پرس تی‌وی در مستند خود به نام "Infowar" نگاهی انداخته است به تاریخ ایران‌هراسی در رسانه‌های آمریکا و اینکه چگونه فیلم‌هایی چون "آرگو"، "300" و بازی‌هایی مانند "میدان نبرد 3" به ایران برند "تروریست" چسباندند.

گروه جنگ نرم مشرق- دستگاه رسانه‌ای غرب در طول تاریخ پس از انقلاب اسلامی در ایران، لحظه‌ای تبلیغات ضدایرانی دست بر نداشته است. کشورهای غربی به نام حقوق بشر، حقوق ملت ایران را پایمال می‌کنند و اتفاقاً به بهانه آزادی بیان، اجازه بیان دیدگاه‌های ایرانی را در دنیا نمی‌دهند. پروپاگاندای ضدایرانی از یک سو و بلوکه کردن شبکه‌های ماهواره‌ای ایرانی از سوی دیگر، بخشی از تلاش‌های غرب برای خدشه وارد کردن به تصویر واقعی ایران در اذهان مردم دنیا و به خصوص کشورهای غربی است.


صحنه‌ای از بازی ضدایرانی "اسپلینتر سل: لیست سیاه"

بلافاصله پس از انقلاب اسلامی سال 1979 در ایران، کشوری جدید پا به عرصه جهانی گذاشت، همان کشوری که اکنون گفته می‌شود در قالب یک برنامه سری به دنبال ساخت بمب برای نابود کردن همه دنیاست. یکی از فیلم‌های مشهور در هالیوود، فیلمی به نام "آرگو" Argo است که ماجرای شش عضو سفارت آمریکا را روایت می‌کند که در جریان اشغال سفارت این کشور در ایران موفق شده‌اند فرار کنند. توضیح این‌که فیلم آرگو امسال توانست برنده جایزه اسکار شود و نقدهای مثبت و منفی زیادی درباره آن نوشته شد.

هر کسی از ظن خود این فیلم را بررسی کرده و درباره آن نظر خود را داده است. کانادا به دلیل کمرنگ نشان دادن نقش سفارت این کشور در ایران در مسئله نجات اعضای سفارت آمریکا، از فیلم انتقاد زیادی کرده است. از سوی دیگر، انگلیس و نیوزلند به خاطر آن‌که سفارت‌های آن‌ها در فیلم به تصویر کشیده شده، از فیلم انتقاد کرده‌اند.

"رایوموند میرزا" یکی از منتقدان و فیلم‌سازانی است که به روایت هالیوود از تاریخ رویدادهای سفارت آمریکا انتقاد وارد کرده است. وی می‌گوید: "مرزهای مشخصی بین واقعیت و دروغ در فیلم‌سازی وجود دارد و هر فیلم‌سازی هم دقیقاً می‌داند چه زمانی از این مرزها عبور کرده است. عدول این فیلم از واقعیت‌ها تا اندازه‌ای است که وجهه انقلاب مردم ایران را خدشه‌دار می‌کند و این به آن خاطر است که کسانی که این انقلاب را به وجود آوردند، با آمریکا مخالف بودند.


صحنه‌ای از فیلم ضدایرانی "آرگو"

آرگو صرفاً آخرین مورد از فیلم‌های هالیوودی است که در آن‌ها ایرانی‌ها به عنوان "دشمن" معرفی می‌شوند. شاید معروف‌ترین و مؤثرترین فیلم با این مضمون، فیلم "بدون دخترم هرگز" باشد که در سال 1991 تولید شد و ایرانی‌ها را انسان‌هایی خشن و افراطی معرفی کرد.

شاید بتوان شدیدترین و افراطی‌ترین نمونه این رویکرد غربی را در فیلم "300" دید که در آن هیولاهای وحشی که نماینده ایرانی‌ها هستند، نقطه مقابل یونانی‌های سفیدپوست و قهرمان قرار می‌گیرند که از تمدن غرب دفاع می‌کنند. البته این فیلم که به عنوان توجیهی برای حمله غرب به ایران نیز تلقی شده است، بارها به خاطر تحریف‌هایش در تاریخ مورد انتقاد قرار گرفته است.

