روزنامههای زنجیرهای اصلاحات آخرین روز کاری هفته را با تمرکز خبری بر محکومیت قطعی معاون اول احمدینژاد به ۵ سال زندان آغاز نمودند. از سوی دیگر این روزنامهها به حمایت تمامعیار از اقدام وزیر امور خارجه پرداختند و روزنامههای زنجیرهای از «دیپلماسی خیابانی» به نیکی یاد کردند و آن در امتداد دیپلماسی لبخند میز مذاکرات ظریف قلمداد میکنند.
ارگان رسمی حزب مردمسالاری پنجشنبه را با تیترهای «نطق پرکنایه رئیسجمهور دموکرات» و «هیچ نقطهای برای صهیونیستها امن نیست» روانه پیشخوان مطبوعات کشور شده است.
استراتژی حضور به سبک اصلاحات
این بار «تحریم» انتخابات از سوی اصلاحطلبان در دستور کار نیست؛ آنان استراتژی «حضور» همهجانبه با «تهدید» شورای نگهبان را در دستور کار دارند؛ روزنامه مردمسالاری در صفحه سیاسی خود به انعکاس سخنان علی تاجرنیا پرداخته است؛ این فعال سیاسی اصلاحطلب پیرامون وضعیت سیاسی جریان اصلاحات اظهار داشت «انتخابات بااهمیتترین و محوریترین اتفاق سال آینده است، مجموعه اصلاحطلبان اعم از شخصیتهای مذهبی، سیاسی، احزاب و تشکلهای عضو جبهه اصلاحات تقریباً به این جمعبندی رسیدهاند که باید از بدنه اصلاحطلبان و دولت همراه با اعتدال یک لیست واحد و منسجم بیرون آید.
وی افزود: بعد از گذشت یک سال و نیم از دولت تدبیر هنوز برای اصلاحطلبان تضعیفاتی صورت میگیرد؛ در میان دو مجموعه یعنی «شورای مشورتی اصلاحطلبان و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» این امر مورد پذیرش قرار گرفته و به دنبال راهکارهای جدی برای عملیاتی شدن آن هستند. البته باید توجه داشته باشید که جریان اصلاحطلبی یک جریان تابع و مقلد نیست؛ نقطه نظرات مختلف بیان میشود اما نکته مهم این است که نهایتاً در کنش سیاسی به یک تصمیم واحد برسیم.
وی در عین حال خاطرنشان کرد: اما نهایتاً استراتژی ما استراتژی حضور در انتخابات است و موضوع عدم حضور، مطرح نیست؛ اما این به معنای آن نیست که اصلاحطلبان چک سفید امضایی دادند که به هر قیمتی در انتخابات شرکت کنند؛ رویکرد ما مثبت و مبنی بر حضور است، امیدواریم نهادهای مجری و ناظر بر انتخابات نیز بهگونهای باشند که انگیزه از تشکلهای اصلاحطلب و مردم گرفته نشود.
این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: اگر بخواهیم جدای از بحث نظری، جریان اصلاحطلبی را بررسی کنیم از گذشته نیز دو جریان در کشور وجود داشت اما تغییر نگرشها و پوستاندازیها متعاقب از واقعه خرداد 76 و درکی که در مردم از فضای جامعه به وجود آمد، رخ داد که محور این اتفاق آقای خاتمی بوده است.»
روزنامه ابتکار پنجشنبه را به تیترهای «حاشیههای دو قدم راه» و «1916 روز حبس، 3850 میلیون جریمه» اختصاص داد.
تیزی بر صورت ظریف دیپلماسی
دیپلماسی این بار از میز مذاکره به کف خیابان منتقلشده است؛ حامیان دولت از «دیپلماسی خیابانی» حمایت میکنند و آن در امتداد دیپلماسی لبخند میز مذاکرات ظریف قلمداد میکنند؛ جواد حیدریان در سرمقاله روزنامه ابتکار به انتقاد از سخنان سردار نقدی پرداخت و در همین راستا نوشت «خطونشان محافظهکاران - که هر بار میخواهند موضعی را بمباران کنند، رسانههای پر پول بیتالمال را بسیج میکنند و پشت خاکریزهای رانتی خبر میایستند - آشکارتر شده است و سر خط خبرها به سمت و سویی رفته تا از «کاه» ظریف «کوه» بسازند و برای کوفتنش به صحرای کربلا بزنند.
