مقاله «دوستان اسرائیل» تصریح میکند که هدف گروه در تمام این مدت، کم اثر کردن گفتگوهای جاری بین ایران و قدرتهای جهانی است و از سویی دیگر ابعاد فشارهای «آیپک»، گروههای مرتبط با آن و تأمینکنندگان مالی کلیدی تصمیمگیرندگان دمکرات را روشن میسازد. بهطور مثال به این پاراگراف نگاه کنید: {رهبر اکثریت «اریک»} «کانتور» و { رهبر اقلیت «استینی»} «هویر» حامیان ثابتقدم «آیپک» بودهاند و اعضای آن در سال حداقل ده گلریزان برای آنها برگزار کردهاند؛ اما تلاش «آیپک» در دسامبر گذشته برای اعمال تحریم علیه ایران بهقدری شدید بود که حتی این ائتلاف نیز شکسته شد.
■ تلاش برخی نمایندگان کنگر برای به شکست کشاندن مذاکرات هستهای ■
نمایندگان کنگره پس از روز شکر گذاری، بحث پیرامون لایحه تحریمها را آغاز کردند. طبق سخنان مشاور پیشین کنگره، «کانتور» به «هویر» گفت که او خواستار مصوبهای است که توافق موقت با ایران را از بین ببرد. «هویر» با گفتن اینکه او تنها با یک مصوبه غیر الزامآور موافق است، این را رد کرد.
«کانتور» برای «هویر» پیشنویسی را فرستاد که شامل تحریمهای اضافی علیه ایران و سازوکار محدود کردن جنبههای توافق با ایران در آینده بود. مشاور سابق کنگره به خاطرنشان میکند. «فشار– نهتنها از سوی رهبری «آیپک» و مقامات قانونگذار، بلکه همچنین از جانب سایر اعضای انجمنها و سایر مشارکتکنندگان از بقیه بخشهای کشور- سنگین بود. مشاوری دیگر میگوید که «آنچه جالب بود خشن بودن متن این پیام بود؛ شما چگونه نمیتوانید قانونی را تصویب کنید که به رئیسجمهور بگوید که نتیجه مذاکرات چه باید باشد؟ طرفداران تحریمها «اوباما» را ضعیف میخوانند.
■ مخالفت دمکراتها با وضع تحریمهای اضافی■
یک مشاور دیگر سنا نیز خاطرنشان میکند «آنها میگویند که ایرانیها این کار را بارها انجام دادهاند. آنها میتوانند ضعف موجود را حس کنند. چرا رئیسجمهور باید از خود ضعف نشان دهند.» «آیپک» معتقد بود که دمکراتها در انتخابات میاندورهای، با یک رئیسجمهور نامحبوب، متشتت خواهند شد و «اوباما» نمیتواند جلوی آنها را بگیرد. البته مشخص شد که این عقیده، عقیدهای بیاساس نبوده است؛ هرزمانی که «نتانیاهو» و «آیپک» با «اوباما» مخالفت کردهاند، او عقب نشسته است؛ اما «اوباما» با قدرت بر اوضاع مسلط شده است … با اوجگیری طرح «کانتور»- «هویر»، دمکراتهای کنگره به برگزاری نشستهایی در کاخ سفید برای طراحی برای مقابله با آن اقدام کردهاند. «دبی واسرمن شولتز»، رئیس کمیته دمکراتیک ملی، در این نشستها با قبول ریسکی سیاسی حضور یافت. «واسرمن شولتز» نماینده ناحیهای با جمعیت زیاد یهودی در فلوریدا است و حامی قابل اتکایی برای نامهها و مصوبات «آیپک» بوده است. او همواره بر مواضع «آیپک» صحه گذاشته است.
■ نمونهای از برخورد «آیپک» با مخالفین ■
اکنون «آیپک» نامهای هشدارآمیز ایمیل کرده که دربردارنده متنی است حاوی قضیهای در خصوص نشستهایی در «واشنگتن فری بیکن» که در آن وی به نحوی سخن گفته که گویی بهجای جانبداری از مردم آمریکا، طرفدار روحانیون است. این نامه از اعضای شورای اجرایی «آیپک» درخواست کرد تا با دفتر او تماس بگیرند و صحتوسقم قضیه را از او جویا شوند و مخالفت او با طرح «کانتور» – «هویر» را به چالش بکشند. «استفان فیسک»، رئیس کمیته کنگره فلوریدای طرفداران اسرائیل، با راهاندازی سیلی از تماسها به دفتر او، هشدار مشابهی برای «واسرمن شولتز» فرستاد. («فیسک» به «فری بیکن» گفت که تماسگیرندگان شامل تیمی از دانش آموزان جوان بودهاند: یعنی همکلاسیهای پسرش در یک روز یهودی در ساحل شمالی میامی.) «واسرمن شولتز» عصبانی بود. او اندکی بعد برای شرکت در مراسم خاکسپاری «آریل شارون» به اسرائیل رفت. او در این سفر به یکی از همقطارانش گفت «آنها این کار را با من کردند؟»{تأکید از من است}
■ هدف «آیپک» به شکست کشاندن مذاکرات است■
البته سرانجام «هویر» خود را از این طرح جدا کرد و چنانکه در ماههای بعد مشخص شد، کمپین «آیپک» برای به شکست کشاندن مذاکرات با وضع قانون تحریمهای جدید هم در سنا و هم در کنگره به نحو فزایندهای جنبه تکحزبی به خود گرفت؛ امری که ادعای این گروه در خصوص حمایت هر دو حزب از این طرح را به چالش میکشید؛ و این طرح سرانجام در ماه مارس از دستور کار خارج شد. این مقاله نمونههای زیادی از این موارد را در بردارد، اما جملهای که من در بالا آن را برجسته کردم به تائید این نظریه کمک میکند که هدف «آیپک» تقویت اهرم رئیسجمهور «اوباما» در مذاکرات ۱+۵ (آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه بهعلاوه آلمان) با ایران نیست؛ بلکه برعکس هدف این گروه – مثل هدف «نتانیاهو»- به شکست کشاندن مذاکرات است.