یکی دیگر از جبهه‌های مقابله غرب با ایران که این‌بار حتی مخاطبین را به کشتن ایرانی‌ها دعوت می‌کند، بازی‌های ویدیویی ضدایرانی است. ایران یکی از هدف‌های اصلی در حملات بازی‌های ویدیویی است. "آدریان هان" بنیانگذار شرکت بازی‌های ویدیویی "سیکس تو استارت" Six to Start درباره این که ایران به طور خاص مورد هجوم تبلیغاتی در بازی‌های ویدیویی است، می‌گوید: "جالب است که همیشه همان کشورهای خاص مثل ایران هدف این بازی‌ها هستند، چرا که اگر شما هر روز در کشورهای غربی یک روزنامه باز کنید، قطعاً در آن درباره کشورهای دشمن با آمریکا خواهید خواند. این کشور یا ایران، یا کره شمالی، یا روسیه و یا چین است. بنابراین ساخت این بازی‌ها هم تحت تأثیر رسانه‌های جمعی در غرب است."


تصویر تبلیغاتی فیلم ضدایرانی "300"

یکی از بازی‌های بسیار محبوب که گیمرهای فراوانی در سراسر دنیا انتظار عرضه آن را داشتند، بازی "اسپلینتر سل: لیست سیاه" Splinter Cell: Blacklist بود. تبلیغات پیرامون این بازی نشان می‌دهد که مأموریت گیمر مبارزه با سازمانی تروریستی است که رهبری آن به دست ایرانیان است و قصدش حمله به منافع داخلی و بین‌المللی آمریکاست.

گزارش جهانی بی‌بی‌سی در سال 2013 به این نتیجه رسید که بیش‌ترین دیدگاه منفی در بین مردم دنیا نسبت به ایران بوده است. در یکی دیگر از نظرسنجی‌ها نیز نتیجه‌ای مشابه به دست آمده و نشان داده شد که 59 درصد از مردم دنیا دیدگاه منفی نسبت به ایران داشته‌اند. جالب این‌که وقتی با بی‌بی‌سی تماس حاصل شد و درباره علت به دست آمدن این نتایج پرسیده شد و این‌که بی‌بی‌سی چه نقشی در شکل دادن این دیدگاه عمومی داشته است، این شبکه از پاسخ به سؤالات مطرح شده خودداری کرد.

خبرگزاری‌ها و رسانه‌های غربی نه تنها تبلیغات ضدایرانی می‌کنند، بلکه به شبکه‌های ایرانی هم اجازه نمی‌دهند صدای خود را به گوش مردم دنیا برسانند. نمونه‌ای بارز از این رعایت "آزادی بیان" را می‌توان در اتفاقات زنجیره‌ای دید که طی سال‌‌های اخیر برای شبکه‌های ایرانی افتاده است.


صحنه‌ای از بازی ضدایرانی "میدان نبرد 3"

در جریان آشوب‌های خیابانی پس از انتخابات سال ریاست‌جمهوری 2009 در ایران، زمانی که ژورنالیست‌های بین‌المللی به ایران آمدند تا اخبار این حوادث را پوشش دهند، "مازیار بهاری" خبرنگار مجله "نیوزویک" بازداشت شد. وی با شبکه خبری پرس‌تی‌وی ایران مصاحبه‌ای کرد و بخش‌هایی از این مصاحبه در شبکه پرس‌تی‌وی پخش شد. در دسامبر سال 2009، بهاری به سازمان "آف‌کام" نهاد نظارت بر رسانه‌های انگلیس، شکایت کرد و مدعی شد که مصاحبه با وی تحت فشار انجام شده است. در نتیجه این شکایت، پرس‌تی‌وی جریمه شد و مجوز پخش این شبکه در بریتانیا لغو شد و در پی ممنوعیت پرس‌تی‌وی، تمام کانال‌های دولتی ایران نیز در سراسر اروپا ممنوع شدند.

همه این اتفاقات در سال 2012 افتاد. در ماه آوریل، شرکت تنظیم مقررات "بی‌ال‌ام" مستقر در مونیخ، پرس‌تی‌وی را از ماهواره "سس استرا" Ses Astra حذف کرد. در ماه اکتبر، شرکت‌های ماهواره‌ای "یوتل‌ست" Eutelsat فرانسه و "اینتل‌ست" Intelsat پخش چندین کانال ایرانی را متوقف کردند. در ماه نوامبر، شرکت "آسیا ست" Asia Sat تمام کانال‌های ایران را از فضای شرق آسیا حذف کرد. و در ماه دسامبر، "هیسپاست" HISPASAT ارائه خدمات به کانال اسپانیایی‌زبان و ایرانی "هیسپان‌تی‌وی" Hispan TV را متوقف کرد.

