به گزارش مشرق، واژه "اقتصاد مقاومتی" چند سال پیش از شدت یافتن تحریمهای یک جانبه و غیرانسانی غرب علیه کشورمان از سوی مقام معظم رهبری به ادبیات اقتصادی کشور اضافه شد و به فراخور حال و روز اقتصاد کشورمان مورد بحث قرار گرفته است. این واژه اولین بار در دیدار کارآفرینان با مقام معظم رهبری در شهریور سال 1389 مطرح شد.
در همین دیدار، رهبر معظم انقلاب اقتصاد مقاومتی را معنا و مفهومی از کارآفرینی معرفی و برای نیاز اساسی کشور به کارآفرینی نیز دو دلیل فشار اقتصادی دشمنان و آمادگی کشور برای جهش را معرفی کردند. علیرغم راهکارهای روشن اقتصاد مقاومتی اعم از اصلاح الگوی مصرف، تقویت تولید ملی و موانع تولید، مقابله با واردات بیجا، افزایش صادرات غیر نفتی و جایگزینهای نفت، مردمی کردن اقتصاد، اصلاح نظام مالیاتی و چگونگی نقد کردن مالیاتها، شفاف سازی اقتصاد، دور زدن تحریمها، پیمان دوجانبه پولی، مقابله با دلالی، اصلاح نظام پولی بانکی، مقابله با مفاسد اقتصادی است، اما اکثر کارشناسان معتقدند تا اقتصاد مقاومتی به یک گفتمان در کشور تبدیل نشود، اجرا کردن این راهکارها به سهولت امکانپذیر نخواهد بود.
در همین زمینه، با رییس اتاق بازرگانی تهران به گفتوگو نشستهایم. به اعتقاد یحیی آل اسحاق، اقتصاد مقاومتی باید به یک باور ملی تبدیل شود تا بتوان بهترین راهکارها را برای آن پیاده کرد.
مشروح گفتوگو با آل اسحق را با هم از نظر میگذرانیم:
به نظر شما، چگونه میتوان اقتصاد مقاومتی را به یک گفتمان در کشور تبدیل کرد؟
اقتصاد مقاومتی در حقیقت جمع بندی مجموعه مسائل نظری کشور طی 36 سال گذشته است. با نگاهی به روند گذشته و دیدگاههای اقتصادی، در مییابیم که اقتصاد جنگ، اقتصاد بازار آزاد، اقتصاد مدیریت شده، اقتصاد دولتی و به طور کلی انواع و اقسام دیدگاههای اقتصادی طی سالهای گذشته عملیاتی بوده است. به عبارتی، اقسام مختلف دیدگاههای اقتصادی که در کشور آزمایش شده، به گونهای بوده است که هر کس با هر دیدگاهی بتواند آن را در عمل اجرا کند، البته برای تمام این موارد هزینههای بیشماری داده شده تا به این نتیجه برسیم.
در حال حاضرالگویی که از اقتصاد مقاومتی مطرح شده جمع بندی دیدگاههای گذشته است. این الگو و دیدگاه اگر به یک باور عمومی، یک وجدان عمومی و یک خواست عمومی تبدیل شود، بیشک سیاستهای آن به بهترین شکل اجرا و به صورت یک گفتمان مطرح خواهد شد؛ این اتفاق باید در جامعه نهادینه شود و مردم به این باور برسند.
به نظر شما چگونه این باور در جامعه پذیرفته خواهد شد؟
برای نهادینه کردن الگوی اقتصاد مقاومتی در جامعه باید چند گروه مختلف و تاثیرگذار این مهم را پذیرفته و اقدام به عملیاتی شدن مباحث آن داشته باشند. نخبگان، مدیران اجرایی، بدنه دولت، مجلس و فعالان اقتصادی از مهمترین اقشاری هستند که باید به این مدل اقتصادی باور داشته و اقتصاد مقاومتی را به عنوان الگوی مشخص کشور بپذیرند.
