به گزارش مشرق، سفر روز دوشنبه (26 آبان) «جورج سوروس» آمریکایی به قرقیزستان که بعد از 10 سال صورت گرفت، به دلیل اهداف مغایر با منافع ملی این کشور با تظاهرات گروهی از فعالان قرقیزی مواجه شد.
شعارهای تظاهراتکنندگان که در برابر ساختمان سفارت آمریکا در بیشکک قرار گرفته بودند، ناراحتی عمیق آنها از فعالیت این بنیاد و سایر نهادهای آمریکایی در قرقیزستان را بازگو میکرد: «آمریکا دخالت نکن! قرقیزستان دارای حاکمیت است!»، «قرقیزستان + روسیه = اتحادیه گمرکی»، «سوروس، اجازه بده ما در صلح و دوستی زندگی کنیم!»، «محصول کمکهای مالی سوروس بیثباتی کشور است»، «ما جنگ مورد نظر آمریکا را نمیخواهیم، هدف آمریکا تضعیف ملت است» و «دموکراسی آمریکایی جنگ، خون و مرگ است»، تنها بخشی از شعارهای سرداده شده بود.
البته این تظاهرات و طرح دیدگاههای انتقادی تعدادی از سازمانهای اجتماعی محلی علیه سفر سوروس به قرقیزستان در برنامههای این میلیاردر آمریکایی تغییری جدی به بار نیاورد. سوروس در کنار بازدید از دفتر بنیاد خود و ساختمان در حال احداث دانشگاه آمریکایی در بیشکک، همچنین با دانشجویان دانشگاه آمریکایی در آسیای مرکزی و تعدادی از مقامات قرقیزی به شمول «الماسبیک آتامبایف» دیدار کرد.
پیرامون اهداف سفر سوروس به بیشکک رسانههای گروهی دیدگاههای مختلفی را مطرح کردند. برخی بر این باورند که بازدید سوروس از بیشکک با تشدید اختلافات ژئوپلیتیکی میان روسیه و آمریکا در فضای شوروی سابق مرتبط میباشد. بنابراین ضمن دیدار با نمایندگان رسمی و نهادهای جامعه مدنی قرقیزستان میخواهد مشخص کند که در شرایط جدید ژئوپلیتیکی تا کجا میتوان از مقوله آزادی و توسعه دموکراسی استفاده کرد.
همچنین این نظر وجود دارد که صدور دستور به نهادهای وابسته در جهت مقابله با ورود قرقیزستان به اتحاد اقتصادی اوراسیا از دیگر اهداف این سفر میباشد. زیرا سوروس معتقد است که ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه با اقدامات خود در اوکراین مسیر اشتباهی را برگزیده است.
فعال شدن مخالفان همگرایی با روسیه در قرقیزستان را بدون حمایتهای فکری و مالی نهادهای غربی و از جمله بنیاد سوروس نمیتوان تصور کرد. بر اساس اعلام بانک توسعه اوراسیا، تعداد همگرایان همگرایی در چارچوب اتحادیه گمرکی و اوراسیا تا 50 درصد کاهش داشته در حالی که شماره مخالفان در حال افزایش میباشد.
عدهای از کارشناسان سفر سوروس به بیشکک را با بحث انتخابات پارلمانی قرقیزستان مربوط میدانند که قرار است در پاییز سال آینده برگزار شود. ضمنا «پومیلا اسپراتلین» سفیر آمریکا در قرقیزستان نیز قبلا انتخابات پارلمانی سال 2015 این کشور را «آزمایشی مهم برای قرقیزستان به عنوان کشور پارلمانی» خوانده و خواستار هوشیاری سیاسی در این زمینه شده بود.
همانگونه که معلوم است آمریکا و غرب با استفاده از حضور نهادهای وابسته به خود در کشورهای مختلف و از جمله پساشوروی اقدام به تحقق انقلابهای به اصطلاح رنگی کردند که طی بیش از یک دهه گذشته حداقل در 3 کشور گرجستان، اوکراین و قرقیزستان شاهد وقوع این اتفاقات بودهاند.
به گونهای که در اوکراین و قرقیزستان با توجیه تقلبی بودن نتایج انتخابات و غصب قدرت توسط گروهی خاص حتی 2 دفعه سقوط قدرت به مشاهده رسید.
بنابراین این احتمال بعید دانسته نمیشود که فضای باز سیاسی قرقیزستان و به ویژه انتخابات پارلمانی پائیز سال آینده فرصتی مناسب برای ایجاد بیثباتی در این کشور و مخالفت با تحقق پروژه ولادیمیر پوتین برای همگرایی با جمهوریهای آسیای مرکزی دانسته شود.
ضمنا در این اواخر، خبرهایی از اعطای مبالغی از سوی نهادهای غربی برای گروههای دفاع از حقوق بشر و حتی افراد جداگانه در قرقیزستان میرسد که حاکی از جدیت برنامههای آمریکا و غرب برای ایجاد موانع علیه منافع روسیه در این منطقه مهم ژئوپلیتیکی میباشد.
