پایه‌گذار ممنوعیت خروج کتاب از کشور، بنی‌صدر بود که ضرب زیادی به صنعت نشر کشور زد. البته در ظاهر به خاطر ورود کاغذ از خارج این تصمیم را گرفت ولی در باطن می‌شد فهمید که مخالف صدور انقلاب از طریق کتاب بود.

به گزارش گروه فرهنگی مشرق، صبح امروز، شانزدهمین نشست صبح ناشر با حضور حاج مرتضی احمد آخوندی، مدیر انتشارات دارالکتب الاسلامیه در محل تیراژه برگزار شد.

در این نشست که با حضور خبرنگاران همراه بود، مدیر انتشارات دارالکتب الاسلامیه به بیان تاریخچه این انتشارات و فعالیت های آن از سال 1317 تا کنون پرداخت. آنچه در ادامه می خوانید، گزیده ای از سخنان حاج مرتضی احمد آخوندی در این نشست است.



-    در سال 1317 مرحوم آقا شیخ عباس قمی (صاحب مفاتیح الجنان) وقتی در مشهد بودند، جمعه ها با پدربزرگم به مناطق ییلاقی مشهد می رفتند تا تفریح کنند. شیخ عباس در آنجا هم بقچه کتاب های خود را می برد و مشغول نوشتن می شد. ایشان در نجف مشغول چاپ کتاب «سفینه البحار» بودند که با مشکل مالی مواجه شدند و پدرم چون اجازه صرف سهم امام از طرف آقا سید ابوالحسن اصفهانی را داشتند، برای تکمیل چاپ کتاب، به شیخ عباس کمک کردند و آن اولین کتابی بود که مرحوم پدر در انتشار آن نقش داشتند.

-    آن سال ها شرایط سختی بود و مثلا کتاب ها را از ترس حکومت در محفظه ای پشت دیوار پنهان کرده بودند که بعد از مدت ها وقتی به سراغش رفتند، دیدند کتاب ها را موریانه ها خورده و خراب کرده اند.

-    انتشار کتاب در عراق و در آن سال ها نیاز به مجوز نداشت. در ایران هم از زمان رضاخان برخی سختگیری ها شروع شد. اگر کتابی در ابتدای خود، شرحی در منقبت رضاخان و خاندانش می نوشت، مشکلی برای انتشار نداشت. تقریبا تا سال 42 و 43، چیزی به عنوان مجوز کتاب مطرح نبود.

-    بعد از کودتا، شخصی به نام محرم خان، که می توانست حروف های سربی برعکس را به خوبی بخواند، به چاپخانه ها می رفت و کتاب ها را بررسی می کرد و اگر کتابی مشکل داشت جلوی انتشار آن را می گرفت.

-    از سال 42 و 43 به بهانه اینکه کتاب ها باید شماره ثبت کتابخانه ملی را داشته باشند، نظارت بر کتاب ها و ارائه مجوز را در ایران راه انداختند و این کار را وزارت فرهنگ و هنر انجام می داد.

-    سال 1320 مرحوم پدر به ایران آمدند و من در سال 1321 در تهران متولد شدم. ایشان در نجف، نسخه اصلی صحیفه سجادیه را از اصل عربی خود بر اساس نسخه مرحوم مجلسی تصحیح کردند و این کتاب با خط مرحوم زنجانی نوشته شد و به صورت جیبی منتشر شد. آیت الله مرعشی نجفی هم مقدمه ای بر این کتاب نوشتند.

-    اجداد من تا 8 پشت، همه به رغم روحانی بودن، به کارهای دیگری مشغول بودند. مثلا جدم به نام آقاشیخ احمد تاجر یزدی معروف بودند و کارشان تجارت بود. علما کتاب هایشان را به ما می دادند و ما با چاپخانه ها قرارداد می بستیم و کار های کتاب را انجام می دادیم.

-    در انتشار کتاب های دینی، مهمترین کار، تصحیح و تحقیق است چون نسخه اولیه ممکن است اشکالاتی داشته باشد. قبلا این موضوع رعایت نمی شد و همان نسخه اصلی با اشکالاتش به چاپ می رسید. از زمانی که حروفچینی انجام شد، تصحیح هم از اهمیت بالایی برخوردار شد.

-    عمده کار ابوی من، تصحیح نسخه ها بود و تسلطشان بر این کار باعث شد که علما اعتماد زیادی به ایشان پیدا کنند.

-    کتاب الغدیر علامه مجلسی که تا 9 جلد در نجف چاپ شده بود را پدرم در ایران و در 11 جلد برای اولین بار به چاپ رساندند.

-    در سال 1332، شهید مطهری کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم که متعلق به علامه طباطبایی بود و خودشان حاشیه هایی بر آن نوشته بودند را به مرحوم ابوی دادند تا برای چاپ آماده شود.

