ایالات متحده آمریکا به ایالات متحده جاسوسی تبدیل شده است
اگر به میان مردم آمریکا بروید و درباره جاسوسی آژانس امنیت ملی از مردم بپرسید، خیلیها به شما چیزی نمیگویند، چون از ابراز عقیده در این مورد می ترسند. این در حالی است که برخی دیگر نیز راجع به مخالفتشان با این جاسوسی بسیار شفاف هستند. یکی از این افراد میگوید: "این کار غیرقانونی است. ما دارای حق حریم شخصی هستیم. چه وقتی در میان مردم هستیم، چه در کامپیوترها یا تلفنهایمان. دولت هیچ حقی برای جاسوسی از ما ندارد. این کار باید متوقف بشود، اما این کار را در اغلب اوقات میکنند. شما نمیتوانید از چراغ قرمز رد شوید؛ در این صورت 10 دوربین مشخصات شما را ثبت می کنند. شما حتی در اماکن عمومی دارای حریم شخصی نیستید. فکر میکنم دولت ما خیلی، خیلی چپگرا و سوسیالیست شده است."
از طرف دیگر، برخی افراد هم میگویند "اگر مرتکب کار اشتباه و خلافی نمیشوید پس نباید چیزی را هم مخفی کنید." یا "آیا اگر به مکالمات تلفنی ام گوش دهند ناراحت میشوم؟ نه. حتی یک ذره. چون چیزی برای پنهان کردن ندارم." اتفاقاً همین جمله "وقتی چیزی برای مخفی کردن ندارید، ترسی هم از چیزی ندارید." جمله ای است که مستقیماً به "جوزف گربل" وزیر پروپاگاندای دولت نازی آلمان نسبت داده شده است.
حقیقت نظام نظارتی آمریکا را نمی توان انکار کرد. این مسئله بسیار جدی و از نظر منتقدین برای آینده دموکراسی بسیار خطرناک است. در حالیکه برخی شهروندان علیه "تجاوز بیشتر به حریم خصوصی" مبارزه میکنند، آژانس امنیت ملی آمریکا و حامیان آن در کاخ سفید، کنگره و دادگاهها در حال بیشتر کردن دسترسی های خود در این امر هستند و اکنون تریلیون ها پیامک را پایش میکنند و حتی از نرم افزارهای بسیار پیشرفته "تشخیص و شناسایی صورت" استفاده میکنند. این آژانس حتی در حال ساخت تاسیسات جدید برای نگهداری از اطلاعات خود است، از جمله یک ساختمان فوق سری 1.7 میلیارد دلاری در ایالت یوتا. اندازه این ساختمان برابر با 17 زمین فوتبال است که واحد ذخیره اطلاعاتش "یتابایت" (2 به توان 80 یا 1024 زتابایت) است، معادل 500 کوینتیلیون (10 به توان 18) صفحه متن.
دیتا سنتر آژانس امنیت ملی در ایالت یوتا
نظارت همه جانبه آمریکا، به جنگ فیلیپین در سال 1901 -یعنی زمانی که این روش برای شناسایی شورشیان و منتقدین به کار میرفت- بر میگردد. در آن زمان این نظارت بر مولفه "نژاد" نیز استوار بود و منتقدین بر این باورند که هنوز هم، در جاسوسی نمودن از جوامع مسلمانان، این امر پابرجاست.
برنامه نظارتی، 18 ماه پس از حملات تروریستی یازده سپتامبر ایجاد شد. ماموریت این سیستم این است که پلیس های مخفی را وادار به جمع آوری اطلاعات در خصوص جوامع مسلمان و جوامع مرتبط با خاورمیانه نماید و این کار را از طریق استراق سمع از مساجد، شرکتها و رستورانها انجام دهد. اگرچه طرفداران این برنامه، آن را برای "استراتژی ضد ترور"- برنامه ای که تحت سرپرستی و مدیریت "ری کلی" کمسیر عالی اسبق آمریکایی ایجاد شده بود- ضروری میدانستند، اما این جاسوسیها باعث عصبانیت بسیاری از مسلمانان شده بود که معتقد بودند در این امر "نقض حقوق بشر" صورت گرفته است.