این نکته نیز قابل یادآوری است که از آغاز تحولات اخیر اوکراین به این طرف تعدادی از مخالفین دولت قرقیزستان چه در کییف و چه در واشنگتن با شخصیتهای سیاسی آمریکا ملاقات کردند که در این راستا دیدارهای آنها با «جان مککین» سناتور آمریکایی جای تامل دارد. مککین از جمله شخصیتهایی است که به صورت مستقیم در راهاندازی چندین کودتا در کشورهای مختلف جهان به شمول اوکراین و گرجستان به صورت مستقیم دست دارد.
موقعی این مطلب آماده میشد، خبرگزاری «آسیا نیوز» گزارش داد که «عظیمبیک بیکنظراف» یکی از مخالفین سرشناس دولت و از مهرههای مهم در وقوع انقلاب رنگی سال 2005 قرقیزستان جهت دیدار با سناتور یادشده عازم آمریکا شده است. برخی از رسانههای محلی قرقیزستان سفر بیکنظراف را با احتمال راهاندازی تظاهرات در بهار آینده و از این طریق فراهم کردن زمینه برای مداخله و فشار آمریکا و غرب روی بیشکک را کاملا امکانپذیر ارزیابی کردند.
سوروس و مداخله وی در امور داخلی کشورها
هم سوروس و هم نمایندگان این موسسه در کشورهای آسیای مرکزی بارها اعلام کردهاند که فعالیتهای آنها خارج از حوزههای سیاسی بوده و به هیچ وجه در امور داخلی کشورهای محل فعالیت مداخله نمیکند. آنها مدعی هستند که هدفشان فقط پشتیبانی از برنامههای بخشهای فرهنگی، آموزشی، بهداشتی و اقداماتی است که به شکلگیری جامعه باز کمک خواهد کرد.
اما موارد متعددی وجود دارد که حکایت از دخالت این بنیاد در امور سیاسی کشورهای منطقه را میکند. سوروس با نهادهای آمریکایی و غربی که در آسیای مرکزی به «گسترش دموکراسی» مشغول میباشند (نظیر سازمان آمریکایی یوساید، بنیاد ملی دموکراسی، خانه آزادی، دیدهبان حقوق بشر و...) ارتباط تنگاتنگ داشته و در این راستا از پروژههای متعددی حمایتهای مالی و فکری به عمل میآورد. ولی حتی بدون استناد به نظر سیاستمداران و کارشناسان مخالف غرب نیز، میتوان از ابراز نظرهای خود سوروس، دست داشتن موسسه وی در تحولات سیاسی فضای شوروی سابق را به اثبات رساند.
به عنوان مثال، سوروس هنوز در ماه آگوست سال 2004 ضمن مصاحبه با روزنامه «لس آنجلس تایمز» گفته بود که خواستار تکرار «انقلاب رز» گرجستان در همه کشورهای آسیای مرکزی میباشد و بنیاد وی از این اقدام حمایت خواهد کرد.
نقش جدی بنیاد سوروس در وقوع انقلاب رز گرجستان (و همچنین انقلاب نارنجی سال 2004 اوکراین) مورد تائید کارشناسان سیاسی و امنیتی است. یادآوری این نکته کافی است که سوروس حامی مالی سازمان جوانان مخالف گرجی با نام «کمارا» (بس است!) بود که در وقوع انقلاب رز نقش جدی بازی کرد. در آن موقع بود که بنیاد سوروس در تفلیس اقدام به کمک جهت برگزاری «نظرسنجی» انتخاب کنندگان (هنگام خروج از محلهای اخذ آراء) کرد که نتایج آن با گزارش مقدماتی کمیسیون مرکزی انتخابات گرجستان در تناقض جدی قرار گرفته و حکایت از پیروزی ائتلاف مخالفین موسوم به «نهضت ملی» در انتخابات پارلمانی 2 نوامبر سال 2003 این کشور را داشت.
همچنین، بر اثر مداخلات مستقیم بنیاد سوروس و سایر نهادهای غربی، تحرکات سیاسی در این کشور تشدید شد و در نهایت «ادوارد شواردنادزه» استعفای خود از سمت ریاست جمهوری گرجستان را اعلام کرد و در 2 ماه بعد «میخائیل ساکاشویلی» به عنوان مهره مورد اعتماد واشنگتن با تیمی که بخش زیادی از آن را مشاورین آمریکایی و غربی تشکیل میدادند، به کرسی ریاست جمهوری این کشور تکیه زد.
وابستگی «دولت جدید دموکراتی» گرجستان به غرب و از جمله سوروس را این نکته بیشتر بازگو میکرد که بیش از دو و نیم سال حقوق پنج هزار نفر مقام رسمی سطح مرکزی و مناطق این کشور از سوی این بنیاد پرداخت میشد. این بحث مثال معروفی را به یاد میآورد که «پنیر مفت فقط در تله موش میتواند وجود داشته باشد».