حالا هم که سردار نقدی –با اندکی تلخیص- گفته «با تکرار خطاهای فنی ظریف، باید در برآوردمان تجدیدنظر کنیم» زمینهای برای تخریب مسیر مذاکرات فراهمشده تا هر دو جریان محافظهکار ایران و آمریکا بر طبل مخالفت بکوبند و درنهایت هزاران ساعت گفتگو و میلیونها امید برای بهبود وضعیت... بر باد برود و سیاست «سنگ روی سنگ بند نیاید» در این میان صورت عمل به خود گیرد.
این اظهار انتقادهای نیشدار که حالا دارد شکل واقعیتری به خود میگیرد، آشکارا برخلاف مسیر تعیینشده مذاکرات در سطوح بالای نظام است. مسیری که مشخصاً از سوی مقام رهبری تعیینشده و وی از امنیت خاطر خود در خصوص شخص مذاکرهکنندگان سخن گفته و اینکه مخالفتی با ادامه مذاکرات ندارند.
بااینحال طرف غربی که حالا هم با چالشی واقعی مواجه شده است، به شکلی در حال تدارک وضعیت برای تداوم و درنهایت نتیجه بخشی مذاکرات است. اگرچه آنها تأویل خود از نتیجه را دارند و باراک اوباما، سنا به خصوص «کمیته بانکداری» را به برخوردی قاطع تهدید کرده تا آنها از طرح تحریم ایران در روز پنجشنبه به نفع توافق نهایی ایران و آمریکا در زمینه هستهای دست بردارند اما مخالفان ایرانی به نظر میرسد با انتقادات فعلی، میلی به نتیجه بخشی مذاکره دولت تدبیر و امید ندارد و شاید از 10 سال عقب رفت در مذاکره محافظهکاران وطنی درس نگرفتهاند و میخواهند مذاکرات به شکست بینجامد و «روز از نو روزی از نو...»
روزنامه اصلاحطلب اعتماد نیمتای بالای صفحه اول خود را به تیترهای «ظریف زیرتیغ» و «5 سال و 91 روز حبس برای معاوناول احمدینژاد» اختصاص داده است.
آقای روحانی خواب رییسجمهور شدن را هم نمیدید
«سکوت» احمدینژاد و «اصرار» اصلاحات بر فعالیت وی. روزنامه اعتماد در گفتوگو با عبدالرضا داوری، رسانهایترین فرد از میان حامیان محمود احمدینژاد خواهان دریافت دادههای از سیاستورزی احمدینژاد در عصر اعتدال است. داوری، احمدی نژاد را «ترسیمکننده» افق این جریان سیاسی میداند که در «بهار ۹۴ به یک چارچوب مانیفست وار» خواهند رسید.
همچنین داوری در پاسخ به چگونگی فعالیت این جریان سیاسی اظهار داشت «بدنه در این موضوعات واگرایی دارد. اینکه ما اراده معطوف به قدرت را ضمیمه فعالیت کنیم محل اختلاف بسیار است. حتی برخی میگویند همین سایتها و مجلات را تعطیل کنیم. الان واگرایی زیاد است.»
وی همچنین در پاسخ به سؤالی که آقای احمدینژاد چرا بین ناکارآمدی کابینه دولت جمهوری اسلامی و حفظ مشایی دومی را انتخاب کرد، اظهار داشت «آقای احمدینژاد خط خودش را میرفت. جریانی میخواست او را متوقف کند. اگر میتوانست در رقابت ۹۲ باشد آقای روحانی خواب رییسجمهور شدن را هم نمیدید.»
این فعال سیاسی معتقد است که جریانی بعد از 9 دی 1388 به فکر ساقط کردن احمدینژاد افتادند و در همین راستا گفت «۹ دی ۸۸ جمعبندی بخشی از جریان اصولگرا این بود که اصلاحطلبان کارشان تمامشده و تنها مانع برای انباشت قدرت محمود احمدینژاد است چون میدانستند او حاضر نیست به افق کوتاه آنها پایبند باشد. از سال ۸۹ آقای هاشمی و اصولگرایان همزمان کلیدواژه انحراف را به کاربردند.» این فرد نزدیک به محمود احمدینژاد همچنین در تحلیل پیروزی انتخاباتی روحانی بیان داشت «رفتار روحانی تضاد با احمدینژاد نبود. به همین دلیل هم رأی آورد. در انتخابات قالیباف ۷/۳ برابر بیشتر از روحانی حمله به دولت احمدینژاد داشت. آقای روحانی در کل دوران انتخابات یک بار هم واژه جریان انحرافی را به کار نبرد. مردم اصولگراها را مقابل احمدینژاد دیدند نه روحانی را. اصولگراها اگر به احمدینژاد حمله نمیکردند رأی میآوردند. حجم و عمق انتقادات روحانی به احمدینژاد بسیار کمتر از دیگران بود. آقای قالیباف نماد ضد احمدینژاد شد و دیدیم چقدر رأی آورد.»