اما چه عاملی می تواند باعث توقف جاسوسی دولتی در آمریکا شود؟ آیا دادگاه ها میتوانند این کار را متوقف کنند؟ "آدام لیپتاک" نویسنده ستون حقوقی مجله نیویورکتایمز معتقد است: "مطبوعات در دهه های 60 و 70 موفقیت های بزرگی داشتند که این موفقیت ها نیز اساسا در حال افول است. از بعد از حملات 11 سپتامبر که توجه مطبوعات به موضوعات امنیت ملی معطوف شد، تا کنون چشم انداز حقوقی آنها چندان خوب نبوده است."
پس از حوادث 11 سپتامبر، جاسوسی از جوامع مسلمانان شدت بیشتری پیدا کرد
وی در پاسخ به این سؤال که روزنامه نگاران اگر بخواهند به صورت قانونی به اطلاعاتی دست یابند که دولت اجازه آن را نمیدهد، این روزها باید چه کار کنند؟ میگوید: "باید سرسخت و جسور باشند، اطلاعات را پیدا کنند و به چاپ برسانند... و متاسفانه حتی برخی اوقات با تبعات ناشی از آن نیز مواجه شوند." لیپتاک از نوعی تعادل بین تدابیر امنیتی و حفاظتی از یک سو و حق عموم مردم نسبت به دانستن اخبار از سوی دیگر صحبت و اعتراف میکند روزنامه وی همه آنچه را که می داند منتشر نمیکند: "در مورد طبقه بندی اخبار، بحثهای فراوانی وجود دارد. بعضی اوقات خطاهای دولت، یا بخشهایی از یک جریان که باعث تشویش میشوند منتشر نمیشود. از طرف دیگر، برخی از اخبار سری وجود دارند که ممکن است کشور را به خطر بیاندازند و رسیدن به تصمیم درست در این مواقع کار راحتی نیست."
ادوارد اسنودن افشاگر آژانس امنیت ملی، قبل از اینکه اسناد آژانس را به خبرنگاران ارسال کند، به آنها اصرار میکرد تا ایمیلهایشان را رمزگذاری نمایند تا نگذارند از آنها جاسوسی شود. حتی ویدیویی هم ساخت تا به آنها نشان دهد چگونه این کار را انجام دهند. "اندی گرینبرگ" نویسنده "مجله وایرد" در مورد رمزنگاری نمودن ایمیلها توسط خبرنگاران به دلیل ترس از جاسوسی مطالب بیشتری میگوید: "برخی موضوعات در حین بحث در مورد قابلیتهای باورنکردنی نظارتی آژانس امنیت ملی، فراموش میشوند. از جمله این که راهها و روشهایی برای اجتناب از این نظارت وجود دارند. همانطور که خود اسنودن گفته است رمزنگاری میتواند مانع از جاسوسی دولت و آژانس امنیت ملی در خصوص ارتباطات شما شود. و این یک انقلاب در حوزه ابزارها و برنامه های رمزنگاری به شمار میرود که میتواند باعث پنهان نمودن اطلاعات ما و یا ایجاد یک حباب حریم شخصی پیرامون فعالیتهای آنلاین ما شود. این امکان حتی در این دنیای پر از نظارت هم وجود دارد."
رمز نگاری ممکن است کمک خوبی باشد، اما این فعالیتهای برجسته اسنودن است که مورد توجه رسانه ها بوده است. در آن زمان اسنودن تنها 29 سال داشت و یک دبیرستانی ترک تحصیل کرده بود که توانست 122000 دلار به دست آورد. وی نام خودش را "وراکس" گذاشت؛ نامی لاتین به معنای "گوینده حقیقت". وی پس از استفاده از نام رمزی TheTrueHOOHA به مدت 8 ماه اقدام به جمع آوری اطلاعات سری آژانس امنیت ملی نمود.