سوروس حتی به نوعی مداخلات خود در امور داخلی گرجستان را نیز تائید میکرد. به عنوان مثال در مصاحبه مورد اشاره تاکید کرده بود که دست داشتنش در حوادث گرجستان را مایه افتخار خود میداند.
دوگانگی رفتار سوروس را این امر تائید میکند که طبق آیین نامه، این موسسه حق حمایت از هیچ یک از احزاب سیاسی و کاندیداهای انتخابات را ندارد. ناگفته نماند که شواردنادزه نیز در جولای سال 2010 ضمن مصاحبه با روزنامه گرجی «آساوال داساوالی» سوروس را حامی مالی انقلاب رز کشورش خواند و همچنین به دست داشتن «ریچارد مایلز» سفیر پیشین آمریکا در این تحولات اشاره کرد.
موارد مربوط به مداخلات سوروس در کشورهای آسیای مرکزی نیز به صراحت به نظر میرسد. مثلا سوروس در 26 آوریل سال 2004 ضمن بازدید از بیشکک و دیدار با «عسکر آقایف» رئیس جمهور پیشین قرقیزستان، در جمع رسانههای گروهی اعلام کرده بود که آقایف قصد کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری سال 2005 را ندارد. سوروس با استقبال از این اقدام رئیس جمهور قرقیزستان، انتقال مسالمتآمیز قدرت را گامی مهم برای آسیای مرکزی خوانده بود که روسای جمهور آن دوست دارند تا پایان عمر زمام قدرت را در دست داشته باشند.
اما همانگونه که اشاره شد، بعد از چند ماهی طی مصاحبه با روزنامه «لس آنجلس تایمز» از تکرار انقلاب رز گرجستان در کشورهای آسیای مرکزی حمایت کرد. در کودتا/انقلاب رنگی که در 24 مارس سال 2005 با توجیه وجود تقلب در انتخابات پارلمانی قرقیزستان راه افتاد، نهادهای غربی (شامل بنیاد سوروس) و احزاب و سازمانهای غربگرای محلی نقش اساسی بازی کردند.
به صورت طبیعی این پرسش پیش میآید که چرا برخلاف تضمین آقایف برای عدم حضور در انتخابات سال 2005 ریاست جمهوری قرقیزستان، باز هم آمریکا و نهادهای وابستهاش اقدام به انقلاب رنگی در قرقیزستان کردند؟ به اعتقاد تحلیلگران سیاسی برای واشنگتن و غرب وجود آقایف به عنوان رئیس جمهور فرهنگی و معتقد به ارزشهای به اصطلاح دموکراسی فرصتی مناسب دانسته میشد تا اقدام به کودتا کرده و با واکنشهای تند قدرت نیز مواجه نشد.
آقایف نیز با احساس خطری که احتمالا به سراغش آمد، در اوایل ماه ژانویه سال 2005 طی دیدار با مردم در استانهای جنوبی «اوش» و «جلالآباد» هشدار داده بود که نهادهای خارجی مورد حمایت مالی سوروس به دنبال تعویض قدرت سیاسی در این کشور میباشند. اما رئیس جمهور سابق قرقیزستان زمانی از این واقعیت سخن به میان آورد که دیگر به اصطلاح کار از کار گذشته بود.
نقش مخرب سوروس در کشورهای شوروی سابق و تمایل وی برای تکرار انقلاب گرجستان در آسیای مرکزی بود که ازبکستان را به تعطیلی دفتر این بنیاد در تاشکند بعد از هشت سال فعالیت وا داشت.
در همان موقع «اسلام کریماف» رئیس جمهور ازبکستان در توجیه این اقدام خود بدون تعارف اعلام کرد که هدف سوروس «جلب افرادی از میان روشنفکران ازبکی از راه فریب است تا فردا بتواند از آنها به عنوان عامل خود علیه دولت استفاده به عمل آورد». به دلیل چنین شناخت واقعی از نقش این موسسه است که طی یک دهه گذشته تلاشهای سوروس برای ثبت نام دوباره به نتیجه نرسید. چرا که مقامات ازبکی معتقدند فعالیتهای این بنیاد با منافع ملی و خط مشی سیاسی رهبری این کشور در مغایرت کامل قرار دارد.
همینطور ترکمنستان تنها کشوری است که موسسه سوروس موفق به ایجاد نمایندگی در این کشور نشده است. باید گفت که به دلیل اقدامات ناهمسو با منافع ملی، بیلاروس در سال 1997 و روسیه در سال 2003 نمایندگیهای سوروس در کشورهایشان را تعطیل کردند. ولی در تاجیکستان و قزاقستان (هرچند در پی انقلاب رنگی سال 2005 قرقیزستان دفتر سوروس در این کشور مورد بازجویی قرار گرفت ولی در نهایت موفق به ادامه فعالیت شد) موسسه سوروس فعال بوده و ظاهرا دولتمردان این کشورها با حضور آن مشکل خاصی ندارند.