باور این مقوله که اقتصاد مقاومتی الگویی کامل و جامع برای رونق اقتصادی کشور است، میتواند هم در مقابل تهدیدهای خارجی و هم در مقابل چالشهای داخلی بهترین راهکار باشد. از طرفی این الگو برای رسیدن به اهداف اقتصادی و اهداف آرمانی میتواند بهترین مدل و الگو باشد، البته تا زمانی که به عنوان یک گفتمان و باور ملی در بیاید. باور عمومی شامل مسئولان و مردم است و اگر به باور این دو گروه نرسد و پذیرفته نشود، با مشکل مواجه خواهیم شد.
در این خصوص آیا نمونههای موفق اقتصادی کشورهای موفق میتواند تاثیرگذار باشد؟
اقتصاد مقولهای است که برای موفقیت در آن نمیتوان از هر روش یا الگویی نسخه برداری کرد. در رابطه با اقتصاد باید شرایط بومی هر کشور در نظر گرفته شود، اینطور نیست که یک نسخهای پیچیده شود و بتوانیم همان را به عنوان الگو در کشور ارائه کنیم. برای مثلا مدل اقتصادی کره یا ژاپن را بتوان در داخل کشور استفاده کرد زیرا شرایط اقتصادی هر کشور مبتنی بر عوامل متعددی است. شرایط اقتصادی کشورهای اروپایی با آسیایی یا دیگر نقاط متفاوت است.
حتی مقوله تولید و تجارت در هر کشوری کاملا متمایز و منحصر به فرد است. اقتصاد برآیند تمام عوامل تاثیرگذار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. به غیر از عوامل فرهنگی، اجتماعی یا سیاسی، عوامل ارزشی از قبیل آرمانها و اعتقادات هم در حوزه اقتصاد نقش دارند. لذا نسخهای که بیان میشود باید نسخه بومی ایرانی اسلامی باشد. علت اینکه ما در این سالها نتوانستهایم از تمام منابع بهینه موجود استفاده کنیم، توجه به این نکته بوده است که بسیار انتزاعی فکر کردیم. به عنوان مثال مدل بانک جهانی را انتخاب کرده اما در عمل نتیجهای نگرفتیم.
در اقتصاد مقاومتی چگونه میتوان الگویی واحد ارائه داد؟
چند شاخص از بندهای اقتصاد مقاومتی است که باید محور اصلی قرار گیرد. اول اینکه باید در تئوریهای اقتصادی، واقعیت نگری و آرمانگرایی رعایت شود، یعنی واقعیتهای هر حوزه اعم از علمی، جغرافیایی و زمانی باید در الزامات اقتصادی رعایت شود. به عبارتی، مثلا توسعه باید همراه با عدالت اجتماعی باشد چرا که از اهداف اساسی انقلاب ما عدالت اجتماعی است. اگر در کشور، تولید ناخالص ملی چند برابر شود و یا رشد اقتصادی بالا برود، اما بدون عدالت اجتماعی، این اتفاق مورد قبول جمهوری اسلامی نخواهد بود. بنابراین باید الگویی مدنظر قرار گیرد که با اقتضائات کشور هماهنگ باشد. در واقع اقتصاد مقاومتی یک برنامه بالادستی است که قرار است الگویی برای آینده اقتصاد ایران باشد.
دوم اینکه از شاخصهای دیگر اقتصاد مقاومتی، شاخص برونزای دروننگر است. یعنی پتانسیلها و تواناییهای داخلی باید برون نگر باشد. مثلا واردات مان، صادرات محور باشد، لذا نمیتوانیم الگویی از کشورهای دیگر بگیریم و حتما باید نسخه ما ایرانی اسلامی باشد که در آن هم آرمانگرایی، هم واقعیت نگری هم درون زایی برون نگر باشد.