این سؤال به وجود آمد که چرا تمام کانال‌های ایرانی به دلیل ادعای مطرح شده علیه یکی از این شبکه‌ها، مجازات شده‌اند. با تمام این شرکت‌های تحریم‌کننده برای پیدا کردن پاسخی برای این سؤال تماس حاصل شد، اما هیچ پاسخی دریافت نشد. در این میان، با یکی از شرکت‌های ماهواره‌ای به نام "آرکیوا" ARQIVA به عنوان مشتری بالقوه شبکه‌های ایرانی ارتباطی برقرار شد و در مورد وضعیت کانال‌های ایرانی سؤال شد. پاسخی که به این سؤال دادند این بود که تحریم‌های تحمیل شده توسط اتحادیه اروپا منجر به ممنوعیت پخش این شبکه‌ها در نقاط مختلف دنیا شده است.


تصویری از بازی ضدایرانی "اسپلینتر سل: لیست سیاه"

در بررسی‌های بعدی، پارلمان اروپا حاضر به اظهارنظر در مورد این مسئله نشد، اما کمیسیون اروپا تأیید کرد که تحریم‌های اتحادیه اروپا در مورد ایران به ممنوعیت رسانه‌ها مربوط نیست. با این وجود، "مایکل مان" سخنگوی "کاترین اشتون" مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا می‌گوید: "واقعیت این است که ممنوعیت پخش برخی شبکه‌های تلویزیونی هیچ ارتباطی با رژیم تحریم‌های اتحادیه اروپا ندارد."

"مان" در پاسخ به این سؤال که "آیا قصد ندارید که این موضوع را به شرکت‌های ماهواره‌ای تحریم‌کننده بگویید؟" می‌گوید: "برخی از این شرکت‌ها ممکن است بر این باور باشند که موظف به انجام این کار هستند، اما از منظر قانونی، چنین موضوعی صحت ندارد."

وقتی پرسیده می‌شود که "آیا برای رفع این سوء تفاهم کاری هم انجام خواهید داد؟" وی پاسخ می‌دهد: "نگران نباشید، کارشناسان تحریم ما با برخی از این شرکت‌ها جلساتی طولانی برگزار کرده‌اند، بنابراین تا کنون این مسئله باید برطرف شده باشد."

برای شفاف‌تر شدن موضوع با "دیوید میلر" استاد دانشگاه "باث" در انگلیس و بنیانگذار سازمان "اسپین‌واچ" که درباره فساد سیاسی و لابی‌گری گزارش می‌دهد، تماس برقرار می‌کنیم و در این‌باره از وی سؤال می‌کنیم. "میلر" در پاسخ می‌گوید: "باید به عقب برگردید و ببینید کدام اندیشکده است که کمپین‌هایش موجب شده تا این ذهنیت در شرکت‌های ماهواره‌ای ایجاد شود. اغلب مواقع می‌توانید ارتباط این ذهنیت‌ها را به نوعی کمپین پیدا کنید که اندیشکده‌ها برای ایجاد نفرت از ایران راه‌اندازی کرده‌اند." "میلر" تأکید می‌کند: "بی‌شک دستگاه سیاست خارجی آمریکا نیز با این روند ایجاد نفرت همراه است و در آن نقش دارد."


تصویری از فیلم ضدایرانی "آرگو"

لابی‌گری بخشی ثابت در روند سیاست‌گذاری در غرب است، تا جایی که کمیته منتخب مجلس عوام انگلیس در بیانیه‌ای می‌گوید: "عمل لابی‌گری برای اعمال نفوذ سیاسی در تصمیم‌گیری‌ها، بخشی قانونی و ضروری در روند دموکراتیک است." به همین ترتیب هم هست که سازمان آمریکایی "متحد علیه ایران هسته‌ای" در نامه‌ای به شرکت ماهواره‌ای هیسپاست که به شبکه اسپانیایی‌زبان ایران خدمات می‌داد، می‌نویسد: "ما از هیپاست می‌خواهیم که اقدام مسئولیت‌پذیرانه‌ای انجام دهد و همه فعالیت‌های تجاری در ایران را پایان دهد. این سازمان که توسط سفرای سابق آمریکا در سازمان ملل و همچنین "جیم وولسی" مدیر سابق سیا، تأمین مالی می‌شود، در ادامه با لحنی تهدیدآمیز درباره "پیامدهای قضایی احتمالی به دلیل ارائه خدمات به ایران" نیز توضیح می‌دهد.

