پروژه MK-ULTRA اسم رمز یک برنامه آزمایش انسانی پنهانی و غیرقانونی دولت آمریکا بود که توسط "دفتر اطلاعات علمی" سازمان سیا اداره می‌‌شد. این برنامه رسمی دولت آمریکا در اوایل دهه 1950 آغاز شد.

گروه جنگ نرم مشرق- پروژه MK-ULTRA اسم رمز یک برنامه آزمایش انسانی پنهانی و غیرقانونی دولت آمریکا بود که توسط "دفتر اطلاعات علمی" (Office of Scientific Intelligence) سازمان سیا اداره می‌‌شد. این برنامه رسمی دولت آمریکا در اوایل دهه 1950 آغاز شد، و تا دهه 90 ادامه پیدا کرد. برخی کارشناسان معتقدند که این پروژه با عنوان دیگری هم‌اکنون نیز در جریان است.

سایت گلوبال ریسرچ در این زمینه می نویسد: هرچه بیش‌تر درباره "کنترل ذهن" تحقیقات انجام می‌شود، بیش‌تر به این نتیجه می‌رسیم که تلاش‌های دولت‌های غربی در این زمینه، هماهنگ‌شده است و مدت‌هاست با هدف تبدیل نژاد بشر به موجوداتی اتوماتیک و غیرمتفکر صورت می‌گیرد. از زمانی که انسان‌ها به دنبال قدرت با تسلط بر توده‌های مردم بوده‌اند، کنترل ذهن هم توسط کسانی دنبال می‌شده است که رفتار انسان‌ها را مطالعه می‌کنند تا بتوانند جمعیت‌های بزرگ را بنا به اراده یک گروه کوچک از "نخبگان" تغییر دهند.


نخبگان حاکم بر جوامع مدرن به دنبال کنترل ذهن و رفتار توده مردم هستند

امروزه ما وارد مرحله خطرناکی از این بازی شده‌ایم: کنترل ذهن اکنون ابعاد علمی و فیزیکی پیدا کرده است که ممکن است تبدیل به یک وضعیت دائمی شود، مگر آن‌که ما از ابزارهای دیکتاتوری‌های تکنوکرات آگاه شویم، ابزارهایی که در حال حاضر در یک مقیاس جهانی به کار گرفته می‌شوند.

روش‌های مدرن کنترل ذهن هم بر اساس فناوری و هم بر پایه روانشناسی هستند. آزمایش‌ها نشان می‌دهد که اگر روش‌های کنترل ذهن انسان‌ها افشا شود، می‌توان اثرات آن‌ها را دست‌کم در تبلیغات و پروپاگاندا کاهش داد و یا حذف کرد. مشکل بزرگ‌تر در حمله‌های فیزیکی کنترل ذهن است که نهادهای نظامی-صنعتی همچنان مشغول اختراع و بهبود آن‌ها هستند.

در ادامه این گزارش به 10 ابزار مدرنی اشاره می‌شود که دولت‌ها و نهادها حاکم بر کشورها از آن‌ها برای کنترل ذهن و همراه کردن توده‌های مردم با خود استفاده می‌کنند.

1- آموزش و پرورش: این روش واضح‌ترین و در عین حال هنوز هم توطئه‌آمیزترین روش موجود است. "آموزش" کودکانی که به طور طبیعی تأثیرپذیر هستند، همواره بزرگ‌ترین آرزوی افرادی است که می‌خواهند دیکتاتوری در کشورشان داشته باشند. هیچ‌کس تا به حال در افشای دستور کار آموزش و پرورش مدرن به اندازه "شارلوت ایزربیت" اثرگذار نبوده است. تحقیقات در این زمینه را می‌توان با دانلود رایگان پی‌دی‌اف یکی از کتاب‌های او به نام "کودن کردن عمدی آمریکا" آغاز کرد. این کتاب نقش نهادهای جهانی‌گرا را در شکل دادن آینده‌ای نشان می‌دهد که هدفش تولید انگل‌هایی است که توسط عده‌ای نخبه آگاه و کاملاً تحصیل‌کرده کنترل شوند.