با توجه به اینکه دیدگاه رهبری در اقتصاد مقاومتی مبتنی بر نگرشی درونزا و بروننگر در اقتصاد کشور است، باید گفت که اقتصاد مقاومتی به دنبال معرفی ایران به عنوان الگو در سطح جهان اسلام است. از همان روزهای نخست مطرح شدن اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری، این دیدگاه جدید با بحثهای نظری مختلفی روبهرو شد. برخی با تکیه بر اقتصاد کلاسیک که مبتنی بر مفاهیم غربی است، ادبیات نظامی و جنگی را با اقتصاد مغایر دانسته و مخالف بیان اینگونه اصطلاحات بودند. یکی دیگر از نکاتی که به اشتباه در مورد اقتصاد مقاومتی این سو و آن سو شنیده میشود، این است تصور میکنند اقتصاد مقاومتی، اقتصاد ریاضتی است. رهبر معظم انقلاب به صراحت عنوان کردند که منظور از اقتصاد مقاومتی، ریاضت کشی در اقتصاد نیست.
یعنی مدل اقتصاد مقاومتی بر مبنای شرایط گذشته و حال اقتصاد ایران توصیه شده است؟
بله؛ در واقع در بخش ایجابی، اقتصاد هر کشوری دارای آرمانهایی در راستای رشد و ترقی خود بوده است که ما هم در افق 20 سالهای که تعیین کردهایم، با اقتصاد مقاومتی به آنها دست مییابیم، تا هم در مقابل تهدیدهای دشمنان ایستادگی کرده و این تهدیدات را به فرصتی برای پیشرفت تبدیل کنیم و هم اینکه در برنامهها رشد و توسعه داشته باشیم.
شاخصهای اقتصادی بدون در نظر گرفتن عدالت قابل قبول نبوده و نیست و اگر اقتصاد مقاومتی را با موفقیت اجرا کنیم و به همین صورت آن را ادامه دهیم در عرصههای دیگر هم مشکلی را مشاهده نخواهیم کرد، اما اگر روابط اقتصادی از نوع حرام باشد اقتصادی موفق شکل نمیگیرد و تقوا به عنوان مهمترین عامل در جهت شکلگیری اقتصاد مردمی بوده است.
چه راهکارهایی برای اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی در کشور وجود دارد و به نظرتان بهترین راهکار چیست؟
گام اول باور ملی است؛ یعنی ارائه دادن جامعترین نسخه متناسب با جمهوری اسلامی که بخش خصوصی باید این وظیفه را بر عهده گیرد. لذا برای بهتر اداره کردن حکومت و برای مقابله با تهدیدها، نسخه مناسبی است تا طبق آن تمام تولید کنندگان صنایع و معادن باید با اعمال این نسخه به اهدافشان برسند.
گام دوم، مجریان حاکمیتی هستند که باید این نسخه را قبول داشته و نسبت به آن شناخت داشته باشند. داشتن مدیران اجرایی در حوزههای مختلف، از اهم مواردی است که باید مورد توجه واقع شود.
گام سوم، ارائه یک نقشه راه یا ستاد عملیاتی و یک فرماندهی است که بر پایه آن، بتوان بهترین قدمها را برداشت. اگر بخواهیم این نقشه پیاده شود، باید ستادی عملیاتی که بر قوای سه گانه اشراف داشته، تشکیل شود. این ستاد به قوای سه گانه مربوط است؛ یعنی همانطور که به قوه مجریه مربوط بوده به قوای قضاییه و مقننه هم مرتبط است. یعنی یک ستاد عملیاتی که تمام این زیرمجموعهها را داشته باشد.
با استفاده از این قوا میتوان کاری عملیاتی انجام داد. البته با دید پروژهای باید با آن برخورد کنند، یعنی قابل ارزیابی و پیشرفت فیزیکی باشد. به هر حال برای رشد پایدار در حوزه اقتصاد، ما احتیاج به توجه به تولید ملی، بالا بردن بهرهوری و نقش پررنگ بخش خصوصی داریم؛ نکاتی که نه تنها در بندهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی توسط مقام معظم رهبری دیده میشود، بلکه اقتصاددانان دیگر با هر گرایش فکری نیز بر این موارد تاکید میکنند.