سازمان‌های زیادی در غرب هستند که کارشان تولید محتوای رسانه‌ای علیه ایران است. "پروژه اسرائیل" یک سازمان "غیرانتفاعی" دیگر مثل "متحد علیه ایران هسته‌ای" است که منابع مورد نیاز را در اختیار ژورنالیست‌های سراسر دنیا قرار می‌دهد تا اطمینان حاصل کند که پوشش رسانه‌ای درباره ایران عمدتاً منفی است. مدیر بخش ارتباطات این سازمان طی اولین تور رسانه‌ای در لندن همراه با معاون وزیر امور خارجه اسرائیل قصد معرفی قسمت عربی‌زبان این پروژه را داشت. در این تور رسانه‌ای، مقامات و شخصیت‌های بزرگ رسانه‌ای دنیا نظیر رئیس سرویس فارسی بی‌بی‌سی، دبیر خاورمیانه تلویزیون رویترز، سازندگان بخش انگلیسی‌زبان الجزیره و ژورنالیست‌های مشهور دیگر "توجیه" می‌شوند که برخوردشان با ایران چگونه باید باشد.

اگر در رسانه‌های غربی و به خصوص رسانه‌های انگلیس به دنبال گزارشی درباره بلوکه کردن شبکه‌های ماهواره‌ای ایران بگردید، متوجه خواهید شد که تعداد مقاله‌های نوشته شده در این‌باره فوق‌العاده محدود است. نه تنها خبرنگاران چشم خود را روی این موضوع بسته‌اند، بلکه سازمان خیریه "خبرنگاران بدون مرز" نیز که هدف خود را دفاع از ژورنالیست‌ها و حقوق رسانه‌ای افراد و نهادها معرفی می‌کند، کوچک‌ترین مطلب یا اشاره‌ای درباره این موضوع در وبسایت خود ندارد.


صحنه‌ای از بازی ضدایرانی "میدان نبرد 3"

وقتی در این خصوص با "هتر بلیک" رئیس دفتر سازمان "خبرنگاران بدون مرز" در لندن گفتگویی ترتیب می‌دهیم، اولین نکته‌ای که توجه ما را جلب می‌کند، اطلاعات کامل و جامعی است که درباره موضوع بلوکه کردن شبکه‌های ماهواره‌ای ایرانی دارد. تناقض جالبی که در گفته‌های بلیک افشا می‌شود، بسیار شنیدنی است. وی در پاسخ به سؤال ما درباره علت سکوت این سازمان درباره مسئله شبکه‌های ماهواره‌ای ایرانی بلافاصله از وضعیت بد آزادی بیان در ایران شکایت می‌کند و تلویحاً مدعی می‌شود که سکوت این سازمان به دلیل آن بوده که نمی‌خواسته‌اند با استناد به حرف افرادی در ایران برای پوشش خبری این موضوع، جان یا امنیت این افراد را به خطر بیندازند. اما وقتی دوباره می‌پرسیم که اگر موضوع آزادی بیان مطرح است، پس چرا به شبکه‌های ایرانی اجازه داده نمی‌شود تا حرف خود را در دنیا بزنند، ناخودآگاه موضع خود را معکوس می‌کند: "خب، این بستگی دارد به این‌که صدایی که منعکس می‌شود، صدای چه کسی است... بستگی دارد به این‌که چه چیزی می‌گوید... بستگی دارد به این‌که دلیل بلوکه شدنش چیست." وی بلافاصله تلاش می‌کند موضع خود را دوباره اصلاح کند: "البته ما به جریان آزاد اطلاعات و حقوق بشر در آزادی جریان اطلاعات اعتقاد داریم."

برای یافتن پاسخی برای این تناقض و درک این که این لابی‌گری‌ها تا چه اندازه در تصمیم شرکت "یوتلست" برای بلوکه کردن شبکه‌های ایرانی نقش داشته است به پاریس می‌رویم. فرانسه بی‌شک مهد آزادی در غرب است و تصور می‌کردیم در پایتخت انقلاب فرانسه می‌توانیم پاسخ سؤالاتمان را بیابیم. با این وجود، هر چه با یوتل‌ست تماس می‌گرفتیم، پاسخی دریافت نمی‌کردیم. اتفاقاً با دفتر "خبرنگاران بدون مرز" در پاریس هم تماس برقرار کردیم، اما هیچ پاسخی از آن‌ها هم نگرفتیم.