روزنامه اصلاحطلب شرق صفحه اول خود را به تیترهای «واکنش سخنگوی دولت به منتقدان ظریف» و «محکومیت قطعی معاون اول احمدینژاد به 5 سال زندان» اختصاص داد.
محکومیت قطعی معاون اول احمدینژاد به ۵ سال زندان
پایان داستان؛ رحیمی در زندان. روزنامه شرق در صفحه سیاسی خود در بازتاب به این رخداد نوشت «حکمش آمد؛ به گزارش «ایسنا» «محمدرضا رحیمی» معاون اول دولت محمود احمدینژاد با رأی شعبه ۱۱ دیوان عالی کشور به پنج سال و ۹۱ روز حبس و پرداخت دو میلیارد و ۸۵۰ میلیون تومان رد مال و یک میلیارد تومان جزای نقدی محکوم شد. همچنین شب گذشته برخی شنیدهها از انتقال معاون اول احمدینژاد به بازداشتگاه اوین حکایت میکرد که تا لحظه تنظیم این خبر، تأیید نشد. به گزارش «ایسنا» پرونده محمدرضا رحیمی بدواً در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد که هیأت قضایی این شعبه، او را به ۱۵ سال حبس، پرداخت دو میلیارد و ۸۵۰ میلیون تومان رد مال و یک میلیارد تومان جزای نقدی محکوم کرده بود ولی با اعتراضی که به رأی شد پرونده به شعبه ۱۱ دیوان عالی کشور رفت و این شعبه با تأیید مجازات رد مال و جزای نقدی، ۱۰ سال از مجازات حبس معاون اول دولت احمدینژاد را کاهش داده است.
محسن افتخاری سرپرست دادگاههای کیفری استان تهران چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۳ از تأیید بخشی از حکم شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران درباره «محمدرضا رحیمی» خبر داد ولی توضیح جزییات رأی صادره را به سخنگوی قوه قضاییه واگذار کرد. بر اساس این گزارش پس از مطرحشدن نام محمدرضا رحیمی در ارتباط با پرونده اختلاس از بیمه ایران، سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری ۱۲ اسفند ۹۲ در پاسخ به سؤالی درباره صدور قرار مجرمیت یکی از مسؤولان دولت سابق در پروندههای بیمه و ارز و وجود ۲۵ یا ۲۹ عنوان اتهامی برای او گفت که اصل موضوع صحیح است و قرار مجرمیت برای این فرد صادرشده است. محسنی اژهای در نشست خبری دوشنبه ۱۰ شهریورماه ۹۳ از صدور رأی شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران درباره محمدرضا رحیمی خبر داد و با تأکید بر اینکه قبل از قطعیت نمیتوان جزییات حکم را بیان کرد گفت که حکم صادره شامل مجازات حبس و جزای نقدی است. شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳ وکیل مدافع با مراجعه به شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران و ارائه لایحهای ۲۰ صفحهای به رأی صادره از سوی این شعبه اعتراض کرد و این پرونده برای رسیدگی به اعتراض به دیوان عالی کشور ارسال شد. در زمان دولت دهم، «محمود احمدینژاد» از کابینهاش بهعنوان «خط قرمز» یاد میکرد.»
روزنامه آرمان امروز صفحه اول خود را به تیترهای «5 سال و 91 روز حبس» و «دیپلماسی ظریف در هجمههای قوی» اختصاص داد.
اصلاحات پدرخوانده ندارد!
رهبر اصلاحات یا پدرخوانده، کدامیک بهترین تعبیر از نقش افراد سیاسی در اردوگاه اصلاحات است؛ آنان که حکم ورود حزب ندای ایرانیان را امضا صدارت خاتمی دانستند، امروز از پدرخوانده بودن وی در هراساند. موسوی لاری فعال سیاسی اصلاحطلب پیرامون این موضوع تصریح کرد «اصلاحطلبان هیچ زمانی پدرخوانده نداشتند، اما چهرههای کلیدی دارند که میتوانند نقش انسجامبخشی داشته باشند. در حال حاضر محوریترین چهره انسجامبخش حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی است و همه گرایشهای درونی جبهه اصلاحات، خاتمی را بهعنوان محور هماهنگی خودشان قبول دارند و وی هم نقش خود را به خوبی ایفا میکند.