کارشناسان سیاسی بر این باورند که بخش قابل توجهی از استفادهکنندگان کمکهای مالی این موسسه در کشورهای یادشده افرادی میباشند که نزدیک به حلقات قدرت دانسته میشوند. یعنی از این طریق از یک سو میخواهند از امکانات مالی سوروس بهرهبرداری کنند و از سوی دیگر با استفاده از حضور عوامل خود در ساختارهای زیر نظر سوروس، بر اقدامات آن کنترل داشته باشند.
این ادعا ظاهرا منطقی به نظر میرسد اما توجه به عمق موضوع نشان میدهد که کشورهای به مراتب قویتر در آمریکای لاتین، اروپا و آسیا از حضور موسسه سوروس در قلمرو خود خسارات جدی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دیدند.
ساخت جامعه مدنی با سرمایه خارجی؟
سوروس مدعی است که برای انجام پروژههای حمایت از دموکراسی و رشد جامعه مدنی در آسیای مرکزی صدها میلیون دلار هزینه کرده است. آیا این سرمایهگذاریها نفع خاصی برای تحقق منافع ملی کشورهای منطقه داشته است؟
یکی از کارمندان پیشین بنیاد سوروس در منطقه به شرط عدم افشای نامش گفت که هدف اصلی فعالیتهای این موسسه در آسیای مرکزی تحقق منافع سیاسی و فرهنگی آمریکا و غرب است. اما ایجاد جامعه مدنی با سرمایه غرب در واقع بدون منطق میباشد چرا که این امر مفهوم استقلال ملی کشورها را بیارزش میکند.
به اعتقاد وی، مشکل اصلی اینجاست که این موسسه سوروس با مردم و خواستههای واقعی جوامع منطقه فاصله دارد. برای سوروس ملاک و معیار اصلی تعمیم بیچون و چرای الگوهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تمدنی غرب در سطح ملتها و بهخصوص نسل جوان آسیای مرکزی میباشد.
بنابه گفته وی، بیشتر پروژههای بخشهای فرهنگی، هنری، آموزشی و... با این هدف دنبال میشوند. امروز نتیجه 2 دهه فعالیتهای نهادهای غربی و از جمله بنیاد سوروس است که در برخی از کشورهای منطقه نظیر قرقیزستان و قزاقستان سازمانهای غربگرای محلی خواستار به رسمیت شناختن «حقوق» همجنسگرایان شدهاند که از این امر نهادها و کشورهای غربی شامل آمریکا به صراحت حمایت به عمل آوردند.
نهادهای محلی مربوط به سوروس و سایر سازمانهای غربی در منطقه را ستون پنجم نامید که در هر لحظه به دستور آقایان خارجی خود میتوانند اقدام به تهییج افکار عمومی علیه مقامات و دولتهای آسیای مرکزی کنند.
ضمنا در قرقیزستان در قیاس با سایر کشورهای منطقه برای فعالیت آزاد ساختارهای متعلق به سوروس شرایط فراهم میباشد. در بیشکک دانشگاه آمریکایی آسیای مرکزی با حمایتهای مالی این موسسه فعال بوده و کانون پرورش نخبگان آتی غربگرای آسیای مرکزی دانسته میشود.
همچنین دهها نهاد اجتماعی، مطالعاتی و رسانهای قرقیزستان از حمایتهای مالی سوروس برخوردار میباشند که به عنوان مثال میتوان به اتحادیه اجتماعی «پین سنتر» متشکل از نویسندگان، شعرا و روزنامهنگاران مطرح، موسسه سیاستهای اقتصادی موسوم به «توافق بیشکک»، موسسه سیاست علنی، پروژه «قرقیزستان باز» که برنامههای تلویزیونی اشاره کرد.
سوروس طی ملاقاتی که هفته گذشته با دانشجویان دانشگاه آمریکایی در بیشکک داشت، به طور خاص بر ضرورت شکل دادن تفکر انتقادی تاکید کرد. نکته جالب اینکه در سه هفته پیش «پومیلا اسپراتلین» سفیر آمریکا در قرقیزستان نیز با انتشار مطلبی تحت عنوان «دموکراسی در آسیای مرکزی: حمایت از قرقیزستان - «جزیره دموکراسی»، وجود دانشگاه آمریکایی آسیای مرکزی در بیشکک را «امید بلندمدت برای شکلگیری تفکر انتقادی جانبدار غرب در آسیای مرکزی» خوانده بود.
بدون تردید، تاکید ویژه نمایندگان آمریکا روی ضرورت «شکلگیری تفکر انتقادی جانبدار غرب» در آسیای مرکزی حاکی از سطح جدید برنامههای غرب برای این منطقه است که در آینده نهچندان دور از طریق اقدامات نهادهای وابسته به واشنگتن نظیر موسسه سوروس بیشتر نمایان خواهد شد.