اسنودن با ساخت یک ویدیو، به خبرنگاران، شیوه مقابله با جاسوسی را یاد داد
هم اکنون رسانه های جمعی در متن این داستان قرار دارند. در بررسی به عمل آمده از پایگاه داده "لکسیس-نکسیس" مشخص شده که عبارت "آژانس امنیت ملی" تنها 675 بار در کل رسانه های آمریکا در سال 2012 استفاده شده است. تعداد تکرار این کلمه در رسانه های آمریکا در سال 2013، به 6955 بار رسیده است. امروز، انقلابی در استقلال خبرنگاران در مورد موضوعات مختلف به وجود آمده است. خبرنگارانی مانند "گلن گرینوالد" و "لورا پویتراس" که به اسنودن بسیار نزدیک بودند نشریه خودشان با نام "اینترسپت" را به راه انداختند تا از اقدامات جاسوسی دولت پرده بردارند.
در عین حال، "گروه آزادیهای مدنی" از احزاب چپگرا و همچنین "آزادیخواهان" از احزاب راستگرا مصرانه از کنگره میخواهند تا در این خصوص واکنش نشان دهد. بسیاری از اعضای اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا مانند "بن وایزنر"، نظارت امروز کنگره بر امر جاسوسی دولت را مانند یک جوک می پندارند.
وایزنر میگوید: "نگرانی اساسی ما اینست که در حالی که فناوریهای نظارتی به سرعت رشد کرده اند، کنترلهای دموکراتیک رشد بسیار کندی داشته اند. این امر اساسا در حقوق و قوانین ما نیز مصداق دارد. چیزی که ما از افشاگریهای اسنودن آموختیم اینست که آن بخش از دموکراسی که باید بر بخش اجرایی نظارت داشته باشد، متاسفانه نتوانسته کار خود را به خوبی انجام دهد، بلکه در واقع دست آنها را باز گذاشته و به صورت مخفی آنها را توانمندتر کرده است."
خبرنگاران مستقل، انقلابی در افشای جاسوسی دولت آمریکا از مردم به وجود آوردهاند
راند پل سناتور آزادیخواه، ایالات کنتاکی در این خصوص بیشتر توضیح میدهد: "اسنودن به هیچ کس دروغ نگفته، البته او سوگندی که در قبال شغلش خورده بود را شکسته است، ولی بخشی از این سوگند نیز به قانون اساسی مربوط میشود. اسنودن معتقد بود که وقتی "جیمز کلاپر" رئیس اطلاعات ملی، آمد و آن دروغها را گفت، اسنودن باید می آمد و به مردم میگفت که حکومت شما به شما دروغ میگوید. این مسئله خیلی مهم است، چراکه ما را نسبت به دولت و صحبتهایی که با ما میکنند بدگمان میکند. آنها اقرار کرده اند که چنانچه پای امنیت ملی در میان باشد، به مردم دروغ می گویند."
لوایح پیشنهادی جدید باعث ایجاد "برخی" تغییرات در "چند" قانون نظارتی میشوند، ولی اختیارات چشمگیر آژانس امنیت ملی را که توسط قوانین و دستورالعملهای ریاست جمهوری به آن تفویض شده، محدود نمیکنند. وایزنر در خصوص این اختیارات باورنکردنی میگوید: "در حال حاضر، آژانس امنیت ملی اطلاعات تمامی قضات فدرال، تمامی اعضای کنگره و همچنین تمامی اعضای بخش اجرایی را در اختیار دارد. ممکن است بگویند این اطلاعات تنها "اطلاعات رسانه ای" هستند، ولی اینها اطلاعاتی هستند که چنانچه به طور نادرست از آنها استفاده شود می توانند هر کسی را به نابودی بکشند. بنابراین، از نظر من نگران بودن مردم از این موضوع، منطقی است. نه اینکه توقع داشته باشیم روال قبلی یک شبه تغییر کند، اما چنانچه کنترلهای صحیحی در این روش اعمال نکنیم، زندگی همه ما با تهدید مواجه میشود."
در حالی که "جاسوسی حکومتی" چیزی است که در حال حاضر مورد بحث است، "جاسوسی خصوصی" نیز تهدیدی دیگر به شمار میرود. "مایک جرمن" مامور سابق افبیآی به ابعاد دیگری از جاسوسی دولت آمریکا از مردم این کشور میپردازد: "شرکتهای خصوصی وجود دارند که اطلاعاتی در مورد فعالیتهای سیاسی و اعتراضی آمریکاییها در خیابانهای این کشور جمع آوری میکنند و تقریبا هیچ نظارتی بر این جاسوسیها وجود ندارد."