البته او چندی پیش هم درباره سیاسیون متوهم گفته بود: جامعه ما به دو گروه تقسیم میشود؛ عدهای واقعاً در جریان حقایق امور نیستند. ممکن است عامه مردم تحت تأثیر القائات قرار گرفته و راجع به روند اصلاحطلبی یا چهرههای این جریان ذهنیت منفی پیدا کنند. وقتی برای این طیف توضیح داده شود، ذهنیتشان اصلاح میشود. عده معدودی هم هستند که خودشان را به خوابزدهاند؛ هرچقدر صدایشان کنید، بیدار نمیشوند. این عده خود بیشترین نقش را در فضاسازی علیه اصلاحطلبی و اصلاحطلبان داشتند. اگر اصلاحطلبان متین، منطقی و با انسجام درونی واقعیت جامعه را مطرح کرده و حقایق پیرامونی خود را به اطلاع مردم برسانند، آنهایی که خواستار شنیدن حرف حق هستند، قانع میشوند. دست عدهای که دنبال تخریباند نیز برای جامعه رو میشود.»
روزنامه دولتی ایران، صفحه اول خود را به تیترهای «هشدار به دروغپردازان و حاشیهسازان» و «رونق صحنهها در بهار نمایش» اختصاص داد.
حمایت تمامعیار از ظریف
پروژه «بحرانسازی» و «دشمنسازی» روزنامه ایران برای دولت یازدهم همچنان ادامه دارد؛ از سوی دیگر در روند مستمر حمایت از وزیران دولت یازدهم، اینبار نوبت به محمد جواد ظریف رسیده است.
روزنامه ایران در یادداشت اول خود به قلم امیر رضا شرکت به حمایت تمامعیار از رفتار محمد جواد ظریف پرداخت و درهمین راستا نوشت «با وجود اهمیت امر تشریفات و رفتارها در مناسبات بینالمللی، اینکه گاه ناظران روابط دیپلماتیک میکوشند از خلال یک عکس از جلسه مذاکره یا چند ثانیه فیلم از کار دیپلماتها قضاوتهایی در خصوص نوع رابطه طرفهای مذاکره ارائه دهند میتواند گمراهکننده باشد. واقعیت آن است که سیاستمداران و دیپلماتها در تمامی موقعیتها موظف به رعایت یک نوع تشریفات نیستند. مذاکرهکنندگان هم مثل هر کس دیگر هنگام «کار» ممکن است (برای مثال) کت خود را در بیاورند، چای بنوشند، در اتاق یا بیرون از اتاق قدم بزنند و عمداً از فضای رسمی خارج شوند. شاید مردم عادی و رسانهها صحنه ریختن چای توسط یک وزیر برای کارشناس هیأت خود یا هیأت مقابل در خلال مذاکرات را ندیده باشند، ولی این اتفاقی است که مکرر میافتد و موضوعی غیر عادی نیست.
همانطور که اصول رفتاری مردم عادی امروز با 30 سال پیش فرق میکند، سیاستمداران و به تبع ایشان دیپلماتها هم اصرار ندارند در تمامی موارد و موقعیتها رفتار مطابق «پروتکل» از خود نشان دهند و این الزاماً به معنای ناآگاهی، بیاحترامی به مخاطب یا خودکم بینی نیست. به علاوه قضاوت درباره رفتار هر کس نیز با توجه به فرهنگ جامعه خود او صورت میگیرد. در فرهنگ اروپا و امریکا پا روی پا انداختن (در شکل طبیعیاش) زننده نیست. نزد ما ایرانیان هم چنین نیست.
پوشیدن پیراهنی با آستین بالازده توسط رئیس جمهوری یک کشور امریکای لاتین هنگام گردش یا حضور میان مردم عادی به همراه رئیس جمهوری کشور میهمان از نظر پروتکلهای بینالمللی تعجبی بر نمیانگیزد. همانقدر که ساده لوحی و نادیده گرفتن بیادبی طرف مقابل بد است، سختگیری بیجا و تفسیر بدبینانه هر حرکت طرف مقابل هم ما را به نداشتن اعتماد به نفس متهم میکند. سخن از بیاهمیت بودن رفتارهای دیپلماتیک نیست. ولی این گفتار همگان را به دقت درباره امری مهمتر از تشریفات و لباس و نشست و برخاست فرا میخواند.»