-    در سال 1333 و 4 مرحوم ابوی برای چاپ دوره بحار الانوار نصمیم گرفتند که در آن زمان بزرگانی چون آیت الله ربانی شیرازی ایشان را در تصحیح متون، یاری می کردند.



-    علامه طباطبایی، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله عابدی زنجانی هم از جمله بزرگوارانی بودند که انتشارات دارالکتب را در تصحیح متون یاری می کردند.

-    هدف اصلی انتشارات، زنده کردن کتاب های دینی شیعه بود. مثلا کتاب کافی از 4 کتاب اصلی شیعه، به وسیله مرحوم ابوی و با تصحیح استاد علی اکبر غفاری که از شاگران پدرم بودند را چاپ کردیم.

-    اولین کتاب مرحوم علامه جعفری با نام ارتباط انسان و جهان را هم در سال 1335 در انتشارات دارالکتب، منتشر کردیم.

-    مرحوم ابوی تا سال 84 مدیر انتشارات بودند و بعد از رحلتشان، من این کار را بر عهده گرفتم. ایشان البته از سال 75 به کارهای انتشارات کاری نداشتند، چون سنشان بالا بود و توانایی لازم را نداشتند.

-    من از سال 1339 که دیپلم گرفتم، وارد کار انتشارات شدم و الان هم دو فرزند پسرم در این کار من را کمک می کنند.

-    در آن زمان انتشار کتاب خیلی سخت بود و تصحیح متن هایی که با حروف سربی چیده می شدند دشواری های خاص خودش را داشت.

-    یادم هست در آن زمان، آیت الله ربانی شیرازی در زندان به سر می بردند و من نسخه های اولیه را برایشان می بردم تا در آنجا تصحیح کنند و هفته بعد می رفتم و نسخه تصحیح شده را می گرفتم و تحویل چاپخانه می دادم.

-    در آن سال ها کتاب ها را در 1000 یا 2000 نسخه چاپ می کردیم و همان ها هم تا 10 سال در انبارها می ماند.

-    ما به همراه چاپ تراث شیعه، کارهای به روز و جدیدی را هم منتشر می کردیم. مثلا چاپ دوره تفسیر نمونه از سال 52 تا 66 طول کشید و در همه این مدت، کار با قوت ادامه پیدا کرد.

-    تکنولوژی روز باعث شده که رویکرد به کتاب های مرجع کم شود و به همین خاطر با مشکلات زیادی روبرو هستیم. البته موسساتی هم در این زمینه کار می کنند که وابستگی به جایی دارند و مشکلاتشان به مراتب از ما که به جایی وصل نیستیم، کمتر است.

-    در ابتدای انقلاب، صدور کتاب و خروج آن از کشور ممنوع بود. در اولین نمایشگاه کتاب هم ناشرانی از لبنان شرکت کرده بودند که کتاب هایشان را با دلار می فروختند و دولت به مردم، ارز دولتی می داد. ما با این موضوع مخالف بودیم و جربان را با آقای میرحسین موسوی، نخست وزیر که به نمایشگاه آمدیم مطرح کردیم اما وی تغییری در شرایط نداد.

-    پایه‌گذار ممنوعیت خروج کتاب از کشور، بنی‌صدر بود که ضربه زیادی به صنعت نشر کشور زد. البته در ظاهر به خاطر ورود کاغذ از خارج این تصمیم را گرفت ولی در باطن می‌شد فهمید که مخالف صدور انقلاب از طریق کتاب بود. این مخالفت، سالهای طلایی چاپ کتاب و به دست گرفتن بازار خارج از کشور را از ما گرفت. در سال 58 تا 70 بهترین زمان برای این کار بود که از ما گرفته شد.

-    در سال 69 که آقای هاشمی رفسنجانی به نمایشگاه کتاب آمدند، باز هم این موضوع را مطرح کردیم که نتیجه داد و صدور کتاب آزاد شد.

-    شهید فخراوی که در بحرین به دست دشمنان اسلام به شهادت رسید، از فعالین نشر در این کشور بود که ارتباط خوبی هم با ما و ناشران فعال تهران داشت. ایشان مقدمات حضور ما در نمایشگاه کتاب بحرین در چند نوبت را هم فراهم کرد. او را که به شرایط بحرین معترض بود، دستگیر کردند و چند روز بعد، پیکرش را به خانواده اش تحویل دادند.

-    در حال حاضر بخشی از کتاب بحار الانوار را در دست چاپ داریم. کتابی هم با نام «ارتداد» داریم که بحث روز و بسیار جنجال برانگیز است و در حال آماده‌سازی آن هستیم. ترجمه کتاب «امام حسین آنگونه که دیدم» را هم در دست کار داریم.

-    کتاب تفسیر نمونه و شبهای پیشاور از پر تیراژترین کتاب های ما بوده است که به خاطر گذشت سی سال از درگذشت نویسنده آن، ناشران دیگر اقدام به نشر آن کردند.