علاوه بر آژانس امنیت ملی، شرکتهای خصوصی هم اکنون از مردم جاسوسی میکنند
خیابانهای آمریکا جولانگاه جاسوسی نه تنها از سوی دولت این کشور بلکه از طرف کشورهای دیگر و حتی شرکتهای اسرائیلی شده است. جرمن ضمن تأیید این مطلب ادامه میدهد: "برای این موضوع، زیرساختهای لازم نیز ایجاد شده است. پس از حملات 11 سپتامبر دولت ایالات متحده بودجهای برای ایجاد مراکز تلفیقی ایالتی و محلی اطلاعاتی اختصاص داد. این مراکز تلفیقی، مراکز انتظامی ایالتی-محلی را با مراکز فدرال دیگر ایالات متحده، مانند خدمات آتش نشانی و حتی خدمات عمومی و نظامی، ادغام میکنند. همه این بخشها به اتفاق یکدیگر اطلاعاتی را جمع آوری میکنند که توسط پلیس محلی –که در همسایگی شما قرار دارد- جمع آوری شده است؛ به طوریکه همه این اطلاعات به صورت کانالیزه به سمت جامعه اطلاعاتی هدایت میشوند. جامعه اطلاعاتی نیز برنامه های کامپیوتری دارند که به آنها "گزارش فعالیتهای مشکوک" میگویند. این برنامه ها اقدامات مشکوک را شناسایی میکنند. البته، جامعه اطلاعاتی ابتدا "مشکوک" را برای این برنامه ها تعریف میکنند: کارهایی مثل عکس برداری، فیلمبرداری، یادداشت برداری، ترسیم نمودار، و در برخی موارد، جانبداری از عقاید افراطی."
"جف ویلیامسون" فعال سیاسی آمریکایی در خصوص تجربه خودش از مورد جاسوسی قرار گرفتن میگوید: "به دلیل وبسایت سیاسی که داشتم، مامورین اف بی آی، سرویس مارشالهای ایالات متحده، سرویس سری، وزارت امنیت داخلی، نیروی هوایی آمریکا و برخی افراد دیگر که نمی شناختم با من ملاقاتهایی داشتند. برخی اوقات نزد من می آمدند و میخواستند در مورد محتویات وبسایتم، منظورم از برخی نوشته هایم و موضوعات دیگر بدانند."
نظارت توسط شرکتهای خصوصی، با فناوریهای نظارتی که هم اکنون در بازار در دسترس همگان است، در حال رشد و افزایش است. یکی از آگهی های عجیب در این خصوص، متعلق به یک شرکت خصوصی نظارتی است که به بهانه "امنیت شخصی" محصولات خود را به فروش میرساند: "این خانواده شماست. وقتی که شما در دفتر کارتان نیستید، آیا میدانید کارمندانتان چه کار میکنند؟ آیا حس میکنید کنترل خود را نسبت به محیط کار و کارمندانتان از دست دادهاید؟ به شما MSpy (امجاسوس) را معرفی میکنیم. MSpy یک نرم افزار نظارتی پیشرفته تلفن هوشمند است که به شما در کاستن خطراتی که در خانه یا محل کارتان متوجهتان است، کمک میکند. بچه ها و افراد مورد علاقه تان را از خطرات آفلاین یا آنلاین محافظت میکند. مکان آنها را ردیابی میکند و دسترسی آنها به نرم افزارهای یا وبسایتهای خاص را محدود میکند، پیامکها و تماسهای تلفنی آنها را چک میکند. MSpy به شما امکان پیشگیری از تهدیدات، و کنترل کارمندان و بهره وری آنها در داخل و خارج از محل کار را میدهد."
"امجاسوس" به مشتریان قابلیت "نظارت" بر خانه و محل کار را میدهد
ابزارهای نظارتی در سراسر شرکتهای خصوصی به وفور یافت میشوند. برخی شرکتها نیز در مورد مشتریان، کارمندان و حتی رقبای خود جاسوسی میکنند. "سام آنتار" از افشاگران آمریکایی، برای شرکتی الکترونیکی با نام "کریزی ادی" کار میکرد که بدلیل فعالیتهای غیرقانونی، توسط دولت فدرال بسته شد. آنها از ابزارهای نظارتی به طوری استفاده میکردند که انگار خودشان آژانس امنیت ملی بودند.