شعارهای تظاهراتکنندگان که در برابر ساختمان سفارت آمریکا در بیشکک قرار گرفته بودند، ناراحتی عمیق آنها از فعالیت این بنیاد و سایر نهادهای آمریکایی در قرقیزستان را بازگو میکرد: «آمریکا دخالت نکن! قرقیزستان دارای حاکمیت است!»، «قرقیزستان + روسیه = اتحادیه گمرکی»، «سوروس، اجازه بده ما در صلح و دوستی زندگی کنیم!»، «محصول کمکهای مالی سوروس بیثباتی کشور است»، «ما جنگ مورد نظر آمریکا را نمیخواهیم، هدف آمریکا تضعیف ملت است» و «دموکراسی آمریکایی جنگ، خون و مرگ است»، تنها بخشی از شعارهای سرداده شده بود.
البته این تظاهرات و طرح دیدگاههای انتقادی تعدادی از سازمانهای اجتماعی محلی علیه سفر سوروس به قرقیزستان در برنامههای این میلیاردر آمریکایی تغییری جدی به بار نیاورد. سوروس در کنار بازدید از دفتر بنیاد خود و ساختمان در حال احداث دانشگاه آمریکایی در بیشکک، همچنین با دانشجویان دانشگاه آمریکایی در آسیای مرکزی و تعدادی از مقامات قرقیزی به شمول «الماسبیک آتامبایف» دیدار کرد.
پیرامون اهداف سفر سوروس به بیشکک رسانههای گروهی دیدگاههای مختلفی را مطرح کردند. برخی بر این باورند که بازدید سوروس از بیشکک با تشدید اختلافات ژئوپلیتیکی میان روسیه و آمریکا در فضای شوروی سابق مرتبط میباشد. بنابراین ضمن دیدار با نمایندگان رسمی و نهادهای جامعه مدنی قرقیزستان میخواهد مشخص کند که در شرایط جدید ژئوپلیتیکی تا کجا میتوان از مقوله آزادی و توسعه دموکراسی استفاده کرد.
همچنین این نظر وجود دارد که صدور دستور به نهادهای وابسته در جهت مقابله با ورود قرقیزستان به اتحاد اقتصادی اوراسیا از دیگر اهداف این سفر میباشد. زیرا سوروس معتقد است که ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه با اقدامات خود در اوکراین مسیر اشتباهی را برگزیده است.
فعال شدن مخالفان همگرایی با روسیه در قرقیزستان را بدون حمایتهای فکری و مالی نهادهای غربی و از جمله بنیاد سوروس نمیتوان تصور کرد. بر اساس اعلام بانک توسعه اوراسیا، تعداد همگرایان همگرایی در چارچوب اتحادیه گمرکی و اوراسیا تا 50 درصد کاهش داشته در حالی که شماره مخالفان در حال افزایش میباشد.
عدهای از کارشناسان سفر سوروس به بیشکک را با بحث انتخابات پارلمانی قرقیزستان مربوط میدانند که قرار است در پاییز سال آینده برگزار شود. ضمنا «پومیلا اسپراتلین» سفیر آمریکا در قرقیزستان نیز قبلا انتخابات پارلمانی سال 2015 این کشور را «آزمایشی مهم برای قرقیزستان به عنوان کشور پارلمانی» خوانده و خواستار هوشیاری سیاسی در این زمینه شده بود.
همانگونه که معلوم است آمریکا و غرب با استفاده از حضور نهادهای وابسته به خود در کشورهای مختلف و از جمله پساشوروی اقدام به تحقق انقلابهای به اصطلاح رنگی کردند که طی بیش از یک دهه گذشته حداقل در 3 کشور گرجستان، اوکراین و قرقیزستان شاهد وقوع این اتفاقات بودهاند.
به گونهای که در اوکراین و قرقیزستان با توجیه تقلبی بودن نتایج انتخابات و غصب قدرت توسط گروهی خاص حتی 2 دفعه سقوط قدرت به مشاهده رسید.
بنابراین این احتمال بعید دانسته نمیشود که فضای باز سیاسی قرقیزستان و به ویژه انتخابات پارلمانی پائیز سال آینده فرصتی مناسب برای ایجاد بیثباتی در این کشور و مخالفت با تحقق پروژه ولادیمیر پوتین برای همگرایی با جمهوریهای آسیای مرکزی دانسته شود.
ضمنا در این اواخر، خبرهایی از اعطای مبالغی از سوی نهادهای غربی برای گروههای دفاع از حقوق بشر و حتی افراد جداگانه در قرقیزستان میرسد که حاکی از جدیت برنامههای آمریکا و غرب برای ایجاد موانع علیه منافع روسیه در این منطقه مهم ژئوپلیتیکی میباشد.