در همین دیدار، رهبر معظم انقلاب اقتصاد مقاومتی را معنا و مفهومی از کارآفرینی معرفی و برای نیاز اساسی کشور به کارآفرینی نیز دو دلیل فشار اقتصادی دشمنان و آمادگی کشور برای جهش را معرفی کردند. علیرغم راهکارهای روشن اقتصاد مقاومتی اعم از اصلاح الگوی مصرف، تقویت تولید ملی و موانع تولید، مقابله با واردات بیجا، افزایش صادرات غیر نفتی و جایگزینهای نفت، مردمی کردن اقتصاد، اصلاح نظام مالیاتی و چگونگی نقد کردن مالیاتها، شفاف سازی اقتصاد، دور زدن تحریمها، پیمان دوجانبه پولی، مقابله با دلالی، اصلاح نظام پولی بانکی، مقابله با مفاسد اقتصادی است، اما اکثر کارشناسان معتقدند تا اقتصاد مقاومتی به یک گفتمان در کشور تبدیل نشود، اجرا کردن این راهکارها به سهولت امکانپذیر نخواهد بود.
در همین زمینه، با رییس اتاق بازرگانی تهران به گفتوگو نشستهایم. به اعتقاد یحیی آل اسحاق، اقتصاد مقاومتی باید به یک باور ملی تبدیل شود تا بتوان بهترین راهکارها را برای آن پیاده کرد.
مشروح گفتوگو با آل اسحق را با هم از نظر میگذرانیم:
به نظر شما، چگونه میتوان اقتصاد مقاومتی را به یک گفتمان در کشور تبدیل کرد؟
اقتصاد مقاومتی در حقیقت جمع بندی مجموعه مسائل نظری کشور طی 36 سال گذشته است. با نگاهی به روند گذشته و دیدگاههای اقتصادی، در مییابیم که اقتصاد جنگ، اقتصاد بازار آزاد، اقتصاد مدیریت شده، اقتصاد دولتی و به طور کلی انواع و اقسام دیدگاههای اقتصادی طی سالهای گذشته عملیاتی بوده است. به عبارتی، اقسام مختلف دیدگاههای اقتصادی که در کشور آزمایش شده، به گونهای بوده است که هر کس با هر دیدگاهی بتواند آن را در عمل اجرا کند، البته برای تمام این موارد هزینههای بیشماری داده شده تا به این نتیجه برسیم.
در حال حاضرالگویی که از اقتصاد مقاومتی مطرح شده جمع بندی دیدگاههای گذشته است. این الگو و دیدگاه اگر به یک باور عمومی، یک وجدان عمومی و یک خواست عمومی تبدیل شود، بیشک سیاستهای آن به بهترین شکل اجرا و به صورت یک گفتمان مطرح خواهد شد؛ این اتفاق باید در جامعه نهادینه شود و مردم به این باور برسند.
به نظر شما چگونه این باور در جامعه پذیرفته خواهد شد؟
برای نهادینه کردن الگوی اقتصاد مقاومتی در جامعه باید چند گروه مختلف و تاثیرگذار این مهم را پذیرفته و اقدام به عملیاتی شدن مباحث آن داشته باشند. نخبگان، مدیران اجرایی، بدنه دولت، مجلس و فعالان اقتصادی از مهمترین اقشاری هستند که باید به این مدل اقتصادی باور داشته و اقتصاد مقاومتی را به عنوان الگوی مشخص کشور بپذیرند.