پس از این‌که تلاش‌هایمان برای تماس با مسئولین یوتل‌ست و "خبرنگاران بدون مرز" بی‌نتیجه ماند، با "رامین مظاهری" خبرنگار پرس‌تی‌وی در پاریس تماس گرفتیم. اتفاقاً مظاهری هم نتوانسته بود با همان افرادی ارتباط برقرار کند که ما را ناکام گذاشته بودند. مظاهری در گفتگو با ما لب به شکایت می‌گشاید: "دلیل این‌که خبرنگاران بدون مرز با ما مصاحبه نمی‌کند چیست؟ کار این‌ها همین است. شانزده، هفده درصد از بودجه آن‌ها را دولت فرانسه می‌دهد تا از ژورنالیست‌های ایرانی دفاع کنند. مسلماً در محکوم کردن ایران به هیچ عنوان کم نمی‌گذارند. اما وقتی نوبت به ما می‌رسد تا بگوییم چگونه به ما حمله می‌شود و با ما بدرفتاری می‌شود و به ما ظلم می‌شود، آن وقت هیچ یک از این خبرنگاران را نمی‌توانیم پیدا کنیم.


تصویری از فیلم ضدایرانی "آرگو"

درباره مسئله شکایت "مازیار بهاری" به "آف‌کام" نیز از مظاهری می‌پرسیم. او در جواب ما، می‌پرسد: "خب چه کسی در این‌باره تحقیقات کرده است؟ این سازمان تعیین‌کننده مقررات در انگلیس، آیا واقعاً به ایران رفته است؟ آیا با کسی درون ایران صحبت کرده است؟ یا این‌که به شهادت یک نفر قناعت کرده است؟"

تصمیم می‌گیریم برای این‌که بفهمیم نظر مردم ایران درباره تبلیغات غربی‌ها علیه کشورشان چیست، به این کشور سفر کنیم. در این کشور سوار یک تاکسی می‌شویم و با راننده شروع به صحبت کردن می‌کنیم. از او می‌پرسیم که آیا فیلم آرگو را دیده است یا خیر. وی این‌گونه پاسخ می‌دهد: "بگذارید درباره فیلم "300" حرف بزنیم. وقتی این فیلم را دیدیم، آن‌قدر عصبانی شدیم که هر چه از دهانمان درمی‌آمد به سازنده‌های این فیلم گفتیم. مسئله، مسئله غرور ملی ما ایرانی‌هاست و جوانان ایرانی به تاریخ و فرهنگ کشور خود و به ویژه کوروش بزرگ و داریوش بسیار افتخار می‌کنند." این راننده تاکسی در ادامه انتقادات خود به فیلم "300" خاطرنشان می‌کند: "شاید بخش‌هایی از این فیلم هدف سرگرمی داشته باشد، اما بخش عمده آن سیاسی است و هدفش توهین و تحقیر مردم ایران است."

یکی از افرادی که در فیلم آرگو نشان داده می‌شود، "معصومه ابتکار" سخنگوی گروگانگیرهای ایرانی در سفارت آمریکا در این کشور است. مشتاق بودیم با او هم گفتگوی مختصری داشته باشیم تا نظر او را درباره روایت این فیلم از تاریخ بدانیم. وی پس از رد روایت ارائه شده در آرگو، به ما می‌گوید: "آن‌چه عاملی تعیین‌کننده در حادثه گروگانگیری بود، صدور اجازه ورود شاه برکنار شده ایران به آمریکا بود. مردم ایران با خود فکر کردند که این می‌تواند گام اول برای طراحی یک کودتا علیه انقلاب اسلامی و روی کار آوردن دولتی طرفدار آمریکا در ایران شود. ترس از تکرار تاریخ، مثل آن‌چه در شیلی و برای "آلنده" اتفاق افتاد، باعث شد تا این دانشجویانی که مقطع‌های مشابه در تاریخ کشورهای دیگر را بارها و بارها بررسی کرده بودند، دست به این کار بزنند."


صحنه‌ای از بازی ضدایرانی "میدان نبرد 3"

سینما یکی از راه‌هایی است که یک ملت از طریق آن‌ها نظرات و عقاید خود را به مردم دنیا نشان می‌دهد. فیلم‌سازهای ایرانی تاریخی طولانی در تولید فیلم‌هایی دارند که تصویر واقعی کشورشان را به نمایش می‌گذارد. ایرانی‌ها همچنین از طرفداران پروپاقرص سینمای آمریکایی و اروپایی هم هستند. با برخی از طرفداران سینما در ایران صحبت کردیم و یکی از آن‌ها به ما این‌گونه گفت: "وقتی به گذشته نگاه می‌کنید، می‌بینید که ایران فرهنگی غنی دارد و این را با رفتارهای بسیار مناسب و قابل احترام در تاریخ نشان داده است. اما فیلم‌های غربی هیچ‌گاه این تصویر واقعی را به دنیا مخابره نمی‌کنند... و تا جایی که من خودم و فرهنگم را می‌شناسم، می‌دانم که این یعنی توهین به همه ایرانی‌ها."

قسمت نخست

قسمت دوم