این نکته نیز قابل یادآوری است که از آغاز تحولات اخیر اوکراین به این طرف تعدادی از مخالفین دولت قرقیزستان چه در کییف و چه در واشنگتن با شخصیتهای سیاسی آمریکا ملاقات کردند که در این راستا دیدارهای آنها با «جان مککین» سناتور آمریکایی جای تامل دارد. مککین از جمله شخصیتهایی است که به صورت مستقیم در راهاندازی چندین کودتا در کشورهای مختلف جهان به شمول اوکراین و گرجستان به صورت مستقیم دست دارد.
موقعی این مطلب آماده میشد، خبرگزاری «آسیا نیوز» گزارش داد که «عظیمبیک بیکنظراف» یکی از مخالفین سرشناس دولت و از مهرههای مهم در وقوع انقلاب رنگی سال 2005 قرقیزستان جهت دیدار با سناتور یادشده عازم آمریکا شده است. برخی از رسانههای محلی قرقیزستان سفر بیکنظراف را با احتمال راهاندازی تظاهرات در بهار آینده و از این طریق فراهم کردن زمینه برای مداخله و فشار آمریکا و غرب روی بیشکک را کاملا امکانپذیر ارزیابی کردند.
سوروس و مداخله وی در امور داخلی کشورها
هم سوروس و هم نمایندگان این موسسه در کشورهای آسیای مرکزی بارها اعلام کردهاند که فعالیتهای آنها خارج از حوزههای سیاسی بوده و به هیچ وجه در امور داخلی کشورهای محل فعالیت مداخله نمیکند. آنها مدعی هستند که هدفشان فقط پشتیبانی از برنامههای بخشهای فرهنگی، آموزشی، بهداشتی و اقداماتی است که به شکلگیری جامعه باز کمک خواهد کرد.
اما موارد متعددی وجود دارد که حکایت از دخالت این بنیاد در امور سیاسی کشورهای منطقه را میکند. سوروس با نهادهای آمریکایی و غربی که در آسیای مرکزی به «گسترش دموکراسی» مشغول میباشند (نظیر سازمان آمریکایی یوساید، بنیاد ملی دموکراسی، خانه آزادی، دیدهبان حقوق بشر و...) ارتباط تنگاتنگ داشته و در این راستا از پروژههای متعددی حمایتهای مالی و فکری به عمل میآورد. ولی حتی بدون استناد به نظر سیاستمداران و کارشناسان مخالف غرب نیز، میتوان از ابراز نظرهای خود سوروس، دست داشتن موسسه وی در تحولات سیاسی فضای شوروی سابق را به اثبات رساند.
به عنوان مثال، سوروس هنوز در ماه آگوست سال 2004 ضمن مصاحبه با روزنامه «لس آنجلس تایمز» گفته بود که خواستار تکرار «انقلاب رز» گرجستان در همه کشورهای آسیای مرکزی میباشد و بنیاد وی از این اقدام حمایت خواهد کرد.
نقش جدی بنیاد سوروس در وقوع انقلاب رز گرجستان (و همچنین انقلاب نارنجی سال 2004 اوکراین) مورد تائید کارشناسان سیاسی و امنیتی است. یادآوری این نکته کافی است که سوروس حامی مالی سازمان جوانان مخالف گرجی با نام «کمارا» (بس است!) بود که در وقوع انقلاب رز نقش جدی بازی کرد. در آن موقع بود که بنیاد سوروس در تفلیس اقدام به کمک جهت برگزاری «نظرسنجی» انتخاب کنندگان (هنگام خروج از محلهای اخذ آراء) کرد که نتایج آن با گزارش مقدماتی کمیسیون مرکزی انتخابات گرجستان در تناقض جدی قرار گرفته و حکایت از پیروزی ائتلاف مخالفین موسوم به «نهضت ملی» در انتخابات پارلمانی 2 نوامبر سال 2003 این کشور را داشت.
همچنین، بر اثر مداخلات مستقیم بنیاد سوروس و سایر نهادهای غربی، تحرکات سیاسی در این کشور تشدید شد و در نهایت «ادوارد شواردنادزه» استعفای خود از سمت ریاست جمهوری گرجستان را اعلام کرد و در 2 ماه بعد «میخائیل ساکاشویلی» به عنوان مهره مورد اعتماد واشنگتن با تیمی که بخش زیادی از آن را مشاورین آمریکایی و غربی تشکیل میدادند، به کرسی ریاست جمهوری این کشور تکیه زد.
وابستگی «دولت جدید دموکراتی» گرجستان به غرب و از جمله سوروس را این نکته بیشتر بازگو میکرد که بیش از دو و نیم سال حقوق پنج هزار نفر مقام رسمی سطح مرکزی و مناطق این کشور از سوی این بنیاد پرداخت میشد. این بحث مثال معروفی را به یاد میآورد که «پنیر مفت فقط در تله موش میتواند وجود داشته باشد».