آنتار در خصوص سرنوشت خود میگوید: "من مدیر مالی سابق شرکت بزهکاری هستم که به "کریزی ادی" معروف بود. سابقا یکی از حسابداران قسم خورده و مورد تایید نیز بودم. الان یک کلاهبردار مجرم هستم و به نهادهای انتظامی، کالج ها و دانشگاه ها در خصوص جرائم اداری و کارمندی مشاوره میدهم."
آنتار با تأیید این مطلب که موضوع نظارت بر مردم، تبدیل به یک موضوع بسیار بزرگ شده، اما موضوع تازه ای نیست، توضیح میدهد: "سازمانها چه سازمانهای قانونی و چه سازمانهای جنایی و جزایی- با یکدیگر رقیب هستند و برای در اختیار گرفتن قدرت بیشتر با یکدیگر در حال رقابت هستند. دسته ها و گروه های مختلفی در هر سازمان وجود دارند که به این کار می پردازند. در شرکت تبهکار ما که پسر عموی من، "ادی" از یک شرکت امنیتی اسرائیلی در جهت تحت نظر گرفتن رقبای خود استفاده میکرد. به قولی، "دزد سر دزد را کلاه میگذاشت." همه از یکدیگر جاسوسی میکردند."
مدیرمالی شرکت بزهکار "کریزیادی" اکنون مشاور جزایی نهادهای انتظامی و دانشگاههاست
وی ادامه میدهد: "جاسوسی توسط شرکتهای خصوصی مدتهاست ادامه دارد و در میان همه مسری شده و یک تجارت بزرگ شده است. این یک داستان بزرگ است. آژانس امنیت ملی –به صورت یکپارچه با تمامی شرکتها و سازمانهای مرتبط با خود- بر منتقدین دولت و همچنین بر رقبای خود در شرکتهای متبوعشان نظارت میکند. مدیران شرکتها هم بر مدیران شرکتهای دیگر نظارت میکنند."
شاید به همین دلیل است که در عصر نوآوری ما، برخی مهندسین عرصه کامپیوتر و اینترنت در حال طراحی یک "اینترنت بدون نظارت آژانس امنیت ملی" هستند. فیزیکدانان نیز از فیزیک کوانتوم استفاده میکنند تا بتوانند چنین اینترنتی را طراحی کنند. رهبران کشورهایی که توسط آژانس امنیت ملی آمریکا مورد جاسوسی قرار گرفتهاند -مثل ژاپن و برزیل- از چنین حرکتی حمایت میکنند.
"برد
سامرال" متخصص کامپیوتری که وظیفه ای مشابه اسنودن در ارتش آمریکا داشت،
تأکید میکند که ممکن است کامپیوترهای جدید کوانتومی نیز نوشداروی حفظ حریم شخصی
نباشند: "الآن
عصر کامپیوترهای کوانتومی است. این کامپیوترها همه چیز را تغییر خواهند داد، چرا
که میتوانند دیتا را، در هر حجم و مقداری که باشد، در یک لحظه پردازش کنند. این
یعنی فناوری جدید احتمالا نظارت را در تمام حوزهها، شدیدتر و بدتر خواهد کرد؟ این
دقیقا چیزی است که الان در حال روی دادن است، علی الخصوص تحت تاثیر لایحه "پاتریوت" در ایالات متحده."
فناوریهای جدید رایانهای میتوانند جاسوسی دولتی را تشدید کنند
"ری مک گاورن" تحلیلگر بازنشسته سیا میگوید: "اینجا پول است که عامل محرک است. برای کارهایی که میخواهند انجام دهند پول دارند. اگر بخواهند در مورد مردم خود تجسس کنند، پول لازم برای این کار را دارند. کنگره از تخصیص منابع مالی لازم به سازمانهایی مانند آژانس امنیت ملی برای این قبیل اقدامات، استقبال میکند. قسمت بد داستان این است که با توجه به وجود شاخه های اجرایی، قانونگذاری و قضایی دولت که در این امر دخیل هستند و همینطور رسانه ها و شرکتهای خصوصی، این موضوع بسیار به تعریف کلاسیک موسیلینی از "فاشیسم" نزدیک است."