باور این مقوله که اقتصاد مقاومتی الگویی کامل و جامع برای رونق اقتصادی کشور است، میتواند هم در مقابل تهدیدهای خارجی و هم در مقابل چالشهای داخلی بهترین راهکار باشد. از طرفی این الگو برای رسیدن به اهداف اقتصادی و اهداف آرمانی میتواند بهترین مدل و الگو باشد، البته تا زمانی که به عنوان یک گفتمان و باور ملی در بیاید. باور عمومی شامل مسئولان و مردم است و اگر به باور این دو گروه نرسد و پذیرفته نشود، با مشکل مواجه خواهیم شد.
در این خصوص آیا نمونههای موفق اقتصادی کشورهای موفق میتواند تاثیرگذار باشد؟
اقتصاد مقولهای است که برای موفقیت در آن نمیتوان از هر روش یا الگویی نسخه برداری کرد. در رابطه با اقتصاد باید شرایط بومی هر کشور در نظر گرفته شود، اینطور نیست که یک نسخهای پیچیده شود و بتوانیم همان را به عنوان الگو در کشور ارائه کنیم. برای مثلا مدل اقتصادی کره یا ژاپن را بتوان در داخل کشور استفاده کرد زیرا شرایط اقتصادی هر کشور مبتنی بر عوامل متعددی است. شرایط اقتصادی کشورهای اروپایی با آسیایی یا دیگر نقاط متفاوت است.
حتی مقوله تولید و تجارت در هر کشوری کاملا متمایز و منحصر به فرد است. اقتصاد برآیند تمام عوامل تاثیرگذار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. به غیر از عوامل فرهنگی، اجتماعی یا سیاسی، عوامل ارزشی از قبیل آرمانها و اعتقادات هم در حوزه اقتصاد نقش دارند. لذا نسخهای که بیان میشود باید نسخه بومی ایرانی اسلامی باشد. علت اینکه ما در این سالها نتوانستهایم از تمام منابع بهینه موجود استفاده کنیم، توجه به این نکته بوده است که بسیار انتزاعی فکر کردیم. به عنوان مثال مدل بانک جهانی را انتخاب کرده اما در عمل نتیجهای نگرفتیم.
در اقتصاد مقاومتی چگونه میتوان الگویی واحد ارائه داد؟
چند شاخص از بندهای اقتصاد مقاومتی است که باید محور اصلی قرار گیرد. اول اینکه باید در تئوریهای اقتصادی، واقعیت نگری و آرمانگرایی رعایت شود، یعنی واقعیتهای هر حوزه اعم از علمی، جغرافیایی و زمانی باید در الزامات اقتصادی رعایت شود. به عبارتی، مثلا توسعه باید همراه با عدالت اجتماعی باشد چرا که از اهداف اساسی انقلاب ما عدالت اجتماعی است. اگر در کشور، تولید ناخالص ملی چند برابر شود و یا رشد اقتصادی بالا برود، اما بدون عدالت اجتماعی، این اتفاق مورد قبول جمهوری اسلامی نخواهد بود. بنابراین باید الگویی مدنظر قرار گیرد که با اقتضائات کشور هماهنگ باشد. در واقع اقتصاد مقاومتی یک برنامه بالادستی است که قرار است الگویی برای آینده اقتصاد ایران باشد.
دوم اینکه از شاخصهای دیگر اقتصاد مقاومتی، شاخص برونزای دروننگر است. یعنی پتانسیلها و تواناییهای داخلی باید برون نگر باشد. مثلا واردات مان، صادرات محور باشد، لذا نمیتوانیم الگویی از کشورهای دیگر بگیریم و حتما باید نسخه ما ایرانی اسلامی باشد که در آن هم آرمانگرایی، هم واقعیت نگری هم درون زایی برون نگر باشد.