سوروس حتی به نوعی مداخلات خود در امور داخلی گرجستان را نیز تائید میکرد. به عنوان مثال در مصاحبه مورد اشاره تاکید کرده بود که دست داشتنش در حوادث گرجستان را مایه افتخار خود میداند.
دوگانگی رفتار سوروس را این امر تائید میکند که طبق آیین نامه، این موسسه حق حمایت از هیچ یک از احزاب سیاسی و کاندیداهای انتخابات را ندارد. ناگفته نماند که شواردنادزه نیز در جولای سال 2010 ضمن مصاحبه با روزنامه گرجی «آساوال داساوالی» سوروس را حامی مالی انقلاب رز کشورش خواند و همچنین به دست داشتن «ریچارد مایلز» سفیر پیشین آمریکا در این تحولات اشاره کرد.
موارد مربوط به مداخلات سوروس در کشورهای آسیای مرکزی نیز به صراحت به نظر میرسد. مثلا سوروس در 26 آوریل سال 2004 ضمن بازدید از بیشکک و دیدار با «عسکر آقایف» رئیس جمهور پیشین قرقیزستان، در جمع رسانههای گروهی اعلام کرده بود که آقایف قصد کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری سال 2005 را ندارد. سوروس با استقبال از این اقدام رئیس جمهور قرقیزستان، انتقال مسالمتآمیز قدرت را گامی مهم برای آسیای مرکزی خوانده بود که روسای جمهور آن دوست دارند تا پایان عمر زمام قدرت را در دست داشته باشند.
اما همانگونه که اشاره شد، بعد از چند ماهی طی مصاحبه با روزنامه «لس آنجلس تایمز» از تکرار انقلاب رز گرجستان در کشورهای آسیای مرکزی حمایت کرد. در کودتا/انقلاب رنگی که در 24 مارس سال 2005 با توجیه وجود تقلب در انتخابات پارلمانی قرقیزستان راه افتاد، نهادهای غربی (شامل بنیاد سوروس) و احزاب و سازمانهای غربگرای محلی نقش اساسی بازی کردند.
به صورت طبیعی این پرسش پیش میآید که چرا برخلاف تضمین آقایف برای عدم حضور در انتخابات سال 2005 ریاست جمهوری قرقیزستان، باز هم آمریکا و نهادهای وابستهاش اقدام به انقلاب رنگی در قرقیزستان کردند؟ به اعتقاد تحلیلگران سیاسی برای واشنگتن و غرب وجود آقایف به عنوان رئیس جمهور فرهنگی و معتقد به ارزشهای به اصطلاح دموکراسی فرصتی مناسب دانسته میشد تا اقدام به کودتا کرده و با واکنشهای تند قدرت نیز مواجه نشد.
آقایف نیز با احساس خطری که احتمالا به سراغش آمد، در اوایل ماه ژانویه سال 2005 طی دیدار با مردم در استانهای جنوبی «اوش» و «جلالآباد» هشدار داده بود که نهادهای خارجی مورد حمایت مالی سوروس به دنبال تعویض قدرت سیاسی در این کشور میباشند. اما رئیس جمهور سابق قرقیزستان زمانی از این واقعیت سخن به میان آورد که دیگر به اصطلاح کار از کار گذشته بود.
نقش مخرب سوروس در کشورهای شوروی سابق و تمایل وی برای تکرار انقلاب گرجستان در آسیای مرکزی بود که ازبکستان را به تعطیلی دفتر این بنیاد در تاشکند بعد از هشت سال فعالیت وا داشت.
در همان موقع «اسلام کریماف» رئیس جمهور ازبکستان در توجیه این اقدام خود بدون تعارف اعلام کرد که هدف سوروس «جلب افرادی از میان روشنفکران ازبکی از راه فریب است تا فردا بتواند از آنها به عنوان عامل خود علیه دولت استفاده به عمل آورد». به دلیل چنین شناخت واقعی از نقش این موسسه است که طی یک دهه گذشته تلاشهای سوروس برای ثبت نام دوباره به نتیجه نرسید. چرا که مقامات ازبکی معتقدند فعالیتهای این بنیاد با منافع ملی و خط مشی سیاسی رهبری این کشور در مغایرت کامل قرار دارد.
همینطور ترکمنستان تنها کشوری است که موسسه سوروس موفق به ایجاد نمایندگی در این کشور نشده است. باید گفت که به دلیل اقدامات ناهمسو با منافع ملی، بیلاروس در سال 1997 و روسیه در سال 2003 نمایندگیهای سوروس در کشورهایشان را تعطیل کردند. ولی در تاجیکستان و قزاقستان (هرچند در پی انقلاب رنگی سال 2005 قرقیزستان دفتر سوروس در این کشور مورد بازجویی قرار گرفت ولی در نهایت موفق به ادامه فعالیت شد) موسسه سوروس فعال بوده و ظاهرا دولتمردان این کشورها با حضور آن مشکل خاصی ندارند.