کلاس‌های درس آموزش و پرورش، از ابتدایی‌ترین روش‌های کنترل توده‌های مردم است

2- تبلیغات و پروپاگاندا: "ادوارد برنی" را مخترع فرهنگ مصرف‌گرایانه‌ای می‌دانند که هدف از طراحی آن، کنترل تصور مردم از خودشان (و یا بی‌تصوری آن‌ها) به منظور تبدیل یک "خواسته" به یک "نیاز" بود. این فرهنگ در ابتدا برای محصولاتی مانند سیگار پیش‌بینی شده بود. با این حال، برنی نیز در کتاب سال 1928 خود، به نام "پروپاگاندا" اشاره کرد که "پروپاگاندا بازوی اجرایی دولت نامرئی است." این مسئله را به واضح‌ترین شکل می‌توان در حکومت پلیسی مدرن و فرهنگ رو به رشد دزدی در میان شهروندان دید که در جنگ شبه‌وطن‌پرستانه علیه تروریسم پیچیده شده است. نزدیک شدن رسانه‌ها به هم، کل ساختار شرکتی کشورها را قادر ساخته تا با دولت ادغام شود، دولتی که اکنون از مفهوم تنظیم تبلیغات استفاده می‌کند. رسانه‌ها اعم از مطبوعات چاپی، فیلم، تلویزیون، و اخبار تلویزیونی در حال حاضر می‌توانند در کنار هم یک پیام کلی را به مخاطبین بدهند که از آن‌جایی به نظر می‌رسد واقعیت دارد که به طور همزمان آن را از منابع بسیاری می‌شنوید. وقتی تلاش می‌کنید تا "پیام" اصلی این تبلیغات را دریابید، یک رد مشترک را همه جا می‌بینید. این در حالی است که از پیام‌های پنهان که هم‌زمان برای مخاطبین ارسال می‌شود، چشم‌پوشی کنید.

3- برنامه‌سازی پیش‌گویانه: هنوز هم بسیاری منکر واقعی بودن مسئله برنامه‌سازی پیش‌گویانه هستند، اما این واقعیت کاملاً در دنیای اطراف ما مشهود است. برنامه‌سازی پیش‌گویانه، ریشه در نخبه‌گرایی هالیوود، دارد که در آن، سینما می‌تواند چشم‌انداز بزرگی را از آینده جامعه به مخاطب ارائه دهد. فقط کافی است به گذشته نگاه کنیم، به کتاب‌ها و فیلم‌هایی که فکر می‌کردیم دور از ذهن و یا "علمی-تخیلی" هستند. سپس نگاهی به جامعه امروز خود کنیم. برای پی بردن به جزئیات و نمونه‌های خاص از این واقعیت، سایت "شهروند هوشیار" Vigilant Citizen منبع خوبی است که احتمالاً شما را مجبور می‌کند به "سرگرمی" نگاهی کاملاً متفاوت پیدا کنید.

4- ورزش، سیاست: برخی ممکن است به گذاشتن سیاست در کنار ورزش به عنوان یک روش کنترل ذهن خرده بگیرند، اما اگر دقت کنیم می‌بینیم که موضوع اصلی در همه این‌ها یکی است: تفرقه بینداز و حکومت کن. تکنیک‌های آن‌ها هم بسیار ساده است: بر اساس گرایش طبیعی افراد در همکاری برای بقا، آنها را به تشکیل تیم‌هایی وادار کنید که هدف آن‌ها تسلط و برنده شدن است. ورزش همواره نقش عمده‌ای در منحرف کردن اذهان عموم مردم از ارزش‌های کلیدی و تبدیل آن‌ها به موضوعاتی بی‌اهمیت ایفا کرده است. این مسئله در آمریکای مدرن به حد مضحکی پیش رفته است، تا جایی که اگر یک ورزشکار مشهور شهری را ترک کند، مردم تظاهرات می‌کنند، اما مسائل اساسی بشری مانند آزادی، خیلی راحت بی‌اهمیت تلقی می‌شوند و مورد بی‌اعتنایی مردم قرار می‌گیرند. گفتمان سیاسی صرفاً در چارچوب جناح‌های چپ و راست مخالف هم تعریف می‌شود که به راحتی قابل کنترل هستند. از سوی دیگر، دین هم توجیهی برای تقریباً همه جنگ‌های تاریخ بوده است.