با توجه به اینکه دیدگاه رهبری در اقتصاد مقاومتی مبتنی بر نگرشی درونزا و بروننگر در اقتصاد کشور است، باید گفت که اقتصاد مقاومتی به دنبال معرفی ایران به عنوان الگو در سطح جهان اسلام است. از همان روزهای نخست مطرح شدن اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری، این دیدگاه جدید با بحثهای نظری مختلفی روبهرو شد. برخی با تکیه بر اقتصاد کلاسیک که مبتنی بر مفاهیم غربی است، ادبیات نظامی و جنگی را با اقتصاد مغایر دانسته و مخالف بیان اینگونه اصطلاحات بودند. یکی دیگر از نکاتی که به اشتباه در مورد اقتصاد مقاومتی این سو و آن سو شنیده میشود، این است تصور میکنند اقتصاد مقاومتی، اقتصاد ریاضتی است. رهبر معظم انقلاب به صراحت عنوان کردند که منظور از اقتصاد مقاومتی، ریاضت کشی در اقتصاد نیست.
یعنی مدل اقتصاد مقاومتی بر مبنای شرایط گذشته و حال اقتصاد ایران توصیه شده است؟
بله؛ در واقع در بخش ایجابی، اقتصاد هر کشوری دارای آرمانهایی در راستای رشد و ترقی خود بوده است که ما هم در افق 20 سالهای که تعیین کردهایم، با اقتصاد مقاومتی به آنها دست مییابیم، تا هم در مقابل تهدیدهای دشمنان ایستادگی کرده و این تهدیدات را به فرصتی برای پیشرفت تبدیل کنیم و هم اینکه در برنامهها رشد و توسعه داشته باشیم.
شاخصهای اقتصادی بدون در نظر گرفتن عدالت قابل قبول نبوده و نیست و اگر اقتصاد مقاومتی را با موفقیت اجرا کنیم و به همین صورت آن را ادامه دهیم در عرصههای دیگر هم مشکلی را مشاهده نخواهیم کرد، اما اگر روابط اقتصادی از نوع حرام باشد اقتصادی موفق شکل نمیگیرد و تقوا به عنوان مهمترین عامل در جهت شکلگیری اقتصاد مردمی بوده است.
چه راهکارهایی برای اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی در کشور وجود دارد و به نظرتان بهترین راهکار چیست؟
گام اول باور ملی است؛ یعنی ارائه دادن جامعترین نسخه متناسب با جمهوری اسلامی که بخش خصوصی باید این وظیفه را بر عهده گیرد. لذا برای بهتر اداره کردن حکومت و برای مقابله با تهدیدها، نسخه مناسبی است تا طبق آن تمام تولید کنندگان صنایع و معادن باید با اعمال این نسخه به اهدافشان برسند.
گام دوم، مجریان حاکمیتی هستند که باید این نسخه را قبول داشته و نسبت به آن شناخت داشته باشند. داشتن مدیران اجرایی در حوزههای مختلف، از اهم مواردی است که باید مورد توجه واقع شود.
گام سوم، ارائه یک نقشه راه یا ستاد عملیاتی و یک فرماندهی است که بر پایه آن، بتوان بهترین قدمها را برداشت. اگر بخواهیم این نقشه پیاده شود، باید ستادی عملیاتی که بر قوای سه گانه اشراف داشته، تشکیل شود. این ستاد به قوای سه گانه مربوط است؛ یعنی همانطور که به قوه مجریه مربوط بوده به قوای قضاییه و مقننه هم مرتبط است. یعنی یک ستاد عملیاتی که تمام این زیرمجموعهها را داشته باشد.
با استفاده از این قوا میتوان کاری عملیاتی انجام داد. البته با دید پروژهای باید با آن برخورد کنند، یعنی قابل ارزیابی و پیشرفت فیزیکی باشد. به هر حال برای رشد پایدار در حوزه اقتصاد، ما احتیاج به توجه به تولید ملی، بالا بردن بهرهوری و نقش پررنگ بخش خصوصی داریم؛ نکاتی که نه تنها در بندهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی توسط مقام معظم رهبری دیده میشود، بلکه اقتصاددانان دیگر با هر گرایش فکری نیز بر این موارد تاکید میکنند.