریز یک پول جدید به حساب ما را میدهد قدرت خرید ما را بالا برده است. اما کار او دزدی نیست. چرا؟
کالبدشکافی یک وام
وام گیرنده برای اینکه بدون داشتن پول بتواند چیزی بخرد باید وام بگیرد. بانک به او وام میدهد و او باید اصل و سود را با هم برگرداند و اگر بازنگرداند بانک کالایی که او با وام خریده است را باز میستاند. اما:
بانک بدون آنکه نیاز به موجودی داشته باشد یک چک تضمینی به مشتری وام میدهد و مشتری همان چک را به فروشنده اتومبیل میدهد و اتومبیل را میخرد. فروشنده اتومبیل هم آن چک را در بانک دیگری سپردهگذاری میکند. یعنی بانک وامدهنده به بانکی که فروشنده اتومبیل مشتری آن است به میزان همان چک تضمینی بدهکار است. در عوض، بانک دوم نیز در فرآیندهای موازی دیگری به همان میزان به بانک اول بدهکار است. پس هیچ کدام به هم بدهکار نیستند. جالب اینجاست که در اینجا هیچ پول و سرمایه واقعیای جابجا نشده در حالی که بانک اول، درصورت پرداخت نشدن اقساط وام توسط وامگیرنده، آن اتومبیلی که برایش هیچ پولی پرداخت نکرده است را ضبط میکند.
بنابراين ميتوان گفت كه از حاصل تبادل وعدههايي كه توسط بانك و وامگيرنده به وجود ميآيد، جامعه دچار تورم ميشود و اعتياد به بانكها براي تزريق فزاينده پول منجر به اقساط بهرهاي كه پرداخت آن غيرممكن است ميشود. در نتيجه بدهيها افزايش پيدا كرده و جامعه رو به نابودي ميرود. جامعه جهاني اكنون اعتياد به پول اعتباري بيشتر و بيشتر دارد.
اما چه شد كه كار اقتصاد دنيا به اينجا كشيد و همه قمارهاي اقتصادي تبديل به قانون شد؟ بايد سري به انگلستان قرن هفدهم بزنيم.
فردريك باستيات، اقتصاددان و سياستمدار: وقتي چپاول تبديل ميشود به شيوه مرسوم مردمي كه با هم زندگي ميكنند، در طي زمان براي خود سيستمي قانوني خلق ميكنند كه آن را مجاز شمرده و يك توجيه اخلاقي كه آن را ميستايد.
در انگليس صده هفدهم، دادگاه فقط معملاتي را درست ميدانست و از آن حمايت ميكرد كه دو طرف آن كالاهاي قابل لمس و واقعي بودند نه اعداد اعتباري يا كلمات بر روي سند. اما تاجراني كه كالاهايشان را به كشور ديگري براي فروش ميفرستادند نميتوانستند جاي آن پول دريافت كنند چون ممكن بود دزديده شود. از اين رو اين مشكل را به وسيله سند تبادل كالاي بينالمللي حل كردند. بعد از چندي هم ديدند كه براي تجارت با افراد غريبه بايد اسناد تبادلي در وجه حامل به وجود بيايد.
بعد از به وجود آمدن امكان خريد و فروش اسناد تبادل ميان تجار در انگلستان قرن هفدهم، اين امكان هم فرآهم آمد كه بتوان شخصي را فريب داد و حتي مجبور كرد كه وعده پرداختي الزامآور را امضا كند. اگر یک جنس دزدی را از بازار بخریم، دادگاه آن را به مالک اصلی آن برمیگرداند و پول ما از دست رفته است. اما اگر یک سند وام را از بانک به قیمت بخریم، دادگاه کسی که پای آن را امضا کرده به رسمیت میشناسد حتی اگر آن سند وام به صورت کلاهبرداری به وجود آمده باشد.
پنج عملکرد کلاهبردارانه
نخستین کلاهبرداری مربوط است به گیرنده وام با وعده دادن داراییای که هنوز مالک آن نیست و بانک هم شریک جرم است. دومین مورد، قصور بانک از فاش کردن طبیعت واقعی قرارداد است. سوم، توافقنامه بانک باید بیاعتبار باشد چون قراردادهای غیرممکن قانونا بیاعتبارند و بانک قراردادی غیرممکن ایجاد کرده است. چهارمین نقص، نقض حقوق طبیعی به وسیله قانون قراردادها است زیرا کسی نمیتواند چیزی را که اساسا مالک آن نیست به دیگری بفروشد. پنجمین و بزرگترین کلاهبرداری این است که بیشتر افرادی که مانند کارگران اصل سرمایه و ثروت جهان را تولید میکنند در خطر از دست دادن کل داراییشان قرار میگیرند.
تیم مادن، مورخ اقتصادی و حامی مصرفگرایی میگوید: بانکداری شامل کلاهبرداری نمیشود بلکه بانکداری خود کلاهبرداری است.
راه حل
در نهایت، آنچه که اقتصاد جهان را به نابود خواهد کشاند، بدهی عظیمی است که به دلیل طمع و حرص زیاد روی دست بشر باقی مانده است.
ساعت بدهیهای آمریکا در تاریخ 29 مهر ماه 1393