■ حمایت «آیپک» شرط لازم ورود به کنگره ■
من بهطور خاص نقلقول مفصل «بورک» را از سخنان «برایان برد» نماینده دمکرات واشنگتن را میستایم؛ کسی که صراحت او در قبال «آیپک» بیشک وقتی ممکن شد که او کنگره را در ۲۰۱۰ ترک کرد و قصدی برای بازگشت نیز ندارد. «برد» که یکی از نمایندگان کنگره بود که پس از جنگ ۲۰۰۹ به غزه سفرکرده، ارتباط میان گلریزان و «آیپک» را اینگونه توصیف میکند: «واقعیت ناخوشایند این است که برای اینکه شما به نمایندگی کنگره انتخاب شوید، اگر خودتان پولی نداشته باشید باید پول زیادی جمع کنید و بهزودی درمییابید که اگر «آیپک» از شما حمایت کند، میتوانید در انتخابات پیروز شوید. آنها پیش شما میآیند و به شما میگویند ما خوشحال میشویم که کمککنندگان ده هزار دلاری را برای شما گرد بیاوریم؛ ولی اجازه بدهید به شما در نوشتن برنامههایتان سالانه کمک کنیم و شما به این شام چند هزارنفره دعوت خواهید بود.»«برد» ادامه میدهد، «همه اعضا کنگره میدانند که «آیپک» به نحوی غیرمستقیم به تعداد زیادی گروه مرتبط است که اگر با آنها باشید برایتان خرج میکنید و اگر با آنها نباشید در مقابلتان خواهند ایستاد.»
■مسئله این نیست که «صلاح آمریکا چیست؟» بلکه این است که «آیپک» به دنبال چیست؟ ■
او اضافه کرد «وقتی رأیهای کلیدی انداخته میشوند، مسئله مطرح در کنگره این نیست که «صلاح آمریکا چیست؟» بلکه این است که «آیپک» به دنبال چیست؟ نکته جالب اینجاست که وقتیکه شما از سیاستهایی حمایت میکنید که ضد بالاترین ارزشهای کشور است و سرانجام برای کشور تخریبگر است، اینگونه برداشت میشود که شما در حال حمایت از اسرائیل هستید.» او در سخنان خود با مقامات اسرائیل دریافت که آنها برای تحقیقات او احترامی قائل نیستند. یکی از حامیان او «راشل کوری» در ۲۰۰۳، هنگامیکه که به تخریب خانههای فلسطینیها در غزه اعتراض میکرد، با بولدوزری که سربازی اسرائیلی آن را میراند، کشته شد. او گفت در آغاز مقامات اسرائیلی به او گفتند توضیح این اتفاق ساده است؛ یا ما آن را بررسی خواهیم کرد.» اما وقتی او به فشارهای خود افزود، حرفهای دیگری بر زبان آوردند.»
■ مخالفت صهیونیستهای لیبرال با سیاستهای اسرائیل■
«برد» به من گفت «قضیه تحقیر آمریکا و سلب هرگونه مشروعیتی برای پرسش از سوی ما بود-به این دلیل که ما که هستیم که از ارزشهای اخلاقی سخن بگوییم؟ یا به آنچه ما در قبال آفریقایی- آمریکاییها یا آمریکاییهای بومی انجام دادیم نگاه کنید –؛ و آنها ما اعضای کنگره را اساساً همچون کالایی برای خریدوفروش مینگرند. بدین ترتیب آنها از ما میخواهند که خفه شویم و به کار خودمان مشغول باشیم. این نکته آخر، هرچند ممکن است تا حدی نامربوط جلوه کند، من را به یاد دو مقاله نیویورکتایمز، در طول جنگ اخیر غزه، درباره صهیونیستهای لیبرال (که اغلب منحصراً در حزب دمکرات فعال هستند) واکنش آنها به رویکرد راستگرایانه و متجاوزانه سیاستها و خطمشی اسرائیل، میاندازد.