ورزش یکی از قوی‌ترین ابزارهای کنترل و تغییر رفتار توده مردم است

5- مواد غذایی، آب و هوا: مواد افزودنی، سموم و دیگر "سموم غذایی"، به معنای واقعی کلمه شیمی مغز را تغییر می‌دهند و آن را تسلیم و بی‌تفاوت می‌کنند. ثابت شده است که فلوراید در آب آشامیدنیف ضریب هوشی را پایین می‌آورد. آسپارتام و مونوسدیم گلوتامات هیجان‌زاهایی هستند که سلول‌های مغز را تحریک می‌کنند تا زمانی که بمیرند. دسترسی آسان به فست فود هم که شامل این سموم است، به طور کلی جمعیتی فاقد تمرکز و انگیزه برای هر نوع سبک زندگی فعالانه را ایجاد کرده است. بخش عمده‌ای از جهان مدرن کاملاً آماده دریافت (و پذیرش) منفعلانه هر آن چیزی است که مرتباً از طرف نخبگان دیکتاتور به آن‌ها داده می‌شود. اگر شما هم تصمیم بگیرید مصرانه رژیم غذایی خود را کنترل کنید، همین نخبگان آماده هستند تا کل جمعیت را از بالا با همین مواد اسپری کنند.

6- مواد مخدر: این مواد می‌تواند شامل هر ماده اعتیادآوری شود، اما مأموریت کنترلگران ذهن این است که مطمئن شوند شما حتماً به "چیزی" معتاد هستید. یکی از بازوهای قدرتمند در دستور کار کنترلگران ذهن مدرن، روان‌پزشکی است که هدف آن تعریف همه مردم توسط اختلالات آن‌هاست، نه پتانسیل‌های انسانی که در آن‌ها وجود دارد. این مسئله در کتاب‌هایی مانند (رمان ضدآرمان‌شهری) "دنیای قشنگ نو" پیش‌بینی شده است. امروز جامعه ما از حد افراطی نیز گذشته است و نوعی استبداد پزشکی بر آن حاکم است، به گونه‌ای که تقریباً همه مردم دارای نوعی اختلال هستند، به خصوص کسانی که حکومت را زیر سؤال می‌برند. استفاده از داروهای اعصاب در ارتش باعث شده است تا به رکورد جدیدی از تعداد خودکشی ثبت شود. بدتر از همه این‌که دولت مخدر مدرن، در حال حاضر بیش از 25 درصد از کودکان را در آمریکا وادار به مصرف داروهای بی‌حس‌کننده ذهن کرده است.

7- آزمایش نظامی: ارتش سابقه‌ای طولانی به عنوان میدان آزمایش کنترل ذهن دارد. ذهن نظامی شاید چکش‌خوارترین نوع ذهن باشد، چون کسانی که در ارتش زندگی می‌کنند، به طور کلی به ساختار سلسله مراتبی و کنترل و لزوم اطاعت بدون چون و چرا در یک مأموریت عادت دارند. برای برخورد با تعداد رو به افزایش نظامی‌هایی که این‌گونه کنترل شدن را زیر سؤال می‌برند، اخیراً مقاله‌ای منتشر شد که از برنامه "آژانس پروژه‌های پیشرفته تحقیقاتی دفاعی" برای ساخت و به‌کارگیری کلاه‌های کنترل ذهنی خبر می‌داد که این افراد را متمرکز نگه خواهد داشت.


در ارتش با نوعی کلاه کنترل ذهن، به حفظ "تمرکز" افراد کمک می‌کنند

8- طیف الکترومغناطیسی: یک شلم شوربای الکترومغناطیسی همه ما را دربر گرفته است که عامل آن دستگاه‌های مدرنی است که هدفشان راحتی ماست، اما ثابت شده که تأثیر مستقیمی بر عملکرد مغز ما می‌گذارند. یکی از محققین معاصر با پذیرش ضمنی این‌که چه کارهایی می‌توان با این طیف‌های الکترومغاطیسی انجام داد، روی یک "کلاه خدایی" آزمایش کرده تا با تغییر در این میدان‌های مغناطیسی، دیدگاه‌هایی خاص را به مغز تلقین کند. این شلم شوربای مدرن ما را منفعلانه در امواجی غرق کرده است که به طور بالقوه می‌توانند روانگردان باشند. این در حالی است که طیف گسترده‌ای از فرصت‌های دیگر مانند برج‌های آنتن تلفن همراه نیز در دسترس کنترلگران ذهن قرار دارد تا بتوانند مداخله مستقیم در ذهن ما داشته باشند.