مایک جرمن توضیح میدهد: " هنوز چیزهای بسیاری برای کشف شدن وجود دارند. به دلیل افشاگریهای اسنودن، حالا ما به حجم وسیعی از اطلاعات در مورد بسیاری از برنامه ها دسترسی داریم. بسیاری از سازمانها در این کار دخیل شده اند. 16 سازمان مجزا و مستقل هستند که امروز جامعه اطلاعاتی را تشکیل میدهند و هزاران شرکت، چه در داخل آمریکا و چه در خارج از مرزهای این کشور، در این فعالیت نقش دارند."
آنتار ادامه میدهد: "این مسئله –به خودی خود- نه یک موضوعی است که به جناح راست مربوط باشد و نه موضوعی که به جناح چپ مربوط باشد. این موضوع در همه جای این جهان جریان دارد. مردم دوست دارند در مورد چیزهایی که نمیدانند، اطلاعات کسب کنند. سازمانهای جاسوسی نیز در این موضوع نقش خود را بازی میکنند."
حتی اگر برنامههای جاسوسی بینقص هم باشند، موفق به تأمین امنیت مردم نمیشوند
افشاگران سازمان امنیت ملی امیدوارند تا عموم مردم وارد این موضوع شده و آنها هم نقش خود را ایفا کنند. "راس تایس" تحلیلگر و افشاگر سابق آژانس امنیت ملی، آینده آمریکا را چنانچه این موضوع در همین سطح ادامه یابد، اینگونه توصیف میکند: "من نام آن را "کشوری پلیسی" گذاشتهام. چرا که دولتهای پلیسی سعی میکنند کارهایش را پنهان نمایند. برخی فعالیتهایشان را انکار میکنند و برخی اوقات در مورد کارهایشان دروغ میگویند."
"توماس دریک" افشاگر دیگر آژانس امنیت ملی نیز میگوید: "ما چه حقی داریم که در اقدامات نظارتی بر کشورهای دیگر دخالت کنیم؟ حقوق حکومتی-فرمانروایی که به همه انسانها اعطا شده، تنها بدین دلیل که ما شهروند ایالات متحده هستیم برای ما توسعه یافته و بیشتر شده است؟ این حق برای همه انسانهاست، ولی اینجا انگار "استثنای آمریکایی" وجود دارد. تمامی امپراتوریها، پس از تشکیلشان، تبدیل به خاکانداز تاریخ شدند. تصمیم به تلافی کردن گرفتند و خود را به شدت نظامی کردند. این دقیقا همان چیزی است که در ایالات متحده در حال روی دادن است."
در پایان خوب است اظهارات ادوارد اسنودن، افشاگر آژانس امنیت ملی، که افشاگریهای جسورانه وی همه ما را وادار به اندیشیدن در مورد کشور پلیسی آمریکا کرده است، را بیاوریم: "باید خاطر نشان کنم که حتی اگر این نظارت بر کشور، بینقص بودند، حتی اگر هرگز از آنها استفاده نمیشد و حتی اگر تمامی اشکالات نظارتی -که امروزه بسیار شایع هستند- همگی حل میشدند، باز هم ثابت شده است که این برنامه ها برای ایمن نگه داشتن ما مفید نبوده اند. این حرف من نیست. دو برنامه مستقل کاخ سفید که دسترسی کامل به اطلاعات طبقه بندی داشتهاند، تأکید کردهاند که این همه نظارت و جاسوسی نتوانسته حتی از یک حادثه تروریستی قریب الوقوع در ایالات متحده جلوگیری نماید. بنابراین، استدلال من اینست که وقتی تمامی سه قوه حکومت بر توقف این برنامه های نظارتی اتفاق نظر دارند، برای من روشن میشود که اینها، برنامه هایی قانونی و مشروع برای دفاع از آزادیهای ما نیستند، بلکه در واقع این برنامه ها هم برای خود آنها و هم برای ما، به عنوان شهروندان آمریکا، چیزی جز تهدید نیستند."