■حرف اصلی «راسنر» به صهیونیستهای لیبرال این است که خفه شوید و به کارتان بپردازید ■
هر دو مقاله را اسرائیلیها نوشتهاند؛ اولی متعلق به «اشمول راسنر»، یک نویسنده اسرائیلی و همکار موسسه سیاست مردم یهود است که روابط میان اسرائیل و پراکندگی تاریخی یهود را بررسی میکند؛ و دومی نوشته «آنتونی لرمن»، مدیر قبلی موسسه تحقیقات سیاست یهودی و نویسنده «ساخت و فروپاشی یک صهیونیست» است. حرف اصلی «راسنر» در مقاله «دوستان روزهای خوش اسرائیل» به صهیونیستهای لیبرال که به رهبری اسرائیل هشدار میدهند که سیاستهای راست گرایانه آنها ممکن است حمایت یهودیان آمریکایی لیبرال را از بین ببرد، این است که «خفه شوید و به کارتان بپردازید.»
اگر همه یهودیان یک خانواده هستند، طبیعی خواهد بود که از اسرائیلیها انتظار رود که خویشاوندان یهودی غیر اسرائیلی خود را نیز بدون قید و شرط دوست بدارند. اگر یهودیها یک خانواده نیستند و ممکن است حمایت آنها برداشته شود، پس اسرائیلیها دلیلی ندارند تا توجه خاصی به شکایتهای یهودیان ضد اسرائیل داشته باشند.
■سازمانهای پیش رو اسرائیلی معیار هویت یهود را پیروی بی جون و چرا از اسرائیل میدانند■
… اگر آنها همچنان به دنبال دولتی یهودی میکردند، جایگزینی برای اسرائیل وجود ندارد. اگر آنها گمان میکنید نیازمند حاکمیت یهودی هستند، اسرائیل تنها گزینه پیش روی آنها است. چنانکه یک ترانه میگوید، کشوری دیگر جز آن وجود ندارد، حتی اگر غرق آتش باشد. «لرمن» بهنوبه خود کموبیش بااینکه صهیونیستهای لیبرال در آمریکا تا حد زیادی، حداقل ازلحاظ تأثیر نهادن بر سیاستها و کارهای اسرائیل، از اسرائیل بریدهاند و بدین ترتیب عنوان او «پایان صهیونیسم لیبرال»، موافق است. «امروزه سازمانهای پیش رو، مثل کمیته امور اسرائیلیهای آمریکایی، کمیته یهودیان آمریکایی و انجمن ضد افترا و همینطور تعداد زیادی از رهبران خود خوانده جامعه یهود به راستگرایی گرایش دارند. آنها معیار هویت یهود را پیروی بی جون و چرا از اسرائیل میدانند- هر جند نظر عمده یهودیان بههیچروی خشونتطلبی نیست.
… درواقع امروزه تنها صهیونیسمی که اهمیت دارد، صهیونیسمی منفور و انحصاری، یک یهودیت مبتنی بر ناسیونالیسم قومی و منجیگرایی دینی است؛ که یک پروژه بیانتها از خودشکوفایی ملی را صورتبندی میکند که ا ز معبر کوچ دادن و تصفیه قوم یهود انجام میشود.
■ صهیونیستهای لیبرال و انتخاب بین صهیونیست بودن یا التزام به ارزشهای لیبرال ■
«لرمن» میگوید، با از میان رفتن آخرین تلاشهای آمریکا برای مذاکرات صلح و مردود دانستن امکان تشکیل یک دولت فلسطینی مستقل توسط «نتانیاهو»، در ماه گذشته (علیرغم تعهدات پیشینش به یک راهحل دو دولتی)، صهیونیستهای لیبرال به بنبست رسیدهاند. صهیونیستهای لیبرال باید اکنون با این واقعیت مواجه شوند که دیگر مخالفین سالهاست با آن مواجه شدهاند: در واقع تنها یک کشور واحد وجود دارد، جایی که حقوق یهودیان به رسمیت شناخته میشود ولی حقوق فلسطینیها نقض میکرد. ازآنجاکه صهیونیستهای لیبرال نمیتوانند با چیزی جز دو دولت کنار بیایند، این وضعیت آنها را درمانده میکند. البته این واقعیت همچنین بدین معناست که صهیونیستهای لیبرال – که بیشک عمده یهودیان آمریکایی را تشکیل میدهند (و همچنین منبع عمده کمپین سیاسی تأمینکنندگان مالی دمکراتها نیز هستند) – با انتخاب بین صهیونیست بودن خود، چنانکه توسط «نتانیاهو» و «آیپک» تعریف میشود، از سویی و ارزشهای لیبرال خود از سویی دیگر مواجهند؛ که به نظر میرسد هردو به نحوی متقابل انحصاری هستند.
منبع: اشراف