کارشناسان سیاسی بر این باورند که بخش قابل توجهی از استفادهکنندگان کمکهای مالی این موسسه در کشورهای یادشده افرادی میباشند که نزدیک به حلقات قدرت دانسته میشوند. یعنی از این طریق از یک سو میخواهند از امکانات مالی سوروس بهرهبرداری کنند و از سوی دیگر با استفاده از حضور عوامل خود در ساختارهای زیر نظر سوروس، بر اقدامات آن کنترل داشته باشند.
این ادعا ظاهرا منطقی به نظر میرسد اما توجه به عمق موضوع نشان میدهد که کشورهای به مراتب قویتر در آمریکای لاتین، اروپا و آسیا از حضور موسسه سوروس در قلمرو خود خسارات جدی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دیدند.
ساخت جامعه مدنی با سرمایه خارجی؟
سوروس مدعی است که برای انجام پروژههای حمایت از دموکراسی و رشد جامعه مدنی در آسیای مرکزی صدها میلیون دلار هزینه کرده است. آیا این سرمایهگذاریها نفع خاصی برای تحقق منافع ملی کشورهای منطقه داشته است؟
یکی از کارمندان پیشین بنیاد سوروس در منطقه به شرط عدم افشای نامش گفت که هدف اصلی فعالیتهای این موسسه در آسیای مرکزی تحقق منافع سیاسی و فرهنگی آمریکا و غرب است. اما ایجاد جامعه مدنی با سرمایه غرب در واقع بدون منطق میباشد چرا که این امر مفهوم استقلال ملی کشورها را بیارزش میکند.
به اعتقاد وی، مشکل اصلی اینجاست که این موسسه سوروس با مردم و خواستههای واقعی جوامع منطقه فاصله دارد. برای سوروس ملاک و معیار اصلی تعمیم بیچون و چرای الگوهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تمدنی غرب در سطح ملتها و بهخصوص نسل جوان آسیای مرکزی میباشد.
بنابه گفته وی، بیشتر پروژههای بخشهای فرهنگی، هنری، آموزشی و... با این هدف دنبال میشوند. امروز نتیجه 2 دهه فعالیتهای نهادهای غربی و از جمله بنیاد سوروس است که در برخی از کشورهای منطقه نظیر قرقیزستان و قزاقستان سازمانهای غربگرای محلی خواستار به رسمیت شناختن «حقوق» همجنسگرایان شدهاند که از این امر نهادها و کشورهای غربی شامل آمریکا به صراحت حمایت به عمل آوردند.
نهادهای محلی مربوط به سوروس و سایر سازمانهای غربی در منطقه را ستون پنجم نامید که در هر لحظه به دستور آقایان خارجی خود میتوانند اقدام به تهییج افکار عمومی علیه مقامات و دولتهای آسیای مرکزی کنند.
ضمنا در قرقیزستان در قیاس با سایر کشورهای منطقه برای فعالیت آزاد ساختارهای متعلق به سوروس شرایط فراهم میباشد. در بیشکک دانشگاه آمریکایی آسیای مرکزی با حمایتهای مالی این موسسه فعال بوده و کانون پرورش نخبگان آتی غربگرای آسیای مرکزی دانسته میشود.
همچنین دهها نهاد اجتماعی، مطالعاتی و رسانهای قرقیزستان از حمایتهای مالی سوروس برخوردار میباشند که به عنوان مثال میتوان به اتحادیه اجتماعی «پین سنتر» متشکل از نویسندگان، شعرا و روزنامهنگاران مطرح، موسسه سیاستهای اقتصادی موسوم به «توافق بیشکک»، موسسه سیاست علنی، پروژه «قرقیزستان باز» که برنامههای تلویزیونی اشاره کرد.
سوروس طی ملاقاتی که هفته گذشته با دانشجویان دانشگاه آمریکایی در بیشکک داشت، به طور خاص بر ضرورت شکل دادن تفکر انتقادی تاکید کرد. نکته جالب اینکه در سه هفته پیش «پومیلا اسپراتلین» سفیر آمریکا در قرقیزستان نیز با انتشار مطلبی تحت عنوان «دموکراسی در آسیای مرکزی: حمایت از قرقیزستان - «جزیره دموکراسی»، وجود دانشگاه آمریکایی آسیای مرکزی در بیشکک را «امید بلندمدت برای شکلگیری تفکر انتقادی جانبدار غرب در آسیای مرکزی» خوانده بود.
بدون تردید، تاکید ویژه نمایندگان آمریکا روی ضرورت «شکلگیری تفکر انتقادی جانبدار غرب» در آسیای مرکزی حاکی از سطح جدید برنامههای غرب برای این منطقه است که در آینده نهچندان دور از طریق اقدامات نهادهای وابسته به واشنگتن نظیر موسسه سوروس بیشتر نمایان خواهد شد.