گروه جنگ نرم مشرق- مستند آمریکا، از آزادی تا فاشیسم فيلمي است از آرون روسو. وی کسی است که شجاعانه به دنبال پاسخ این پرسش میرود که مالیاتهایی که دولت آمریکا از مردم این کشور میگیرد خلاف قانون است و دولت آمريكا در روند اخذ ماليات بر درآمد مرتكب جرمهاي زيادي شده است.
***
در سال 1913 و زمان رياست جمهوري ويلسون، عدهاي از بانكداران مانند جان دي.راكفلر موفق شدند بعد از دههها تلاش كنترل دولت ايالات متحده را به دست بگيرند. نخستين اقدام آنان براي اين كودتاي خاموش، همراه كردن وزيرخارجه وقت يعني فيلاندر ناكس بود تا وي به مردم بگويد كه اصلاحيه قانون ماليات بر درآمد به شكل قانوني درآمده است در حالي كه اينطور نبود؛ در نتيجه مردم به اين باور رسيدند كه ماليتشان به خرج خدمات عمومي ميرسد نه جيب بانكداران.
در همان سال اين بانكداران كلاهبرداري بزرگتري را سامان دادند و آن رشوه دادن به رئيس كنگره براي تصويب تاسيس بانك مركزي بود. بانكداران با اين دو كار توانستند كنترل مالي ايالات متحده را به دست بگيرند و در نتيجه كنترل كل كشور را در دست داشته باشند. به بيان سادهتر دولت پول خودش را در اختيار بانكداران گذاشت و آن را با بهره بالا از آنان قرض گرفت و اين مردم بودند كه فشار آن را تحمل ميكردند.
جملاتي كه ويلسون، رئيس جمهور وقت ايالات متحده 6 سال بعد در اين باره ميگويد بسيار تكاندهنده است:
قانوني كه آمريكا را دگرگون كرد- سازمان درآمد داخلي
اينهاي تعدادي از مالياتهايي است كه آمريكاييان به سازمان درآمد داخلي پرداخت ميكنند: ماليات بر حسابهاي دريافتي. ماليات بر ثبت نام خودرو. ماليات بر مجوز ساختمان سازي. ماليات بر سود سرمايه. بر گواهينامه رانندگي تجاري. سيگار. درآمد شركتها. جريمه دادگاه. مجوز نگهداري سگ. املاك. بيكاري فدرال. مجوز ماهيگيري. مجوز موادغذايي. مجوز سوخت. گازوئيل. مجوز شكار. ارث. پول. موجودي كالا. سود سازمان درآمد داخلي. هزينههاي اين سازمان. درآمد محلي. كالاهاي لوكس. مجوز ازدواج. مراقبتهاي پزشكي. پاركومترها. دارايي. هزينه خدمات و دهها مورد ديگر .... و بدتر از همه ماليات بر درآمد فدرال.
اما با همه اينها، قانون اخذ ماليات در هيچ كتاب قانوني نوشته نشده است اما مديران مياني و رده بالا هرگز و هرگز به اين امر اعتراف نكرده و نميكنند چرا كه در اين صورت مردم به كلاهبرداري آنان پي خواهند برد. در واقع رويه اين است كه خود مردم بايد طبق يك قانون نانوشته درخواست فرم ماليات بر درآمد كنند و البته اكنون حدود 70 ميليون نفر از مردم از اين كار شانه خالي ميكنند. و در نهايت كار به جايي رسيد كه موسسه ما مردم، يك تظاهرات ترتيب داد و به سراغ مسئولين رفت:
دولت آمريكا در جواب تظاهراتها و تلاشهاي مردم تنها اين جواب را داد كه در صورت ارسال شكايت به دادگاه حاضر به پاسخ خواهد شد. اما با ارائه شكايت به دادگاه، قاضي در ماه آگوست سال 2005، راي داد كه دولت مجبور به دادن پاسخ نيست حتي اگر در متمم اول قانون اساسي تعهد شده باشد. نتيجه اين مردم آمريكا فكر ميكنند آزادند اما به بدترين شكل به بردگي گرفته شدهاند.
وودرو ویلسون و جان دی راکفلر
گروهي كه در زمان رياست جمهوري ريگان مسئول بررسي اوضاع دولتهاي فدرال شده بود پس از مدتي رسما اعلام كرد كه حتي يك 5سنتي هم در جهت منافع و آنچه كه مردم به آن فكر ميكنند خرج نشده است.
اگر هزینه دولت با مالیات بردرآمد تامین میشود پس از سال 1913 تا 1977 که چنین چیزی نبود چطور بودجه دولت تامین میشد؟
دولت آمریکا هرگز به صورت قانونی نمیتواند اموال مردم را به خاطر ندادن مالیات بر درآمد مصادره کند اما با کمک شانتاژ قضایی دستگاه دادگستری این کار را انجام میدهد. این کشور تا کنون هزاران نفر را به دلیل پرداخت نکردن مالیات بردرآمد زندانی کرده است و هم اکنون افراد بسیاری تنها به دلیل پرداخت نکردن مالیات در زندان به سر میبرند.
جالب است بدانید که در قانون اساسی ایالات متحده، مالیات به سود و ارزش افزوده تعلق گرفته درحالی که دولت آمریکا بر کار و دستمزد افراد مالیات میبندد و این خود عین جرم است. جرمی که به وسیله انجام آن توسط دولت، افراد بسیاری بیخانمان و بسیاری زندانی شدهاند.
حتی در موارد بسیاری، سازمان درآمد داخلی ایالات متحده، برای گیر انداختن افراد به سراغ آنهایی میرود که تمکن مالی چندانی ندارند و یا از قوانین اطلاعاتی ندارند و یا کسی را برای پشتیبانی از خود ندارند. این سازمان برای جمع آوری مالیات به سراغ ضعیفان این کشور میرود.
این سازمان، جو لوئیس، قهرمان بوکس دهه 50 آمریکا را به این صورت به خاک سیاه نشاند:
جو لوئیس قهرمان آمریکایی بوکس در دهه 1950
ادامه دارد...