9- تلویزیون، رایانه و "سرعت سوسو زدن": نه تنها آن‌چه در تلویزیون شما "برنامه‌ریزی" شده و شما آن را با "کنترل" تغییر می‌دهید، مهندسی شده است، بلکه این روش کنترل ذهن به معنای واقعی کلمه شما را با لالایی خواندن به خواب می‌برد و به این ترتیب به یک سلاح روانی-اجتماعی تبدیل شده است. آزمون "سرعت سوسو زدن" (flicker rate) نشان می‌دهد که تغییر در امواج مغزی آلفا نوعی هیپنوتیزم ایجاد می‌کند. این واقعیت خبر خوشی نیست، زیرا آخرین یافته‌ها حاکی از آن است که نور اگر سریع‌تر از توانایی درک چشم، سوسو بزند، می‌تواند راهی برای انتقال داده‌های کدگذاری‌شده اینترنتی باشد. سرعت سوسو زدن رایانه کم‌تر از این میزان است، اما سرعت بالای ارتباطات مدرن از طریق بازی‌های ویدیویی، شبکه‌های اجتماعی و یک ساختار کلی که مغز را در اطلاعات بیش از اندازه غرق می‌کند، باعث ایجاد حالت اختلال بیش‌فعالی و کاستی توجه (ADHD) در فرد می‌گردد. مطالعات درباره بازی‌های ویدیویی نشان داده که افزایش طول مدت بازی کردن می‌تواند جریان خونی را که به مغز می‌رسد، کاهش دهد و در نتیجه موجب کاهش کنترل عاطفی شود. علاوه بر این، بازی‌های واقعیت‌گرای نقش‌آفرینی به سبک جنگی و یا پلیسی می‌تواند رابطه فرد با واقعیت را از بین ببرد. صحنه‌های کلیپ "قتل ناخواسته" (Collateral Murder) در سایت ویکی‌لیکس (که سربازان آمریکایی را در حال شوخی کردن و کشتن مردم عراق نشان می‌دهد) برای هر کسی که بازی‌هایی مانند "ندای وظیفه" (Call of Duty) را دیده باشد، بسیار آشناست.

کلیپ "قتل ناخواسته" که توسط ویکی‌لیکس منتشر شد - دانلود

10- نانوبات‌ها: نانوبات‌ها از وحشت در داستان‌های علمی-تخیلی به طور مستقیم تا مغز انسان‌های مدرن آمده‌اند. اصلاح مستقیم مغز در حال حاضر با نام "مهندسی عصبی" عرضه می‌شود. اوایل سال 2009 مقاله‌ای در مجله "وایرد" نشان داد که دستکاری مستقیم مغز از طریق فیبر نوری، کار نسبتاً دشواری است، اما وقتی انجام شد، "می‌توان فرد را با فشار یک دکمه، خوشحال کرد." نانوبات‌ها این روند را کاملاً خودکار می‌کنند و در حقیقت مغز را مولکول به مولکول مجدداً سیم‌کشی می‌نمایند. از همه بدتر، این ربات‌های کوچک انسان‌نما، می‌توانند خود را تکثیر کنند، یعنی این غول چراغ جادو وقتی از ظرف خود بیرون آمد، معلوم نیست چگونه باید آن را دوباره به ظرفش برگرداند. کی باید منتظر این نانوبات‌ها باشید؟ اوایل دهه 2020.


به کمک نانوبات‌ها می‌توان با فشردن یک دکمه، فرد را خوشحال کرد

تلاش هماهنگی برای مدیریت و پیش‌بینی رفتار انسان‌ها در جریان است تا دانشمندان علوم اجتماعی و نخبگان دیکتاتور بتوانند توده‌های مردم را کنترل کنند و خود را از خطر پیدایش انسان‌هایی آزاد و بیدار نجات دهند. ما مردم عادی، فقط با بیدار شدن و درک تلاش‌های نخبه‌های حاکم برای به خواب فرو بردن‌مان است که می‌توانیم اختیار و اراده خود را حفظ کنیم.